مهدی منفرد, Author at - فردان مشاور مالیاتی – صفحه 48 از 81– فردان مشاور مالیاتی | Page 48

جدول حد نصاب معاملات فصلی از سال ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۸

هر ساله حد نصاب معاملات (کوچک، متوسط و بزرگ) به استناد تبصره ۱ ماده ۳ قانون برگزاری مناقصات و ماده ۴۲ قانون الحاق برخی مواد به قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت مصوب ۱۳۹۳ با پیشنهاد وزارت امور اقتصادی و دارایی به تصویب هیات وزیران می‌رسد.

به موجب بند (۵-۵) دستورالعمل اصلاحی شماره ۳۹۵۴-۲۰۰ مورخ ۰۷-۰۳-۱۳۹۲ ماده ۱۶۹ مکرر اصلاحی مصوب ۲۷-۱۱-۱۳۸۰ قانون مالیاتهای مستقیم هر ساله سازمان امور مالیاتی درصدی از حد نصاب معاملات کوچک را به عنوان آستانه اجرای مفاد بند(۴-۵) دستورالعمل یاد شده توسط مودیان، اعلام می‌نماید.

این حد نصاب از سال ۱۳۹۱ به بعد به شرح ذیل است :

سال مبلغ معاملات کوچک درصد حدنصاب معاملات فصلی حدنصاب معاملات فصلی
139167.000.000 ریال106.700.000 ریال
139288.000.000 ریال108.800.000 ریال
1393120.000.000 ریال1012.000.000 ریال
1394139.000.000 ریال1013.900.000 ریال
1395200.000.000 ریال1011.000.000 ریال
1396220.000.000 ریال520.000.000 ریال
1397250.000.000 ریال512.500.000 ریال
1398328.000.000 ریال516.400.000 ریال
اشتراک گذاری

استاندارد حسابداری ۳۵ مالیات بر درآمد


استاندارد حسابداری ۳۵

مالیات بر درآمد

هدف

1 .      هدف اين استاندارد، تجویز نحوه حسابداري ماليات بر درآمد مي‌باشد. موضوع اصلي در حسابداري ماليات بر درآمد، چگونگی به حساب گرفتن آثار مالیاتی جاري و آتي موارد زير است:

الف.  بازيافت (تسويه) آتي مبلغ دفتري داراييهايي (بدهيهايي) كه در صورت وضعيت مالي واحد تجاري شناسايي می‌شوند؛ و

ب.        معاملات و ساير رويداد‌هاي دوره جاري كه در صورتهاي مالي واحد تجاري شناسايي می‌شوند.

هنگام شناخت یک دارايي يا یک بدهي، واحد گزارشگر انتظار بازیافت یا تسویه مبلغ دفتري آن دارايي يا بدهي را دارد. اگر این احتمال وجود داشته باشد که بازیافت یا تسویه مبلغ دفتری مزبور، موجب شود پرداختهای آتی مالیات، بیشتر (کمتر) از زمانی باشد که بازیافت یا تسویه، آثار مالیاتی به همراه ندارد، این استاندارد واحد تجاری را با در نظر گرفتن برخی استثناهای محدود، ملزم به شناسایی بدهی مالیات انتقالی (دارایی مالیات انتقالی) می‌کند.

اين استاندارد، واحد تجاري را ملزم می‌کند كه آثار مالياتي معاملات و ساير رويداد‌ها را به همان شیوه‌ای به حساب منظور کند که آن معاملات و رویدادها به حساب گرفته می‌شوند. بنابراين، در مورد معاملات و ساير رويداد‌هاي شناسایی‌شده در صورت سود و زيان، هرگونه آثار مالياتي مربوط نیز در صورت سود و زيان شناسايي مي‌شود. آثار مالياتي معاملات و ساير رويداد‌هاي شناسایی‌شده در صورت سود و زيان جامع یا بطور مستقیم در حقوق مالكانه، به ترتيب در صورت سود و زيان جامع يا بطور مستقیم در حقوق مالكانه شناسايي مي‌شود. همچنین در تركيبهای تجاري، شناسايي داراييهای مالیات انتقالی و بدهيهاي ماليات انتقالي، مبلغ سرقفلي ناشی از آن تركيب تجاري يا مبلغ سود شناسایی‌شده در خرید زیر قیمت را تحت تأثير قرار می‌دهد.

همچنين در اين استاندارد، شناخت داراييهاي ماليات انتقالي ناشي از زيانهاي مالياتي استفاده‌نشده يا اعتبار مالياتي استفاده‌نشده، ارائه ماليات بر درآمد در صورتهاي مالي و افشاي اطلاعات مربوط به ماليات بر درآمد بیان می‌شود.

دامنه كاربرد

2 .        اين استاندارد بايد برای حسابداري ماليات بر درآمد بكار گرفته شود.

3 .    برای مقاصد اين استاندارد، ماليات بر درآمد شامل تمام مالياتهاي داخلي و خارجي مبتنی بر سود مشمول ماليات است. همچنين، ماليات بر درآمد، شامل مالياتهايي مانند مالياتهاي تکلیفی است كه توسط واحد تجاری فرعي، واحد تجاری وابسته يا مشاركت خاص، در صورت تخصیص سود به واحد گزارشگر، قابل پرداخت می‌شود.

تعاريف

4 .        در اين استاندارد، اصطلاحات زیر با معاني مشخص بکار رفته است:

سود حسابداري سود يا زيان دوره، قبل از كسر هزينه ماليات است.

سود مشمول ماليات (زيان مالياتي) سود (زيان) دوره است، كه طبق قوانین مالياتي تعيين می‌شود و ماليات بر درآمد، بر مبناي آن قابل پرداخت (قابل بازیافت) است.

هزينه ماليات (درآمد مالیات) کل مبلغي است كه در محاسبه سود يا زيان دوره، در ارتباط با مالیات جاری و مالیات انتقالی، به حساب گرفته می‌شود.

ماليات جاري مبلغ ماليات بر درآمد پرداختنی (قابل بازیافت) در ارتباط با سود مشمول ماليات (زيان مالياتي) یک دوره است.

بدهيهاي ماليات انتقالي مبالغ ماليات بر درآمد قابل پرداخت در دوره‌هاي آتي است که از تفاوتهاي موقتی مشمول مالیات ناشی می‌شود.

داراييهاي ماليات انتقالي مبالغ ماليات بر درآمد قابل بازيافت در دوره‌هاي آتي در ارتباط با موارد زير است:

الف.           تفاوتهاي موقتی کاهنده مالیات ؛

ب.              انتقال زيانهاي مالياتي استفاده‌نشده به دوره‌های آتی؛ و

پ.              انتقال اعتبارهای مالياتي استفاده‌نشده به دوره‌های آتی.

تفاوتهاي موقتی تفاوت بین مبلغ دفتري یک دارايي يا  یک بدهي در صورت وضعيت مالي و مبناي مالياتي آن است. تفاوتهاي موقتی مي‌تواند به يكی از دو صورت زير باشد:

الف.    تفاوتهاي موقتی مشمول ماليات که تفاوتهاي موقتي هستند كه هنگام بازیافت مبلغ دفتری یک دارایی يا تسويه مبلغ دفتری یک بدهي، در تعيين سود مشمول ماليات (زيان مالياتي) دوره‌هاي آتي، منجر به ایجاد مبالغ مشمول ماليات خواهند شد؛ يا

ب.       تفاوتهاي موقتی کاهنده مالیات که تفاوتهاي موقتي هستند كه هنگام بازیافت مبلغ دفتری یک دارایی يا تسويه مبلغ دفتری یک بدهي، در تعيين سود مشمول ماليات (زيان مالياتي) دوره‌هاي آتي، منجر به ایجاد مبالغ کاهنده مالیات خواهند شد.

مبناي مالياتي یک دارايي يا بدهي، مبلغ قابل انتساب به آن دارایی یا بدهی برای مقاصد مالياتي است.

5 .    هزينه مالیات (درآمد مالیات)، متشکل از هزینه مالیات جاری (درآمد ماليات جاري) و هزينه مالیات انتقالی (درآمد ماليات انتقالي) است.

مبناي مالياتي

6 .    مبنای مالیاتی یک دارایی، مبلغی است که از هرگونه منافع اقتصادی مشمول مالیات کسب‌شده توسط واحد تجاری در زمان بازیافت مبلغ دفتری دارایی، برای مقاصد مالیاتی قابل کسر خواهد بود. در صورتي كه اين منافع اقتصادي مشمول ماليات نباشد، مبناي مالياتي دارايي برابر با مبلغ دفتري آن است.

مثالها
بهاي تمام شده یک ماشين‌آلات، ١٠٠ است. برای مقاصد مالیاتی، در دوره جاري و دوره‌های قبل، استهلاكي به مبلغ ٣٠ كسر شده است و مابقی بهاي تمام شده، یا به عنوان استهلاک یا از طریق واگذاری، در دوره‌هاي آتي قابل كسر خواهد بود. برای مقاصد مالیاتی، درآمد حاصل از بکارگیری ماشین‌آلات، مشمول مالیات است، هرگونه سود ناشی از واگذاری ماشین‌آلات، برای مقاصد مالیاتی مشمول ماليات خواهد بود و هرگونه زيان ناشی از واگذاری، برای مقاصد مالیاتی کاهنده مالیات خواهد بود. مبناي مالیاتی اين ماشين‌آلات ٧٠ است.
مبلغ دفتري درآمد مالی دريافتني، ١٠٠ است. ماليات درآمد مالی مربوط، بر مبناي نقدي محاسبه مي‌شود. مبناي مالياتي درآمد مالی دريافتني، صفر است.
مبلغ دفتري دريافتني‌های تجاري، ١٠٠ است. درآمد مربوط، قبلاً در سود مشمول ماليات (زيان مالياتي) منظور شده است. مبناي مالياتي دريافتنيهای تجاري، ١٠٠ است.
مبلغ دفتري سود تقسیمی دريافتني از واحد تجاری فرعي، ١٠٠ است. سود تقسیمی، مشمول ماليات نيست. در واقع، كل مبلغ دفتري دارايي، از منافع اقتصادي قابل كسر است. بنابراين، مبناي مالياتي سود تقسیمی دريافتني، ١٠٠ است.(الف)
مبلغ دفتري وام دريافتني، ١٠٠ است. بازپرداخت اصل وام، هیچ‌گونه آثار مالياتي ندارد. مبناي مالياتي وام، ١٠٠ است. (الف) بر اساس این تحلیل، تفاوت موقتی مشمول مالیات وجود ندارد. تحلیل دیگر این است که مبنای مالیاتی سودهای تقسیمی دریافتنی، صفر است و برای تفاوت موقتی مشمول مالیات ایجادشده به مبلغ 100، نرخ مالیاتی صفر اعمال می‌شود. در هر دو تحلیل، بدهی مالیات انتقالی وجود ندارد.

7 .    مبناي مالياتي یک بدهي، مبلغ دفتري آن پس از كسر مبالغی است كه برای مقاصد مالیاتی، در ارتباط با آن بدهي در دوره‌هاي آتي قابل كسر ‌باشد. در مورد پيش‌دريافت درآمد، مبناي مالياتي بدهي، برابر با مبلغ دفتري آن پس از كسر هرگونه درآمدي است كه در دوره‌هاي آتي مشمول ماليات نخواهد شد.

مثالها
بدهيهاي جاري شامل هزينه‌هاي پرداختني به مبلغ دفتري ١٠٠ می‌باشد. برای مقاصد مالیاتی، هزينه مربوط در زمان پرداخت نقدی، كسر خواهد شد. مبناي مالياتي هزينه‌هاي پرداختني، صفر است.
بدهيهاي جاري شامل پيش‌دريافت درآمد مالی به مبلغ دفتري ١٠٠ است. ماليات درآمد مالی مربوط، در زمان دریافت نقد محاسبه می‌شود. مبناي مالياتي پيش‌دريافت درآمد مالی، صفر است.
بدهيهاي جاري شامل هزينه‌هاي پرداختني به مبلغ دفتري، ١٠٠ است. هزينه مربوط، قبلاً بابت مقاصد مالیاتی كسر شده است. مبناي مالياتي هزينه‌هاي پرداختني، ١٠٠ است.
بدهيهاي جاري، شامل جرائم پرداختني به مبلغ دفتري ١٠٠ است. برای مقاصد مالیاتی، جرائم، کاهنده مالیات تلقی نمی‌شود. مبناي مالياتي جرائم پرداختني ١٠٠ است. (الف)
مبلغ دفتري وام پرداختني ١٠٠ است. بازپرداخت اصل وام، اثر مالياتي ندارد. مبناي مالياتي اين وام 100 است.
(الف) بر اساس این تحلیل، تفاوت موقتی کاهنده مالیات، وجود ندارد. تحلیل دیگر این است که مبنای مالیاتی جرائم پرداختنی، صفر است و برای تفاوت موقتی کاهنده مالیات ایجادشده به مبلغ 100، نرخ مالیاتی صفر اعمال می‌شود. در هر دو تحلیل، دارایی مالیات انتقالی وجود ندارد.

8 .    برخي اقلام مبناي مالياتي دارند، اما در صورت وضعيت مالي، به عنوان دارايي يا بدهي شناسايي نمي‌شوند. براي مثال، در تعيين سود حسابداري، ممکن است برخی مخارج، در دوره‌ وقوع به عنوان هزينه شناسايي ‌شوند اما برای مقاصد مالیاتی، واحد تجاری باید آنها را طی مدت تعیین‌شده در قوانین مالیاتی مستهلک کند. تفاوت بين مبناي مالياتي مخارج مذکور، يعني مبلغي كه مراجع مالياتي آن را به عنوان کاهنده مالیات دوره‌هاي آتي مجاز می‌دانند، و مبلغ دفتري صفر، تفاوت موقتی کاهنده مالیات است كه منجر به ايجاد دارايي ماليات انتقالي مي‌شود.

9 .    هنگامي كه مبناي مالياتي یک دارايي يا یک بدهي، بلافاصله مشخص نباشد، در نظر گرفتن اصل بنيادي زیربنای اين استاندارد مفيد است: به استثناي برخی موارد محدود، واحد تجاري بايد بدهی مالیات انتقالی (دارایی مالیات انتقالی) را هنگامی شناسایی کند كه بازیافت یا تسویه مبلغ دفتری دارایی یا بدهی، موجب شود پرداختهای آتی مالیات، بیشتر (کمتر) از زمانی باشد که بازیافت یا تسویه، آثار مالیاتی به همراه ندارد.

10 .  در صورتهاي مالي تلفيقي، تفاوتهاي موقتی از طريق مقايسه مبالغ دفتري داراييها و بدهيهاي مندرج در صورتهاي مالي تلفيقي و مبناي مالياتي مناسب آنها تعيين مي‌شود. مبناي مالياتي با مراجعه به اظهار‌نامه‌ مالياتي هر يك از واحدهای تجاری گروه تعيين مي‌‌گردد.

شناخت بدهيهای مالیات جاری و داراييهاي ماليات جاري

11 .       ماليات جاري دوره ‌جاری و دوره‌های قبل كه هنوز پرداخت نشده است، بايد به عنوان بدهي شناسايي ‌شود. اگر مبلغ مربوط به دوره‌ جاري و دوره‌های قبل که تا پایان دوره گزارشگری پرداخت شده است، بيش از مبلغ بدهي مربوط به آن دوره‌ها باشد، این مازاد بايد به عنوان دارايي (پیش‌پرداخت مالیات) شناسايي شود.

شناخت بدهيهای مالیات انتقالی و داراييهاي ماليات انتقالي

تفاوتهاي موقتی مشمول مالیات

12 .      بدهي ماليات انتقالي باید برای تمام تفاوتهاي موقتی مشمول مالیات شناسايي شود، مگر به میزانی که بدهي ماليات انتقالي، از موارد زير ناشي شود:

الف.    شناخت اوليه  سرقفلي؛ يا

ب.             شناخت اوليه یک دارايي يا یک بدهي در معامله‌ای كه:

١.          تركيب تجاري نیست؛ و

٢.         در زمان معامله، سود حسابداري و سود مشمول ماليات (زيان مالياتي)، تحت تأثير قرار نمی‌گیرد.

با وجود این، برای تفاوتهاي موقتی مشمول ماليات مرتبط با سرمايه‌گذاري در واحد‌هاي تجاری فرعي، شعب و واحدهای تجاری وابسته و منافع در مشاركتها، بدهی مالیات انتقالی بايد طبق بند 38 شناسايي شود.

13 .  در زمان شناخت یک دارايي، بازیافت مبلغ دفتري آن در قالب ورود جریان منافع اقتصادي به واحد تجاري در دوره‌های آتی، امری بدیهی است. چنانچه مبلغ دفتري دارايي بيشتر از مبناي مالياتي آن باشد، مبلغ منافع اقتصادي مشمول ماليات بيشتر از مبلغی خواهد بود كه برای مقاصد مالياتي می‌تواند کاهنده مالیات باشد. اين تفاوت، تفاوت موقتی مشمول ماليات است و تعهد به پرداخت ماليات بر درآمد‌ حاصل از آن در دوره‌هاي آتي، بدهي ماليات انتقالي است. با بازیافت مبلغ دفتري دارايي توسط واحد تجاری، تفاوت موقتی مشمول ماليات برگشت داده می‌شود و واحد تجاري سود مشمول ماليات خواهد داشت. اين موضوع، اين احتمال را ايجاد مي‌كند كه منافع اقتصادی به شكل پرداختهاي ماليات از واحد تجاري به بيرون جريان پیدا کند. بنابراين، اين استاندارد، به استثناي شرایط خاصي كه در بند‌هاي 12 و 38 تشريح شده است، شناسايي تمام بدهيهاي ماليات انتقالي را الزامی می‌کند.


مثال
یک دارايي به بهاي تمام شده ١٥٠، داراي مبلغ دفتري ١٠٠ است. استهلاك انباشته برای مقاصد مالياتي ٩٠ و نرخ ماليات، ٢٥% است. مبناي مالياتي دارايي ٦٠ (بهاي تمام شده ١٥٠ پس از کسر استهلاك انباشته مالیاتی ٩٠) است. برای بازيافت مبلغ دفتري ١٠٠، واحد تجاري بايد درآمد مشمول ماليات معادل ١٠٠ کسب كند، اما تنها قادر خواهد بود به میزان استهلاک مالیاتی معادل ٦٠، آن را کاهش دهد. در نتيجه، هنگامي كه واحد تجاري مبلغ دفتري دارايي را بازيافت مي‌كند، ماليات بر درآمدي معادل ١٠ (٢٥% × ٤٠)، پرداخت می‌کند. تفاوت مبلغ دفتري معادل ١٠٠ و مبناي مالياتي معادل ٦٠، تفاوت موقتی مشمول ماليات معادل ٤٠ است. بنابراين، واحد تجاري بدهي ماليات انتقالي به میزان ١٠ (٢٥% × ٤٠) شناسايي مي‌كند كه نشان‌دهنده ماليات بر درآمد‌هايي است كه هنگام بازيافت مبلغ دفتري دارايي پرداخت خواهد شد.

14 .  برخي تفاوتهاي موقتی هنگامي به وجود مي‌آيد كه دوره شناسایی درآمد يا هزينه برای محاسبه سود حسابداري، با دوره انعکاس آن در سود مشمول ماليات متفاوت باشد. چنین تفاوتهاي موقتی، اغلب به عنوان تفاوتهاي زماني توصیف مي‌شوند. موارد زير، مثالهایی از اين نوع تفاوتهاي موقتی مشمول مالیات است و در نتیجه، منجر به ایجاد بدهيهاي ماليات انتقالي مي‌شود:

الف.  درآمد مالی که بر مبناي تخصیص زماني در سود حسابداري لحاظ می‌شود، اما ممكن است در برخي حوزه‌های مقرراتی، هنگام وصول نقد، در سود مشمول مالیات لحاظ گردد. مبناي مالياتي هرگونه دریافتنی شناسایی‌شده در صورت وضعیت مالی در ارتباط با این درآمد‌ها صفر است زيرا اين درآمد‌ها تا زمان وصول نقد، تأثيري بر سود مشمول ماليات ندارند؛

ب.    استهلاك منظورشده در تعيين سود مشمول ماليات (زيان مالياتي)، ممكن است با استهلاك محاسبه‌شده در تعیین سود حسابداري، تفاوت داشته باشد. تفاوت موقتی، تفاوت بين مبلغ دفتري دارایی و مبناي مالياتي آن است كه برابر با بهاي تمام شده اوليه دارايي پس از كسر تمام كسور مربوط به آن دارايي است که در تعيين سود مشمول ماليات دوره جاري و دوره‌های قبل، توسط مراجع مالیاتی پذیرفته شده است. در صورتی كه استهلاک مالیاتی شتابدار باشد، تفاوت موقتی مشمول ماليات ایجاد می‌شود و منجر به بدهي ماليات انتقالي مي‌گردد (در صورتی که استهلاک مالیاتی، از سرعت پایین‌تری نسبت به استهلاک حسابداری برخوردار باشد، تفاوت موقتی کاهنده ماليات ایجاد می‌شود و منجر به دارايي ماليات انتقالي مي‌گردد)؛ و

پ.    برای تعيين سود حسابداري، ممکن است مخارج توسعه در بهای تمام‌شده داراییها منظور شود و در طول دوره‌هاي آتي مستهلك گردد اما برای مقاصد مالیاتی، در دوره‌ای که واقع می‌شود سود مشمول مالیات را کاهش می‌دهد. مبنای مالیاتی مخارج توسعه، صفر است زیرا قبلاً از سود مشمول ماليات كسر شده است. این تفاوت موقتی، تفاوت بين مبلغ دفتري مخارج توسعه و مبناي مالياتي صفر آن می‌باشد.

15 .  تفاوتهاي موقتی، در موارد زیر نیز ایجاد مي‌شوند:

الف.  داراييهاي قابل تشخیص تحصيل‌شده و بدهيهاي تقبل‌شده در تركيب تجاري، طبق استاندارد حسابداری 19 تركيبهاي تجاري، به ارزش منصفانه شناسايي ‌شوند، اما برای مقاصد مالیاتی، تعديلی از این بابت انجام نشود (به بند 16 مراجعه شود)؛

ب.    برخی داراييها تجديد ارزيابي ‌شوند، اما برای مقاصد مالیاتی تعدیلی از این بابت انجام نشود (به بند 17 مراجعه شود)؛

پ.    در تركيب تجاري، سرقفلي ايجاد شود (به بند 18 مراجعه شود)؛

ت.    مبناي مالياتي یک دارايي يا یک بدهي در شناخت اوليه، با مبلغ دفتري اوليه آن متفاوت باشد، براي مثال، هنگامي كه واحد تجاري ازكمكهاي بلاعوض دولت که معاف از ماليات است، در رابطه با داراييها منتفع می‌شود. (به بند‌های 21 و 32 مراجعه شود)؛ يا

ث.    مبلغ دفتري سرمايه‌گذاريها در واحد‌هاي تجاری فرعي، شعب و واحدهای تجاری وابسته یا منافع در مشاركتها، با مبناي مالياتي سرمايه‌گذاريها يا منافع مذكور تفاوت داشته باشد (به بند‌هاي 37 تا 44 مراجعه شود).

ترکیبهای تجاری

16 .  به استثنای برخی موارد، داراييهاي قابل تشخیص تحصيل‌شده و بدهيهاي تقبل‌‌شده در تركيب‌ تجاري، به ارزش منصفانه در تاريخ تحصيل، شناسايي مي‌شوند. تفاوتهاي موقتی در صورتی ايجاد مي‌شود كه مبناي مالياتي داراييهاي قابل تشخیص تحصيل‌شده و بدهيهاي تقبل‌‌شده، تحت تأثير تركيب تجاري قرار نگرفته باشد يا به‎گونه‌ای متفاوت، تحت تأثير قرار گرفته باشد. براي مثال، هنگامي كه مبلغ دفتري یک دارايي تا ارزش منصفانه آن افزايش می‌يابد اما مبناي مالياتي دارایی براي مالك قبلي، بهاي تمام شده باقي می‌ماند، تفاوت موقتی مشمول ماليات ايجاد مي‌شود كه منجر به بدهي ماليات انتقالي مي‌گردد. بدهي ماليات انتقالي ايجادشده، سرقفلي را تحت تأثير قرار مي‌دهد (به بند 68 مراجعه شود).

داراييهاي اندازه‌گیری‌شده به ارزش منصفانه

17 .  طبق استاندارد‌هاي حسابداری، اندازه‌گیری برخی داراییها به ارزش منصفانه يا تجديد ارزيابي آنها مجاز یا الزامی است (براي مثال، به استاندارد حسابداري 11 داراییهای ثابت مشهود، استاندارد حسابداری 17 داراييهاي نامشهود و استاندارد حسابداری 15 حسابداری سرمایه‌گذاریها مراجعه شود). چنانچه طبق قوانین مالیاتی، تجديد ‌ارزيابي يا نوع ديگري از تجدید ارائه دارايي به ارزش منصفانه، بر سود مشمول ماليات (زیان مالياتي) دوره جاري تأثیر بگذارد، مبناي مالياتي دارايي تعديل مي‌شود و تفاوت موقتي ايجاد نمي‌شود. در غیر این صورت، تجديد ارزيابي يا تجدید ارائه دارايي، سود مشمول ماليات را در دوره تجديد ارزيابي يا تجدید ارائه تحت تأثير قرار نمي‌دهد و در نتیجه، مبناي مالياتي دارايي تعديل نمي‌شود. با وجود این، بازيافت آتي مبلغ دفتري، منجر به جريان منافع اقتصادي مشمول ماليات به واحد تجاري خواهد شد و مبلغي كه برای مقاصد مالیاتی، کاهنده مالیات است، با مبلغ منافع اقتصادي تفاوت خواهد داشت. تفاوت بين مبلغ دفتري دارايي تجديد ارزيابي شده و مبناي مالياتي آن، تفاوت موقتی است و باعث ايجاد بدهي مالیات انتقالی يا دارايي ماليات انتقالي مي‌شود. اين موضوع حتي در موارد زير نيز مصداق دارد:

الف.  واحد تجاري، قصد واگذاری دارايي را نداشته باشد. در این صورت، مبلغ دفتري تجديد ارزيابي‌شده دارايي، از طریق استفاده بازيافت می‌شود و منجر به ایجاد درآمد مشمول مالیاتی می‌گردد که از استهلاک قابل قبول مالیاتی در دوره‌های آتی، بیشتر است؛ يا

ب.    چنانچه عايدات واگذاری دارايي در داراييهاي مشابه سرمايه‌گذاري شود، ماليات سودهای سرمايه‌ای، به دوره‌هاي آتي انتقال می‌یابد. در این موارد، ماليات عملاً در زمان فروش يا استفاده از آن داراييهاي مشابه، قابل پرداخت می‌شود.

سرقفلي

18 .  سرقفلي ايجادشده در تركيب تجاري، از طریق مازاد قسمت (الف) بر قسمت (ب) زير، اندازه‌گیری مي‌شود:

الف.  مجموع:

  1. مابه‌ازاي انتقال‌یافته اندازه‌گیری‌شده طبق استاندارد حسابداری 19، كه بطور معمول، مستلزم ارزش منصفانه در تاريخ تحصيل است.
  2. مبلغ هرگونه منافع فاقد حق کنترل در واحد تحصيل‌شده كه طبق استاندارد حسابداری 19 شناسايي می‌شود؛ و
  3. در ترکیب تجاری مرحله‌ای، ارزش منصفانه حقوق مالكانه قبلي واحد تحصيل‌كننده در واحد تحصيل‌شده در تاريخ تحصيل؛

ب.    خالص مبالغ داراييهاي قابل تشخیص تحصيل‌شده و بدهيهاي تقبل‌شده در تاريخ تحصيل كه طبق استاندارد حسابداری 19 اندازه‌گیری مي‌شود.

بطور معمول، كاهش مبلغ دفتري سرقفلي به عنوان هزينه کاهنده مالیات در تعيين سود مشمول ماليات، مجاز نیست. افزون بر اين، در صورتی که واحد تجاری فرعي فعالیت تجاری اصلي خود را واگذار کند، بهای تمام شده سرقفلی، اغلب کاهنده مالیات نمی‌باشد. بنابراین، مبناي مالياتي سرقفلي صفر است. هرگونه تفاوت بین مبلغ دفتري سرقفلي و مبناي مالياتي صفر آن، تفاوت موقتی مشمول ماليات است. با این وجود، اين استاندارد، شناخت بدهي ماليات انتقالي حاصل را مجاز نمي‌داند، زیرا سرقفلي به عنوان یک باقيمانده اندازه‌گیری مي‌شود و شناخت بدهي ماليات انتقالي، موجب افزايش مبلغ دفتري سرقفلي می‌گردد.

19 .  در صورتی که بدهی مالیات انتقالی، به این دلیل که در زمان شناخت اولیه سرقفلی ایجاد شده است، شناسایی نشود، فرض می‌شود که کاهش‌های بعدی در بدهی مالیات انتقالی نیز در زمان شناخت اولیه سرقفلی ایجاد شده است و بنابراین، طبق بند 12(الف)، شناسایی نمی‌شود. برای مثال، در صورتي كه در تركيب تجاري، واحد تجاري سرقفلي معادل ١٠٠ واحد پول که مبناي مالياتی معادل صفر دارد را شناسايي ‌كند، بند 12(الف) واحد تجاري را از شناسايي ماليات انتقالي حاصل، منع می‌کند. در صورتی که واحد تجاري، متعاقباً زيان کاهش ارزش سرقفلی را معادل ٢٠ واحد پول شناسايي كند، مبلغ تفاوت موقتی مشمول ماليات مربوط به سرقفلي، از ١٠٠ واحد پول به ٨٠ واحد پول كاهش مي‌يابد و منجر به كاهش در ارزش بدهي ماليات انتقالي شناسايي‌نشده مي‌شود. كاهش در ارزش بدهي مالیات انتقالي شناسايي‌نشده نيز مربوط به شناخت اوليه سرقفلي در نظر گرفته مي‌شود و بنابراین، شناسايي آن، طبق بند 12(الف) مجاز نيست.

20 .  با وجود این، بدهيهاي ماليات انتقالي بابت تفاوتهاي موقتی مشمول ماليات مربوط به سرقفلي، تا ميزاني شناسايي مي‌شوند كه ناشی از شناخت اوليه سرقفلي نباشند. براي مثال، اگر در تركيب تجاري، واحد تجاري، سرقفلي معادل ١٠٠ واحد پول شناسايي كند كه برای مقاصد مالياتي، با نرخ سالانه 2٠ درصد که شروع آن از سال تحصیل می‌باشد، کاهنده مالیات باشد، مبناي مالياتي سرقفلي در شناخت اوليه ١٠٠ واحد پول و در پايان سال تحصيل ٨٠ واحد پول می‌باشد. اگر مبلغ دفتري سرقفلي در پايان سال تحصيل، بدون تغيير معادل ١٠٠ واحد پول باقی بماند، تفاوت موقتی مشمول ماليات معادل ٢٠ واحد پول، در پايان سال تحصيل ايجاد مي‌شود. از آنجا که تفاوت موقتی مشمول ماليات، به شناخت اوليه سرقفلي ارتباطی ندارد، بدهی مالیات انتقالی حاصل شناسایی می‌شود.

شناخت اوليه یک دارايي يا یک بدهي

21 .  تفاوت موقتی ممکن است در شناخت اوليه یک دارايي يا یک بدهي ايجاد شود، برای مثال، در صورتي كه تمام يا بخشي از بهاي تمام شده دارايي، برای مقاصد مالياتي کاهنده مالیات نباشد. روش حسابداري چنین تفاوت موقتی، به ماهيت معامله‌اي كه منجر به شناخت اوليه دارايي يا بدهي مزبور شده است، بستگي دارد:

الف.  در تركيب تجاري، واحد تجاري هرگونه بدهي مالیات انتقالی یا دارایی مالیات انتقالی را شناسايي مي‌كند و اين موضوع، مبلغ سرقفلي شناسایی‌شده يا سود خرید زیر قیمت شناسایی‌شده را تحت تأثير قرار مي‌دهد (به بند 16 مراجعه شود)؛

ب.    اگر معامله‌اي سود‌ حسابداري يا سود مشمول ماليات را تحت تأثير قرار دهد، واحد تجاري هرگونه بدهي مالیات انتقالی يا دارايي ماليات انتقالی را شناسایی می‌کند و هزينه مالیات انتقالی يا درآمد ماليات انتقالي ايجاد‌شده را در صورت سود و زيان شناسايي مي‌نماید (به بند 60 مراجعه شود).

پ.    در صورتي كه معامله،‌ تركيب تجاري نباشد و سود حسابداري و سود مشمول ماليات را تحت تاثير قرار ندهد، در نبود معافيت ارائه‌شده در بند‌هاي 12 و 22، واحد تجاري بدهي مالیات انتقالی يا دارايي ماليات انتقالي حاصل را شناسايي می‌کند و مبلغ دفتري دارايي يا بدهي را معادل همان مبلغ تعديل می‌نماید. اين‌گونه تعديلات از شفافیت صورتهاي مالي می‌کاهد. بنابراين، طبق اين استاندارد، واحد تجاری مجاز به شناسایی بدهي مالیات انتقالی يا دارايي ماليات انتقالي حاصل، در زمان شناخت اوليه يا پس از آن نمی‌باشد (به مثال زير مراجعه شود). افزون بر این، واحد تجاري تغييرات بعدي در بدهي يا دارايي ماليات انتقالی شناسايي‌نشده را همزمان با مستهلك شدن دارايي، شناسايي نمي‌كند.


مثال مربوط به بند 21(پ)
واحد تجاری قصد دارد يك دارايي به بهاي تمام شده 000ر1 را در عمر مفيد پنج ساله آن مورد استفاده قرار دهد و سپس آن را به ارزش باقیمانده صفر واگذار نماید. نرخ ماليات ٤٠% است. استهلاك دارايي برای مقاصد مالياتي، کاهنده مالیات نمی‌باشد. در زمان واگذاری، سود سرمايه‌ای مشمول ماليات نيست و زيان سرمايه‌ای، کاهنده مالیات نمی‌باشد. همزمان با بازیافت مبلغ دفتری دارایی، واحد تجاری درآمد مشمول مالياتي به ميزان 000ر1  کسب خواهد کرد و ماليات ٤٠٠ را پرداخت خواهد نمود. واحد تجاري بدهي ماليات انتقالي ایجادشده معادل ٤٠٠ را شناسايي نمي‌كند زيرا ناشي از شناخت اوليه دارايي است. مبلغ دفتري دارايي در سال بعد، ٨٠٠ خواهد بود. با کسب درآمد مشمول مالياتی معادل ٨٠٠، واحد تجاري مالياتی معادل 320 پرداخت خواهد كرد. واحد تجاري بدهي ماليات انتقالي معادل ٣٢٠ را شناسايي نمي‌كند، زيرا ناشي از شناخت اوليه دارايي است.

تفاوتهاي موقتی کاهنده مالیات

22 .     دارايي مالیات انتقالي، باید براي تمام تفاوتهاي موقتی کاهنده مالیات تا ميزاني شناسایی شود كه در مقابل تفاوتهای موقتی کاهنده مالیات، وجود سود مشمول ماليات قابل استفاده محتمل باشد، مگر اینکه دارايي مالیات انتقالي، از شناخت اوليه یک دارايي يا یک بدهي در معامله‌ای ایجاد شود كه:

الف.    تركيب تجاري نیست؛ و

ب.       در زمان معامله، سود حسابداري و سود مشمول ماليات (زيان مالياتي) را تحت تأثير قرار نمی‌دهد.

با وجود این، براي تفاوتهاي موقتی کاهنده ماليات مرتبط با سرمايه‌گذاري در واحد‌هاي تجاری فرعي، شعب، واحدهای تجاری وابسته و منافع در مشاركتها، دارايي ماليات انتقالي بايد طبق بند 43 شناسايي شود.

23 .  در زمان شناخت یک بدهی، تسویه مبلغ دفتري آن در دوره‌های آتی از طریق خروج منابع دارای منافع اقتصادي از واحد تجاري، امری بدیهی است. هنگامي كه منابع از واحد تجاري خارج مي‌شود، ممكن است تمام یا بخشی از مبالغ آنها هنگام تعيين سود مشمول ماليات دوره‌های‌ بعد از دوره‌ای که بدهي در آن شناسایی می‌شود، کاهنده مالیات باشد. در چنین مواردی، بين مبلغ دفتري بدهي و مبناي مالياتي آن، تفاوت موقتی وجود دارد. همچنین، در ارتباط با ماليات بر درآمدي كه در دوره‌هاي آتي به این دلیل قابل بازیافت می‌شود که بخشی از بدهی به عنوان کاهنده سود مشمول مالیات پذیرفته می‌شود، دارایی ماليات انتقالي ايجاد مي‌شود. همچنین، در صورتي كه مبلغ دفتري دارايي كمتر از مبناي مالياتي آن باشد، اين تفاوت منجر به دارايي ماليات انتقالي در ارتباط با ماليات بر درآمدي می‌شود كه در دوره‌‌هاي آتي قابل بازیافت است.

مثال
واحد تجاري براي بازخرید مرخصی کارکنان، بدهي به مبلغ ١٠٠ شناسايي مي‌كند. برای مقاصد مالياتي، هزینه بازخرید مرخصی تا زماني كه واحد تجاري آن را نپردازد، کاهنده مالیات نيست. نرخ ماليات ٢٥% است. مبناي مالياتي بدهي صفر است (مبلغ دفتري ١٠٠ پس از كسر مبلغي كه در ارتباط با اين بدهي، در دوره‌هاي آتي برای مقاصد مالياتي کاهنده مالیات مي‌باشد). در تسويه بدهي به مبلغ دفتري، واحد تجاري سود مشمول ماليات آتي خود را به میزان ١٠٠ كاهش مي‌دهد و، در نتيجه، پرداخت ماليات آتي خود را به میزان ٢٥، (حاصل‌ضرب ١٠٠ در ٢٥%) كاهش مي‌دهد. تفاوت بين مبلغ دفتري ١٠٠ و مبناي مالياتي صفر، تفاوت موقتی کاهنده مالیات معادل ١٠٠ است. بنابراين، واحد تجاري دارايي ماليات انتقالی به میزان ٢٥ (حاصل‌ضرب 100 در ٢٥%) شناسايي مي‌كند، مشروط بر اینکه کسب سود مشمول ماليات كافي در دوره‌های آتی برای انتفاع واحد تجاری از طریق كاهش در پرداخت ماليات، محتمل باشد.

24 .  مثالهاي زير، نمونه‌هايي از تفاوتهاي موقتی کاهنده مالیات است كه منجر به ایجاد داراييهاي ماليات انتقالي مي‌شود:

الف.  هزينه‌هاي مزاياي بازنشستگی ممكن است هنگام ارائه خدمت توسط کارکنان، برای تعيين سود حسابداري کسر شود، اما در تعيين سود مشمول ماليات، هنگام پرداخت كمكها به صندوق توسط واحد تجاري يا هنگام پرداخت مزاياي بازنشستگی توسط واحد تجاري، کاهنده سود مشمول مالیات می‌باشد. تفاوت بين مبلغ دفتري بدهی و مبنای مالیاتی آن، تفاوت موقتی است؛ مبناي مالياتي بدهی معمولاً صفر است. هنگامی که كمكها يا مزايای بازنشستگی پرداخت می‌شود، منافع اقتصادی به شکل کاهش در سود مشمول مالیات، به واحد تجاری جریان می‌یابد و در نتیجه، این تفاوت موقتی کاهنده مالیات، منجر به دارایی مالیات انتقالی می‌شود؛

ب.    برای تعيين سود حسابداري، برخی مخارج در دوره وقوع به عنوان هزينه شناسايي مي‌شود، اما در تعیین سود مشمول مالیات، ممكن است واحد تجاری تا دوره بعد مجاز به کاهش در سود مشمول ماليات (زيان مالياتي) نباشد. تفاوت بين مبناي مالياتي این مخارج، یعنی مبلغی كه مراجع مالياتي آن را به عنوان کاهنده سود مشمول مالیات در دوره‌هاي آتي مجاز مي‌دانند و مبلغ دفتري صفر، تفاوت موقتی کاهنده مالیات است كه منجر به ايجاد دارايي ماليات انتقالي مي‌شود؛

پ.    به استثنای برخی موارد محدود، واحد تجاري داراييهاي قابل تشخیص تحصيل‌شده و بدهيهای تقبل‌شده در تركيب‌ تجاري را به ارزش منصفانه در تاريخ تحصيل شناسايي مي‌كند. هنگامي كه بدهي تقبل‌شده، در تاريخ تحصيل شناسایی مي‌شود اما مخارج مربوط، سود مشمول مالیات دوره‌های بعد را کاهش می‌دهد، تفاوت موقتی کاهنده ماليات ايجاد مي‌شود كه منجر به ايجاد دارايي ماليات انتقالي مي‌گردد. همچنين، هنگامي كه ارزش منصفانه دارايي قابل تشخیص تحصيل‌شده كمتر از مبناي مالياتي آن باشد، دارايي ماليات انتقالي ايجاد مي‌شود. در هر دو حالت، دارايي ماليات انتقالي حاصل، سرقفلي را تحت تأثير قرار مي‌دهد (به بند 66 مراجعه شود)؛ و

ت.    ممكن است برخی دارايیها به ارزش منصفانه اندازه‌گیری شوند، يا ممکن است تجدید ارزیابی شوند بدون اینکه براي مقاصد مالياتي تعدیلی از این بابت انجام شود (به بند 17 مراجعه شود). در صورتي كه مبناي مالياتي دارايي بيش از مبلغ دفتري آن باشد، تفاوت موقتی کاهنده مالیات ايجاد مي‌شود.

مثال مربوط به بند 24(ت)
تعیین تفاوت موقتی کاهنده مالیات در پایان سال دوم واحد تجاری الف در ابتدای سال اول، یک ابزار بدهی به مبلغ 000ر1 خریداری می‌کند. ارزش اسمی این ابزار معادل 000ر1 است که 5 سال بعد، یعنی در تاریخ سررسید، قابل پرداخت می‌باشد. نرخ سود 2 درصد، قابل پرداخت در پایان هر سال است. نرخ سود مؤثر 2 درصد می‌باشد. ابزار بدهی به ارزش منصفانه اندازه‌گیری می‌شود. در پایان سال دوم، به دلیل افزایش نرخ سود در بازار تا سطح 5 درصد، ارزش منصفانه ابزار بدهی به مبلغی معادل 918 کاهش یافت. در صورت نگهداری ابزار بدهی توسط واحد تجاری الف، وصول تمام جریانهای نقدی قراردادی محتمل است. هرگونه سود (زیان) ابزار بدهی، تنها در صورت تحقق، مشمول مالیات (کاهنده مالیات) است. برای مقاصد مالیاتی، سودها (زیانهای) ناشی از فروش یا سررسید ابزار بدهی، از طریق تفاوت بین مبلغ وصول‌شده و بهای تمام‌شده اولیه ابزار بدهی محاسبه می‌شود. بر این اساس، مبنای مالیاتی ابزار بدهی معادل بهای تمام شده اولیه آن است. تفاوت بین مبلغ دفتری ابزار بدهی در صورت وضعیت مالی واحد تجاری الف معادل 918 و مبنای مالیاتی آن معادل 000ر1 ، صرف‌نظر از اینکه واحد تجاری الف انتظار داشته باشد مبلغ دفتری ابزار بدهی را از طریق فروش یا از طریق استفاده برای مثال نگهداری آن و وصول جریانهای نقدی قراردادی، یا ترکیبی از هر دو، بازیافت کند، منجر به ایجاد تفاوت موقتی کاهنده مالیات معادل 82 در پایان سال دوم می‌شود (به بندهای 17 و 24(ت) مراجعه شود). دلیل این امر این است که تفاوتهای موقتی کاهنده مالیات، تفاوت بین مبلغ دفتری یک دارایی یا یک بدهی در صورت وضعیت مالی و مبنای مالیاتی آن است که منجر به مبالغی می‌شود که در صورت بازیافت یا تسویه مبلغ دفتری دارایی یا بدهی، در تعیین سود مشمول مالیات (زیان مالیاتی) دوره‌های آتی، کاهنده مالیات است (به بند 4 مراجعه شود). واحد تجاری الف، در تعیین سود مشمول مالیات (زیان مالیاتی)، چه در زمان فروش و چه در سررسید، مبنای مالیاتی دارایی معادل 000ر1 را کسر خواهد کرد.

25 .  برگشت تفاوتهاي موقتی کاهنده مالیات، منجر به کاهش سود مشمول ماليات دوره‌هاي آتي مي‌شود. با وجود این، منافع اقتصادي به شكل كاهش در پرداختهاي ماليات، تنها در صورتي به واحد تجاري جريان مي‌يابد كه واحد تجاري سودهای مشمول ماليات کافی تحصيل كرده باشد تا بتوان تفاوتهای موقتی کاهنده مالیات را با آن تهاتر كرد. بنابراين، واحد تجاري تنها هنگامي داراييهای ماليات انتقالي را شناسايي مي‌كند كه در مقابل تفاوتهای موقتی کاهنده مالیات، وجود سود مشمول ماليات قابل استفاده، محتمل باشد.

26 .  هنگامی که واحد تجاری ارزیابی می‌کند که آیا سود مشمول مالیاتی وجود خواهد داشت که بتواند در مقابل آن، تفاوت موقتی کاهنده مالیات را استفاده کند، این موضوع را در نظر می‌گیرد که آیا قوانین مالیاتی، برای استفاده از منابع سودهای مشمول مالیات در زمان برگشت آن تفاوت موقتی مشمول مالیات، محدودیتی در نظر گرفته است یا خیر. اگر قوانین مالیاتی چنین محدودیتی را تحمیل نکند، واحد تجاری تفاوت موقتی کاهنده مالیات را در ترکیب با سایر تفاوتهای موقتی کاهنده مالیات ارزیابی می‌کند. با وجود این، چنانچه قوانین مالیاتی استفاده از زیانها را در مقابل انواع خاصی از درآمدها محدود کند، تفاوت موقتی کاهنده مالیات تنها در ترکیب با سایر تفاوتهای موقتی کاهنده مالیات از نوع مناسب، مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.

27 .  در صورتی در مقابل تفاوتهای موقتی کاهنده مالیات، وجود سود مشمول ماليات قابل استفاده محتمل است که تفاوتهای موقتی مشمول مالیات برای یک واحد تجاری در یک حوزه مقرراتی به میزان کافی وجود داشته باشد و انتظار رود در یکی از دوره‌های زیر برگشت شود:

الف.  در همان دوره‌ای که انتظار می‌رود تفاوتهای موقتی کاهنده ماليات برگشت داده شود؛ يا

ب.    در دوره‌هايي كه زيان مالياتي ناشي از دارايي ماليات انتقالي، قابل انتقال به دوره‌هاي قبل يا آينده باشد.

در چنين شرايطي، دارايي ماليات انتقالي در دوره‌اي شناسایی می‌شود كه تفاوتهای موقتی کاهنده مالیات ايجاد می‌گردد.

28 .  در صورتی که برای یک واحد تجاری در یک حوزه مقرراتی، تفاوتهای موقتی مشمول مالیات به میزان کافی وجود نداشته باشد، دارايي ماليات انتقالي تا میزانی شناسايي مي‌شود كه:

الف.  این احتمال وجود داشته باشد که واحد تجاري در همان دوره‌اي كه تفاوت موقتی کاهنده مالیات برگشت مي‌شود (يا در دوره‌‌هايي كه زيان مالياتي حاصل از دارايي مالیات انتقالي، قابل انتقال به آینده می‌شود)، برای یک واحد تجاری در یک حوزه مقرراتی، از سود مشمول مالیات به میزان کافی برخوردار باشد. در ارزيابي اینکه واحد تجاری سود مشمول ماليات کافی در دوره‌هاي آتي خواهد داشت یا خیر، واحد تجاري؛

  1. تفاوتهای موقتی کاهنده مالیات را با سودهای مشمول مالیات آتی که کاهش در مالیات ناشی از برگشت آن تفاوتهای موقتی کاهنده مالیات از آن کسر شده است، مقایسه می‌کند. این مقایسه نشان می‌دهد چه میزان از سودهای مشمول آتی برای اینکه مبالغ ناشی از برگشت آن تفاوتهای موقتی کاهنده مالیات از آن کسر شود، برای واحد تجاری کفایت می‌کند؛ و
  2. مبالغ مشمول ماليات ناشي از تفاوتهاي موقتی کاهنده مالیات را كه انتظار مي‌رود در دوره‌هاي آتي ايجاد شود، نادیده می‌گیرد، زيرا دارايي ماليات انتقالي ناشي از اين‌ تفاوتهاي موقتی کاهنده مالیات، خود، به سود مشمول ماليات آتی نياز دارد تا مورد استفاده قرار گیرد؛ يا

ب .   فرصتهاي برنامه‌ريزي مالياتی برای واحد تجاری وجود داشته باشد تا سود مشمول ماليات را در دوره‌هاي مناسب ايجاد كند.

29 .  ارزیابی سود مشمول مالیات آتی محتمل، در صورت وجود شواهد کافی مبنی بر دستیابی واحد تجاری به این مبلغ محتمل، می‌تواند شامل بازیافت برخی داراییهای واحد تجاری به مبلغی بیش از مبلغ دفتری آنها باشد. برای مثال، هرگاه دارایی به ارزش منصفانه اندازه‌گیری شود، واحد تجاری باید بررسی کند که آیا شواهد کافی برای نتیجه‌گیری درباره محتمل بودن بازیافت دارایی به مبلغی بیش از مبلغ دفتری وجود دارد یا خیر. برای مثال این موضوع زمانی مصداق دارد که واحد تجاری انتظار داشته باشد یک ابزار بدهی با نرخ سود ثابت را نگهداری و جریانهای نقدی قراردادی آن را وصول کند.

30 .  فرصتهاي برنامه‌ريزي مالياتی، اقداماتي است كه واحد تجاري به منظور ايجاد يا افزايش درآمد مشمول ماليات در دوره‌ای خاص، قبل از انقضاي مهلت انتقال زيان مالياتي يا اعتبار مالياتي به دوره‌هاي آتي، انجام مي‌دهد. براي مثال، در برخي حوزه‌هاي مقرراتی، سود مشمول ماليات ممکن است به روشهای زير ايجاد شود يا افزايش يابد:

الف.  انتخاب روش احتساب مالیات درآمد مالی بر مبنای درآمد مالی دریافت‌شده یا درآمد مالی دریافتنی؛

ب.    انتقال ادعاهای مربوط به اقلام کاهنده سود مشمول مالیات به آینده؛

پ.    فروش، و اجاره مجدد احتمالی، داراييهايي كه افزايش بها داشته‌اند اما مبناي مالياتي آنها براي انعكاس اين افزايش بها، تعديل نشده است؛ و

ت.    فروش یک دارايي كه درآمد معاف از ماليات ايجاد مي‌كند (مانند اوراق مشارکت دولتي در برخي حوزه‌هاي مقرراتی) به منظور خريد سرمايه‌گذاري ديگري كه درآمد مشمول ماليات ايجاد مي‌كند.

در مواردي كه فرصتهاي برنامه‌ريزي مالياتی، موجب انتقال سود مشمول ماليات از دوره‌های‌ آتی به دوره‌های نزديكتر می‌شود، انتقال زيان مالياتي يا اعتبار مالياتي به دوره‌هاي آتی، همچنان به وجود سود مشمول ماليات آتي ناشي از منابعي غیر از منابع ایجادکننده تفاوتهاي موقتي آتی، بستگی دارد.

31 .  در صورتی كه واحد تجاری سابقه زيان‌ داشته ‌باشد، رهنمود‌هاي مندرج در بند‌هاي 34 و 35 را در نظر مي‌گيرد.

شناخت اوليه یک دارايي يا یک بدهي

32 .  كمكهاي بلاعوض دولت در ارتباط با داراییهای استهلاک‌پذیر می‌تواند به عنوان تعهدات انتقالی به دوره‌های آتی شناسایی شود که تفاوت بین این تعهدات انتقالی و مبنای مالیاتی صفر آن، تفاوت موقتی کاهنده مالیات است. با توجه به دليل مندرج در بند 21، دارایی مالیات انتقالی حاصل شناسایی نمی‌شود.

زيانهاي مالياتي استفاده‌نشده و اعتبارهای مالياتي استفاده‌نشده

33 .     دارایی مالیات انتقالی، بابت انتقال زيانهای مالياتي استفاده‌نشده و اعتبارهای مالياتي استفاده‌نشده به دوره‌هاي آتي، باید تا میزانی شناسایی شود كه در مقابل زيانهای مالياتي استفاده‌نشده و اعتبارهای مالياتي استفاده‌نشده، وجود سود مشمول مالیات قابل استفاده محتمل باشد.

34 .  معيارهای شناخت داراييهاي ماليات انتقالي كه از انتقال زيانهای مالیاتی استفاده‌نشده و اعتبارهای مالياتي استفاده‌نشده به دوره‌هاي آتي ناشي مي‌شود، با معيارهای شناخت داراييهاي ماليات انتقالي ناشي از تفاوتهاي موقتی کاهنده مالیات یکسان است. با وجود این، وجود زيانهاي مالياتي استفاده‌نشده، شواهد قوی از نبود سودهای مشمول مالیات آتی است. بنابراين، هنگامي كه واحد تجاري سابقه زيان داشته باشد، دارايي ماليات انتقالي ناشي از زيانهاي مالیاتی استفاده‌نشده يا اعتبارهای مالياتي استفاده‌نشده را تنها تا میزانی شناسايي مي‌كند كه تفاوتهاي موقتی مشمول ماليات به اندازه کافی وجود داشته باشد يا شواهد متقاعد‌كننده ديگري مبنی بر در دسترس بودن سود مشمول ماليات قابل استفاده در  آینده در مقابل زیانهای مالیاتی استفاده‌نشده یا اعتبارهای مالیاتی استفاده‌نشده، موجود باشد. در چنين شرايطي، طبق بند 81، افشاي مبلغ دارايي مالیات انتقالي و ماهيت شواهد پشتيبان شناخت آن، الزامي است.

35 .  در ارزيابي احتمال وجود سود مشمول ماليات قابل استفاده در مقابل زيانهاي مالیاتی استفاده‌نشده و اعتبارهای مالیاتی استفاده‌نشده، واحد تجاري معيار‌هاي زير را در نظر مي‌گيرد:

الف.  وجود تفاوتهاي موقتی مشمول ماليات کافی برای واحد تجاری در یک حوزه مقرراتی، که منجر به ایجاد مبالغ مشمول مالیات قابل استفاده در مقابل زيانهاي مالیاتی استفاده‌نشده یا اعتبارهای مالياتي استفاده‌نشده شود.

ب.    وجود سود مشمول ماليات كافي در واحد تجاری قبل از انقضاي زيانهاي مالیاتی استفاده‌نشده یا اعتبارهای مالياتي استفاده‌‌نشده، محتمل باشد؛

پ.    زيانهاي مالياتي استفاده‌نشده ناشي از دلايل قابل تشخیصی باشد كه تكرار آن محتمل نباشد؛ و

ت.    وجود فرصتهاي برنامه‌ريزي مالياتی (به بند 30 مراجعه شود)، به‌گونه‌ای که سود مشمول ماليات را در دوره‌اي ايجاد كند كه زيانهاي مالياتي استفاده‌نشده یا اعتبارهای مالياتي استفاده‌نشده، در آن دوره قابل استفاده باشد.

چنانچه در مقابل زیانهای مالیاتی استفاده‌نشده یا اعتبارهای مالیاتی استفاده‌نشده، وجود سود مشمول مالیات قابل استفاده در آینده محتمل نباشد، دارایی مالیات انتقالی شناسایی نمی‌شود.

بررسی مجدد داراييهاي ماليات انتقالي شناسايي‌نشده

36 .  واحد تجاري در پایان هر دوره گزارشگری، داراييهاي ماليات انتقالي شناسايي‌نشده را مجدداً بررسی مي‌كند. واحد تجاري دارايي ماليات انتقالي که قبلاً شناسايي نشده است را تا میزانی شناسایی می‌کند که بازیافت دارایی مالیات انتقالی از محل سودهای مشمول مالیات آتی امکان‌پذیر باشد. براي مثال، بهبود شرایط تجاري ممکن است این احتمال را که واحد تجاري بتواند به منظور احراز معیارهای شناخت مندرج در بندهای 22 یا 33، سود مشمول ماليات كافي در آينده ایجاد کند، افزايش دهد. مثال ديگر، هنگامي است كه واحد تجاري داراييهاي ماليات انتقالي را در تاريخ تركيب تجاري يا پس از آن، مجدداً بررسی می‌كند (به بند‌هاي 69 و 70 مراجعه شود).

سرمايه‌گذاري در واحد‌هاي تجاری فرعي، شعب و واحدهای تجاری وابسته و منافع در مشاركتها

37 .  هرگاه مبلغ دفتري سرمايه‌گذاريها در واحد‌هاي تجاری فرعي، شعب و واحدهای تجاری وابسته يا منافع در مشاركتها (یعنی، سهم واحد تجاری اصلي يا سرمايه‌گذار از خالص داراييهاي واحد تجاری فرعي، شعب و واحد تجاری وابسته يا سرمايه‌پذير، شامل مبلغ دفتري سرقفلي) با مبناي مالياتي سرمايه‌گذاري يا منافع (که اغلب بهاي تمام شده است) تفاوت داشته باشد، تفاوتهاي موقتی ایجاد می‌شود. اين تفاوتها ممكن است در شرايط مختلفي ايجاد شود؛ براي مثال:

الف.  وجود سود‌هاي توزيع‌نشده واحد‌هاي تجاری فرعي، شعب، واحدهای تجاری وابسته و مشاركتها؛

ب.    تغيير در نرخ ارز، در صورتی كه واحد تجاری اصلي و واحد تجاری فرعي آن در كشور‌هاي مختلفي قرار داشته باشند؛ و

پ.    كاهش در مبلغ دفتري سرمايه‌گذاري در واحد تجاري وابسته تا سطح مبلغ قابل بازيافت آن.

در صورتي كه واحد تجاری اصلي، در صورتهاي مالي جداگانه خود، سرمايه‌گذاري را به بهاي تمام شده يا مبلغ تجديد ارزيابي به حساب منظور نماید، تفاوت موقتی مربوط به آن سرمايه‌گذاري در صورتهاي مالي تلفيقي ممکن است با تفاوت موقتی مربوط به آن سرمایه‌گذاری در صورتهاي مالي جداگانه واحد تجاری اصلي، متفاوت باشد.

38 .    واحد تجاري، باید براي تمام تفاوتهاي موقتی مشمول ماليات مربوط به سرمايه‌گذاري در واحد‌هاي تجاری فرعي، شعب و واحدهای تجاری وابسته و منافع در مشارکتها، به استثنای مواردی که هر دو شرط زیر را احراز می‌کند، بدهي ماليات انتقالي شناسايي نماید:

الف.    واحد تجاری اصلي، سرمايه‌گذار يا شریک خاص یا مجری عملیات تحت کنترل مشترک، بتوانند زمانبندي برگشت تفاوتهای موقتی را كنترل كنند؛ و

ب.       این احتمال وجود داشته باشد که تفاوتهای موقتی در آینده قابل پیش‌بینی برگشت نشود.

39 .  از آنجا که واحد تجاری اصلي سياست تقسيم سود واحد تجاری فرعي را كنترل مي‌كند، توانایی کنترل زمانبندي برگشت تفاوتهاي موقتی مربوط به سرمايه‌گذاري (نه تنها تفاوتهاي موقتی ناشي از سود‌هاي توزيع‌نشده، بلکه ناشی از هرگونه تفاوت تسعير ارز) را نیز دارد. افزون بر اين، اغلب تعيين مبلغ ماليات بر درآمدي كه هنگام برگشت تفاوتهای موقتی قابل پرداخت خواهد شد، غيرعملي است. بنابراين، هنگامي كه واحد تجاری اصلي تصمیم بگیرد كه این سود‌ها در آينده قابل پيش‌بيني توزيع نشود، واحد تجاری اصلي بدهي ماليات انتقالي شناسايي نمي‌كند. برای سرمايه‌گذاري در شعب نيز همين ملاحظات کاربرد دارد.

40 .  داراييها و بدهيهاي غير‌پولي واحد تجاري، به واحد پول عملياتي آن اندازه‌گيري مي‌شود (به استاندارد حسابداري 16 آثار تغيير در نرخ ارز مراجعه شود). اگر سود مشمول ماليات يا زيان مالياتي واحد تجاري (و در نتيجه، مبناي مالياتي داراييها و بدهيهاي غير‌پولي آن) بر حسب واحد پول متفاوتي تعيين ‌شود، تغيير در نرخ ارز، تفاوتهاي موقتي ایجاد می‌کند كه منجر به شناسایی بدهي مالیات انتقالی (موضوع بند 22) يا دارايي ماليات انتقالي مي‌شود. این ماليات انتقالي ايجادشده، به بدهكار يا بستانكار سود يا زيان دوره منظور مي‌شود (به بند 59 مراجعه شود).

41 .  سرمايه‌گذار در واحد تجاری وابسته، آن واحد تجاری را كنترل نمي‌كند و بطور معمول در جايگاهي نيست كه سياست تقسيم سود را تعيين كند. بنابراين، در صورت نبود توافق برای توزیع نکردن سودهای واحد تجاری وابسته در آینده قابل پیش‌بینی، سرمايه‌گذار بدهي ماليات انتقالي حاصل از تفاوتهاي موقتی مشمول ماليات مربوط به سرمايه‌گذاري در واحد تجاری وابسته را شناسايي مي‌كند. در برخی موارد، سرمایه‌گذار ممکن است قادر به تعیین مبلغ ماليات قابل پرداخت در زمان بازیافت بهاي تمام شده سرمايه‌گذاري در واحد تجاری وابسته نباشد، اما مي‌تواند تعیین کند که مبلغ آن برابر يا بيشتر از یک مبلغ حداقل باشد. در چنین مواردی، بدهي ماليات انتقالي به این مبلغ اندازه‌گيري مي‌شود.

42 .  توافق‌ بين طرفین مشارکت، بطور معمول توزیع سود را نیز شامل می‌شود و مشخص مي‌کند كه آیا تصميم‌گيري درباره این مسائل، مستلزم اجماع تمام یا گروهی از طرفهای مشارکت است یا خیر. هنگامي که شریک خاص یا مجری عملیات تحت کنترل مشترک، بتواند زمانبندي توزیع سهم خود از سود مشارکت را کنترل کند و توزیع سهم آن از سود در آینده قابل پیش‌بینی، محتمل نباشد، بدهي ماليات انتقالي شناسايي نمي‌شود.

43 .     واحد تجاري، براي تمام تفاوتهاي موقتی کاهنده مالیات ناشی از سرمايه‌گذاري در واحد‌هاي تجاری فرعي، شعب و واحدهای تجاری وابسته و منافع در مشارکتها، باید دارایی ماليات انتقالي را تنها به میزانی که هر دو مورد زیر محتمل باشد، شناسايي کند:

الف.    تفاوتهای موقتی در آینده قابل پیش‌بینی برگشت شود؛ و

ب.       در مقابل تفاوتهای موقتی، سود مشمول مالیات قابل استفاده وجود داشته باشد.

44 .  براي تصميم‌گيري درباره اینکه براي تفاوتهاي موقتی کاهنده مالیات مرتبط با سرمايه‌گذاري در واحد‌هاي تجاری فرعي، شعب و واحدهای تجاری وابسته و منافع در مشارکتها، دارايي ماليات انتقالي شناسایی ‌شود یا خیر، واحد تجاري رهنمود مندرج در بند‌هاي 27 تا 31 را در نظر مي‌گيرد.

اندازه‌گيري

45 .      بدهيهاي مالیات جاری (داراييهاي ماليات جاري) مربوط به دوره جاري و دوره‌های قبل، بايد به مبلغی اندازه‌گیری شود كه انتظار مي‌رود با استفاده از نرخهاي مالياتی (و قوانين مالياتي) لازم‌الاجرا تا پايان دوره‌ گزارشگري، به مراجع مالياتي پرداخت گردد (يا از مراجع مالیاتی بازیافت شود).

46 .      داراييها و بدهيهاي ماليات انتقالي باید به نرخهای مالیاتی قابل اعمال در دوره‌ای که انتظار می‌رود دارایی بازیافت یا بدهی تسویه شود، اندازه‌گیری گردد، و این اندازه‌گیری مبتنی بر نرخهای مالیاتی (و قوانين مالياتي) لازم‌الاجرا تا پایان دوره گزارشگری است.

47 .  هنگامي كه نرخهاي مالیاتی متفاوت برای سطوح مختلف درآمد مشمول ماليات اعمال می‌‌شود، داراييهای مالیات انتقالی و بدهيهاي ماليات انتقالي با استفاده از نرخ میانگینی اندازه‌گيري مي‌شود كه انتظار مي‌رود برای سود مشمول ماليات (زيان مالياتي) دوره‌هايي كه انتظار می‌رود تفاوتهاي موقتی برگشت شود، اعمال ‌گردد.

48 .     اندازه‌گيري بدهیهای مالیات انتقالی و داراییهای ماليات انتقالي، بايد بازتابی از آثار مالیاتی باشد که از شیوه مورد انتظار واحد تجاری در پايان دوره‌ گزارشگري، برای بازیافت یا تسویه مبلغ دفتري داراييها و بدهيها پیروی می‌کند.

49 .  در برخي حوزه‌هاي مقرراتی، شیوه واحد تجاری برای بازیافت (تسویه) مبلغ دفتري یک دارايي (یک بدهي)، می‌تواند بر يك يا هر دو مورد زير تأثیر داشته باشد:

الف.  نرخ مالیات قابل اعمال هنگامي كه واحد تجاري مبلغ دفتري یک دارايي (یک بدهي) را بازيافت (تسويه) مي‌كند؛ و

ب.    مبناي مالياتي یک دارايي (یک بدهي).

در چنین مواردی، واحد تجاري با استفاده از نرخ مالياتی و مبناي مالياتی كه با شيوه مورد انتظار بازيافت یا تسويه سازگاری دارد، بدهیهای مالیات انتقالی و داراییهای مالیات انتقالی را اندازه‌گيري مي‌كند.

مثال الف
یک قلم از داراییهای ثابت مشهود، مبلغ دفتري معادل ١٠٠ و مبناي مالياتي معادل ٦٠ دارد. در صورت فروش این قلم، نرخ مالياتی قابل اعمال معادل 20% می‌باشد و براي ساير درآمد‌ها، نرخ مالياتی معادل ٣٠% اعمال می‌شود. در صورتی که واحد تجاري انتظار داشته باشد بدون استفاده بیشتر، این قلم را به فروش برساند، بدهي ماليات انتقالي معادل ٨ (حاصل‌ضرب 40 در نرخ ٢٠%) شناسايي مي‌كند و در صورتی که انتظار داشته باشد این قلم را نگه دارد و مبلغ دفتري آن را از طريق استفاده بازيافت كند، بدهي ماليات انتقالي معادل ١٢ (حاصل‌ضرب ٤٠ در نرخ ٣٠%)، شناسايي مي‌كند.

مثال ب
یک قلم از داراییهای ثابت مشهود به بهاي تمام شده ١٠٠ و مبلغ دفتري ٨٠، به مبلغ ١٥٠ تجديد ارزيابي شده است. براي مقاصد مالياتي، تعديلی از این بابت انجام نمی‌شود. استهلاك انباشته براي مقاصد مالياتي معادل ٣٠ و نرخ ماليات ٣٠% است. اگر این قلم به مبلغي بيش از بهاي تمام‌شده به فروش برسد، استهلاك انباشته مالياتی معادل ٣٠، در سود مشمول ماليات منظور می‌شود اما مازاد عايدات فروش بر بهاي تمام شده، مشمول ماليات نخواهد بود. مبناي مالياتي این قلم ٧٠ است و تفاوت موقتی مشمول ماليات، معادل ٨٠ می‌باشد. اگر واحد تجاري انتظار داشته باشد که از طریق استفاده از این قلم، مبلغ دفتري آن را بازيافت كند، بايد درآمد مشمول مالياتی معادل ١٥٠ ايجاد كند، اما تنها مي‌تواند استهلاكی معادل ٧٠ را از آن کسر نماید. بر اين اساس، بدهي ماليات انتقالي معادل ٢٤ (حاصل‌ضرب ٨٠ در نرخ ٣٠%) وجود دارد. اگر واحد تجاري انتظار داشته باشد كه با فروش این قلم با عايداتی معادل ١٥٠، بلافاصله مبلغ دفتري دارايي را بازيافت كند، بدهي ماليات انتقالي به شرح زير محاسبه مي‌شود.     تفاوت موقتی مشمول ماليات   نرخ مالیات     بدهي ماليات انتقالی استهلاك انباشته مالیاتی ٣٠   ٣٠%   ٩ مازاد عايدات بر بهاي تمام شده ٥٠   صفر   ــ جمع ٨٠       ٩ (يادداشت: طبق بند 62، ماليات انتقالي اضافي که از تجديد ارزيابي بوجود می‌آید، در ساير اقلام سود و زیان جامع شناسايي مي‌شود)

50 .  در صورتی که بدهي مالیات انتقالی يا دارايي ماليات انتقالي، ناشی از دارايي استهلاك‌ناپذيري باشد كه با استفاده از مدل تجديد ارزيابي مندرج در استاندارد حسابداري 11 اندازه‌گيري شده است، اندازه‌گيري بدهي ماليات انتقالي یا دارایی مالیاتی انتقالی بايد آثار مالياتي بازیافت مبلغ دفتري دارايي استهلاك‌ناپذير از طریق فروش را، صرف‌نظر از مبنای اندازه‌گيري مبلغ دفتري دارايي، منعكس کند. بنابراين، در صورتي كه قوانین مالياتی، نرخ ماليات قابل اعمال براي مبلغ مشمول ماليات ناشي از فروش دارايي را متفاوت از نرخ مالياتی قابل اعمال برای مبلغ مشمول ماليات ناشي از استفاده دارايي تعیین کند، در اندازه‌گيري بدهي مالیات انتقالی يا دارايي ماليات انتقالي مرتبط با دارايي استهلاك‌ناپذير، نرخ مالياتی قابل اعمال براي مبلغ مشمول ماليات ناشي از فروش دارايي بكار مي‌رود.

51 .  بند 50، هنگام شناخت و اندازه‌گيري داراييهای ماليات انتقالي، در الزامات بكارگيري اصول مندرج در بند‌هاي 22 تا 32 (تفاوتهاي موقتی کاهنده مالیات) و بند‌هاي 33 تا 35 (زيانهاي مالياتي استفاده‌نشده و اعتبارهای مالياتي استفاده‌نشده) اين استاندارد، تغييری ایجاد نمی‌کند.

52 .  در برخي حوزه‌هاي مقرراتی، در صورتي كه تمام یا بخشی از سود خالص يا سود انباشته، به عنوان سود تقسيمی به سهامداران واحد تجاري پرداخت شود، ماليات بر درآمد با نرخي بالاتر يا پايين‌تر قابل پرداخت خواهد بود. در برخي ديگر از حوزه‌هاي مقرراتی، در صورتي كه تمام یا بخشی از سود خالص يا سود انباشته به عنوان سود تقسيمی به سهامداران واحد تجاري پرداخت شود، ممکن است مالیات بر درآمد قابل استرداد يا قابل پرداخت باشد. در این شرايط، داراييها و بدهيهای ماليات جاري و انتقالي، با نرخ ماليات قابل اعمال بر سودهای توزیع نشده، اندازه‌گيري مي‌شود.

53 .  در شرايط توصیف‌شده در بند 52، آثار مالياتی سود تقسيمی هنگامي شناسايي مي‌شود كه براي پرداخت سود تقسیمی، بدهی شناسايي شده باشد. آثار مالياتی سود تقسیمی، ارتباط مستقیم‌تری با معاملات یا رویدادهای گذشته در مقایسه با ستانده مالکان دارد. بنابراین، آثار مالياتی سود تقسیمی، همان‌گونه كه در بند 59 استاندارد تعیین شده است، در سود یا زیان دوره شناسايي مي‌شود مگر تا میزانی كه آثار مالیاتی سود تقسیمی، ناشی از شرايط توصیف‌شده در بند 59(الف) و (ب) باشد.

مثالهاي مربوط به بندهاي 52 و 53
این مثال، در ارتباط با اندازه‌گيري داراييهای مالیات جاری و انتقالی و بدهيهاي ماليات جاري و انتقالي واحد تجاري در یک حوزه مقرراتی است كه برای سودهای توزیع‌نشده، ماليات بر درآمد با نرخی (50%) بالاتر از نرخ سودهای توزیع‌شده، قابل پرداخت است و دربردارنده مبلغی است که هنگام تقسيم سود، قابل استرداد می‌باشد. نرخ ماليات سود توزیع‌شده ٣٥% است. در پايان دوره گزارشگري، 29 اسفند سال 6×13، واحد تجاري بابت سودهای تقسیمی پيشنهادي يا اعلام‌شده پس از دوره گزارشگري، بدهي شناسايي نمي‌كند. در نتيجه، در سال 6×13، سود تقسیمی شناسايي نمي‌شود. سود مشمول ماليات در سال 6×13، معادل ٠٠٠ر١٠٠ است. خالص تفاوت موقتی مشمول ماليات براي سال 6×13، معادل 000ر40 است. واحد تجاري بدهي ماليات جاري و هزينه ماليات بر درآمد جاری را معادل 000ر50 شناسايي مي‌كند. بابت مبلغي كه در نتیجه تقسیم سود در آینده، بطور بالقوه قابل بازیافت است، دارایی شناسايي نمي‌شود. همچنين، واحد تجاري بدهي ماليات انتقالي و هزينه ماليات انتقالي معادل 000ر20 (حاصل‌ضرب 000ر40 در نرخ ٥٠%) شناسايي مي‌كند كه نشان‌دهنده ماليات بر درآمدي است كه واحد تجاري هنگام بازیافت یا تسویه مبلغ دفتری داراییها و بدهیها، بر مبنای نرخ ماليات قابل اعمال بر سودهای توزیعنشده، پرداخت خواهد کرد. متعاقباً، در ١٥ خرداد سال 7×13، واحد تجاري سود‌تقسیمی معادل 000ر10 از سودهای عملياتي قبلی را به عنوان بدهي شناسايي می‌کند. در ١٥ خرداد سال 7x13، واحد تجاري بازيافت ماليات بر درآمد معادل ١٥٠٠ (١٥% سود تقسیمی شناسايی‌شده به عنوان بدهي) را به عنوان دارايي ماليات جاري و به عنوان كاهش در هزينه ماليات بر درآمد جاری سال 7x13 شناسايي مي‌كند.

54 .     داراييهای مالیات انتقالی و بدهيهاي ماليات انتقالي، نبايد تنزيل شوند.

55 .  تعيين داراييهای مالیات انتقالی و بدهيهاي ماليات انتقالي بر مبنای تنزیل‌شده به‌گونه‌ای قابل اتکا، مستلزم برنامه‌ریزی تفصیلی برای زمانبندی برگشت هر تفاوت موقتی است. در بسياري از موارد، تهيه اين برنامه زمانی، غير‌عملي يا بسيار پيچيده است. بنابراین، الزامي کردن تنزيل داراييهای مالیات انتقالی و بدهيهاي ماليات انتقالي مناسب نيست. مجاز دانستن، نه ملزم کردن، تنزيل منجر به داراييهای مالیات انتقالی و بدهيهاي ماليات انتقالي می‌شود که بین واحد‌هاي تجاری قابل مقايسه نمی‌باشد. بنابراین، اين استاندارد تنزيل داراييهای مالیات انتقالی و بدهيهاي ماليات انتقالي را الزامي یا مجاز نمي‌داند.

56 .  تفاوتهاي موقتی با مراجعه به مبلغ دفتري یک دارايي يا یک بدهي تعيين مي‌شود. اين موضوع حتي مواقعی که مبلغ دفتري بر مبناي تنزيل‌شده تعيين شود، برای مثال، در مورد تعهدات مزاياي بازنشستگي، كاربرد دارد (به استاندارد حسابداري 33 مزاياي بازنشستگی کارکنان مراجعه شود).

57 .        در پايان هر دوره گزارشگري، مبلغ دفتري دارايي ماليات انتقالي بايد بازنگري شود. واحد تجاري بايد مبلغ دفتري دارايي ماليات انتقالي را به میزانی كاهش دهد كه وجود سود مشمول ماليات كافي براي استفاده از مزایای تمام یا بخشی از آن دارايي ماليات انتقالی، دیگر محتمل نباشد. چنین كاهشی، بايد در صورتی برگشت داده شود كه وجود سود مشمول ماليات به میزان کافی، محتمل باشد.

شناخت ماليات جاري و مالیات انتقالي

58 .  روش حسابداري آثار ماليات جاري و مالیات انتقالي معاملات یا سایر رویدادها، با روش حسابداري همان معاملات یا سایر رویدادها سازگار است. در بند‌هاي 59 تا 70، این اصل بکار گرفته شده است.

اقلام شناسايي‌شده در صورت سود و زيان

59 .     ماليات جاري و  مالیات انتقالي بايد به عنوان درآمد يا هزينه شناسايي و در صورت سود و زيان منعكس شوند، به استثنای مالياتی كه از موارد زير ناشی می‌شود:

الف.    معامله يا رويدادي كه در همان دوره يا دوره‌ای دیگر، خارج از  صورت سود و  زيان، در ساير اقلام سود و زیان جامع يا بطور مستقیم در حقوق مالکانه شناسايي شده است (به بند‌هاي 62 تا 67 مراجعه شود)؛ يا

ب.       تركيب تجاري (به بند‌هاي 68 تا 70 مراجعه شود).

60 .  بیشتر بدهيهاي ماليات انتقالي و داراییهای مالیات انتقالی در مواقعی ايجاد مي‌شود كه درآمد يا هزينه، در سود حسابداري يك دوره منظور می‌شود، اما در سود مشمول ماليات (زيان مالياتي) دور‌ه‌ای ديگر لحاظ می‌گردد. ماليات انتقالي حاصل، در صورت سود و زيان شناسايي مي‌شود. برای مثال هنگامی که:

الف.  درآمد مالی، حق امتياز یا درآمد سود سهام، با تأخير دريافت می‌شود و طبق استاندارد حسابداري 3 درآمد عملیاتی، متناسب با زمان مشخص‌شده در سود حسابداري منظور می‌گردد، اما ممکن است در برخی حوزه‌های مقرراتی، بر مبناي نقدي در سود مشمول ماليات (زيان مالياتي) منظور می‌شود؛ و

ب.    مخارج داراييهاي نامشهودي كه طبق استاندارد حسابداری 17، به حساب دارایی منظور شده است و استهلاک آن در صورت سود و زیان منعکس می‌شود، اما براي مقاصد مالياتي، در زمان تحمل کاهنده مالیات تلقی می‌گردد.

61 .  مبلغ دفتري داراييهای مالیات انتقالی و بدهيهاي ماليات انتقالي ممكن است حتی در صورتی که تغییری در مبلغ تفاوتهاي موقتی مربوط وجود نداشته باشد، تغيير کند. براي مثال، اين وضعيت مي‌تواند از موارد زير ناشی شود:

الف.  تغيير در نرخهاي مالياتی يا قوانين مالياتي؛

ب.    بررسی مجدد قابليت بازیافت داراييهاي ماليات انتقالي؛ يا

پ.    تغيير در شیوه مورد انتظار بازيافت یک دارايي.

ماليات انتقالي حاصل، در صورت سود و زیان شناسايي مي‌شود، به استثنای مالیات مربوط به اقلامي كه قبلاً خارج از صورت سود و زيان شناسايي شده‌‌اند (به بند 65 مراجعه شود).

اقلام شناسایی‌شده خارج از صورت سود و زيان

62 .     ماليات جاري و مالیات انتقالي در صورتي باید خارج از صورت سود و زيان شناسايي شود كه مربوط به اقلامي باشد كه در همان دوره يا دوره‌ای دیگر، خارج از صورت سود و زيان شناسايي شده است. بنابراين، ماليات جاري و مالیات انتقالي مربوط به اقلامی که در همان دوره يا دوره‌اي ديگر:

الف.    در ساير اقلام سود و زیان جامع شناسايي شده است، باید در سایر اقلام سود و زیان جامع شناسایی شود (به بند 63 مراجعه شود).

ب.       بطور مستقیم در حقوق مالکانه شناسایی شده است، باید بطور مستقیم در حقوق مالکانه شناسایی شود (به بند 64 مراجعه شود).

63 .  در استانداردهای حسابداری، شناسایی برخی اقلام در ساير اقلام سود و زیان جامع الزامی یا مجاز شده است. نمونه‌هایی از اين اقلام به شرح زیر است:

الف.  تغيير در مبلغ دفتري ناشی از تجديد ارزيابي داراییهای ثابت مشهود (به استاندارد حسابداری 11 مراجعه شود).

ب.    تفاوتهاي تسعیر ناشي از تسعیر صورتهاي مالي عمليات خارجي (به استاندارد حسابداري 16 مراجعه شود).

64 .  در استاندارد‌هاي حسابداری، انعکاس مستقیم برخی اقلام در حقوق مالکانه، مجاز یا الزامی شده است. برای مثال، تعديل مانده سود انباشته ابتدای دوره که از تغيير در یک رویه حسابداري كه با تسری به گذشته بکار گرفته شده است یا از اصلاح اشتباه، ناشی می‌شود (به استاندارد حسابداري 34 رويه‌هاي حسابداري، تغيير در برآورد‌های حسابداری و اشتباهات مراجعه شود).

65 .  در شرایط استثنايي، ممكن است تعيين مبلغ ماليات جاري يا مالیات انتقالي مربوط به اقلام شناسایي‌شده خارج از صورت سود و زيان (در ساير اقلام سود و زیان جامع یا بطور مستقیم در حقوق مالکانه) مشکل باشد. براي مثال، چنین شرایطی ممکن است در موارد زیر ایجاد شود:

الف.  نرخهاي ماليات بر درآمد، پلکانی باشد و تعيين نرخي كه مالیات جزء خاصي از سود مشمول ماليات (زيان مالياتي) بر اساس آن محاسبه شود، غير‌ممكن باشد.

ب.    تغيير در نرخ ماليات يا مقررات مالياتي، بر دارايي مالیات انتقالی يا بدهي ماليات انتقالي (بطور کامل يا بخشي از آن) مربوط به یک قلم كه قبلاً خارج از صورت سود و زيان شناسايي شده است، تأثیر بگذارد؛ يا

پ.    واحد تجاري تشخیص دهد که دارایی مالیات انتقالی باید شناسایی شود، یا نباید از این پس بطور کامل شناسایی گردد، و آن دارایی مالیات انتقالی (بطور کامل یا بخشی از آن) مربوط به قلمی باشد که قبلاً خارج از صورت سود و زيان شناسايي شده است.

در چنین مواردی، ماليات جاري و مالیات انتقالي مربوط به اقلام شناسایی‌شده در خارج از صورت سود و زيان، به تخصیص معقول و متناسب ماليات جاري و مالیات انتقالي واحد تجاري در حوزه مقرراتی مورد نظر، يا روش ديگري كه در چنین شرایطی به تخصيص مناسب‌تر می‌انجامد، بستگی دارد.

66 .  طبق استاندارد حسابداري 11، واحد تجاري بايد هر سال مبلغي معادل تفاوت بين استهلاك دارايي تجديد‌ ارزيابي شده و استهلاك بر مبناي بهاي تمام شده آن را از مازاد تجديد ارزيابي به سود انباشته منتقل كند. این مبلغ پس از کسر هرگونه ماليات انتقالي خواهد بود. برای انتقالات مربوط به واگذاری داراییهای ثابت مشهود نيز شیوه عمل مشابه است.

67 .  هنگامي كه واحد تجاري به سهامداران خود سود تقسیمی پرداخت می‌کند، ممكن است ملزم به کسر بخشی از سود تقسیمی از سهامداران و پرداخت آن به مراجع مالياتي باشد. در بسياري از حوزه‌هاي مقرراتی، اين مبلغ ماليات تكليفي نامیده می‌شود. اين‌گونه مبالغ پرداختي یا پرداختني به مراجع مالياتي، به عنوان بخشي از سود تقسیمی، در بدهكار حقوق مالکانه منظور می‌گردد.

ماليات انتقالي ناشي از تركيب تجاري

68 .  همانطور كه در بند‌هاي 16 و 24(پ) تشريح شد، تفاوتهاي موقتی ممكن است در تركيب تجاري ايجاد شود. واحد تجاري هرگونه دارايي ماليات انتقالي (به شرط احراز معیارهای شناخت مندرج در بند ٢2) یا بدهي ماليات انتقالي حاصل را به عنوان داراييها و بدهيهاي قابل تشخیص در تاريخ تحصيل شناسايي مي‌كند. بنابراین، اين داراييهای مالیات انتقالی و بدهيهاي ماليات انتقالي، سرقفلي يا سود حاصل از خريد زیر قیمت را تحت تأثير قرار مي‌دهد. با وجود این، طبق بند 12(الف)، واحد تجاري بدهي ماليات انتقالي ناشي از شناخت اوليه سرقفلي را شناسايي نمي‌كند.

69 .  در نتيجه تركيب تجاري، احتمال بازیافت دارايي ماليات انتقالي پیش از تحصيل واحد تحصیل‌کننده ممکن است تغيير كند. واحد تحصیل‌کننده ممكن است بازیافت دارايي ماليات انتقالي خود را كه قبل از تركيب تجاري شناسايي نشده است، محتمل بداند. براي مثال، ممکن است واحد تحصیل‌کننده بتواند از مزایای زيانهاي مالياتي استفاده‌نشده، در مقابل سود مشمول ماليات آتي واحد تحصیل‌شده، استفاده کند. همچنین، در نتيجه تركيب تجاري ممكن است ديگر این احتمال وجود نداشته باشد كه سود مشمول ماليات آتي، امکان بازیافت دارايي مالياتی انتقالي را فراهم کند. در چنین مواردی، واحد تحصیل‌کننده، تغيير در دارايي مالیات انتقالي را در دوره ترکیب تجاری شناسايي مي‌كند، اما آن را به عنوان بخشي از حسابداري تركيب تجاري در نظر نمی‌گیرد. بنابراين، واحد تحصیل‌کننده، برای اندازه‌گیری سرقفلی یا سود خرید زیر قیمت شناسایی‌شده در ترکیب تجاری، دارایی مالیات انتقالی را به حساب نمی‌گیرد.

70 .  مزایای بالقوه انتقال زيان واحد تحصیل‌شده به دوره‌هاي آتي یا داراييهاي مالیات انتقالي دیگر، ممكن است معيار‌هاي شناخت جداگانه را هنگام به حساب منظور کردن اولیه تركيب تجاري، احراز نكند اما ممكن است در آینده بازیافت شود. واحد تجاري بايد مزایای ماليات انتقالي تحصیل‌شده‌ را كه پس از تركيب تجاري بازیافت می‌شود، به شرح زیر شناسایی کند:

الف.  مزایای ماليات انتقالي تحصیل‌شده و شناسایی‌شده در دوره اندازه‌گیری، كه از اطلاعات جديد درباره واقعیتها و شرایط موجود در تاریخ تحصیل ناشی می‌شود، بايد براي كاهش مبلغ دفتري هرگونه سرقفلي مربوط به تحصيل بكار رود. اگر مبلغ دفتري سرقفلي صفر باشد، هرگونه مزایای ماليات انتقالي باقيمانده بايد در صورت سود و زيان شناسايي شود.

ب.    سایر مزایای ماليات انتقالي تحصیل‌شده که بازیافت می‌شود، بايد در صورت سود و زيان (يا در صورت الزام این استاندارد، خارج از صورت سود و زيان) شناسايي شود.

ارائه

تهاتر

71 .      واحد تجاري باید داراييهای مالیات جاری و بدهيهاي ماليات جاري را تنها در صورتی تهاتر كند که:

الف.    حق قانوني برای تهاتر مبالغ شناساييشده داشته باشد؛ و

ب.       قصد تسويه بر مبناي خالص، یا بازیافت و تسويه همزمان دارایی و بدهي را داشته باشد.

72 .  با وجود اینکه داراييهای مالیات جاری و بدهيهاي ماليات جاري، جداگانه شناسايي و اندازه‌گيري مي‌شوند، در برخی موارد ممکن است در صورت وضعیت مالی تهاتر شوند. واحد تجاري، بطور معمول، در صورتی از حق قانوني برای تهاتر دارايي ماليات جاري با بدهي ماليات جاري برخوردار است كه مربوط به ماليات بر درآمد وضع‌شده توسط یک مرجع مالياتي باشد و مرجع مالياتي اجازه دهد واحد تجاري پرداخت يا دریافت ماليات را به صورت خالص و یکجا انجام دهد.

73 .   در صورتهاي مالي تلفيقي، تنها در صورتی دارايي ماليات جاري یک واحد تجاري گروه با بدهي ماليات جاري واحد تجاري ديگر گروه تهاتر مي‌شود که واحدهای تجاري مورد نظر، حق قانوني دریافت يا پرداخت یکجای مبلغ خالص را داشته باشند و قصد آنها اين باشد که مبلغ خالص مزبور را پرداخت یا دریافت كنند يا دارايي و بدهي را همزمان بازیافت و تسویه نمایند.

74 .     واحد تجاري تنها در صورتی باید داراييهای مالیات انتقالی و بدهيهاي ماليات انتقالي را تهاتر كند که:

الف.    حق قانوني برای تهاتر داراييهاي ماليات جاري با بدهيهاي ماليات جاري داشته باشد؛ و

ب.       داراييهای مالیات انتقالی و بدهيهاي ماليات انتقالي، مربوط به ماليات بر درآمد وضع‌شده توسط یک مرجع مالياتي، برای هر يك از موارد زير باشد:

١.          همان واحد تجاري مشمول ماليات؛ يا

٢.         واحد‌هاي تجاري متفاوت مشمول ماليات كه قصد دارند در هر یک از دوره‌های آتي كه انتظار مي‌رود مبالغ بااهميت بدهيهای مالیات انتقالی یا داراييهاي ماليات انتقالی بازيافت یا تسويه شود، بدهيهای مالیات جاری و داراییهای ماليات جاري را بر مبنای خالص تسويه كنند، يا بازیافت داراييها و تسويه بدهيها را همزمان انجام دهند.

75 .  به منظور اجتناب از نیاز به برنامه زمانبندی‌ تفصیلی برای برگشت هر تفاوت موقتی، اين استاندارد واحد تجاري را ملزم مي‌كند تنها در صورتی دارايي ماليات انتقالي را با بدهي ماليات انتقالي واحد تجاري مشمول ماليات تهاتر كند که مربوط به ماليات وضع‌شده توسط یک مرجع مالياتي باشند و واحد تجاري حق قانوني برای تهاتر داراييهای مالیات جاری و بدهيهای ماليات جاري داشته باشد.

هزينه ماليات

هزينه مالیات (درآمد مالیات) مربوط به سود يا زيان ناشی از فعاليتهاي عادي

76 .     هزينه (درآمد) ماليات مربوط به سود یا زيان فعاليتهاي عادي، بايد به عنوان بخشي از سود يا زيان دوره در صورت سود و زيان ارائه شود.

تفاوتهاي تسعیر مربوط به بدهیهای مالیات انتقالی يا داراییهای ماليات انتقالي ارزی

77 .   طبق استاندارد حسابداري 16، برخی تفاوتهاي تسعیر باید به عنوان درآمد يا هزينه شناسایی شود؛ اما مشخص نمی‌شود كه اين تفاوتها در چه مواقعی باید در صورت سود و زيان جامع ارائه گردد. بر اين اساس، در مواردی که تفاوتهاي تسعیر مربوط به بدهيها یا داراییهای ماليات انتقالي ارزی در صورت سود و زيان جامع شناسایی می‌شود، چنین تفاوتهایی ممکن است به عنوان هزينه مالیات انتقالی (درآمد مالیات انتقالي) طبقه‌بندي شود، مشروط بر اینکه اين شیوه ارائه براي استفاده‌كنندگان صورتهاي مالي مفیدترین شیوه ارائه باشد.

افشا

78 .    اجزاي عمده هزينه مالیات (درآمد مالیات)، بايد جداگانه افشا شود.

79 .  اجزاي هزينه مالیات (درآمد ماليات) می‌تواند شامل موارد زير باشد:

الف.  هزينه ماليات جاري (درآمد ماليات جاري)؛

ب.    هرگونه تعديل شناسايي‌شده طی دوره بابت ماليات جاري دوره‌هاي قبل؛

پ.    مبلغ هزينه ماليات انتقالي (درآمد ماليات انتقالي) مربوط به ايجاد و برگشت تفاوتهاي موقتی؛

ت.    مبلغ هزينه مالیات انتقالی (درآمد مالیات انتقالی) مربوط به تغيير در نرخهاي ماليات يا وضع مالياتهاي جديد؛

ث.    مبلغ مزایای ناشي از زيان مالیاتی شناسایی‌نشده قبلی، اعتبار مالياتي يا تفاوتهای موقتی شناسايي‌نشده دوره‌ قبل که براي كاهش هزینه ماليات جاري استفاده می‌شود؛

ج.    مبلغ مزایای ناشي از زيان مالیاتی شناسایی‌نشده قبلی، اعتبار مالياتي يا تفاوتهای موقتی شناسايي‌نشده دوره قبل که براي كاهش هزینه ماليات انتقالی استفاده می‌شود؛

چ.    هزينه ماليات انتقالي ناشي از كاهش يا برگشت كاهش قبلی دارايي ماليات انتقالي طبق بند 57؛ و

ح.    مبلغ هزينه مالیات (درآمد مالیات) مربوط به آن دسته از تغيير در رويه‌هاي حسابداري و اشتباهات كه طبق استاندارد حسابداري 34، به دلیل اینکه نمي‌توان آنها را با تسری به گذشته به حساب منظور کرد، در صورت سود و زيان منظور می‌شوند.

80 .      موارد زير نيز بايد جداگانه افشا شود:

الف.    مجموع ماليات جاري و  مالیات انتقالي مربوط به اقلامی که بطور مستقیم در حقوق مالکانه منظور شده‌اند (به بند 64 مراجعه شود) ؛

ب.       مبلغ ماليات بر درآمد مربوط به هر یک از اجزای ساير اقلام سود و زیان جامع (به بند 63 و استاندارد حسابداري ١ (تجديد‌نظرشده 1397) مراجعه شود).

پ.       توضيح ارتباط بين هزينه مالیات (درآمد ماليات) و سود حسابداري به يك يا هر دو شكل زير:

١.          صورت تطبیق عددي بين هزينه مالیات (درآمد مالیات) ماليات و حاصل ضرب سود حسابداري در نرخ(هاي) ماليات قابل اعمال، و نیز افشاي مبناي محاسبه نرخ‌(هاي) ماليات قابل اعمال؛ يا

٢.         صورت تطبیق عددي بين میانگین نرخ مؤثر ماليات و نرخ ماليات قابل اعمال، و نیز افشاي مبناي محاسبه نرخ ماليات قابل اعمال؛

ت.       توضيح تغيير در نرخ‌(هاي) ماليات قابل اعمال در مقايسه با دوره‌ حسابداري قبل؛

ث.       مبلغ (و تاريخ انقضا، درصورت وجود) تفاوتهاي موقتی کاهنده مالیات، زيانهاي مالیاتی استفاده‌نشده و اعتبارهای مالياتي استفاده‌نشده كه در صورت وضعيت مالي، براي آنها دارايي مالیات انتقالي شناسايي نشده است؛

ج.        جمع مبلغ تفاوتهاي موقتی مربوط به سرمايه‌گذاري در واحد‌هاي تجاری فرعي، شعب و واحدهای تجاری وابسته و منافع در مشارکتها، كه براي آنها بدهيهای مالیات انتقالي شناسايي نشده است (به بند 38 مراجعه شود)؛

چ.        در ارتباط با هر نوع تفاوت موقتی، و در ارتباط با هر نوع زيان مالياتي استفاده‌نشده و اعتبارهای مالياتي استفاده‌نشده:

١.          مبلغ داراييهای مالیات انتقالی و بدهيهاي ماليات انتقالي شناسايي‌شده در صورت وضعيت مالي براي هر دوره ارائه‌شده؛

٢.         مبلغ درآمد ماليات انتقالي يا هزينه ماليات انتقالي شناسايي‌شده در صورت سود و زيان، در صورتي كه اين مبلغ، از تغيير در مبالغ شناسايي‌شده در صورت وضعيت مالي، قابل تشخیص نباشد؛

ح.        در ارتباط با عمليات متوقف‌شده، هزينه ماليات مربوط به:

١.          سود يا زيان توقف؛ و

٢.         سود يا زيان حاصل از فعاليتهاي عادي عمليات متوقف‌شده طی دوره، همراه با مبالغ متناظر برای هر یک از دوره‌های قبلی ارائه شده.

خ.        مبلغ آثار مالياتی سود تقسیمی به سهامداران واحد تجاري كه پیش از تأیید صورتهاي مالي براي انتشار، پيشنهاد يا اعلام شده است، اما به عنوان بدهي در صورتهاي مالي شناسايي نشده است.

د.         اگر تركيب تجاري که واحد تجاري در آن واحد تحصیل‌کننده است، موجب تغيير در مبلغ دارايي ماليات انتقالي شناسایی‌شده پيش از تحصيل ‌شود (به بند 69 مراجعه شود)، مبلغ آن تغيير؛ و

ذ.         اگر مزایای ماليات انتقالي تحصیل‌شده در تركيب تجاري در تاريخ تحصيل شناسايي نشده باشد اما پس از تاریخ تحصیل شناسايي شود (به بند 70 مراجعه شود)، توصیف رويداد یا تغيير در شرايطي كه موجب شناسایی مزایای ماليات انتقالي شده است.

81 .      واحد تجاري مبلغ دارايي ماليات انتقالي و ماهيت شواهد پشتيبان شناخت آن را در صورتی بايد افشا كند كه:

الف.    استفاده از دارايي ماليات انتقالي، به مازاد سودهاي مشمول ماليات آتي بر سودهای ناشي از برگشت تفاوتهاي موقتی مشمول ماليات موجود، بستگی داشته ‌باشد؛ و

ب.       واحد تجاري در دوره جاري يا دوره قبل، در حوزه مقرراتی كه دارايي ماليات انتقالي به آن مربوط است، متحمل زيان شده باشد.

82 .     در شرايط توصیف‌شده در بند 52، واحد تجاري بايد ماهيت آثار بالقوه ماليات بر درآمد ناشی از پرداخت سودهای تقسیمی به سهامداران را افشا کند. افزون بر اين، واحد تجاري بايد مبالغ آثار بالقوه ماليات بر درآمد را كه در عمل قابل تعيين است و وجود آثار بالقوه ماليات بر درآمدي كه در عمل قابل تعیین نیست را افشا كند.

83 .  الزامات افشاي مندرج در بند 80(پ)، به استفاده‌كنندگان صورتهاي مالي در درک عادی یا غیرعادی بودن ارتباط بین هزينه مالیات (درآمد مالیات) و سود حسابداري و نیز درک عوامل مهم اثرگذار بر اين ارتباط در آینده، کمک می‌کند. ارتباط بين هزينه مالیات (درآمد مالیات) و سود حسابداري ممكن است از عواملی مانند درآمد‌ عملیاتی معاف از ماليات، هزينه‌هايی که در تعیین سود مشمول مالیات (زیان مالیاتی) کاهنده مالیات نمی‌باشند، اثر زيانهاي مالياتي و اثر نرخهاي مالیات ارزی، تأثير پذیرد.

84 .  برای توضيح ارتباط بين هزينه مالیات (درآمد ماليات) و سود حسابداري، واحد تجاري از نرخ ماليات قابل اعمالي استفاده می‌نماید كه معني‌دار‌ترين اطلاعات را براي استفاده‌كنندگان صورتهاي مالي فراهم کند. اغلب، معني‌دار‌ترين نرخ، نرخ ماليات داخلي كشوری است که واحد تجاري در آن مستقر است، كه مجموع نرخ ماليات اعمال‌شده براي مالياتهاي ملي با نرخهاي اعمال‌شده براي مالياتهای محلي می‌باشد، كه این نرخها اساساً بر مبناي سطح مشابهي از سود مشمول ماليات (زيان مالياتي) محاسبه مي‌شوند. با وجود این، براي واحد تجاري كه در چندين حوزه مقرراتی فعاليت می‌کند، ممكن است تجمیع تطبیقهای جداگانه تهيه‌شده با استفاده از نرخ داخلي در هر حوزه مقرراتی، معني‌دارتر باشد. مثال زیر نشان مي‌دهد كه چگونه انتخاب نرخ مالياتي قابل اعمال، بر ارائه صورت تطبیق عددي اثر مي‌گذارد.

مثال مربوط به بند 84
درسال ٢x١3، سود حسابداری واحد تجاری، در حوزه مقرراتی خود (كشور الف)، معادل ٥٠٠ر١ (در سال 1×13: ٠٠٠ر٢) و در كشور ب، معادل ٥٠٠ر١ (در سال 1×13: 500) است. نرخ ماليات دركشور الف ٣٠% و در كشور ب ٢٠% است. در كشور الف، هزینه‌هایی معادل ١٠٠ (در سال ١x13: ٢٠٠) برای مقاصد مالياتي، کاهنده مالیات نمی‌باشد. در ادامه، یک نمونه صورت تطبیق با نرخ ماليات داخلي ارائه شده است:     ١x١3   ٢x13 سود حسابداري   ٥٠٠ر٢   ٠٠٠ر٣ ماليات با نرخ داخلي ٣٠%   ٧٥٠   ٩٠٠ اثرمالياتي هزينه‌هايی که برای مقاصد مالیاتی‌، کاهنده مالیات نمی‌باشد   ٦٠   ٣٠ اثر نرخهای ماليات پایین‌تر در كشور ب   (٥٠)   (١٥٠) هزينه ماليات   ٧٦٠   ٧٨٠ در ادامه، نمونه‌ای از یک صورت تطبیق ارائه می‌شود که از طریق تجمیع تطبیقهای جداگانه هر حوزه مقرراتی ملي، تهیه شده است. در اين روش، اثر تفاوت بين نرخ ماليات داخلي واحد تجاري و نرخ ماليات داخلی در ساير حوزه‌هاي مقرراتی، به عنوان قلمی مجزا در صورت تطبیق، ظاهر نمي‌شود. طبق الزام بند 80(پ)، به منظور توضیح تغییر در نرخ(هاي) قابل اعمال مالیات، ممكن است لازم باشد که واحد تجاری، تأثير تغیير بااهميت در نرخهاي ماليات، يا تركيب سود‌هاي کسب‌شده در حوزه‌هاي مقرراتی مختلف را بیان کند. سود حسابداري   ٥٠٠ر٢   ٠٠٠ر٣ ماليات بر مبناي نرخهاي داخلي قابل اعمال برای سودهای مربوط به هر كشور   ٧٠٠   ٧٥٠ اثر مالیاتی هزينه‌هايی که برای مقاصد مالیاتی، کاهنده مالیات نمی‌باشد   ٦٠   ٣٠ هزينه ماليات   ٧٦٠   ٧٨٠

85 .  میانگین نرخ مؤثر ماليات برابر است با هزينه مالیات (درآمد مالیات) تقسیم بر سود حسابداري.

86 .  اغلب محاسبه مبلغ بدهيهاي ماليات انتقالي شناسايي‌نشده ناشي از سرمايه‌گذاري در واحد‌هاي تجاری فرعي، شعب و واحدهای تجاری وابسته و منافع در مشارکتها، غير‌عملي است (به بند 38 مراجعه شود). بنابراین، اين استاندارد واحد تجاري را ملزم به افشاي کل مبلغ تفاوتهاي موقتی اساسی مي‌كند اما افشاي بدهيهاي ماليات انتقالي را الزامی نمی‌کند. با وجود این، به واحد‌هاي تجاري در مواردي كه عملي باشد، توصیه می‌شود مبلغ بدهيهاي ماليات انتقالي شناسايي‌نشده را افشا کنند زيرا ممکن است استفاده‌كنندگان صورتهاي مالي، چنین اطلاعاتی را مفيد بدانند.

87 .  بند 82 واحد تجاري را ملزم می‌کند ماهيت آثار بالقوه مالياتی را که از پرداخت سود تقسیمی به سهامداران ایجاد مي‌شود، افشا کند. واحد تجاري ويژگيهاي مهم سيستمهاي ماليات بر درآمد و عواملي كه مبلغ آثار مالیاتی بالقوه سود تقسیمی را تحت تأثير قرار مي‌دهد، افشا می‌کند.

88 .  برخي مواقع، محاسبه کل مبلغ آثار بالقوه مالياتی ناشی از پرداخت سود  تقسیم‌شده به سهامداران، غیر‌عملي است. اين مورد، براي مثال، زماني وجود دارد كه واحد تجاري تعداد زيادي واحد تجاری فرعي خارجی دارد. با وجود اين، حتي در چنين شرایطی، بخشهایی از مبلغ کل، ممکن است به سادگی قابل تعيين باشد. براي مثال، در گروه تلفيقي، ممكن است واحد تجاری اصلي و برخی واحد‌هاي تجاری فرعي آن، ماليات بر درآمد سود توزیع‌نشده را با نرخهایی بالاتر پرداخت کرده باشند و از مبلغي كه در پرداخت سود‌هاي تقسیمی آتي به سهامداران از محل سود انباشته تلفيقي استرداد می‌شود، مطلع باشند. در اين حالت، مبلغ قابل استرداد افشا مي‌شود. واحد تجاري، در صورتی که عملی باشد، وجود آثار بالقوه مالیاتی دیگری که تعيين آن غير‌عملي است را افشا می‌کند. در صورتهاي مالي جداگانه واحد تجاری اصلي، در صورت وجود، افشاي هرگونه آثار بالقوه مالیاتی، به سود انباشته واحد تجاری اصلي مربوط است.

89 .  واحد تجاري که ملزم به ارائه افشاهای مندرج در بند 82 است، ممكن است ملزم به ارائه افشاهای مربوط به تفاوتهاي موقتی مرتبط با سرمايه‌گذاري در واحد‌هاي تجاری فرعي، شعب و واحدهای تجاری وابسته یا منافع در مشارکتها نیز باشد. در چنین مواردی، واحد تجاري اين موضوع را در تعيين اطلاعاتی که طبق بند 82 افشا می‌شود، در نظر مي‌گيرد. براي مثال، واحد تجاري ممكن است ملزم به افشاي کل مبلغ تفاوتهاي موقتی مرتبط با سرمايه‌گذاري در واحد‌هاي تجاری فرعي شود كه براي آن، بدهيهای ماليات انتقالي شناسايي نشده است (به بند 80(ج) مراجعه شود). اگر محاسبه مبالغ بدهيهای ماليات انتقالي شناسايي‌‌نشده غير‌عملي باشد (به بند 86 مراجعه شود)، ممكن است در ارتباط با اين واحد‌هاي تجاری فرعي، مبالغ آثار بالقوه مالیاتی سود تقسیم‌شده كه تعيين آن عملي نیست، وجود داشته باشد.

90 .  واحد تجاري هرگونه بدهي احتمالي یا دارایی احتمالی مربوط به ماليات را طبق استاندارد حسابداري 4 ذخاير، بدهيهای احتمالی و داراییهاي احتمالي افشا مي‌كند. براي مثال، بدهيهاي احتمالي و داراييهای احتمالی ممكن است از اختلافات حل‌نشده با مراجع مالياتي ناشی شود. همچنین، در مواردي كه تغيير در نرخهاي مالياتي يا قوانين مالياتي، پس از دوره گزارشگری تصويب يا اعلام ‌شود، واحد تجاري هرگونه اثر بااهميت این تغييرات بر داراييها و بدهيهاي ماليات جاري و انتقالي را افشا مي‌كند.

تاريخ‌ اجرا

91 .      الزامات‌ اين‌ استاندارد در مورد كليه‌ صورتهاي‌ مالي‌ كه‌ دوره‌ مالي‌ آنها از تاريخ‌ 1/1/1399 و بعد از آن‌ شروع‌ مي‌شود، لازم‌الاجراست‌.

مطابقت‌ با استانداردهاي‌ بين‌المللي‌ گزارشگری مالی‌

92 .  با اجراي‌ الزامات‌ اين‌ استاندارد، مفاد استاندارد بين‌المللي‌ حسابداري‌ 12 مالیات بر درآمد (ویرایش 2017) نيز رعايت‌ مي‌شود.


اشتراک گذاری

استاندارد حسابداری۳۳ مزایای بازنشستگی کارکنان


استاندارد حسابداری ۳۳

مزایای بازنشستگی کارکنان

این استاندارد باید با توجه به ”مقدمه‌ای بر استانداردهای حسابداری“ مطالعه و بکار گرفته شود.

· هدف

۱ . هدف این استاندارد تجویز نحوه گزارشگری مالی و افشای مزایای بازنشستگی کارکنان در واحدهای تجاری است.

· دامنه کاربرد

۲ .        واحد تجاری باید این استاندارد را برای گزارشگری مالی مزایای بازنشستگی کارکنان خود بکار گیرد.

۳ . گزارشگری مالی طرحهای مزایای بازنشستگی کارکنان در دامنه کاربرد این استاندارد قرار نمی‌گیرد (به استاندارد حسابداری شماره ۲۷ با عنوان  طرحهای مزایای بازنشستگی مراجعه شود).

۴ . این استاندارد برای گزارشگری مالی مزایای پایان خدمت کارکنان کاربرد ندارد.

۵ . مزایای بازنشستگی کارکنان شامل مزایایی است که پس از بازنشستگی به کارکنان یا افراد تحت تکفل آنها اعطا می‌شود و ممکن است از طریق پرداخت نقدی یا ارائه کالاها یا خدمات، به طور مستقیم به کارکنان، همسر، فرزندان یا سایر افراد تحت تکفل آنها یا از طریق پرداخت به دیگران (نظیر شرکتهای بیمه) تسویه شود.

·  تعاریف

۶ .        اصطلاحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر بکار رفته است:

  • مزایای بازنشستگی: مزایایی که پس از بازنشستگی قابلپرداخت می‌باشد.
  • طرحهای مزایای بازنشستگی: توافقهای رسمی یا غیررسمی که بر اساس آن واحد تجاری به کارکنان، مزایای بازنشستگی پرداخت می‌کند.
  • طرحهای با کمک معین: طرحهای مزایای بازنشستگی که براساس آن واحد تجاری مبالغ ثابت و توافق‌شده‌ای را به یک واحد تجاری جداگانه (صندوق) می‌پردازد و در صورتی که صندوق داراییهای کافی برای پرداخت تمام مزایای مربوط به خدمات دوره جاری و دوره‌های گذشته کارکنان در اختیار نداشته باشد، واحد تجاری هیچ تعهد قانونی یا عرفی برای پرداخت مبالغ بیشتر ندارد.
  • طرحهای با مزایای معین: طرحهای مزایای بازنشستگی غیراز طرحهای با کمک معین است.
  • اکچوئری: حرفه‌ای است که با کمک دانش ریاضیات و آمار، احتمال وقوع رویدادهای آتی ارزیابی و آثار مالی ناشیاز آنها برآورد می‌شود. اکچوئری از جمله برای محاسبه ذخایر بیمه‌ای، محاسبه تعهدات طرحهای مزایای بازنشستگی و تعیین حق بیمه‌های مربوط بکار می‌رود.
  • ارزش فعلی تعهدات مزایای معین: ارزش فعلی پرداختهای آتی موردانتظار (بدون کسر کردن داراییهای طرح) که برای تسویه تعهدات ناشی از خدمات کارکنان در دوره جاری و دوره‌های گذشته لازم است.
  • خالص مخارج مالی مربوط به خالص بدهی (دارایی) طرح: تغییر خالص بدهی (دارایی) طرح مزایای معین طی دوره در نتیجه گذشت زمان.
  • داراییهای طرح: عبارت است از داراییهای نگهداریشده توسط صندوق بازنشستگی کارکنان، یعنی داراییهایی که:

الف     .   توسط صندوقی نگهداری می‌شود که دارای شخصیت قانونی مستقل از واحد تجاری گزارشگر است و تنها به منظور پرداخت یا تأمین مالی مزایای بازنشستگی کارکنان ایجاد شده است، و

ب  .    تنها به منظور پرداخت یا تأمین مالی مزایای بازنشستگی کارکنان در دسترس است و اعتباردهندگان به واحد تجاری گزارشگر (حتی در هنگام ورشکستگی) به آن دسترسی ندارند، و آن داراییها نمی‌تواند به واحد تجاری گزارشگر برگردانده شود، مگر اینکه:

۱ .  داراییهای باقی‌مانده در صندوق برای ایفای تمام تعهدات مزایای بازنشستگی کارکنان مربوط به طرح یا واحد تجاری گزارشگر کافی باشد، یا

۲ . داراییها برای جبران مزایایی که قبلاً توسط واحد تجاری گزارشگر پرداخت شده است، به آن واحد برگردانده شود.

  • بازده داراییهای طرح: عبارت است از سود سپرده‌های سرمایه‌گذاری و تسهیلات مالی اعطایی، سود سهام و سایر درآمدهای ناشیاز داراییهای طرح همراه با سودها و زیانهای تحقق یافته و تحقق نیافته داراییهای طرح، پس از کسر مخارج اداره طرح و مالیات قابل پرداخت توسط طرح.
  • سود و زیان اکچوئری: تغییرات در ارزش فعلی تعهدات مزایای معین، ناشی از:

الف     .  تعدیلات مبتنی بر واقعیت (آثار تفاوت بین مفروضات اکچوئری قبلی و آنچه واقعاً رخ داده است)، و

ب  .    آثار تغییر در مفروضات اکچوئری.

  • مخارج خدمات: مخارج خدمات شامل موارد زیر است:

الف     .  مخارج خدمات جاری: افزایش ارزش فعلی تعهدات مزایای معین که ناشی از خدمات کارکنان در دوره جاری است.

ب  .    مخارج خدمات گذشته: تغییر در ارزش فعلی تعهدات مزایای معین بابت خدمات کارکنان در دوره‌های گذشته، که به دلیل ایجاد یا تغییر طرح مزایای بازنشستگی در دوره جاری ایجاد شده است. مخارج خدمات گذشته ممکن است مثبت (زمانی که مزایا به گونه‌ای ایجاد می‌شود یا تغییر می‌کند که ارزش فعلی تعهدات مزایای معین افزایش می‌یابد) یا منفی (زمانی که مزایا به گونه‌ای تغییر می‌کند که ارزش فعلی تعهدات مزایای معین کاهش می‌یابد) باشد.

ج    .    هر گونه سود یا زیان تسویه.

  • اندازه‌گیری مجدد خالص بدهی (دارایی) طرح: شامل موارد زیر است:

الف     .               سود و زیان اکچوئری، و

ب  .    بازده داراییهای طرح، به استثنای مبالغی که در خالص مخارج مالی مربوط به خالص بدهی (دارایی) طرح منعکس شده است.

·  طرحهای با کمک معین و طرحهای با مزایای معین

۷ . طرحهای مزایای بازنشستگی، توافقهایی است که واحد تجاری بر اساس آن، مزایای بازنشستگی ارائه می‌کند. واحد تجاری این استاندارد را برای این توافقها، صرف نظر از تأسیس واحد تجاری جداگانه به منظور دریافت کمکها و پرداخت مزایا، بکار می‌گیرد. موارد زیر نمونه‌هایی از مزایای بازنشستگی است:

الف   .   حقوق و مستمری بازنشستگی،

ب  .  سایر مزایای بازنشستگی، نظیر بیمه عمر و خدمات درمانی دوران بازنشستگی، و

ج   .  مستمری ازکارافتادگی.

  1. طرحهای مزایای بازنشستگی براساس ماهیت اقتصادی طرح که از مفاد و شرایط اصلی آن نشأت می‌گیرد، بهعنوان طرح با کمک معینیا طرح با مزایای معینطبقه‌بندی می‌شود.

۹ . در طرح با کمک معین، تعهد قانونی یا عرفی واحد تجاری محدود به مبلغی است که برای کمک به صندوق توافق شده است. از این رو، مبلغ مزایای بازنشستگی دریافتی کارکنان معادل مجموع مبلغ کمکهای پرداختی توسط واحد تجاری (و در برخی موارد کارکنان) به صندوق بازنشستگی و بازده سرمایه‌گذاری صندوق است. در‌نتیجه، ریسک اکچوئری (مزایا کمتر از حد انتظار باشد) و ریسک سرمایه‌گذاری (سرمایه‌گذاریهای صندوق برای تأمین مزایای مورد انتظار کافی نباشد) متوجه کارکنان می‌باشد.

  1. نمونه‌هایی که درآن تعهد واحدتجاری به مبلغ توافق شده برای کمک به صندوق محدود نمی‌شود، زمانی است که واحد تجاری به دلایل زیر تعهد قانونی یا عرفی داشته باشد:

الف   .   مبلغ مزایای طرح لزوماً محدود به مبلغ کمکها نباشد،

ب  .  بازده مشخص برای کمکها، به طور مستقیم یا از طریق طرح تضمین شده باشد، یا

ج   .  رویه‌های غیر رسمی وجود داشته باشد که منجر به تعهد عرفی ‌شود. برای مثال، تعهد عرفی ممکن است هنگامی ایجاد ‌شود که واحد تجاری سابقه افزایش مزایای کارکنان پیشین به موازات تورم را دارد، حتی اگر تعهد قانونی برای آن وجود نداشته باشد.

  1. در طرحهای با مزایای معین:

الف   .   تعهد واحد تجاری ارائه مزایای مورد توافق به کارکنان فعلی و پیشین است، و

ب  .  به لحاظ محتوایی، ریسک اکچوئری (مزایا بیش از حد انتظار باشد) و ریسک سرمایه‌گذاری، متوجه واحد تجاری است. در صورتی که بازده سرمایه‌گذاری کمتر از میزان مورد انتظار باشد یا پیش‌بینی‌های اکچوئری به نحو مطلوب محقق نشود، تعهد واحد تجاری ممکن است افزایش یابد.

·  مزایای بازنشستگی: طرحهای با کمک معین

۱۲ . حسابداری طرحهای با کمک معین ساده است زیرا تعهد واحد تجاری گزارشگر برای هر دوره به میزان مبلغی است که برای آن دوره پرداخت خواهد شد. در نتیجه، نیازی به اکچوئری نیست و امکان وقوع سود یا زیان اکچوئری نیز وجود ندارد. علاوه بر این، تعهدات به صورت تنزیل نشده اندازه‌گیری می‌شود به جز در مواردی که سررسید تعهدات بیش از ۱۲ ماه پس از پایان دوره‌ای است که کارکنان خدمات مربوط را ارائه کرده‌اند.

· شناسایی و اندازه‌گیری

۱۳ .      هرگاه کارکنان خدماتی را طی دوره به واحد تجاری ارائه کنند، واحد تجاری باید کمک قابل پرداخت در ازای آن خدمات به طرح با کمک معین را به صورت زیر شناسایی کند:

الف .   به عنوان بدهی، پس از کسر مبالغی که قبلاً پرداخت شده است. در صورتی که مبالغ پرداختی بیش از کمکهای مربوط به خدمات ارائه شده تا پایان دوره گزارشگری باشد، مازاد باید تا میزانی که مبلغ پیش‌پرداخت منجر به کاهش پرداختهای آتی یا بازپس‌گیری مازاد پرداختی شود، به عنوان دارایی (پیش‌پرداخت هزینه) شناسایی گردد، و

ب   .   به عنوان هزینه، مگر اینکه استاندارد دیگری شمول کمکها در بهای تمام شده یک دارایی را مجاز یا الزامی کرده باشد (برای مثال، به استاندارد حسابداری شماره ۸ با عنوان ”حسابداری موجودی مواد و کالا“ و استاندارد حسابداری شماره ۱۱ با عنوان ”داراییهای ثابت مشهود“ مراجعه شود).

۱۴ .       در مواردی که سررسید پرداخت کمک به طرحی با کمک معین بیش از ۱۲ ماه پس از پایان دوره‌ای است که کارکنان خدمات مربوط را ارائه کرده‌اند، واحد تجاری باید با استفاده از نرخ تنزیل مشخص شده در بند ۳۹ آن را تنزیل کند.

·  مزایای بازنشستگی: طرحهای با مزایای معین

۱۵ . حسابداری طرحهای با مزایای معین پیچیده است زیرا برای اندازه‌گیری تعهدات و هزینه به مفروضات اکچوئری نیاز است و امکان وقوع سود و زیان اکچوئری نیز وجود دارد. علاوه بر این، تعهدات به صورت تنزیل شده اندازه‌گیری می‌شوند زیرا ممکن است چندین سال پس از ارائه خدمات مربوط توسط کارکنان، تسویه شوند.

·  شناسایی و اندازه‌گیری

۱۶ . طرح با مزایای معین ممکن است تأمین مالی نشده باشد، یا تأمین مالی تمام یا بخشی از آن از طریق کمکهای واحد تجاری، و گاهی خود کارکنان، به یک واحد تجاری یا صندوقی مستقل صورت گیرد و مزایای کارکنان از طریق آن واحد تجاری یا صندوق مستقل پرداخت ‌شود. پرداخت مزایای تأمین مالی شده در سررسید نه تنها به وضعیت مالی و عملکرد سرمایه‌گذاری آن صندوق بستگی دارد، بلکه به توانایی واحد تجاری برای جبران کسری داراییهای صندوق نیز وابسته است. بنابراین، از نظر ماهیت، واحد تجاری ریسکهای اکچوئری و سرمایه‌گذاری مربوط به طرح را متحمل می‌شود. در نتیجه، هزینه شناسایی شده برای طرح با مزایای معین لزوماً معادل کمک تعهد شده برای آن دوره نیست.

  1. حسابداری طرحهای با مزایای معین توسط واحدتجاری شامل مراحل زیر است:

الف   .   تعیین خالص بدهی (دارایی) طرح، به صورت زیر:

۱ .    استفاده از اکچوئری برای برآورد اتکاپذیر مبلغ مزایایی که به کارکنان در ازای خدمات آنها در دوره جاری و دوره‌های گذشته تعلق گرفته است (به بندهای ۲۶ تا ۲۸ مراجعه شود). بدین منظور، واحد تجاری میزان مزایای قابل انتساب به دوره جاری و دوره‌های گذشته را تعیین می‌کند (به بندهای ۲۹ تا ۳۲ مراجعه شود) و مفروضات اکچوئری مؤثر بر مزایا از قبیل متغیرهای جمعیت‌شناسی(نظیر گردش شغلی و مرگ و میر کارکنان) و متغیرهای مالی (نظیر افزایش آتی دستمزدها و مخارج درمانی) را برآورد می‌نماید‌ (به بندهای ۳۳ تا ۵۱ مراجعه شود)،

  1. تنزیل آن مزایا بهمنظور تعیین ارزش فعلی تعهدات طرح و مخارج خدمات جاری (به بندهای ۲۶ تا ۲۸ و ۳۹ تا ۴۲ مراجعه شود)،

۳ .    کسر نمودن ارزش منصفانه داراییهای طرح (به بندهای ۶۴ تا ۶۶ مراجعه شود) از ارزش فعلی تعهدات مزایای معین.

ب  .  تعیین مبلغی که در سود و زیان دوره شناسایی می‌شود، شامل:

۱ .    مخارج خدمات جاری (به بندهای ۲۹ تا ۳۲ مراجعه شود)،

۲ .    مخارج خدمات گذشته و سود یا زیان تسویه طرح (به بندهای ۵۲ تا ۶۳ مراجعه شود)،

۳ .    خالص مخارج مالی مربوط به خالص بدهی (دارایی) طرح (به بندهای ۷۰ تا ۷۲ مراجعه شود).

ج   .  تعیین تفاوت ناشی از اندازه‌گیری مجدد خالص بدهی (دارایی) طرح که در صورت سود و زیان جامع شناسایی می‌شود، شامل:

۱ .    سود و زیان اکچوئری (به بندهای ۷۴ و ۷۵ مراجعه شود)، و

۲ .    بازده داراییهای طرح، به جز مبالغی که در محاسبه خالص مخارج مالی مربوط به خالص بدهی (دارایی) طرح منظور شده است (به بند ۷۶ مراجعه شود).

در مواردی که واحد تجاری بیش از یک طرح با مزایای معین دارد، این رویه‌ها برای هر یک از طرحهای بااهمیت به طور جداگانه بکار گرفته می‌شود.

  1. واحدتجاری باید ارزش فعلی تعهدات مزایای معین و ارزش منصفانه داراییهای طرح را در  فواصل زمانی منظم تعیین کند؛ به گونه‌ای که مبالغ شناسایی شده در صورتهای مالی با مبالغی که در صورت تعیین آنها در پایان دوره گزارشگری به‌دست می‌آمد تفاوت قابل توجهی نداشته باشد.
  2. این استاندارد واحد تجاری را تشویق می‌کند که در اندازه‌گیری تمام تعهدات بااهمیت مزایای بازنشستگی از اکچوئر دارای صلاحیت حرفه‌ای استفاده کند امّا آن را ملزم نمی‌کند. در عمل، ممکن است واحد تجاری از یک اکچوئر دارای صلاحیت حرفه‌ای بخواهد که قبلاز پایاندوره گزارشگری ارزیابی کاملی از تعهدات واحد تجاری به عمل آورد. با این وجود، نتایج این ارزیابی برای رویدادها و تغییرات بااهمیت در شرایط (از جمله تغییر قیمتهای بازار و نرخهای سود تضمین شده)، تا پایان دوره گزارشگری تعدیل می‌شود.
  3. دربرخی موارد، برآوردها، میانگین‌ها و محاسبات کلی ممکناست تقریب اتکاپذیری از محاسبات تفصیلی تشریح شده در این استاندارد باشد.

·  حسابداری تعهدات عرفی

  1. واحدتجاری باید علاوه‌بر تعهدات قانونی ناشی از شرایط رسمی طرح با مزایای معین، هرگونه تعهد عرفی ناشی از رویه‌های غیر رسمی را نیز به حساب منظور نماید. رویه‌های غیر رسمی زمانی منجر به تعهد عرفی می‌شود که واحد تجاری هیچ گزینه منطقی به جز پرداخت مزایای کارکنان نداشته باشد. نمونه‌ای از تعهد عرفی زمانی است که تغییر در رویه‌های غیر رسمی واحد تجاری به روابط واحد تجاری با کارکنان آسیب جدی وارد می‌کند.
  2. مفادرسمی طرح با مزایای معین ممکناست به واحد تجاری اجازه دهد که به تعهد خود در قبال طرح خاتمه دهد. با این وجود، معمولاً خاتمه طرح در صورتی که کارکنان در استخدام واحد تجاری باقی بمانند، برای واحد تجاری دشوار است. بنابراین، در غیاب شواهد نقضکننده، در حسابداری مزایای بازنشستگی فرض می‌شود که تعهدات فعلی واحد تجاری در قبال این مزایا در طول باقی‌مانده دوران خدمت کارکنان همچنان پابرجا خواهد ماند.

·  ترازنامه

۲۳ .     واحد تجاری باید خالص بدهی (دارایی) طرح را در ترازنامه شناسایی کند.

۲۴ . خالص دارایی طرح، زمانی به وجود می‌آید که کمک به طرح بیش از میزان مورد نیاز باشد یا سود اکچوئری ایجاد گردد. در چنین مواردی، واحد تجاری خالص دارایی طرح را شناسایی می‌کند، زیرا:

الف.  واحد تجاری بر منابعی کنترل دارد، که این کنترل به مفهوم توانایی استفاده از مازاد جهت ایجاد منافع آتی است،

ب  .  این کنترل نتیجه رویدادهای گذشته است (کمکهای پرداختی توسط واحد تجاری و خدمات ارائه شده توسط کارکنان)، و

ج   .  منافع اقتصادی آتی، به شکل کاهش پرداختهای آتی یا استرداد مازاد پرداختی، در دسترس واحد تجاری است.

·   شناسایی و اندازه‌گیری: ارزش فعلی تعهدات مزایای معین و مخارج خدمات جاری

۲۵ . متغیرهای بسیاری نظیر آخرین حقوق، گردش شغلی و مرگ و میر کارکنان، و روندهای مخارج بهداشتی و درمانی ممکن است مخارج نهایی طرح با مزایای معین را تحت تأثیر قرار دهد. درمورد مخارج نهایی طرح، عدم اطمینان وجود دارد و این عدم اطمینان احتمالاً برای مدت زمانی طولانی باقی خواهد ماند. به منظور اندازه‌گیری ارزش فعلی تعهدات مزایای معین و مخارج خدمات جاری مربوط، لازم است که:

الف   .   یک روش ارزیابی مبتنی ‌بر اکچوئری بکار گرفته شود (به بندهای ۲۶ تا ۲۸ مراجعه شود)،

ب  .  مزایا به دوره‌های ارائه خدمات تخصیص داده شود (به بندهای ۲۹ تا ۳۲ مراجعه شود)، و

ج   .  مفروضات اکچوئری تعیین شود (به بندهای ۳۳ تا ۵۱ مراجعه شود).

o    روش ارزیابی مبتنی ‌بر اکچوئری

۲۶ .     واحد تجاری باید برای تعیین ارزش فعلی تعهدات مزایای معین، مخارج خدمات جاری مربوط و مخارج خدمات گذشته از روش ”تعلق مزایای پیش‌بینی شده به تناسب خدمات“ استفاده کند.

۲۷ . در روش ”تعلق مزایای پیش‌بینی‌شده به تناسب خدمات“، هر دوره ارائه خدمات به عنوان یک واحد اضافی حق برخورداری از مزایا تلقی (به بندهای ۲۹ تا ۳۲ مراجعه شود) و برای تعیین تعهد نهایی، هر واحد به طور جداگانه اندازه‌گیری می‌شود (به بندهای ۳۳ تا ۵۱ مراجعه شود).

·مثال مربوط به بند ۲۷

هنگام خاتمه خدمت مبلغی به‌صورت یکجا و معادل یک درصد آخرین حقوق به ازای هر سال خدمت قابل پرداخت است. حقوق سال اول ۰۰۰ر۱۰ میلیون‌ ریال است و فرض می‌شود که هر سال ۷ درصد (به صورت مرکب) به آن افزوده شود. نرخ تنزیل مورد استفاده، سالانه ۱۰ درصد است. جدول زیر نشان می‌دهد که این تعهد چگونه برای کارمندی که انتظار می‌رود در پایان سال پنجم واحد تجاری را ترک کند، با این فرض که تغییراتی در مفروضات اکچوئری وجود نداشته باشد، افزایش می‌یابد. به منظور سهولت، در این مثال از تعدیلات اضافی مورد نیاز برای انعکاس احتمال آنکه کارمند زودتر یا دیرتر از آن تاریخ واحد تجاری را ترک کند، صرف‌نظر شده است.
سال۱۲۳۴۵
 میلیون‌ ریالمیلیون‌ ریالمیلیون‌ ریالمیلیون‌ ریالمیلیون ریال
مزایای قابل انتساب به:     
سالهای گذشته۰۱۳۱۲۶۲۳۹۳۵۲۴
سال جاری (یک درصد آخرین حقوق)۱۳۱۱۳۱۱۳۱۱۳۱۱۳۱
سال جاری و سالهای گذشته۱۳۱۲۶۲۳۹۳۵۲۴۶۵۵
تعهد در ابتدای دوره۸۹۱۹۶۳۲۴۴۷۶
مخارج مالی (به نرخ ۱۰ درصد) ۹۲۰۳۳۴۸
مخارج خدمات جاری۸۹*۹۸**۱۰۸۱۱۹۱۳۱
تعهد در پایان دوره۸۹۱۹۶۳۲۴۴۷۶۶۵۵
 
یادداشت:

 

۱٫     تعهد در ابتدای دوره معادل ارزش فعلی مزایای قابل انتساب به سالهای گذشته است.

۲٫     مخارج خدمات جاری معادل ارزش فعلی مزایای قابل انتساب به سال جاری است.
۳٫     تعهد در پایان دوره معادل ارزش فعلی مزایای قابل انتساب به سال جاری و سالهای گذشته است.

 

۸۹ = ۴(۱/۱) ÷ ۱۳۱*

۹۸ = ۳(۱/۱) ÷ ۱۳۱**

۲۸ . واحد تجاری کل تعهدات مزایای بازنشستگی را تنزیل می‌کند، حتی اگر بخشی از تعهدات طی دوازده ماه پس از پایان دوره گزارشگری تسویه شود.

·   تخصیص مزایا به دوره‌های ارائه خدمات

۲۹ .     هنگام تعیین ارزش فعلی تعهدات مزایای معین، مخارج خدمات جاری و مخارج خدمات گذشته، واحد تجاری باید بر اساس فرمول مزایای طرح، مزایا را به دوره‌های ارائه خدمات تخصیص دهد. با این حال، در صورتی که ارائه خدمات کارکنان در سالهای بعد موجب افزایش بااهمیت مزایا نسبت به سالهای پیشین شود، واحد تجاری باید مزایا را در محدوده زمانی زیر بر اساس روش خط مستقیم تخصیص دهد:

الف .   از اولین تاریخی که خدمات کارکنان، طبق طرح به مزایا منجر می‌شود (خواه مزایا مشروط به ارائه خدمات بیشتر باشد یا نباشد)، تا

ب   .   تاریخی که ارائه خدمات بیشتر توسط کارکنان، طبق طرح به افزایش بااهمیت مزایا، منجر نشود.

۳۰ . طبق ”روش تعلق مزایای پیش‌بینی‌شده به تناسب خدمات“، واحد تجاری ملزم است مزایا را به دوره جاری (به منظور تعیین مخارج خدمات جاری) و دوره‌های جاری و گذشته (به منظور تعیین ارزش فعلی تعهدات مزایای معین) تخصیص دهد. واحد تجاری مزایا را به دوره‌هایی تخصیص می‌دهد که در آن دوره‌ها تعهد پرداخت مزایای بازنشستگی ایجاد می‌شود. این تعهد هنگامی ایجاد می‌شود که کارکنان خدماتی را در ازای دریافت مزایای بازنشستگی ارائه می‌کنند و واحد تجاری انتظار دارد در دوره‌های گزارشگری آتی بپردازد. فنون اکچوئری به واحد تجاری اجازه می‌دهد که این تعهدات را با اتکاپذیری کافی برای توجیه شناسایی بدهی اندازه‌گیری کند.

·مثالهای مربوط به بند ۳۰

۱٫     یک طرح با مزایای معین، مزایایی به‌صورت یکجا ارائه می‌کند که بر اساس آن هنگام بازنشستگی به ازای هر سال خدمت مبلغ ۱۰۰ هزار ریال قابل پرداخت است.

 

مزایایی معادل ۱۰۰ هزار ریال به هر سال خدمت تخصیص داده می‌شود. مخارج خدمات جاری معادل ارزش فعلی ۱۰۰ هزار ریال است. ارزش فعلی تعهدات مزایای معین معادل ارزش فعلی ۱۰۰ هزار ریال ضربدر تعداد سالهای خدمات‌رسانی تا پایان دوره گزارشگری است.

اگر هنگامی که کارکنان واحد تجاری را ترک می‌کنند، مزایا بی‌درنگ قابل پرداخت باشد، مخارج خدمات جاری و ارزش فعلی تعهدات مزایای معین منعکس‌کننده تاریخی است که انتظار می‌رود کارکنان در آن تاریخ واحد تجاری را ترک کنند. بنابراین، به دلیل اثر تنزیل، این مبالغ کمتر از مبلغی خواهد بود که در صورت ترک خدمت کارکنان در پایان دوره گزارشگری تعیین می‌شد.

۲٫     یک طرح، مستمری بازنشستگی ماهانه‌ای ارائه می‌کند که مبلغ آن ۲/۰ درصد آخرین دستمزد کارکنان به ازای هر سال خدمت است. مستمری بازنشستگی از سن ۶۵ سالگی قابل پرداخت است.

 

مزایایی برابر با ارزش فعلی مستمریهای بازنشستگی، در تاریخ بازنشستگی پیش‌بینی‌شده، ماهانه به میزان ۲/۰ درصد آخرین حقوق برآوردی (که از تاریخ بازنشستگی پیش‌بینی شده تا تاریخ فوت پیش‌بینی شده قابل پرداخت است) به هر یک از سالهای ارائه خدمات تخمین داده می‌شود. مخارج خدمات جاری معادل ارزش فعلی آن مزایا است. ارزش فعلی تعهدات مزایای معین، حاصل ضرب ارزش فعلی پرداختهای بازنشستگی ماهانه به میزان ۲/۰ درصد دستمزد نهایی در تعداد سالهای ارائه خدمات تا پایان دوره گزارشگری است. مخارج خدمات جاری و ارزش فعلی تعهدات مزایای معین تنزیل می‌شود زیرا پرداختهای بازنشستگی از سن ۶۵ سالگی آغاز می‌گردد.

۳۱ . در طرح با مزایای معین، خدمات کارکنان تعهد ایجاد می‌کند حتی اگر مزایا مشروط به اشتغال آتی کارکنان باشد (به عبارت دیگر، قطعی نشده باشد). خدمات کارکنان قبل از تاریخ قطعی شدن، منجر به ایجاد تعهد عرفی می‌شود زیرا، در پایان هر یک از دوره‌های گزارشگری بعدی، میزان خدمات آتی که کارکنان باید برای به دست آوردن استحقاق دریافت مزایا ارائه کنند، کاهش می‌یابد. هنگام اندازه‌گیری تعهدات مزایای معین، واحد تجاری این احتمال را در نظر می‌گیرد که برخی کارکنان ممکن است الزامات قطعی شدن مزایا را احراز نکنند. به همین ترتیب، هر چند برخی مزایای بازنشستگی خاص، از قبیل مزایای خدمات بهداشتی و درمانی دوران بازنشستگی، تنها در صورت وقوع رویداد خاصی پس از خاتمه خدمت کارکنان قابل پرداخت است‌، اما زمانی که کارکنان خدماتی را ارائه می‌کنند که برای آنان حق دریافت مزایا در صورت وقوع رویدادهای خاصی را ایجاد می‌کند، تعهد به وجود می‌آید. احتمال وقوع آن رویداد خاص، بر اندازه‌گیری تعهد اثرگذار است، امّا برای وجود تعهد تعیین‌کننده نیست.

·مثالهای مربوط به بند ۳۱

۱٫     طرحی به ازای هر سال خدمت ۱۰۰ هزار ریال مزایا می‌پردازد. مزایا پس از ۱۰ سال ارائه خدمات، قطعی می‌شود.

 

به هر سال خدمت ۱۰۰ هزار ریال مزایا قابل تخصیص است. در هر یک از ۱۰ سال نخست، احتمال اینکه کارکنان ۱۰ سال ارائه خدمات را به پایان نرسانند، در محاسبه مخارج خدمات جاری و ارزش فعلی تعهدات منعکس می‌شود.

۲٫     طرحی به ازای هر سال خدمت، به جز خدماتی که قبل از ۲۵ سالگی ارائه می‌شود، ۱۰۰ هزار ریال مزایا می‌پردازد. مزایا بلافاصله قطعی می‌شود.

 

به خدماتی که قبل از ۲۵ سالگی ارائه می‌شود هیچ مزایایی تخصیص داده نمی‌شود زیرا خدمات پیش از آن تاریخ منجر به مزایا (مشروط یا غیرمشروط) نمی‌شود. مزایایی به مبلغ ۱۰۰ هزار ریال به هر یک از سالهای بعد قابل تخصیص است.

۳۲ . تعهدات تا زمانی افزایش می‌یابد که ارائه خدمات بیشتر توسط کارکنان، موجب افزایش بااهمیت مزایا نشود. بنابراین، تمام مزایا به دوره‌های منتهی به آن تاریخ یا قبل از آن تخصیص داده می‌شود. مزایا طبق فرمول مزایای طرح به هر یک از دوره‌های مالی تخصیص داده می‌شود. با این حال، در صورتی که خدمات کارکنان در سالهای بعد موجب افزایش بااهمیت مزایا نسبت به سالهای قبل شود، واحد تجاری این مزایا را تا تاریخی که ارائه خدمات بیشتر توسط کارکنان، منجر به افزایش بااهمیت مبلغ مزایا نمی‌شود، بر مبنای خط مستقیم تخصیص می‌دهد. دلیل آن این است که خدمات کارکنان در سراسر دوره نهایتاً به بیشترین سطح مزایا منجر می‌شود.

·مثالهای مربوط به بند ۳۲

۱-    طرحی، مزایایی به صورت یکجا و به مبلغ ۰۰۰ر۱ هزار ریال می‌پردازد که پس از ده سال خدمت قطعی می‌شود. این طرح مزایای بیشتری برای خدمات بعدی ارائه نمی‌کند.
مزایایی به مبلغ ۱۰۰ هزار ریال (۰۰۰ر۱ هزار ریال تقسیم بر ۱۰ سال) به هر یک از ۱۰ سال اول نسبت داده می‌شود. مخارج خدمات جاری در هر یک از ۱۰ سال اول، منعکس‌کننده این احتمال است که ممکن است کارکنان ۱۰ سال ارائه خدمات را به پایان نرسانند. هیچ مزایایی به سالهای بعد تخصیص داده نمی‌شود.
۲-    طرحی، مزایای بازنشستگی به صورت یکجا به مبلغ ۰۰۰ر۲ هزار ریال به تمام کارکنانی ارائه می‌کند که در سن ۵۵ سالگی پس از ۲۰ سال ارائه خدمات هنوز شاغل باشند، یا در سن ۶۵ سالگی، صرف‌نظر از مدت زمان ارائه خدمات، هنوز شاغل باشند.
برای کارکنانی که قبل از ۳۵ سالگی استخدام شده‌اند، ارائه خدمات ابتدا در سن ۳۵ سالگی طبق طرح منجر به مزایا می‌شود (کارکنان می‌توانند در ۳۰ سالگی واحد تجاری را ترک کنند و در سن ۳۳ سالگی بازگردند، بدون اینکه تأثیری بر مبلغ یا زمانبندی مزایا داشته باشد). این مزایا مشروط به خدمات بیشتر است. همچنین، ارائه خدمات پس از ۵۵ سالگی موجب افزایش بااهمیت در مزایا نمی‌شود. برای این کارکنان، واحد تجاری به ازای هر سال ارائه خدمات از سن ۳۵ سالگی تا ۵۵ سالگی، مزایایی به میزان ۱۰۰ هزار ریال (۰۰۰ر۲ هزار ریال تقسیم بر ۲۰ سال) تخصیص می‌دهد.
برای کارکنانی که بین ۳۵ تا ۴۵ سالگی استخدام می‌شوند، ارائه خدمات پس از ۲۰ سال موجب افزایش بااهمیت مزایا نمی‌شود. برای این کارکنان، واحد تجاری به ازای هر سال ارائه خدمات در ۲۰ سال نخست، مزایایی به مبلغ ۱۰۰ هزار ریال (۰۰۰ر۲ هزار ریال تقسیم بر ۲۰ سال) تخصیص می‌دهد.
برای کارکنانی که در سن ۵۵ سالگی استخدام می‌شوند، ارائه خدمات پس از ۱۰ سال موجب افزایش بااهمیت مزایا نمی‌شود. برای این کارکنان، واحد تجاری به ازای هر سال ارائه خدمات در ۱۰ سال نخست، مزایایی به مبلغ ۲۰۰ هزار ریال (۰۰۰ر۲ هزار ریال تقسیم بر ۱۰ سال) تخصیص می‌دهد.
برای تمام کارکنان، مخارج خدمات جاری و ارزش فعلی تعهدات منعکس‌کننده این احتمال است که ممکن است کارکنان دوره خدمات مورد نیاز را به پایان نرسانند.

o    مفروضات اکچوئری

۳۳ .     مفروضات اکچوئری باید با یکدیگر سازگار و بی‌طرفانه باشد.

۳۴ . مفروضات اکچوئری، بهترین برآوردهای واحد تجاری از متغیرهایی است که مخارج نهایی ارائه مزایای بازنشستگی را تعیین خواهند کرد. مفروضات اکچوئری شامل موارد زیر است:

الف   .   مفروضات جمعیت‌شناسی درباره ویژگیهای آتی کارکنان فعلی و پیشین (و افراد تحت تکفل آنها) که واجد شرایط دریافت این مزایا هستند. مفروضات جمعیت‌شناسی به موضوعاتی نظیر موارد زیر مربوط است:

۱ . مرگ و میر، طی دوره اشتغال و پس از آن،

۲ . نرخ گردش شغلی، از کارافتادگی و بازنشستگی پیش از موعد کارکنان،

۳ . نسبتی از اعضای طرح که دارای بستگان واجد شرایط دریافت مزایای طرح هستند، و

۴ . نرخ مراجعه جهت‌ بهره‌مندی از مزایای طرحهای درمانی، و

ب  .  مفروضات مالی، در رابطه با عواملی مانند موارد زیر:

  1. نرخ تنزیل (بهبندهای ۳۹ تا ۴۲ مراجعه شود)،
  2. سطح حقوق و مزایای آتی (به بندهای ۴۳ تا ۴۸ مراجعه شود)،
  3. در مورد مزایای درمانی، مخارج درمانی آتی، شامل مخارج بررسی موارد مراجعه و پرداخت مزایا، در صورت بااهمیت بودن (به بندهای ۴۹ تا ۵۱ مراجعه شود).

۳۵ . مفروضات اکچوئری در صورتی بی‌طرفانه است که نه خوشبینانه و نه بیش از حد محافظه‌کارانه باشد.

۳۶ . مفروضات اکچوئری در صورتی با یکدیگر سازگارند که روابط اقتصادی بین عواملی نظیر تورم، نرخ افزایش حقوق، بازده داراییهای طرح، و نرخ تنزیل را منعکس کنند. برای مثال، در تمام مفروضاتی که به سطح مشخصی از تورم در آینده بستگی دارند (نظیر مفروضات مربوط به نرخ سود تضمین شده و افزایش حقوق و مزایا)، سطح تورم یکسانی در نظر گرفته ‌شود.

۳۷ . واحد تجاری نرخ تنزیل و سایر مفروضات مالی را به صورت اسمی (اظهار شده) تعیین می‌کند، مگر اینکه برآورد آنها به صورت واقعی (پس از تعدیل بابت تورم) اتکاپذیرتر باشد (برای مثال، در اقتصادهای دارای تورم حاد).

۳۸ .    مفروضات مالی در پایان هر دوره گزارشگری باید مبتنی بر انتظارات بازار برای دوره‌ای باشد که طی آن قرار است تعهدات تسویه شود.

o   مفروضات اکچوئری: نرخ تنزیل

۳۹ .     نرخ مورد استفاده برای تنزیل تعهدات مزایای بازنشستگی (تأمین مالی شده یا تأمین مالی نشده) باید با مراجعه به نرخ بازده بازار در پایان دوره گزارشگری برای اوراق مشارکت دولتی تعیین شود. واحد پول و مدت اوراق مشارکت دولتی باید با واحد پول و مدت مورد انتظار تعهدات مزایای بازنشستگی همخوانی داشته باشد.

۴۰ . یکی از مفروضات اکچوئری که تأثیر بااهمیتی دارد، نرخ تنزیل است. نرخ تنزیل ارزش زمانی پول را منعکس می‌کند امّا منعکس‌کننده ریسک اکچوئری یا ریسک سرمایه‌گذاری نیست. علاوه بر این، نرخ تنزیل، ریسک اعتباری مختص واحد تجاری که اعتباردهندگان واحد تجاری متحمل می‌شوند و ریسک متفاوت بودن تجربیات آینده با مفروضات اکچوئری را منعکس نمی‌کند.

۴۱ . نرخ تنزیل، منعکس‌کننده زمانبندی برآوردی پرداخت مزایا است. در عمل، واحد تجاری نرخ تنزیل را با استفاده از میانگین موزونی محاسبه می‌کند که منعکسکننده زمانبندی و مبلغ برآوردی پرداخت مزایا است.

۴۲ . در برخی موارد، بازار عمیقی برای اوراق مشارکتی که سررسید آن برای مطابقت با سررسید برآوردی تمام پرداختهای مزایا به میزان کافی طولانی باشد، وجود ندارد. در چنین مواردی واحد تجاری از نرخهای جاری بازار اوراق مشارکت با مدت زمان مناسب برای تنزیل پرداختها استفاده می‌کند.

o مفروضات اکچوئری: حقوق، مزایا و مخارج درمانی

۴۳ .     تعهدات مزایای بازنشستگی باید بر مبنایی اندازه‌گیری شود که موارد زیر را منعکس کند:

الف .   برآورد  افزایش حقوق آتی که بر مزایای پرداختنی اثرگذار باشد،

ب   .   مزایای تعیین شده در مفاد طرح (یا ناشی از تعهدات عرفی فراتر از این مفاد) در پایان دوره گزارشگری، و

ج .   برآورد تغییرات در سطح مزایای دولتی که بر مزایای قابل پرداخت یک طرح با مزایای معین تأثیرگذار است، مشروط بر آنکه:

  1. این تغییرات قبل از پایان دوره گزارشگری تصویب شده باشد، یا

۲ .         تجربه گذشته، یا سایر شواهد اتکاپذیر نشان دهد که مزایای دولتی به گونه‌ای قابل پیش‌بینی، برای مثال همسو با تغییرات آتی در سطح عمومی قیمتها یا سطح عمومی حقوق، تغییر خواهد کرد.

۴۴ . در برآورد افزایش حقوق، عواملی مانند تورم، افزایش سابقه، ارتقای شغلی و سایر عوامل مربوط، نظیر عرضه و تقاضا در بازار کار در نظر گرفته می‌شود.

۴۵ . اگر مفاد رسمی طرح (یا تعهدات عرفی فراتر از آن مفاد) واحد تجاری را ملزم به تغییر مزایا در دوره‌های آتی کند، این تغییرات در مفروضات اکچوئری و در نهایت، در اندازه‌گیری تعهدات منعکس می‌شود. چنین حالتی زمانی وجود خواهد داشت که، برای مثال:

الف   .   واحد تجاری در گذشته تجربه افزایش مزایا را برای نمونه به منظور جبران اثر تورم داشته باشد و نشانه‌ای از تغییر این رویه در آینده وجود نداشته باشد.

ب  .  واحد تجاری، به موجب مفاد رسمی طرح (یا تعهدات عرفی فراتر از آن مفاد) یا قانون، متعهد به استفاده از هرگونه مازاد طرح به نفع مشارکت ‌کنندگان طرح باشد (به قسمت ج بند ۶۰ مراجعه شود).

ج   .  مزایا در واکنش به عملکرد مورد انتظار یا سایر معیارها تغییر کند. برای مثال، طبق مفاد طرح، ممکن است در صورت ناکافی بودن داراییهای طرح، مزایای کمتری پرداخت شود یا کارکنان ملزم به پرداخت کمکهای بیشتری شود. اندازه‌گیری چنین تعهدی، بهترین برآورد از اثر عملکرد مورد انتظار یا سایر معیارها را منعکس می‌کند.

۴۶ . مفروضات اکچوئری، تغییرات در مزایای آتی را که در پایان دوره گزارشگری جزء مفاد رسمی طرح نیست (یا به صورت تعهد عرفی وجود ندارد) منعکس نمی‌کند. این تغییرات منجر به موارد زیر خواهد شد:

الف   .   مخارج خدمات گذشته، به میزان تغییر مزایای مربوط به خدمات ارائه شده قبل از تاریخ تغییر، و

ب  .  مخارج خدمات جاری برای دوره‌های بعد از تغییر، به میزان تغییر مزایای مربوط به خدمات ارائه شده پس از تاریخ تغییر.

۴۷ . برخی طرحهای با مزایای معین، کارکنان یا اشخاص ثالث را نیز ملزم به مشارکت در تأمین مخارج طرح می‌کنند. کمکهای کارکنان مخارج ارائه مزایا را برای واحد تجاری کاهش می‌دهد. واحد تجاری بررسی می‌کند که کمکهای اشخاص ثالث مخارج ارائه مزایا را برای واحد تجاری کاهش می‌دهد، یا برای واحد تجاری حق جبران مخارج ایجاد می‌کند. کمکهای کارکنان یا اشخاص ثالث یا از طریق مفاد رسمی طرح بیان می‌شود (یا از تعهدات عرفی فراتر از مفاد رسمی استنباط می‌شود)، و یا به صورت اختیاری انجام می‌گیرد. کمکهای اختیاری کارکنان یا اشخاص ثالث، هنگام پرداخت این کمکها به طرح، مخارج خدمات را کاهش می‌دهد.

۴۸ . اگر مزایای بازنشستگی مبتنی بر متغیرهایی نظیر میزان مزایای بازنشستگی دولتی یا مراقبتهای درمانی دولتی باشد، برای اندازه‌گیری چنین مزایایی، تغییرات مورد انتظار در این متغیرها، بر مبنای سوابق گذشته و سایر شواهد اتکاپذیر در نظر گرفته می‌شود.

۴۹ .      در مفروضات مربوط به مخارج درمانی باید تغییرات مورد انتظار آتی در مخارج خدمات درمانی نیز در نظر گرفته ‌شود. این تغییرات می‌تواند نتیجه تورم یا تغییرات خاص در مخارج درمانی باشد.

۵۰ . اندازه‌گیری مزایای درمانی دوران بازنشستگی، مستلزم در نظر گرفتن مفروضاتی درباره میزان و دفعات مراجعات آتی جهت بهره‌مندی از این مزایا و مخارج مربوط به این مراجعات است. واحد تجاری مخارج درمانی آتی را بر مبنای داده‌های تاریخی مبتنی بر تجربه خود و در صورت لزوم، داده‌های تاریخی سایر واحدهای تجاری، شرکتهای بیمه، ارائهکنندگان خدمات درمانی و سایر منابع برآورد می‌کند. در برآورد مخارج درمانی آتی، تأثیر پیشرفت فناوری، تغییرات در استفاده از مراقبتهای بهداشتی، یا الگوی ارائه مزایا و تغییرات در وضعیت سلامت مشارکت‌‌کنندگان در طرح نیز در نظر گرفته می‌شود.

۵۱ . میزان و دفعات مراجعات به طور خاص به سن، وضعیت سلامت و جنسیت کارکنان و افراد تحت تکفل آنها بستگی دارد و ممکن است تحت تأثیر سایر عوامل از قبیل موقعیت جغرافیایی نیز قرار گیرد. بنابراین، داده‌های تاریخی، در صورت تغییر ترکیب جمعیتی فعلی نسبت به ترکیب مورد استفاده در تعیین داده‌های تاریخی، تعدیل می‌شود. همچنین، در مواردی که شواهدی اتکاپذیر مبنی بر عدم تداوم آتی روندهای تاریخی وجود داشته باشد تعدیلات لازم انجام می‌گیرد.

· مخارج خدمات گذشته و سودها و زیانهای تسویه

۵۲ .     پیش از تعیین مخارج خدمات گذشته، یا سود و زیان تسویه، واحد تجاری باید خالص بدهی (دارایی) طرح با مزایای معین را با استفاده از ارزش منصفانه جاری داراییهای طرح و مفروضات اکچوئری جاری (شامل نرخ تنزیل جاری و سایر قیمتهای جاری بازار) تعیین کند، به گونه‌ای که منعکس‌کننده مزایای طرح پیش از تغییر، محدودسازی یا تسویه آن باشد.

۵۳ . در صورتی که تغییر، محدودسازی یا تسویه طرح به طور همزمان رخ دهد، ضرورتی برای تفکیک مخارج خدمات گذشته و سودها و زیانهای ایجاد شده در این رویدادها وجود ندارد. در برخی موارد، تغییر طرح پیش از تسویه آن انجام می‌گیرد، برای مثال ممکن است واحد تجاری نخست مزایای طرح را تغییر دهد و سپس مزایای تغییر یافته را تسویه کند. در چنین مواردی، واحد تجاری مخارج خدمات گذشته را پیش از سود یا زیان تسویه شناسایی می‌کند.

۵۴ . تسویه در صورتی همزمان با تغییر یا محدودسازی طرح انجام می‌گیرد که تعهدات طرح تسویه شود و موجودیت طرح خاتمه یابد. با این حال، در صورتی که طرح با یک طرح جدید، که مزایایی با ماهیت مشابه ارائه می‌کند، جایگزین شود، خاتمه طرح تسویه تلقی نمی‌شود.

· مخارج خدمات گذشته

۵۵ . مخارج خدمات گذشته برابر با تغییر ارزش فعلی تعهدات مزایای معین در نتیجه تغییر یا محدودسازی طرح است.

۵۶ .     واحد تجاری باید مخارج خدمات گذشته را در یکی از تاریخهای زیر، هر کدام زودتر باشد، به عنوان هزینه شناسایی کند:

الف.    زمانی که تغییر یا محدودسازی طرح رخ می‌دهد، و

ب   .   زمانی که واحد تجاری مخارج تجدید ساختار (طبق استاندارد حسابداری شماره ۴ با عنوان ”ذخایر، بدهیهای احتمالی و داراییهای احتمالی“) را شناسایی می‌کند.

۵۷ . تغییر طرح زمانی رخ می‌دهد که واحد تجاری یک طرح با مزایای معین را ایجاد کند یا کنار بگذارد یا مزایای پرداختنی طبق طرح با مزایای معین موجود را تغییر دهد.

۵۸ . محدودسازی طرح زمانی رخ می‌دهد که واحد تجاری تعداد کارکنان تحت پوشش طرح را به طور قابل ملاحظه کاهش دهد. محدودسازی ممکن است حاصل رویدادهایی نظیر تعطیلی یک کارخانه، توقف عملیات یا خاتمه یا تعلیق یک طرح باشد.

۵۹ . مخارج خدمات گذشته ممکن است مثبت (هنگامی که ایجاد یا تغییر طرح موجب افزایش ارزش فعلی تعهدات مزایای معین می‌شود) یا منفی (هنگامی که کنارگذاشتن یا تغییر طرح موجب کاهش ارزش فعلی تعهدات مزایای معین می‌شود) باشد.

۶۰ . موارد زیر مخارج خدمات گذشته محسوب نمی‌شود:

الف   .   تأثیر تفاوت میان افزایش واقعی حقوق و آنچه قبلاً فرض شده بود، بر تعهد پرداخت مزایا بابت خدمات سالهای گذشته (مخارج خدمات گذشته محسوب نمی‌شود زیرا مفروضات اکچوئری، استفاده از حقوق پیش‌بینی شده را مجاز می‌کند)،

ب  .  برآورد بیشتر یا کمتر از واقع افزایش اختیاری مستمری بازنشستگی هنگامی که واحد تجاری برای چنین افزایشی تعهد عرفی داشته باشد (مخارج خدمات گذشته محسوب نمی‌شود، زیرا مفروضات اکچوئری چنین افزایشی را مجاز می‌کند)،

ج   .  برآورد بهبود مزایا ناشی از سود اکچوئری یا بازده داراییهای طرح که در صورتهای مالی شناسایی شده است، مشروط بر آنکه واحد تجاری به موجب مفاد رسمی طرح (یا تعهدات عرفی فراتر از مفاد طرح) یا قانون متعهد شده باشد که هرگونه مازاد طرح را به نفع مشارکت‌کنندگان در طرح مصرف کند، حتی اگر افزایش مزایا هنوز به طور رسمی اعطا نشده باشد (این افزایش تعهدات زیان اکچوئری است و مخارج خدمات گذشته محسوب نمی‌شود، به بند ۴۵ مراجعه شود)، و

د    .  افزایش مزایای قطعی (یعنی مزایایی که مشروط به اشتغال آتی کارکنان نیست) هنگامی که، بدون مزایای جدید یا بهبود یافته، الزامات تعلق گرفتن مزایا توسط کارکنان احراز می‌شود (مخارج خدمات گذشته محسوب نمی‌شود زیرا واحد تجاری مخارج برآوردی مزایا را هنگام ارائه خدمات به عنوان مخارج خدمات جاری شناسایی کرده است).

· سود یا زیان تسویه

۶۱ . سود یا زیان تسویه عبارتست از تفاوت:

الف.  ارزش فعلی تعهدات مزایای معینی که تسویه می‌شود، در تاریخ تسویه، و

ب . قیمت تسویه، شامل داراییهای انتقال یافته طرح یا پرداختهایی که مستقیماً در رابطه با تسویه توسط واحد تجاری انجام شده است.

  1. واحدتجاری باید سود یا زیان تسویه طرح با مزایای معین را هنگام وقوع تسویه شناسایی کند.

۶۳ . وقوع تسویه زمانی است که واحد تجاری معامله‌ای انجام می‌دهد که کلیه تعهدات قانونی یا عرفی آتی آن در قبال تمام یا بخشی از مزایای ارائه شده در یک طرح با مزایای معین از بین می‌رود (به جز پرداخت مزایا به کارکنان، یا از طرف آنان، طبق مفاد طرح که در مفروضات اکچوئری در نظر گرفته شده است). برای مثال، انتقال یکباره تعهدات کارفرما در طرح به سازمان تأمین اجتماعی تسویه محسوب می‌شود، اما پرداخت نقدی یکجا، طبق مفاد طرح، به مشارکت‌کنندگان در طرح در ازای حق آنها برای دریافت مزایای بازنشستگی تسویه تلقی نمی‌گردد.

· شناسایی و اندازه‌گیری: داراییهای طرح

· ارزش منصفانه داراییهای طرح

  1. سرمایه‌گذاریهای طرح براساس مبانی زیر اندازه‌گیری می‌شود:

الف. سرمایه‌گذاری در سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس به خالص ارزش فروش با توجه به استاندارد حسابداری شماره ۱۵ با عنوان سرمایه‌گذاریها.

ب. سرمایه‌گذاری در سهام سایر شرکتها به مبلغ تجدید ارزیابی با توجه به استاندارد حسابداری شماره ۱۵ با عنوان سرمایه‌گذاریها.

ج. سرمایه‌گذاری با درآمد ثابت (مانند اوراق مشارکت) در صورتی که مدیریت طرح قصد نگهداری این اوراق را تا سررسید داشته باشد به مبلغ دفتری (ارزش اسمی با احتساب هرگونه صرف یا کسر مستهلک نشده) و در غیر این صورت به خالص ارزش فروش (در صورت عدم دسترسی به خالص ارزش فروش، به ارزش فعلی اوراق با توجه به نرخ بازدهی داراییهای مشابه).

د. املاک و سایر اموالی که به قصد سرمایه‌گذاری نگهداری می‌شود به مبلغ تجدید ارزیابی با توجه به بندهای ۲۹ الی ۴۲ استاندارد حسابداری شماره ۱۱ با عنوان داراییهای ثابت مشهود.

۶۵ . سایر داراییهای طرح (از جمله داراییهای مورد استفاده در عملیات طرح) طبق استانداردهای حسابداری مربوط شناسایی و اندازه‌گیری می‌شوند.

۶۶ . کمکهای سررسید شده‌ای که از طرف واحد تجاری گزارشگر به صندوق پرداخت نشده است جزء داراییهای طرح محسوب نمی‌شود. هرگونه بدهی صندوق که به مزایای کارکنان ارتباطی ندارد، مانند بدهیهای تجاری و سایر بدهیها، از داراییهای طرح کسر می‌شود.

· عناصر مخارج طرح با مزایای معین

۶۷ .    واحد تجاری باید عناصر مخارج طرح با مزایای معین را، به استثنای مواردی که طبق سایر استانداردها به بهای تمام شده داراییها منظور می‌شود، به ترتیب زیر شناسایی کند:

الف.     مخارج خدمات (به بندهای ۲۵ تا ۶۳ مراجعه شود) در صورت سود و زیان دوره؛

ب  .     خالص مخارج مالی مربوط به خالص بدهی (دارایی) طرح (به بندهای ۷۰ تا ۷۲ مراجعه شود) در صورت سود و زیان دوره؛ و

ج    .     تفاوت ناشی از اندازه‌گیری مجدد خالص بدهی (دارایی) طرح (به بندهای ۷۳ تا ۷۶ مراجعه شود) در صورت سود و زیان جامع٫

۶۸ . برخی مخارج طرح طبق سایر استانداردها باید به بهای تمام شده داراییها، نظیر موجودی کالا و داراییهای ثابت مشهود، منظور شود (به استانداردهای حسابداری شماره ۸ و شماره ۱۱ مراجعه شود). هرگونه مخارج طرح که به بهای تمام شده چنین داراییهایی منظور می‌شود باید سهم متناسبی از عناصر فهرست شده در بند ۶۷ را دربرگیرد.

۶۹ .     تفاوت ناشی از اندازه‌گیری مجدد خالص بدهی (دارایی) طرح که در صورت سود و زیان جامع شناسایی شده است نباید در دوره‌های بعد به صورت سود و زیان دوره تجدید طبقه‌بندی شود.

o خالص مخارج مالی مربوط به خالص بدهی (دارایی) طرح

۷۰ .      خالص مخارج مالی مربوط به خالص بدهی (دارایی) طرح باید از حاصل‌ضرب خالص بدهی (دارایی) طرح در نرخ تنزیل مشخص شده در بند ۳۹ محاسبه شود که هر دو در ابتدای دوره گزارشگری تعیین، و اثر تغییرات در خالص بدهی (دارایی) طرح طی دوره، در نتیجه کمک به طرح یا پرداخت مزایا در آن لحاظ می‌شود.

۷۱ . خالص مخارج مالی مربوط به خالص بدهی (دارایی) طرح به عنوان ترکیب درآمد مالی داراییهای طرح و مخارج مالی تعهدات طرح در نظر گرفته می‌شود.

۷۲ . درآمد مالی داراییهای طرح یکی از عناصر تشکیل‌دهنده بازده داراییهای طرح است و از حاصل‌ضرب ارزش منصفانه داراییهای طرح در نرخ تنزیل مشخص شده در بند ۳۹ محاسبه می‌شود، که هر دو در ابتدای دوره گزارشگری تعیین، و اثر تغییرات در داراییهای طرح، طی دوره، در نتیجه کمک به طرح یا پرداخت مزایا در آن لحاظ می‌شود. تفاوت درآمد مالی داراییهای طرح و بازده داراییهای طرح در تفاوت ناشی از اندازه‌گیری مجدد بدهی (دارایی) طرح منعکس می‌شود.

o تفاوت ناشی از اندازه‌گیری مجدد خالص بدهی (دارایی) طرح

۷۳ . تفاوت ناشی از اندازه‌گیری مجدد خالص بدهی (دارایی) طرح از موارد زیر تشکیل می‌شود:

الف.  سود و زیان اکچوئری (به بندهای ۷۴ و ۷۵ مراجعه شود)، و

ب  .  بازده داراییهای طرح (به بند ۷۶ مراجعه شود)، به استثنای مبالغی که در خالص مخارج مالی مربوط به خالص بدهی (دارایی) طرح منعکس شده است (به بند ۷۲ مراجعه شود).

۷۴ . سود و زیان اکچوئری ناشی از افزایش یا کاهش ارزش فعلی تعهدات مزایای معین به دلیل تغییرات در مفروضات اکچوئری و تعدیلات مبتنی ‌بر تجربه است. برای مثال، موارد زیر می‌تواند موجب ایجاد سود و زیان اکچوئری شود:

الف.  بالا یا پایین بودن غیرمنتظره نرخ گردش کارکنان، بازنشستگی پیش از موعد یا مرگ‌ومیر یا افزایش حقوق، مزایا (در صورتی که در مفاد رسمی یا عرفی طرح افزایش مزایا به دلیل تورم ذکر شده باشد) یا مخارج درمانی،

ب  .  آثار تغییر در برآورد گردش آتی کارکنان، بازنشستگی پیش از موعد یا مرگ‌ومیر یا افزایش حقوق، مزایا (در صورتی که در مفاد رسمی یا عرفی طرح افزایش مزایا به دلیل تورم ذکر شده باشد) یا مخارج درمانی، و

ج   .  آثار تغییر در نرخ تنزیل.

۷۵ . سود و زیان اکچوئری، تغییرات ارزش فعلی تعهدات مزایای معین به دلیل تغییر، محدودسازی یا تسویه طرح با مزایای معین، یا تغییرات مزایای پرداختنی طرح با مزایای معین را دربرنمی‌گیرد. چنین تغییراتی به مخارج خدمات گذشته یا سود یا زیان تسویه منجر می‌شود.

۷۶ . برای تعیین بازده داراییهای طرح، واحد تجاری مخارج مدیریت داراییهای طرح و مالیات قابل پرداخت توسط طرح را کسر می‌کند.

· نحوه ارائه

o عناصر مخارج طرح

۷۷ . طبق بند ۶۷ واحد تجاری مخارج خدمات و خالص مخارج مالی مربوط به خالص بدهی (دارایی) طرح را در صورت سود و زیان دوره شناسایی می‌کند. این استاندارد نحوه ارائه مخارج خدمات و خالص مخارج مالی مربوط به خالص بدهی (دارایی) طرح را مشخص نمی‌کند. در این مورد، واحد تجاری طبق استاندارد حسابداری شماره ۱ با عنوان ”نحوه ارائه صورتهای مالی“ عمل می‌کند.

·  افشا

۷۸ .    واحد تجاری باید اطلاعاتی درباره موارد زیر افشا کند:

الف.     ویژگیهای طرح با مزایای معین و ریسکهای مربوط به آن (به بند ۸۱ مراجعه شود)،

ب  .     مبالغ مندرج در صورتهای مالی در ارتباط با طرح با مزایای معین (به بندهای ۸۲ تا ۸۶ مراجعه شود)، و

ج    .     اثر احتمالی طرح با مزایای معین بر مبلغ، زمانبندی و عدم اطمینان درباره جریانهای نقدی آتی واحد تجاری (به بندهای ۸۷ تا ۸۹ مراجعه شود).

۷۹ . به منظور رعایت الزامات بند ۷۸، واحد تجاری باید موارد زیر را مورد توجه قرار دهد:

الف.  سطح جزئیات مورد نیاز برای رعایت الزامات افشا،

ب  .  میزان اهمیت هر یک از الزامات،

ج   .  میزان تجمیع یا تفکیک مورد نیاز، و

د    .  نیاز استفاده‌کنندگان صورتهای مالی به اطلاعات بیشتر جهت ارزیابی اطلاعات کمی افشا شده.

۸۰ . اگر موارد افشای ذکر شده در این استاندارد و سایر استانداردها جهت دستیابی به اهداف بند ۷۸ ناکافی باشد، واحد تجاری باید جهت حصول این اهداف موارد بیشتری را افشا نماید. برای مثال، ممکن است واحد تجاری تحلیل ارزش فعلی تعهدات طرح را به صورتی ارائه کند که ماهیت، ویژگیها و ریسک تعهدات را مشخص نماید. چنین افشایی باید موارد زیر را متمایز نماید:

الف.  مبالغ متعلق به اعضای فعال، اعضای تعلیق شده، و بازنشستگان،

ب  .  مزایای قطعی شده و مزایای تحقق یافته اما قطعی نشده، و

ج   .  مزایای مشروط، مبالغ قابل انتساب به افزایش آتی دستمزد و سایر مزایا.

· ویژگیهای طرحهای با مزایای معین و ریسک مربوط به آنها

۸۱ . واحد تجاری باید موارد زیر را افشا کند:

الف.  اطلاعاتی درباره خصوصیات طرحهای با مزایای معین، شامل:

۱ .    ماهیت مزایای ارائه شده در طرح برای مثال، اشاره به این مطلب که مزایای طرح مبتنی ‌بر آخرین حقوق کارکنان است،

۲ .    تشریح چارچوب قانونی که طرح در آن فعالیت می‌کند، برای مثال، الزامات حداقل منابع مالی، و تأثیر چارچوب قانونی بر طرح، و

۳ .    تشریح مسئولیتهای واحد تجاری برای راهبری طرح، برای مثال، مسئولیت هیئت امنا یا هیئت مدیره طرح.

ب  .  تشریح ریسکهایی که واحد تجاری به سبب وجود طرح با آنها مواجه می‌شود، با تأکید بر ریسکهای غیرعادی، ریسکهای خاص واحد تجاری و ریسکهای خاص طرح و نقاط تمرکز بااهمیت ریسک. برای مثال، اگر داراییهای طرح در یک طبقه از سرمایه‌گذاریها متمرکز باشد، برای مثال سرمایه‌گذاری در املاک، طرح با ریسک بازار املاک مواجه خواهد شد.

ج   .  تشریح تغییرات، محدود سازی یا تسویه طرح.

o توضیح درباره اقلام صورتهای مالی

۸۲ . واحد تجاری باید صورت تطبیق مانده ابتدا و پایان دوره خالص بدهی (دارایی) طرح را با ارائه جداگانه صورت تطبیق برای موارد زیر، ارائه دهد:

۱ .    داراییهای طرح، و

۲ .    ارزش فعلی تعهدات مزایای معین.

۸۳ . در صورت عملی بودن، هر یک از صورت تطبیقهای مندرج در بند ۸۲ باید موارد زیر را منعکس کند:

الف.  مخارج خدمات جاری.

ب  .  درآمد یا هزینه مالی.

ج   .  تفاوت ناشی از اندازه‌گیری مجدد خالص بدهی (دارایی) طرح، با ارائه جداگانه موارد زیر:

۱ .    بازده داراییهای طرح، به جز مبالغی که در محاسبه مخارج مالی در بند ب لحاظ شده است.

۲ .    سود و زیان اکچوئری ناشی از تغییر مفروضات جمعیت‌شناسی (به قسمت الف بند ۳۴ مراجعه شود).

۳ .    سود و زیان اکچوئری ناشی از تغییرات در مفروضات مالی (به قسمت ”ب“ بند ۳۴ مراجعه شود).

د    .  مخارج خدمات گذشته و سود و زیان ناشی از تسویه طرح. طبق بند ۵۳، ضرورتی برای تفکیک مخارج خدمات گذشته و سود و زیان ناشی از تسویه طرح، در صورتی که به طور همزمان ایجاد شود، وجود ندارد.

ﻫ    .  تأثیر تغییرات در نرخ ارز٫

و   .  کمک به طرح، به تفکیک کمکهای کارفرما و مشارکت‌کنندگان در طرح.

ز   .  پرداختهای طرح، به تفکیک مبالغ پرداختی هنگام تسویه طرح.

ح   .  اثر ترکیبهای تجاری و واگذاریها.

۸۴ . واحد تجاری باید ارزش منصفانه داراییهای طرح را بر حسب ماهیت و ریسک آن داراییها به طبقات مختلف تفکیک کند و هر طبقه از داراییها را نیز بر حسب اینکه برای آن بازار فعال وجود دارد یا خیر تفکیک نماید. برای مثال، با توجه به سطح افشای تشریح شده در بند ۷۹، واحد تجاری می‌تواند موارد زیر را تفکیک کند:

الف.  موجودی نقد،

ب  .  سرمایه‌گذاری در سهام (به تفکیک صنعت، اندازه شرکت و موقعیت جغرافیایی)،

ج   .  سرمایه‌گذاری در اوراق مشارکت (به تفکیک ناشر، اعتبار و موقعیت جغرافیایی)،

د    .  املاک (به تفکیک موقعیت جغرافیایی)،

ﻫ    .  اوراق مشتقه (به تفکیک دارایی پایه، برای مثال، قرارداد آتی ارز، طلا، سهام و…)،

و   .  صندوقهای سرمایه‌گذاری، و

ز   .  سپرده‌های سرمایه‌گذاری.

۸۵ . واحد تجاری باید ارزش منصفانه سرمایه‌گذاریهای قابل انتقال متعلق به واحد تجاری که به عنوان داراییهای طرح نگهداری می‌شود و ارزش منصفانه داراییهای طرح که مورد استفاده واحد تجاری قرار می‌گیرد یا در تصرف واحد تجاری است، را افشا کند.

۸۶ . واحد تجاری باید مفروضات بااهمیت اکچوئری، مورد استفاده برای تعیین ارزش فعلی تعهدات مزایای معین، را افشا کند (به بند ۳۴ مراجعه شود). چنین افشاهایی باید به صورت ارقام قطعی بیان شود (برای مثال به صورت یک درصد مشخص، و نه به صورت محدوده‌ای بین درصدهای مختلف و سایر متغیرها). اگر واحد تجاری برای گروهی از طرحها به صورت کلی مواردی را افشا می‌کند، برای این موارد افشا باید از میانگین موزون یا بازه‌های محدود استفاده نماید.

o مبلغ، زمانبندی و عدم اطمینان جریانهای نقدی آتی

  1. واحدتجاری باید موارد زیر را افشا کند:

الف.  تحلیل حساسیت برای هر یک از مفروضات بااهمیت اکچوئری (که طبق بند ۸۶ افشا شده است) در پایان دوره مالی، به طوری که بیانگر نحوه تأثیر تغییرات محتمل مربوط به مفروضات اکچوئری در آن تاریخ بر تعهدات مزایای معین باشد.

ب  .  روشها و مفروضات مورد استفاده در تهیه تحلیل حساسیت، طبق بند الف، و محدودیتهای این روشها، و

ج   .  تغییرات روشها و مفروضات مورد استفاده در تهیه تحلیل حساسیت نسبت به دوره گذشته، و دلایل این تغییرات.

  1. واحدتجاری باید شرحی از راهبردهای مدیریت دارایی- بدهی مورداستفاده طرح یا واحد تجاری، شامل استفاده از بیمه بازنشستگی و سایر تکنیکها جهت مدیریت ریسک را افشا نماید.
  2. جهت انعکاس آثار طرح با مزایای معین بر جریانهای نقدی آتی، واحدتجاری باید موارد زیر را افشا کند:

الف.  توصیف نحوه تأمین مالی و سیاستهای تأمین مالی اثرگذار بر کمکهای آتی،

ب  .  کمکهای مورد انتظار به طرح برای دوره مالی آینده، و

ج   .  اطلاعاتی درباره الگوی زمان سررسید شدن تعهدات مزایای معین، شامل میانگین موزون مدت تعهدات مزایای معین و سایر اطلاعات در مورد توزیع زمانبندی پرداخت مزایا، نظیر تحلیل سررسید پرداخت مزایا.

· تاریخ اجرا

  1. الزامات این استاندارد درمورد کلیه صورتهایمالی که دوره مالی آنها از تاریخ ۱/۱/۱۳۹۲ و بعد از آن شروع می‌شود، لازم‌الاجراست.

· مطابقت با استانداردهای بین‌المللی حسابداری

۹۱ . با اجرای الزامات این استاندارد، مفاد مربوط به مزایای بازنشستگی در استاندارد بین‌المللی حسابداری شماره ۱۹ با عنوان مزایای کارکنان (ویرایش ۲۰۱۲) نیز رعایت می‌شود.

استاندارد حسابداری شماره ۳۳

مزایای بازنشستگی کارکنان

پیوست : مبانی نتیجه‌گیری

این پیوست بخشی از الزامات استاندارد حسابداری شماره ۳۳ را تشکیل نمی‌دهد.

· پیشینه

۱ .    در ابتدای سال ۱۳۸۹، گزارشی با عنوان “بررسی لزوم تدوین استاندارد حسابداری مزایای کارکنان و موانع پیش‌روی آن” در گروه کارشناسی تدوین استانداردهای حسابداری تهیه شد و در اختیار کمیته قرار گرفت. کمیته پس از ارزیابی گزارش مذکور، با تدوین این استاندارد موافقت نمود. گروه کارشناسی با مبنا قرار دادن استاندارد بین‌المللی حسابداری شماره ۱۹ با عنوان مزایای کارکنان، مطالعه و بررسی قوانین و مقررات مربوط و شناسایی مشکلات حسابداری موجود، پیش‌نویس این استاندارد را برای بررسی در کمیته تدوین استانداردهای حسابداری تهیه کرد.

· دامنه کاربرد

۲ .    در استاندارد بین‌المللی گزارشگری مالی شماره ۱۹ ”مزایای کارکنان“، همه مزایا از جمله مزایای کوتاه‌مدت مطرح شده است. در بخش مزایای کوتاه‌مدت موضوعاتی مطرح شده است که یا در ایران مصداق ندارد یا اینکه حسابداری آن چالش بااهمیتی ندارد. لذا موضوع این استاندارد به مزایای بازنشستگی محدود شد. از سوی دیگر، روش حسابداری مزایای پایان خدمت طبق استاندارد بین‌المللی یاد شده همانند مزایای بازنشستگی است و باید با استفاده از تخصص اکچوئری، تعهدات آن اندازه‌گیری شود. در ایران به دلیل نبود حرفه اکچوئری و عدم دسترسی شرکتهای کوچک و متوسط به متخصص اکچوئری و همچنین هزینه‌بر بودن اکچوئری، مزایای پایان خدمت از دامنه کاربرد استاندارد خارج شده است.

· طرحهای با مزایای معین

· شناسایی و اندازه‌گیری

۳ .    شناسایی یک قلم به عنوان بدهی مستلزم وجود دو شرط زیر است:

الف.  خروج منافع اقتصادی آتی در ارتباط با آن قلم محتمل باشد، و

ب .  مبلغ آن قلم به طور اتکاپذیر قابل اندازه‌گیری باشد.

۴ .    هنگامی که کارکنان خدماتی را ارائه می‌کنند، طبق طرح با مزایای معین، واحد تجاری متعهد به پرداخت مزایای مورد توافق می‌شود. واحد تجاری با استفاده از مفروضات اکچوئری، احتمال پرداخت این تعهدات در دوره‌های آتی را ارزیابی می‌کند. همچنین، تکنیکهای اکچوئری به واحد تجاری امکان می‌دهد که این تعهدات را با اتکاپذیری کافی اندازه‌گیری نماید. لذا لازم است واحد تجاری بابت این تعهدات بدهی شناسایی کند.

  1. یکی از روشهای رایج در حسابداری طرح با مزایای معین، به تعویق انداختن شناسایی برخی مخارج طرح و مستهلک نمودن آن طی دوره‌های آتی است. به نظر کمیته، شناسایی این مخارج در زمان وقوع، اطلاعات مربوط‌تر و قابلاتکاتری را ارائه می‌کند و درک آن برای استفاده‌کنندگان از صورتهای مالی راحت‌تر است.

· مخارج خدمات

  1. مخارج خدمات، شامل مخارج خدمات جاری، مخارج خدمات گذشته و هر گونه سود یا زیان ناشی از تسویه طرح است. تغییرات تعهدات طرح در اثر تغییر مفروضات جمعیت‌شناسی، جزء مخارج خدمات منعکس نمی‌شود زیرا ماهیتی متفاوت با سایر اجزای این مخارج دارد و از مربوط بودن آن در ارزیابی مخارج عملیاتی مستمر طرح می‌کاهد.

· خالص مخارج مالی

  1. خالص بدهی طرح مبلغی است که واحد تجاری متعهد است به طرح یا به کارکنان خود بپردازد. مخارج اقتصادی چنین تعهدی، مخارج مالی است که با استفاده از نرخ تنزیل مشخص شده در این استاندارد محاسبه می‌شود. به همین ترتیب، خالص دارایی طرح مبلغی است که طرح یا کارکنان متعهد به پرداخت آن به واحد تجاری هستند. واحد تجاری باید ارزش فعلی منافع اقتصادی که انتظار دارد به شکل کاهش پرداختهای آتی یا استرداد مازاد پرداختی به‌دست آورد را محاسبه و شناسایی نماید. این منافع اقتصادی نیز با همان نرخ تنزیل مشخص شده در این استاندارد تنزیل می‌شود.

· اندازه‌گیری مجدد

۸ .    تفاوت ناشی از اندازه‌گیری مجدد خالص بدهی (دارایی) طرح، اطلاعاتی درباره عدم اطمینان و ریسک جریانهای نقدی آتی ارائه می‌کند، اما درباره احتمال وقوع جریانهای نقدی آتی و زمانبندی آن اطلاعاتی در اختیار قرار نمی‌دهد. به همین جهت، این مبلغ به جای انعکاس در صورت سود و زیان دوره، در صورت سود و زیان جامع منعکس می‌شود.

· روش ارزیابی مبتنی ‌بر اکچوئری

۹ .    برای ارزیابی تعهدات مزایای بازنشستگی، معمولاً دو روش پیشنهاد می‌شود:

الف.  روش مزایای تحقق یافته: در این روش تعهدات به میزان ارزش فعلی مزایای قابل انتساب به خدمات کارکنان تا آن تاریخ محاسبه می‌شود،

ب .  روش مزایای پیش‌بینی شده: در این روش کل تعهدات برآوردی در زمان بازنشستگی کارکنان پیش‌بینی و سپس، با توجه به سود سرمایه‌گذاری، میزان سرمایه‌گذاری فعلی مورد نیاز جهت تأمین کل مزایا در زمان بازنشستگی کارکنان تعیین می‌شود.

۱۰ .  به دلایل زیر روش مزایای پیش‌بینی شده مناسب تشخیص داده نشد:

الف.  این روش در کنار رویدادهای گذشته، بر رویدادهای آتی (خدمات آتی) نیز تکیه می‌کند، حال آن که روش مزایای تحقق یافته، تنها بر رویدادهای گذشته مبتنی است.

ب .  بدهی محاسبه شده در این روش مبلغی واقعی نیست بلکه حاصل تخصیص مخارج است.

· مفروضات اکچوئری: نرخ تنزیل

۱۱ .  یکی از مهم‌ترین مسائل در اندازه‌گیری تعهدات مزایای بازنشستگی، انتخاب معیارهای مناسب برای تعیین نرخ تنزیل است. هر چند استفاده از نرخ بازده بلندمدت داراییهای طرح برای تنزیل تعهدات طرفدارانی در میان صاحب‌نظران دارد، اما استفاده از این نرخ مشکلاتی را ایجاد می‌کند. نخست اینکه انتخاب داراییهای مختلف با ریسکهای متفاوت امکان دستکاری این نرخ را برای واحد تجاری فراهم می‌کند. از طرف دیگر، واحد تجاری که در داراییهای با ریسک و بازده بالا سرمایه‌گذاری می‌کند، تنها به دلیل نوع سرمایه‌گذاری، بدهی کمتری نسبت به سایر واحدهای تجاری شناسایی می‌کند. لذا استفاده از چنین نرخی مورد پذیرش قرار نگرفته است.

۱۲ .  نرخ تنزیل باید منعکس‌کننده ارزش زمانی پول باشد و نباید تحت تأثیر سایر ریسکها قرار گیرد. این اعتقاد وجود دارد که بهترین معیار برای دستیابی به این هدف، نرخ بازده بازار اوراق مشارکت شرکتی با کیفیت بالا است. اما در مواردی که بازار عمیقی برای خرید و فروش این‌گونه اوراق وجود ندارد، نرخ بازده اوراق مشارکت دولتی می‌تواند جایگزین بهتری باشد. با توجه به این رهنمود، کمیته تدوین استانداردهای حسابداری، پس از بررسی شرایط محیطی، استفاده از نرخ بازده بازار اوراق مشارکت دولتی را برای این منظور مناسب تشخیص داد.

· مفروضات اکچوئری: حقوق، مزایا و مخارج درمانی

۱۳ .  برخی به دلایل زیر با در نظر گرفتن افزایش برآوردی در حقوق، مزایا و مخارج درمانی در اندازه‌گیری تعهدات طرح مخالفند:

الف.  افزایشهای آتی، رویدادهای آتی محسوب می‌شود، و

ب .  برآورد افزایش‌های آتی بسیار ذهنی است.

۱۴ .  هدف از مفروضات اکچوئری، اندازه‌گیری تعهدات موجود نیست بلکه هدف آن اندازه‌گیری تعهدات برآوردی واحد تجاری در آینده در ارتباط با رویدادهای گذشته است. دخالت ندادن تغییرات آتی در اندازه‌گیری تعهدات به مفهوم آن است که فرض شده است که هیچ تغییری رخ نخواهد داد. حال آنکه چنین فرضی نادرست است. بنابراین، با توجه به امکان برآورد اتکاپذیر تغییرات آتی حقوق و مخارج درمانی لازم است که هنگام اندازه‌گیری تعهدات به چنین تغییراتی توجه شود.

۱۵ .  افزایش آتی مزایا منجر به افزایش تعهدات فعلی نمی‌شود و نمی‌توان به طور عینی تعیین نمود که کدام مورد افزایش مزایا به اندازه کافی برای مدنظر قرار گرفتن در اندازه‌گیری تعهدات اتکاپذیر است. بنابراین، افزایش مزایای آتی تنها در صورتی در اندازه‌گیری تعهدات لحاظ می‌شود که طبق مفاد رسمی طرح (یا تعهدات عرفی فراتر از آن مفاد در پایان دوره گزارشگری)، واحد تجاری ملزم به تغییر مزایا در دوره‌های آتی باشد.

· مخارج خدمات گذشته

  1. هر چند یکی از روشهای رایج برای حسابداری مخارج خدمات گذشته، شناسایی بی‌درنگ مخارج تعلق گرفته و به تعویق انداختن شناسایی مخارج تعلق نگرفته است، در این استاندارد، کلیه مخارج خدمات گذشته، اعم از تعلق گرفته یا تعلق نگرفته بی‌درنگ شناسایی می‌شود. مزایا هنگامی تعلق گرفته است که طبق فرمول طرح، کارکنان بتوانند خواستار پرداخت آن مزایا شوند. بدین ترتیب، شناسایی بی‌درنگ کلیه مخارج امکان دستکاری ارقام حسابداری از طریق دستکاری فرمول تعلق مزایای طرح را از بین می‌برد.

اشتراک گذاری

استاندارد حسابداری ۳۲ کاهش ارزش دارایی ها


استاندارد حسابداری‌ ۳۲

کاهش‌ ارزش‌ داراییها

این استاندارد باید با توجه به ” مقدمه‌ای بر استانداردهای حسابداری“ مطالعه و بکارگرفته شود.

هدف‌

۱  .   هدف‌ این‌ استاندارد تجویز رویه‌هایی‌ است‌ که‌ واحد تجاری‌ با بکارگیری‌ آنها اطمینان‌ می‌یابد داراییها بیش از مبلغ بازیافتنی منعکس نمی‌شود. یک‌ دارایی‌، در صورتی‌ کاهش ارزش دارد که مبلغ بازیافتنی ناشی از فروش یا استفاده از دارایی، از مبلغ دفتری آن کمتر باشد. طبق‌ این‌ استاندارد، واحد تجاری‌ باید زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ را شناسایی‌ کند. این‌ استاندارد همچنین الزامات برگشت زیان کاهش ارزش و افشا را تعیین می‌کند.

دامنه‌ کاربرد

۲  .       این‌ استاندارد باید برای حسابداری‌ کاهش‌ ارزش‌ کلیه‌ داراییها، به‌استثنای‌ موارد زیر، بکارگرفته‌ شود:

الف‌.    موجودی‌ مواد و کالا (به‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۸ با عنوان ” حسابداری موجودی‌ مواد و کالا“  مراجعه‌ شود).

ب .     داراییهای‌ ایجاد شده از طریق پیمانهای بلندمدت (به‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۹ با عنوان ”حسابداری پیمانهای بلندمدت“ مراجعه شود).

ج   .     سرمایه‌گذاریهای جاری (به استاندارد حسابداری شماره ۱۵ با عنوان ” حسابداری سرمایه‌گذاریها“ مراجعه شود).

د   .     داراییهای زیستی غیر مولد که به ارزش منصفانه پس از کسر مخارج برآوردی زمان فروش اندازه‌گیری می‌شوند (به استاندارد حسابداری شماره ۲۶ با عنوان ” فعالیتهای کشاورزی“ مراجعه شود).

ﻫ    .     داراییهای غیرجاری (یا مجموعه‌های واحدی) که طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۱ با عنوان ”داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش و عملیات متوقف شده“ به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی می‌شود.

۳  .   این‌ استاندارد در مورد موجودی‌ مواد و کالا، سرمایه‌گذاریهای جاری، و داراییهای‌ ایجاد شده‌ از طریق پیمانهای بلندمدت و داراییهای غیرجاری (و یا مجموعه‌های واحد) طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش کاربرد ندارد، زیرا استانداردهای حسابداری مربوط به این داراییها دربرگیرنده الزامات خاصی برای شناسایی و اندازه‌گیری کاهش ارزش آنها می‌باشد.

تعاریف‌

۴ .        اصطلاحات‌ ذیل‌ در این‌ استاندارد با معانی‌ مشخص‌ زیر بکار رفته‌ است:

  • ارزش‌ اقتصادی : ارزش‌ فعلی خالص جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌ مورد انتظار ناشی‌ از کاربرد مستمر دارایی یا واحد مولد وجه نقد،‌‌ از جمله جریانهای نقدی ناشی از واگذاری نهایی آن است.
  • ارزش باقیمانده: مبلغ برآوردی که واحد تجاری در حال حاضر می‌تواند از واگذاری دارایی پس از کسر مخارج برآوردی واگذاری بدست آورد، با این فرض که دارایی در وضعیت متصور در پایان عمر مفید باشد.
  • استهلاک‌ : تخصیص‌ سیستماتیک‌ مبلغ‌ استهلاک‌پذیر یک‌ دارایی‌ طی‌ عمر مفید آن.
  • بازار فعال : عبارت است از بازاری‌ که‌ کلیه‌ شرایط‌ زیر را دارد :

الف ‌.    اقلام‌ مبادله‌ شده‌ در بازار متجانس‌ هستند،

ب   .    معمولاً خریداران‌ و فروشندگان‌ مایل‌ در هر زمان‌ وجود دارند، و

ج    .    قیمتها برای عموم قابل دسترس است.

  • خالص ارزش فروش: مبلغ وجه نقد یا معادل آن که از طریق فروش یک دارایی یا واحد مولد وجه نقد در شرایط عادی و پس از کسر کلیه مخارج فروش حاصل می‌شود.
  • داراییهای‌ مشترک : داراییهایی‌ بجز سرقفلی‌ است‌ که‌ در ایجاد جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌ واحد مولد‌ وجه نقد مورد بررسی‌ و نیز سایر واحدهای‌ مولد وجه نقد نقش دارد.
  • زیان‌ کاهش‌ ارزش : مازاد مبلغ‌ دفتری‌ یک دارایی یا واحد مولد وجه نقد نسبت‌ به مبلغ‌ بازیافتنی‌ آن‌ است.
  • عمر مفید عبارت‌ است‌ از:

الف‌ .     مدت‌ زمانی‌ که‌ انتظار می‌رود دارایی، مورد استفاده‌ واحد تجاری‌ قرار گیرد، یا

ب   .    تعداد تولید یا واحدهای‌ مقداری‌ مشابه‌ که‌ انتظار می‌رود در فرایند استفاده از دارایی‌ توسط‌ واحد تجاری‌ تحصیل‌ شود.

  • مبلغ‌ استهلاک‌‌‌پذیر : بهای‌ تمام‌ شده‌ دارایی‌ یا سایر مبالغ‌ جایگزین‌ بهای تمام شده‌ پس از کسر ارزش باقیمانده آن.
  • مبلغ‌ بازیافتنی: خالص‌ ارزش‌ فروش‌ یا ارزش‌ اقتصادی‌ یک‌ دارایی یا واحد مولد وجه نقد‌، هر کدام‌ که بیشتر است.
  • مبلغ‌ دفتری: مبلغی‌ که‌ دارایی‌ پس از کسر استهلاک‌ انباشته‌ و کاهش‌ ارزش‌ انباشته مربوط‌، به‌ آن‌ مبلغ‌ در ترازنامه‌ منعکس‌ می‌شود.
  • مخارج‌ فروش: کلیه مخارج تبعی که بهطور مستقیم در رابطه با فروش دارایی یا واحد مولد وجه نقد‌، به استثنای مخارج تأمین مالی، واقع می‌شود.
  • واحد مولد‌ وجهنقد: کوچکترین‌ مجموعه داراییهای قابل شناسایی ایجاد کننده جریانهای ورودی وجه نقدی که به میزان عمده‌ای مستقل از جریانهای ورودی وجه نقد سایر داراییها یا مجموعه‌ای از داراییها باشد.

تشخیص یک دارایی‌ مشمول کاهش ارزش

۵  .   در بندهای ۶ تا ۱۵ از اصطلاح یک دارایی استفاده شده است، اما این اصطلاح هم برای یک دارایی منفرد و هم برای واحد مولد وجه نقد استفاده می‌شود.

۶  .   زمانی‌ ارزش‌ یک‌ دارایی‌ کاهش‌ می‌یابد که‌ مبلغ‌ دفتری‌ دارایی‌ از مبلغ‌ بازیافتنی‌ آن‌ بیشتر باشد. بندهای‌ ۱۰ تا ۱۲ برخی‌ نشانه‌های امکان‌ وقوع‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ را توصیف‌ می‌کند. در صورت وجود یکی از این شواهد، واحد تجاری ملزم است مبلغ بازیافتنی دارایی را برآورد کند. به‌ استثنای الزامات بند ۸ ، در صورت نبود نشانه‌ای از کاهش ارزش، واحد تجاری ملزم به برآورد مبلغ بازیافتنی نیست.

۷   .     واحد تجاری‌ باید در پایان هر دوره گزارشگری‌، در صورت وجود هرگونه‌ نشانه‌ای دال‌ بر امکان‌ کاهش‌ ارزش‌ یک دارایی،‌ مبلغ‌ بازیافتنی‌ دارایی‌ را برآورد کند.

۸  .     واحد تجاری همچنین باید بدون توجه به وجود یا عدم وجود هرگونه نشانه‌ای دال‌ بر کاهش ارزش الزامات زیر را رعایت نماید:

الف.    آزمون سالانه کاهش ارزش یک دارایی نامشهود با عمر مفید نامعین و یا دارایی نامشهودی که در حال حاضر آماده استفاده نیست. این آزمون با مقایسه مبلغ دفتری و مبلغ بازیافتنی آن دارایی انجام می‌پذیرد. آزمون کاهش ارزش می‌تواند در هر زمانی طی دوره سالیانه صورت گیرد، مشروط بر اینکه هر سال در همان زمان انجام شود. انواع داراییهای نامشهود را می‌توان در زمانهای متفاوتی مورد آزمون کاهش ارزش قرار داد.

ب .     آزمون سالانه کاهش ارزش سرقفلی تحصیل شده در ترکیب تجاری براساس بندهای ۷۶ تا ۸۶٫

۹ .    قبل از اینکه دارایی نامشهود آماده استفاده شود، تعیین توان آن برای ایجاد منافع اقتصادی‌ آتی جهت بازیافت مبلغ دفتری آن با ابهام زیادی مواجه است و به همین دلیل آزمون کاهش ارزش آن حداقل به طور سالانه انجام می‌شود.

۱۰  .      برای ارزیابی‌ وجود نشانه‌ای دال بر امکان کاهش‌ ارزش‌ دارایی‌، واحد تجاری‌ باید حداقل‌، موارد زیر را مدنظر قرار دهد:

منابع‌ اطلاعاتی‌ برون‌سازمانی‌

الف‌.    ارزش‌ بازار دارایی‌ طی یک دوره، به‌میزان‌ قابل‌ ملاحظه‌ای‌ بیش‌ از آنچه‌ که‌ در اثر گذشت‌ زمان‌ یا کاربرد عادی‌ دارایی‌ انتظار می‌رفت، کاهش‌ یافته باشد.

ب ‌.     تغییرات‌ قابل‌ ملاحظه با آثار نامساعد بر واحد تجاری در محیط‌ فناوری‌، بازار، اقتصادی‌ یا قانونی‌ حوزه‌ فعالیت‌ واحد تجاری‌ یا در بازار اختصاصی‌ دارایی‌ طی‌ دوره‌ رخ‌ داده باشد یا انتظار ‌رود در آینده‌ نزدیک‌ رخ‌ دهد.

ج   .     نرخهای‌ سود یا سایر نرخهای‌ بازده‌ سرمایه‌گذاری‌ بازار طی‌ دوره‌ افزایش‌ یافته باشد و این‌ افزایش‌ احتمالاً بر نرخ‌ تنزیل‌ مورد استفاده در محاسبه‌ ارزش‌ اقتصادی دارایی‌ تأثیر گذاشته و مبلغ‌ بازیافتنی دارایی‌ را به‌ میزان‌ قابل‌ ملاحظه‌ای‌ کاهش‌ داده باشد.

د   .     مبلغ‌ دفتری‌ خالص‌ داراییهای‌ واحد تجاری‌، بیشتر از ارزش‌ بازار آن‌ باشد.

منابع‌ اطلاعاتی‌ درون ‌سازمانی‌

ﻫ    .    شواهدی‌ حاکی از نابابی‌ یا خسارت‌ فیزیکی‌ دارایی‌ وجود داشته باشد.

و    .    تغییرات‌ قابل‌ ملاحظه‌ای‌ با آثار نامساعد بر واحد تجاری در میزان‌ یا چگونگی استفاده‌ از دارایی‌ طی‌ دوره‌ رخ‌ داده‌ باشد یا انتظار ‌رود در آینده‌ نزدیک‌ رخ‌ ‌دهد. این‌ تغییرات‌ شامل‌ بلا استفاده شدن دارایی، برنامه‌های‌ توقف‌ یا تجدید ساختار عملیاتی‌ که دارایی به آن تعلق دارد یا برنامه‌های واگذاری دارایی پیش از تاریخ مورد انتظار قبلی و ارزیابی مجدد عمر مفید یک دارایی نامشهود از نامعین به معین می‌باشد.

ز    .    شواهدی‌ از گزارشگری‌ داخلی‌ وجود داشته باشد که نشان ‌دهد عملکرد اقتصادی دارایی از حد مورد انتظار پایین‌تر است و یا پایین‌تر خواهد بود.

۱۱ .  فهرست‌ ارائه‌ شده‌ در بند ۱۰ جامع‌ نیست‌. واحد تجاری‌ ممکن‌ است‌ نشانه‌های دیگری در مورد امکان کاهش ارزش یک دارایی شناسایی ‌کند و این نشانه‌ها واحد تجاری را به تعیین مبلغ بازیافتنی دارایی و در مورد سرقفلی، آزمون کاهش ارزش براساس بندهای ۷۶ تا ۸۶ ، ملزم کند.

۱۲ .  شواهد گزارشگری‌ درون سازمانی ‌که‌ نشان‌دهنده‌ امکان ‌کاهش‌ ارزش‌ یک‌ دارایی‌ می‌باشد، شامل‌ موارد زیر است:

الف‌.  جریانهای‌ نقدی‌ برای‌ تحصیل‌ دارایی‌ یا وجوه نقد مورد نیاز بعدی‌ جهت‌ بکارگیری‌ یا حفظ‌ و نگهداری‌ آن به‌ میزان‌ قابل‌ ملاحظه‌ای‌ بیشتر از پیش‌بینی‌ اولیه‌ باشد،

ب .  خالص‌ جریانهای‌ نقدی‌ یا سود و زیان‌ عملیاتی‌ واقعی‌ حاصل‌ از دارایی‌ به‌ میزان‌ قابل ملاحظه‌ای‌ نامطلوبتر از مبلغ‌ پیش‌بینی‌ شده‌ باشد،

ج  .  خالص‌ جریانهای‌ نقدی‌ یا سود عملیاتی‌ پیش‌بینی‌ شده‌ حاصل‌ از دارایی‌ به طور قابل‌ ملاحظه‌ای‌ کاهش یا زیان پیش‌بینی شده حاصل از دارایی به طور قابل ملاحظه‌ای افزایش یافته باشد، یا

د   .  مجموع مبالغ دوره‌ جاری‌ و مبالغ‌ پیش‌بینی شده آتی‌ حاکی از ‌زیان‌ عملیاتی‌ یا خالص‌ جریانهای‌ نقدی‌ خروجی‌ باشد.

۱۳ .  همان‌گونه که در بند ۸ بیان گردید این استاندارد آزمون کاهش ارزش را حداقل به طور سالانه در مورد سرقفلی، داراییهای نامشهود با عمر مفید نامعین و داراییهای نامشهودی که هنوز آماده استفاده نیست، الزامی می‌کند. صرف نظر از زمان بکارگیری الزامات بند ۸، از مفهوم اهمیت برای تشخیص ضرورت برآورد مبلغ بازیافتنی یک دارایی استفاده می‌شود. برای مثال، اگر محاسبات قبلی نشان دهد که مبلغ بازیافتنی دارایی به میزان قابل ملاحظه‌ای از مبلغ دفتری آن بیشتر است، در صورت عدم وقوع رویدادهایی که منجر به حذف این تفاوت می‌شود، واحد تجاری نیازی به برآورد مجدد مبلغ بازیافتنی دارایی ندارد. همچنین، تجزیه و تحلیلهای قبلی ممکن است نشان‌دهنده آن باشد که مبلغ بازیافتنی یک دارایی تحت تأثیر یک (یا چند) مورد از شواهد ذکر شده در بند ۱۰ قرار ندارد.

۱۴ .  در توصیف بند ۱۳، اگر نرخهای سود یا سایر نرخهای بازده سرمایه‌گذاری بازار طی دوره افزایش یافته باشد، واحد تجاری ملزم نیست مبلغ بازیافتنی دارایی را در موارد زیر برآورد کند:

الف‌.  تأثیر افزایش نرخهای بازار بر نرخ تنزیل مورد استفاده در محاسبه ارزش اقتصادی دارایی محتمل نباشد. برای‌ مثال،‌ افزایش‌ نرخهای‌ سود تضمین شده‌ کوتاه ‌مدت‌ ممکن‌ است‌ بر نرخ‌ تنزیل‌ مورد استفاده‌ برای‌ دارایی‌ با‌ عمرمفید باقیمانده‌ طولانی‌، تأثیـر با اهمیتی‌ نداشته‌ باشد، یا

ب‌ .   تأثیر‌ افزایش نرخهای بازار بر نرخ تنزیل مورد استفاده در محاسبه ارزش اقتصادی دارایی محتمل باشد، اما تحلیل حساسیت مبلغ بازیافتنی در گذشته نشان دهد که:

۱ .  کاهش‌ با اهمیت‌ در مبلغ‌ بازیافتنی‌ به‌ دلیل‌ احتمال‌ افزایش‌ جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌، محتمل نیست. (برای‌ مثال‌، در برخی‌ موارد ممکن‌ است‌ واحد تجاری‌ بتواند اثبات‌ کند که‌ با تعدیل درآمدهای‌ ناشی‌ از دارایی‌، اثر هرگونه‌ افزایش‌ در نرخهای‌ بازار قابل جبران‌ است)، یا

۲ .  ایجاد زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ بااهمیت‌ در اثر‌ کاهش‌ مبلغ‌ بازیافتنی محتمل نیست.

۱۵ .  وجود نشانه‌ای حاکی از امکان کاهش‌ ارزش‌ یک دارایی‌، ممکن‌ است‌ بیانگر آن‌ باشد که‌ بررسی و تعدیل عمرمفید باقیمانده‌، روش‌ استهلاک‌ یا ارزش‌ باقیمانده‌ دارایی‌ ضرورت دارد، حتی اگر زیان کاهش ارزش برای آن دارایی شناسایی نشود.

اندازه‌گیری‌ مبلغ‌ بازیافتنی‌

۱۶ .  این‌ استاندارد مبلغ‌ بازیافتنی‌ را به‌ عنوان‌ خالص‌ ارزش‌ فروش‌ یا ارزش‌ اقتصادی‌ یک دارایی یا یک واحد مولد وجه نقد‌، هر کدام‌ که‌ بیشتر باشد، تعریف‌ می‌کند. در بندهای‌ ۱۷ تا ۵۵ الزامات‌ اندازه‌گیری‌ مبلغ‌ بازیافتنی‌ تشریح‌ شده است. در این بندها از اصطلاح یک دارایی استفاده شده است، اما این اصطلاح هم برای یک دارایی منفرد و هم برای واحد مولد وجه نقد استفاده می‌شود.

۱۷ .  تعیین توأمان خالص‌ ارزش‌ فروش‌ و‌ ارزش‌ اقتصادی یک‌ دارایی در همه موارد‌ ضرورت ندارد. در صورتی که یکی‌ از این‌ مبالغ‌ از مبلغ‌ دفتری آن‌ دارایی بیشتر باشد، ارزش‌ دارایی‌ کاهش‌ نمی‌یابد و نیازی‌ به‌ برآورد مبلغ‌ دیگر نیست‌.

۱۸ .  خالص ارزش فروش یک دارایی را ممکن است بتوان تعیین کرد حتی اگر دارایی در بازاری فعال معامله نشود. با این حال، گاهی به دلیل اینکه هیچ مبنایی برای برآورد اتکاپذیر مبلغ حاصل از فروش دارایی در یک معامله حقیقی و در شرایط عادی بین طرفین مایل و آگاه وجود ندارد، تعیین خالص ارزش فروش امکان‌پذیر نیست. در این صورت واحد تجاری می‌تواند از ارزش اقتصادی یک دارایی به عنوان مبلغ بازیافتنی استفاده کند.

۱۹ .  در نبود دلیل متقاعد‌کننده‌ای حاکی از فزونی با اهمیت ارزش اقتصادی یک دارایی نسبت به خالص ارزش فروش آن، مبلغ بازیافتنی دارایی را می‌توان معادل خالص ارزش فروش آن در نظر گرفت. این وضعیت اغلب در مورد داراییهایی که به منظور واگذاری نگهداری می‌شود مصداق دارد، زیرا ارزش اقتصادی این‌گونه داراییها، اساساً شامل خالص عواید حاصل از واگذاری آن است و جریانهای نقدی آتی حاصل از کاربرد مستمر دارایی تا زمان واگذاری ناچیز است.

۲۰ .  مبلغ‌ بازیافتنی هر دارایی، جداگانه تعیین می‌شود، مگر اینکه آن دارایی جریانهای نقدی ورودی مستقل از سایر داراییها یا گروهی از داراییها ایجاد نکند. در این صورت، مبلغ بازیافتنی برای واحد مولد وجه نقدی تعیین می‌شود که دارایی متعلق به آن است.

۲۱ .  در برخی موارد برآوردها، میانگین‌ها و محاسبات‌ کلی ممکن‌ است‌ تقریبی‌ منطقی‌ از محاسبات‌ تفصیلی مطرح شده‌ در این‌ استاندارد برای‌ تعیین‌ خالص‌ ارزش‌ فروش‌ یا ارزش‌ اقتصادی‌ فراهم‌ آورد.

اندازه‌گیری مبلغ بازیافتنی یک دارایی نامشهود با عمر مفید نامعین

۲۲ .  طبق بند ۸ ، آزمون کاهش ارزش داراییهای نامشهود با عمر مفید نامعین از طریق مقایسه مبلغ دفتری و مبلغ بازیافتنی آنها و بدون توجه به وجود یا عدم وجود هرگونه نشانه‌ای دال بر کاهش ارزش، الزامی است. با این وجود، در صورت احراز تمام معیارهای زیر می‌توان از آخرین محاسبات مبلغ بازیافتنی مربوط به دوره قبل، جهت انجام آزمون کاهش ارزش در دوره جاری استفاده نمود:

الف.  جریانهای نقدی ناشی از استفاده مستمر از دارایی نامشهود به‌میزان قابل ملاحظه‌ای مستقل از سایر داراییها یا مجموعه‌ای از داراییها نباشد. در این صورت، آزمون کاهش ارزش آن دارایی به عنوان جزئی از واحد مولد وجه نقدی انجام می‌شود که داراییها و بدهیهای تشکیل‌دهنده آن واحد، از زمان آخرین محاسبات مبلغ بازیافتنی، تغییر قابل ملاحظه‌ای نکرده باشد.

ب  .  آخرین مبلغ بازیافتنی محاسبه شده برای یک دارایی به میزان قابل ملاحظه‌ای بیش از مبلغ دفتری آن باشد.

ج   .  براساس تحلیل رویدادهای واقع شده یا شرایط تغییر یافته پس از زمان آخرین محاسبه مبلغ بازیافتنی، احتمال اینکه مبلغ بازیافتنی فعلی کمتر از مبلغ دفتری دارایی باشد بعید به نظر رسد.

خالص‌ ارزش‌ فروش‌

۲۳ .  بهترین‌ مدرک برای‌ تعیین خالص‌ ارزش‌ فروش‌ یک‌ دارایی‌، قیمت‌ مندرج‌ در قرارداد ‌فروش‌ در یک معامله‌ حقیقی‌ و در شرایط‌ عادی‌، پس از تعدیل‌ بابت‌ مخارج‌ اضافی‌ مستقیم‌ مربوط‌ به‌ فروش دارایی‌ است.

۲۴ .  اگر قرارداد فروش‌ وجود نداشته باشد، اما یک دارایی‌ در بازاری فعال‌ معامله‌ شود، خالص‌ ارزش‌ فروش‌ برابر با قیمت‌ بازار دارایی‌ پس از کسر مخارج‌ فروش‌ آن‌ است‌. قیمت‌ بازار مناسب‌ معمولاً قیمت‌ جاری‌ پیشنهادی‌ برای‌ خرید دارایی‌ است‌. زمانی‌ که‌ قیمتهای‌ پیشنهادی‌ برای‌ خرید دارایی‌ در دسترس‌ نباشد، در صورتی که از تاریخ معامله تا تاریخ برآورد تغییر قابل ملاحظه‌ای در شرایط اقتصادی روی نداده باشد، قیمت‌ آخرین معامله می‌تواند مبنایی‌ برای‌ برآورد خالص‌ ارزش‌ فروش‌ فراهم‌ کند.

۲۵ .  چنانچه‌ قرارداد فروش‌ یا بازاری فعال‌ برای‌ یک دارایی‌ وجود نداشته‌ باشد، خالص‌ ارزش‌ فروش‌ منعکس‌کننده‌ مبلغی‌ است‌ که‌ واحد تجاری‌ می‌تواند بر مبنای‌ بهترین‌ اطلاعات‌ موجود، در تاریخ‌ ترازنامه،‌ از واگذاری‌ دارایی‌ در یک‌ معامله‌ حقیقی‌ و در شرایط عادی‌ بین‌ طرفین‌ آگاه‌ و مایل‌ و پس از کسر مخارج‌ فروش‌ آن،‌ کسب‌ کند. در تعیین‌ این‌ مبلغ‌، واحد تجاری‌ نتیجه‌ معاملات‌ اخیر برای‌ داراییهای‌ مشابه‌ در همان‌ صنعت‌ را مد نظر قرار می‌دهد. خالص‌ ارزش‌ فروش‌ بیانگر فروش‌ اجباری‌ نیست‌، مگر آنکه‌ مدیریت مجبور‌ به‌ فروش‌ سریع‌ دارایی‌ شود.

۲۶ .  مخارج‌ فروش‌، بجز مبالغی که به عنوان‌ بدهی‌ شناسایی‌ شده‌ است‌، در تعیین‌ خالص‌ ارزش‌ فروش‌ منظور می‌شود. نمونه‌هایی‌ از این‌ گونه‌ مخارج‌ شامل‌ مخارج‌ قانونی‌، عوارض و مالیات‌ معاملات‌ مشابه‌، مخارج‌ برچیدن دارایی‌ و مخارج‌ مستقیم‌ برای‌ رساندن‌ دارایی‌ به‌ وضعیت‌ قابل‌ فروش‌ می‌باشد. با این حال، مخارج‌ مربوط‌ به‌ کاهش یا تجدید ساختار فعالیت تجاری‌ در نتیجه‌ واگذاری‌ یک‌ دارایی‌، مخارج‌ مستقیم‌ برای‌ فروش‌ آن‌ دارایی‌ تلقی‌ نمی‌شود.

۲۷ .  در برخی‌ موارد، واگذاری‌ یک‌ دارایی‌ مستلزم تقبل یک بدهی توسط خریدار است و خالص‌ ارزش‌ فروش‌ تنها برای‌ دارایی‌ و‌ بدهی به صورت مشترک‌ در دسترس‌ است. بند ۷۴ نحوه‌ برخورد با چنین‌ مواردی‌ را بیان‌ می‌کند.

ارزش‌ اقتصادی‌

۲۸ .     برای محاسبه ارزش اقتصادی یک دارایی باید عوامل زیر در نظر گرفته شود:

الف‌.    برآورد جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌ ناشی از دارایی،

ب  .    تغییرات مورد انتظار، در مبلغ یا زمان‌بندی جریانهای نقدی آتی یاد شده،

ج    .    ارزش زمانی پول براساس نرخ بازده بدون ریسک جاری بازار،

د    .    صرف ریسک مربوط به ابهام ذاتی دارایی، و

ﻫ     .    سایر عوامل، نظیر قابلیت نقد شوندگی دارایی که فعالان بازار در تعدیل جریانهای نقدی آتی مورد انتظار دارایی در نظر می‌گیرند.

۲۹ .  برآورد ارزش اقتصادی یک دارایی شامل مراحل زیر است:

الف.  برآورد جریانهای نقدی ورودی و خروجی آتی ناشی از کاربرد مستمر دارایی و واگذاری نهایی آن، و

ب .  بکارگیری نرخ تنزیل مناسب برای جریانهای نقدی آتی مزبور.

۳۰ .  موارد ”ب“، ”د“ و ”ﻫ“ در بند ۲۸ را می‌توان برای تعدیل جریانهای نقدی آتی یا تعدیل نرخ تنزیل درنظر گرفت. نتایج حاصل از هر روشی که واحد تجاری به منظور انعکاس تغییرات مورد انتظار در مبلغ یا زمان‌بندی ‌جریانهای نقدی آتی بکار گیرد، باید نشان‌دهنده ارزش فعلی مورد انتظار جریانهای نقدی آتی، یعنی میانگین موزون تمامی نتایج ممکن باشد. پیوست شماره ۱، رهنمودهای بیشتری درباره استفاده از تکنیک‌های ارزش فعلی در اندازه‌گیری ارزش اقتصادی یک دارایی ارائه می‌کند.

مبنای‌ برآورد جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌

۳۱ .      واحد تجاری باید برای اندازه‌گیری ارزش اقتصادی اقدامات زیر را انجام دهد:

الف‌.    پیش‌بینی‌ جریانهای‌ نقدی‌ بر مبنای مفروضات‌ منطقی‌ و قابل دفاع و بیانگر‌ بهترین‌ برآورد مدیریت‌ از مجموعه‌ شرایط‌ اقتصادی‌ طی‌ عمرمفید باقیمانده‌ دارایی‌ باشد. در این خصوص‌ باید به‌ شواهد برون سازمانی‌ اهمیت‌ بیشتری‌ داده‌ شود.

ب  .    پیش‌بینی‌ جریانهای‌ نقدی‌ بر مبنای آخرین‌ بودجه‌ها و یا پیش‌بینی‌های‌ مالی‌ مورد تأیید مدیریت. برای این منظور باید هرگونه جریانهای نقدی ورودی یا خروجی آتی برآوردی ناشی از تجدید ساختار آتی و بهبود عملکرد دارایی مستثنی شود. پیش‌بینی‌های یاد شده باید برای یک دوره حداکثر پنج ساله صورت گیرد، مگر آنکه دوره طولانی‌تر قابل توجیـه باشد.

ج    .    برآورد جریانهای‌ نقدی‌ برای‌ دوره‌های‌ فراتر از دوره‌‌ آخرین‌ بودجه‌ها و یا پیش‌بینی‌های مالی، از طریق تعمیم این پیش‌بینی‌ها به دوره‌های آتی براساس بودجه‌ها‌ و با استفاده‌ از نرخ‌ رشد ثابت‌ یا نزولی‌ برای‌ سالهای‌ آینده ، مگر آنکه‌ بتوان‌ نرخ‌ صعودی‌ را توجیه‌ نمود. این‌ نرخ‌ رشد نباید از متوسط‌ نرخ رشد بلندمدت‌ برای‌ محصولات‌، صنایع‌، کشور یا کشورهای محل فعالیت‌ واحد تجاری‌ یا بازاری‌ که‌ دارایی‌ در آن‌ استفاده‌ می‌شود، بیشتر باشد، مگر آنکه‌ بتوان‌ نرخ‌ بالاتر را توجیه‌ کرد.

۳۲ .  مدیریت، منطقی بودن مفروضات مبنای پیش‌بینی جریانهای نقدی دوره جاری را با بررسی علل تفاوت بین جریانهای نقدی پیش‌بینی شده و واقعی گذشته ارزیابی می‌کند. مدیریت باید اطمینان حاصل نماید که مفروضات مبنای پیش‌بینی جریانهای نقدی دوره جاری با نتایج واقعی گذشته سازگار باشد، مشروط بر اینکه آثار شرایط یا رویدادهای بعدی که در زمان ایجاد آن جریانهای نقدی واقعی وجود نداشت، در نظر گرفته شود.

۳۳ .  معمولاً برای دوره‌های طولانی‌تر از پنج سال، بودجه‌ها و یا پیش‌بینی‌های مالی جریانهای نقدی آتی به طور شفاف، قابل اتکا و تفصیلی قابل دسترس نیست. به همین دلیل مدیریت، جریانهای نقدی آتی، برمبنای آخرین بودجه‌ها و یا پیش‌بینی‌های مالی را برای حداکثر پنج سال برآورد می‌کند، مگر اینکه براساس توانایی و تجربیات گذشته خود بتواند این پیش‌بینی‌ها را برای دوره‌های طولانی‌تر از پنج سال به طور قابل اتکا انجام دهد.

۳۴ .  پیش‌بینی‌ جریانهای‌ نقدی‌ تا پایان‌ عمرمفید یک‌ دارایی‌، با تعمیم جریانهای‌ نقدی‌ مبتنی بر‌ بودجه‌ها و یا پیش‌بینی‌های‌ مالی‌ و با استفاده‌ از نرخ‌ رشد برای سالهای‌ آینده‌ انجام‌ می‌شود. این‌ نرخ،‌ ثابت‌ یا نزولی‌ است‌ مگر اینکه‌ افزایش‌ در نرخ‌ با اطلاعات‌ عینی‌ در مورد الگوهای‌‌ چرخه‌ حیات‌ محصول‌ یا صنعت‌ سازگار باشد. در صورت‌ اقتضا‌، نرخ‌ رشد می‌تواند صفر یا منفی باشد.

۳۵ .  در صورت مساعد بودن شرایط، احتمال ورود رقبا به بازار و محدود شدن نرخ رشد وجود دارد. بنابراین‌، واحد تجاری‌ در تعمیم متوسط‌ نرخ‌ رشد تاریخی‌ به‌ دوره‌های‌ بلندمدت‌ (برای مثال ۲۰ سال‌) برای‌ محصولات‌، صنایع، کشور یا کشورهای محل‌ فعالیت واحد تجاری‌ یا برای‌ بازاری‌ که‌ دارایی‌ در آن‌ استفاده می‌شود، مشکل‌ خواهد داشت‌.

۳۶ .  در صورت‌ استفاده‌ از اطلاعات مندرج در بودجه‌ها و یا پیش‌بینی‌های مالی، لازم است این اطلاعات مبتنی بر مفروضات منطقی و قابل دفاع و بیانگر بهترین برآورد مدیریت از شرایط اقتصادی طی عمر مفید باقیمانده دارایی باشد.

اجزای برآورد‌ جریانهای‌ نقدی‌ آتی

۳۷ . برآورد‌ جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌ باید شامل‌ موارد زیر باشد :

الف‌.    پیش‌بینی‌ جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ حاصل‌ از کاربرد مستمر دارایی‌،

ب  .    پیش‌بینی‌ جریانهای‌ نقدی‌ خروجی‌ که‌ برای‌ ایجاد‌ جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ حاصل‌ از کاربرد مستمر دارایی‌ (شامل‌ جریانهای‌ نقدی‌ خروجی‌ جهت‌ آماده‌سازی‌ دارایی‌ برای‌ استفاده‌) ضرورت دارد و به طور مستقیم قابل انتساب به دارایی است یا بر مبنایی منطقی و یکنواخت به دارایی قابل تخصیص می‌باشد، و

ج‌    .    خالص‌ جریانهای‌ نقدی‌ قابل‌ دریافت‌ یا پرداخت‌، هنگام‌ واگذاری‌ دارایی‌ در پایان‌ عمرمفید آن‌.

۳۸ .  برآورد جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌ و نرخ‌ تنزیل،‌ منعکس‌کننده‌ مفروضات سازگار با افزایش‌ قیمت‌ ناشی از تورم‌ عمومی‌ است. بنابراین‌ اگر نرخ‌ تنزیل‌ دربرگیرنده‌ اثر افزایش‌ قیمت‌ ناشی از تورم‌ عمومی‌ باشد، جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌ بر حسب‌ قدرت‌ خرید اسمی‌ برآورد می‌شود. چنانچه‌ نرخ‌ تنزیل‌ دربرگیرنده این اثر‌ نباشد، جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌ بر حسب‌ قدرت خرید ثابت‌ برآورد می‌شود اما افزایش‌ یا کاهش‌ قیمتهای‌ خاص‌ در آینده‌ را دربرمی‌گیرد.

۳۹ .  پیش‌بینی جریانهای‌ نقدی‌ خروجی‌، مخارج تعمیر و نگهداری دارایی و نیز مخارج‌ سربار که‌ به طور مستقیم قابل‌ انتساب‌ به‌ دارایی‌ یا برمبنایی‌ منطقی‌ و یکنواخت‌ قابل‌ تخصیص‌ به‌ آن‌ باشد را دربرمی‌گیرد.

۴۰ .  در مواردی از قبیل دارایی در جریان ساخت یا طرح توسعه تکمیل نشده، برآورد جریانهای‌ نقدی‌ خروجی‌ آتی‌، دربرگیرنده‌ برآورد هر گونه‌ جریان‌ نقدی‌ خروجی‌ اضافی‌ است‌ که‌ انتظار می‌رود برای آماده‌سازی‌ دارایی‌ به منظور استفاده‌ یا فروش‌ روی دهد.

۴۱ .  به‌ منظور اجتناب‌ از محاسبه‌ مضاعف‌، برآورد‌ جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌ موارد زیر را دربر نمی‌گیرد:

الف‌.  جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ حاصل‌ از داراییهایی‌ که‌ جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ آنها تا حد زیادی‌ مستقل‌ از جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ ناشی از دارایی‌ مورد بررسی‌ می‌باشد‌ (برای‌ مثال‌ حسابهای دریافتنی‌)، و

ب‌ .   جریانهای‌ نقدی‌ خروجی‌ مرتبط‌ با تعهداتی‌ که‌ به‌ عنوان‌ بدهی‌ شناسایی‌ شده‌ است‌ (برای‌ مثال‌ حسابهای‌ پرداختنی‌، مزایای‌ پایان خدمت کارکنان و سایر ذخایر).

۴۲ .      جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌ باید با توجه‌ به‌ وضعیت‌ فعلی‌ دارایی‌ برآورد شود. برآورد جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌ نباید شامل جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ یا خروجی‌ آتی‌ باشد که‌ انتظار می‌رود از موارد زیر ناشی شود:

الف‌.    تجدید ساختار آتی‌ که‌ واحد تجاری‌ هنوز نسبت‌ به‌ انجام آن‌ تعهدی‌ ندارد.

ب‌  .    بهبود یا ارتقای عملکرد دارایی.

۴۳ .  از آنجا که‌ جریانهای‌ نقدی‌ آتی با توجه‌ به‌ وضعیت‌ فعلی‌ دارایی‌ برآورد می‌شود، ارزش‌ اقتصادی‌ منعکس‌کننده‌ موارد زیر نیست‌ :

الف‌.  جریانهای‌ نقدی‌ خروجی‌ آتی‌ یا صرفه‌جویی‌ در مخارج‌ مربوط‌ (برای‌ مثال‌ کاهش‌ مخارج‌ کارکنان) یا منافعی‌ که‌ انتظار می‌رود از تجدید ساختار آتی‌ ناشی شود و واحد تجاری‌ نسبت‌ به‌ انجام آن‌ تعهدی‌ ندارد، و

ب .  جریانهای نقدی خروجی آتی‌ که‌ به‌ بهبود یا ارتقای عملکرد دارایی‌ منجر خواهد شد یا جریانهای نقدی ورودی مربوط که انتظار می‌رود از آن جریانهای نقدی خروجی ناشی شود.

۴۴ .  تجدید ساختار برنامه‌ای‌ است‌ که‌ توسط‌ مدیریت‌ طراحی‌ و کنترل‌ می‌شود و در دامنه یا شیوه انجام فعالیت واحد تجاری، تغییرات با اهمیتی ایجاد می‌کند. استاندارد حسابداری شماره ۴ با عنوان ذخایر، بدهیهای احتمالی و داراییهای احتمالی رهنمودهایی را درباره زمان تعهد واحد تجاری برای تجدید ساختار ارائه می‌دهد.

۴۵ .  چنانچه‌ واحد تجاری‌‌ متعهد به تجدید ساختار شود، برخی‌ داراییها ممکن‌ است‌ تحت‌ تأثیر تجدید ساختار قرار گیرند. هرگاه‌ واحد تجاری‌ متعهد به‌ تجدید ساختار باشد:

الف‌.  برآورد جریانهای نقدی ورودی و خروجی آتی برای تعیین ارزش اقتصادی، منعکس‌کننده‌ صرفه‌جویی‌ در مخارج‌ و سایر منافع‌ حاصل‌ از تجدید ساختار، براساس‌ آخرین بودجه‌ها و یا پیش‌بینی‌های‌ مالی‌ مورد تأیید مدیریت است، و

ب‌ .   برآورد جریانهای‌ نقدی‌ خروجی‌ آتی‌ برای‌ تجدید ساختار، در شناسایی ذخیره‌ تجدید ساختار، طبق استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۴ با عنوان ذخایر، بدهیهای‌ احتمالی‌ و داراییهای‌ احتمالی‌ درنظر گرفته می‌شود.

مثال۴ پیوست شماره ۳ اثر تجدید ساختار آتی را برای محاسبه ارزش اقتصادی نشان می‌دهد.

۴۶ .  تا زمانی‌ که‌ جریانهای نقدی خروجی جهت بهبود و ارتقای عملکرد‌ دارایی تحمل نشده باشد، جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ آتی‌ مورد‌ انتظار ناشی از افزایش منافع اقتصادی مرتبط با جریانهای نقدی خروجی، در برآورد جریانهای نقدی آتی منظور نمی‌شود (به مثال ۵ پیوست شماره ۳ مراجعه شود).

۴۷ .  برای برآورد جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌ یک دارایی، جریانهای نقدی خروجی‌ آتی لازم برای حفظ‌ سطح منافع اقتصادی مورد انتظار ناشی از آن دارایی در شرایط جاری درنظر گرفته می‌شود. در صورتی که واحد مولد وجه نقد متشکل از داراییهایی با عمر مفید برآوردی متفاوت باشد که تمامی آنها برای عملیات در حال تداوم آن واحد، ضروری هستند، برای برآورد جریانهای نقدی آتی آن واحد، جایگزینی داراییهایی با عمر مفید کوتاه‌تر، بخشی از مخارج تعمیر و نگهداری مربوط به آن واحد محسوب می‌شود. همچنین، هنگامی که یک دارایی منفرد، متشکل از اجزایی با عمر مفید برآوردی متفاوت باشد، در زمان برآورد جریانهای نقدی آتی ایجاد شده توسط دارایی، جایگزینی اجزای با عمر کوتاه‌تر، به ‌عنوان بخشی از مخارج تعمیر و نگهداری دارایی در نظر گرفته می‌شود.

۴۸ .     برآورد جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌ نباید موارد زیر را شامل‌ شود :

الف‌.    جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ یا خروجی‌ ناشی از فعالیتهای‌ تأمین‌ مالی‌ (شامل مخارج مالی مربوط)، و

ب ‌ .     پرداخت یا دریافت‌‌ مالیات‌ بردرآمد.

۴۹ .  جریانهای‌ نقدی‌ آتی برآوردی‌ منعکس‌کننده‌ مفروضات سازگار با روش‌ تعیین‌ نرخ‌ تنزیل‌ است‌. در غیر این‌ صورت‌، اثر برخی‌ مفروضات‌، دوبار منظور یا نادیده‌ گرفته‌ خواهد شد. از آنجا که‌ ارزش‌ زمانی‌ پول‌ با تنزیل‌ جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌ برآوردی درنظر گرفته می‌شود، این‌ جریانهای‌ نقدی‌ شامل‌ جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ یا خروجی‌ ناشی‌ از فعالیتهای‌ تأمین‌ مالی‌ نمی‌باشد. همچنین‌، از آنجا که‌ نرخ‌ تنزیل‌ قبل‌ از مالیات است، در برآورد جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌ نیز، مالیات‌ بردرآمد مستثنی می‌شود.

۵۰ .      برآورد خالص‌ جریانهای‌ نقدی‌ قابل‌ دریافت‌ (یا قابل‌ پرداخت‌) ناشی از واگذاری‌ دارایی‌ در پایان‌ عمرمفید آن‌، باید معادل‌ مبلغی‌ باشد که‌ واحد تجاری‌ انتظار دارد از واگذاری آن در معامله‌ حقیقی‌ و در شرایط‌ عادی‌ بین‌ طرفین‌ مایل‌ و آگاه‌، پس از کسر مخارج‌ برآوردی‌ فروش‌ آن‌، بدست آورد (یا بپردازد).

۵۱ .  برآورد خالص‌ جریانهای‌ نقدی‌ قابل‌ دریافت‌ (یا قابل‌ پرداخت‌) ناشی از واگذاری‌ دارایی‌ در پایان‌ عمر مفید آن‌، به‌ روشی‌ مشابه با تعیین‌ خالص‌ ارزش‌ فروش‌، انجام‌ می‌گیرد، به‌استثنای اینکه در برآورد خالص‌ جریانهای‌ نقدی:

الف‌.  در تاریخ برآورد از قیمتهای رایج برای‌ داراییهای‌ مشابهی استفاده می‌شود که‌ عمر مفید آنها خاتمه‌ یافته‌ و شرایط‌ استفاده از آنها همانند داراییهای‌ مورد نظر باشد.

ب‌ .   قیمتهای یاد شده بابت‌ اثر افزایش‌ قیمتهای‌ آتی‌ در نتیجه‌ تورم‌ عمومی‌ و افزایش (کاهش‌) قیمتهای‌ خاص‌ آتی‌ تعدیل‌ می‌شود. اما‌، اگر برآورد‌ جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌ حاصل‌ از کاربرد مستمر دارایی‌ و نرخ‌ تنزیل‌ شامل اثر تورم‌ عمومی‌ نباشد، در برآورد خالص‌ جریانهای‌ نقدی‌ حاصل‌ از واگذاری‌ دارایی نیز اثر تورم عمومی درنظر گرفته نمی‌شود.

جریانهای‌ نقدی‌ ارزی‌ آتی‌

۵۲ .  جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌، برحسب ارز منشأ آن، برآورد و سپس با استفاده از نرخ مناسب برای آن ارز تنزیل می‌شود. در تاریخ‌ محاسبه ارزش اقتصادی‌، ارزش‌ فعلی‌ با استفاده از نرخ‌ جاری ارز، تسعیر می‌شود.

نرخ‌ تنزیل‌

۵۳ .     نرخ‌ (نرخهای‌) تنزیل‌ باید نرخ‌ (نرخهای‌) قبل‌ از مالیات‌ باشد که‌ منعکس‌کننده‌ ارزیابیهای جاری بازار ‌از موارد زیر است:

الف.    ارزش‌ زمانی‌ پول، و

ب  .    ریسکهای مختص دارایی که جریانهای نقدی آتی برآوردی بابت آن تعدیل نشده است.

۵۴ .  نرخی‌ که‌ ارزیابیهای جاری بازار در مورد ریسکهای مختص دارایی و ارزش زمانی پول را منعکس می‌کند، بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاران از یک سرمایه‌گذاری است که جریانهای نقدی آن از نظر مبلغ، زمانبندی و ریسک، مشابه دارایی مورد نظر باشد. این نرخ با استفاده از نرخ ضمنی (تلویحی) معاملات جاری بازار برای داراییهای مشابه یا میانگین موزون هزینه سرمایه مربوط به یک واحد تجاری پذیرفته شده در بورس، که یک دارایی منفرد (یا مجموعه‌ای از داراییها) با منافع و ریسک بالقوه مشابه با دارایی تحت بررسی را در اختیار دارد، برآورد می‌شود. به هر حال نرخ (نرخهای) تنزیل مورد استفاده در اندازه‌گیری ارزش اقتصادی دارایی نباید منعکس کننده ریسکهایی باشد که برآورد جریانهای نقدی آتی بابت آن تعدیل شده است. در غیر این صورت، اثر برخی از مفروضات، دو بار منظور خواهد شد.

۵۵ .  در مواردی که‌ نرخ‌ تنزیل مختص یک‌ دارایی‌‌ مستقیماً در بازار موجود نباشد، واحد تجاری‌ برای برآورد نرخ تنزیل از نرخهای جایگزین‌ استفاده‌ می‌نماید. در پیوست شماره ۱، رهنمودهای بیشتری برای این شرایط ارائه شده است.

شناسایی‌ و اندازه‌گیری‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌

۵۶ .  الزامات مربوط به شناسایی و اندازه‌گیری زیان کاهش ارزش برای یک دارایی منفرد به‌جز سرقفلی، در بندهای ۵۷ تا ۶۰ ارائه شده است. جزئیات شناسایی و اندازه‌گیری زیان کاهش ارزش برای واحدهای مولد وجه نقد و سرقفلی در بندهای ۶۲ تا ۹۴ ارائه شده است.

۵۷ .    تنها در صورتی‌ که‌ مبلغ‌ بازیافتنی‌ یک‌ دارایی‌ از مبلغ دفتری‌ آن‌ کمتر باشد، مبلغ دفتری‌ دارایی‌ باید تا مبلغ‌ بازیافتنی‌ آن‌ کاهش‌ یابد. این تفاوت به‌ عنوان‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ شناسایی می‌شود.

۵۸ .    زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ باید بلافاصله‌ در سود و زیان‌ شناسایی‌ گردد، مگر اینکه طبق استاندارد حسابداری دیگری (برای مثال، مطابق رویه مجاز جایگزین در استاندارد حسابداری شماره ۱۱ با عنوان ”داراییهای ثابت مشهود“)، دارایی به مبلغ تجدید ارزیابی ارائه شده باشد. با هرگونه زیان کاهش ارزش یک دارایی تجدید ارزیابی شده، باید طبق استاندارد یاد شده به عنوان کاهش ناشی از تجدید ارزیابی برخورد شود.

۵۹ .  زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ یک‌ دارایی‌ تجدید ارزیابی‌ نشده در صورت سود و زیان‌ شناسایی‌ می‌گردد. زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ یک‌ دارایی‌ تجدید ارزیابی‌ شده‌ تا میزان مانده مازاد تجدید ارزیابی مربوط به همان دارایی، به طور مستقیم از مبلغ مازاد مربوط برگشت داده می‌شود و درصورت سود و زیان جامع منعکس می‌گردد.

۶۰ .      پس از شناسایی‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌، استهلاک دارایی در دوره‌های‌ آتی‌ باید با توجه به مبلغ دفتری جدید منهای‌ ارزش‌ باقیمانده آن‌ (در صورت‌ وجود)، بر مبنایی‌ سیستماتیک و طی‌ عمرمفید باقیمانده‌ آن‌ محاسبه گردد.

واحدهای‌ مولد‌ وجه نقد و سرقفلی

۶۱ .  الزامات تشخیص واحد مولد وجه نقدی که دارایی متعلق به آن است و تعیین مبلغ دفتری و شناسایی زیان کاهش ارزش برای واحد مولد وجه نقد و سرقفلی در بندهای ۶۲ تا ۹۴ ارائه شده است.

تشخیص واحد مولد وجه نقدی که‌ دارایی‌ متعلق‌ به‌ آن‌ است‌

۶۲ . در صورت‌ وجود شواهدی‌ حاکی از احتمال کاهش‌ ارزش‌ یک‌ دارایی،‌ باید مبلغ‌ بازیافتنی‌ آن‌ دارایی‌ به طور جداگانه برآورد گردد. اگر برآورد مبلغ‌ بازیافتنی‌ یک‌ دارایی‌ منفرد ممکن‌ نباشد، واحد تجاری‌ باید مبلغ‌ بازیافتنی‌ واحد مولد‌ وجه نقدی را که‌ دارایی‌ متعلق‌ به‌ آن‌ است، تعیین‌ کند‌.

۶۳ .  در صورت وجود هر دو شرط زیر، مبلغ بازیافتنی یک دارایی منفرد قابل تعیین نیست:

الف‌.  ارزش‌ اقتصادی‌ دارایی‌ باتوجه به برآوردها بیش از‌ خالص‌ ارزش‌ فروش‌ آن باشد (برای‌ مثال‌ در صورتی‌ که‌ جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌ ناشی‌ از کاربرد مستمر دارایی‌ باتوجه به برآوردها، ناچیز نباشد)، و

ب‌ .   جریانهای‌ نقدی‌ ورودی ناشی از دارایی، اساساً مستقل از جریانهای نقدی سایر داراییها نباشد.

در چنین مواردی، ارزش‌ اقتصادی‌ و در نتیجه مبلغ‌ بازیافتنی‌ را تنها می‌توان‌ برای‌ واحد مولد‌ وجه نقد دربرگیرنده آن دارایی تعیین‌ نمود.

مثـال‌
یک‌ شرکت‌ معدنی مالک‌ یک‌ راه‌آهن‌ اختصاصی‌ برای پشتیبانی‌ از فعالیتهای‌ معدنی‌ است‌. راه‌آهن‌ اختصاصی‌ مذکور را تنها می‌توان‌ به‌ بهایی‌ معادل‌ ارزش‌ اسقاط آن،‌ فروخت‌ و جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ حاصل از آن مستقل‌ از جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ سایر داراییهای‌ معدن‌ نیست.
برآورد مبلغ‌ بازیافتنی‌ این‌ راه‌آهن‌ اختصاصی‌ ممکن‌ نیست‌، زیرا ارزش‌ اقتصادی‌ آن را نمی‌توان‌ تعیین‌ نمود و احتمالاً متفاوت‌ از ارزش‌‌ باقیمانده آن‌ است‌. بنابراین،‌ شرکت‌ مبلغ‌ بازیافتنی واحد مولد‌ وجه نقد (یعنی معدن) را که‌ راه‌آهن‌ اختصاصی‌ متعلق‌ به‌ آن‌ است‌، در کل برآورد می‌کند.

۶۴ .  طبق تعریف مندرج در بند ۴ ، واحد مولد‌ وجه نقد دربرگیرنده یک‌ دارایی‌، کوچکترین‌ مجموعه‌ داراییهایی می‌باشد که‌ دربرگیرنده دارایی‌ مورد نظر است‌ و جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ حاصل از آن تا حد زیادی‌ مستقل‌ از جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ ناشی‌ از سایر داراییها یا مجموعه‌ای‌ از داراییهاست‌. تشخیص واحد مولد‌ وجه نقد دربرگیرنده یک دارایی مستلزم‌ اعمال‌ قضاوت‌ است‌. اگر مبلغ‌ بازیافتنی‌ یک‌ دارایی‌ منفرد را نتوان تعیین نمود، واحد تجاری‌ کوچکترین‌ مجموعه‌ داراییهایی را مشخص می‌کند که جریانهای نقدی ورودی مستقل ایجاد ‌کند.

مثـال‌
یک‌ شرکت‌ اتوبوسرانی‌ طبق قراردادی با شهرداری‌ موظف‌ است‌ خدماتی‌ را در ۵ خط به طور مجزا برای‌ شهرداری‌ ارائه‌ دهد. داراییهای اختصاص یافته و جریانهای نقدی مربوط به هر کدام از این خطوط را می‌توان به صورت‌ جداگانه‌ تعیین‌ نمود. یکی‌ از این‌ خطوط‌ با زیان‌ قابل‌ توجهی‌ فعالیت‌ می‌کند.
از آنجا که شرکت‌ یاد شده نمی‌تواند تنها یکی از خطوط را تعطیل کند، کوچکترین سطح جریانهای نقدی ورودی قابل تشخیص که تا حد زیادی‌ مستقل‌ از جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ حاصل‌ از سایر داراییها یا مجموعه‌ای‌ از داراییها باشد، مجموع جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ ایجاد شده‌ به وسیله‌ پنج‌ خط‌ اتوبوسرانی‌ است‌. بنابراین برای هریک از خطوط؛ شرکت اتوبوسرانی به عنوان واحد مولد وجه نقد محسوب می‌شود.

۶۵ .  جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌، وجه نقد یا معادل وجه نقد دریافت شده از اشخاص خارج از واحد تجاری است. واحد تجاری به منظور تشخیص اینکه جریانهای نقدی ورودی یک دارایی (یا مجموعه‌ای از‌ داراییها) اساساً مستقل از جریانهای نقدی ورودی سایر داراییها (یا مجموعه‌ای از‌ داراییها) است، عوامل متعددی را در نظر می‌گیرد. این عوامل ازجمله شامل نحوه نظارت مدیریت بر عملیات (مثلاً به‌تفکیک خطوط تولید، عملیات تجاری، یا حوزه جغرافیایی)، یا نحوه تصمیم‌گیری مدیریت درباره استمرار استفاده از داراییها و عملیات واحد تجاری یا واگذاری آنهاست. مثال ۱ پیوست شماره ۳ نمونه‌هایی از شناسایی واحد مولد وجه نقد را ارائه می‌نماید.

۶۶ .     در صورت وجود بازار فعالی برای‌ محصول‌ تولید شده‌ توسط‌ یک‌ دارایی‌ یا مجموعه‌‌ای‌ از داراییها، آن دارایی‌ یا مجموعه‌ داراییها باید به‌ عنوان‌ یک‌ واحد مولد‌ وجه نقد محسوب‌ شود، حتی‌ اگر تمام‌ یا بخشی‌ از محصولات‌ واحد تجاری‌ به‌ مصرف‌ داخلی‌ برسد. چنانچه جریانهای نقدی ورودی حاصل از دارایی یا واحد مولد وجه نقد تحت تأثیر قیمت‌گذاری انتقالی داخلی قرار گیرد، واحد تجاری باید بهترین برآورد مدیریت از قیمتهای آتی مبتنی بر معاملات حقیقی را، در برآورد موارد زیر بکار گیرد:

الف‌.    جریانهای نقدی ورودی آتی مورد استفاده برای تعیین ارزش اقتصادی دارایی یا واحد مولد وجه نقد، و

ب‌  .    جریانهای نقدی خروجی آتی مورد استفاده برای تعیین ارزش اقتصادی سایر داراییها یا واحدهای مولد وجه نقدی که تحت تأثیر قیمت‌گذاری انتقالی داخلی قرار می‌گیرند.

۶۷ .  حتی‌ اگر تمام‌ یا بخشی‌ از محصول‌ تولید شده‌ به‌ وسیله‌ یک‌ دارایی‌ یا مجموعه‌ای از داراییها، توسط‌ سایر بخشهای‌ واحد تجاری‌ مصرف شود (برای مثال محصولات در مرحله میانی فرآیند تولید)، این دارایی یا مجموعه‌ای از داراییها، یک واحد مولد وجه نقد جداگانه را تشکیل می‌دهند، به شرطی که واحد تجاری بتواند این محصول را در بازاری فعال به فروش برساند. در چنین مواردی جریانهای نقدی ورودی ناشی از یک دارایی یا مجموعه‌ای از داراییها می‌تواند تا حد زیادی مستقل از جریانهای نقدی ورودی ناشی از سایر داراییها یا مجموعه داراییها باشد. واحد تجاری می‌تواند از اطلاعات مبتنی ‌بر بودجه‌ها و یا پیش‌بینی‌های مالی مربوط به واحدهای مولد وجه نقد یاد شده یا هر دارایی یا واحد مولد وجه نقد دیگری که تحت تأثیر قیمت‌گذاری انتقالی داخلی قرار می‌گیرد، استفاده نماید. این اطلاعات در صورتی تعدیل می‌شود که قیمتهای انتقالی داخلی منعکس کننده بهترین برآورد مدیریت از قیمتهای آتی مبتنی ‌بر معاملات حقیقی نباشد.

۶۸  . در تشخیص واحدهای مولد وجه نقد برای یک دارایی یا مجموعه‌ای از داراییها، باید ثبات رویه وجود داشته باشد، مگر اینکه اعمال تغییر قابل توجیه باشد.

۶۹ .  در صورتی که واحد‌ مولد‌ وجه نقدی که دارایی متعلق به آن است و یا انواع داراییهای تشکیل دهنده واحد مولد وجه نقد، نسبت به دوره قبل تغییر یافته باشد، در هنگام شناسایی یا برگشت زیان کاهش ارزش واحد مولد وجه نقد، افشای اطلاعات درباره واحد مولد وجه نقد طبق بند ۱۱۵ الزامی است.

مبلغ‌ بازیافتنی‌ و مبلغ‌ دفتری‌ واحد مولد‌ وجه نقد

۷۰ .  مبلغ‌ بازیافتنی‌ واحد مولد وجه نقد عبارت‌ است‌ از خالص‌ ارزش‌ فروش‌ یا ارزش‌ اقتصادی‌ آن‌، هر کدام‌ بیشتر باشد. به منظور تعیین مبلغ بازیافتنی یک واحد مولد وجه نقد، رهنمودهای ارائه شده در بندهای ۱۶ تا ۵۵ در مورد واحد مولد وجه نقد کاربرد دارد.

۷۱ .      مبنای تعیین مبلغ‌ دفتری‌ واحد مولد وجه نقد باید با مبنای تعیین مبلغ بازیافتنی‌ آن‌ هماهنگ باشد.

۷۲ .  مبلغ‌ دفتری‌ واحد مولد وجه نقد :

الف‌.  تنها شامل‌ مبلغ‌ دفتری‌ آن‌ گروه‌ از داراییهاست‌ که‌ به‌ صورت‌ مستقیم‌ یا از طریق‌ تخصیص‌ منطقی‌ و سیستماتیک به‌ واحد مولد وجه نقد قابل‌ انتساب‌ باشد و جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ آتی‌ حاصل از آن در تعیین‌ ارزش‌ اقتصادی‌ واحد مولد وجه نقد استفاده شود، و

ب .  مبلغ دفتری هرگونه بدهی شناسایی شده را دربرنمی‌گیرد، مگر آنکه نتوان مبلغ بازیافتنی واحد مولد وجه نقد را بدون درنظر گرفتن این بدهیها تعیین نمود.

علت این امر آن‌ است‌ که‌ برای تعیین خالص‌ ارزش‌ فروش‌ و ارزش‌ اقتصادی‌ واحد مولد‌ وجه نقد، جریانهای‌ نقدی‌ مرتبط‌ با داراییهایی‌ که‌ به‌ عنوان‌ بخشی‌ از واحد مولد وجه نقد نیست‌ و بدهیهایی‌ که‌ قبلاً ‌شناسایی‌ شده‌اند، در نظر گرفته نمی‌شود (به بندهای‌ ۲۶ و ۴۱ مراجعه‌ کنید).

۷۳ .  هنگام گروه‌بندی داراییها برای تعیین مبلغ بازیافتنی، واحد مولد وجه نقد، کلیه داراییهایی را که منجـر به ایجـاد جریانهای‌ نقـدی‌ ورودی‌ برای‌ واحد یاد شده می‌گردد، دربرمی‌گیرد. در غیر این صورت، با وجود زیان کاهش ارزش ممکن است این‌گونه به نظر برسد که مبلغ دفتری واحد مولد وجه نقد به طور کامل بازیافت می‌شود. در بعضی موارد، علی‌رغم نقش برخی از داراییها در ایجاد جریانهای نقدی آتی واحد مولد وجه نقد، نمی‌توان آنها را بر مبنایی منطقی و سیستماتیک به واحد مولد وجه نقد تخصیص داد. داراییهای دفتر مرکزی یا سرقفلی نمونه‌ای از این داراییها هستند. نحوه برخورد با این‌گونه داراییها در آزمون کاهش ارزش واحد مولد وجه نقد در بندهای ۷۶ تا ۹۰ تشریح شده است.

۷۴ .  در تعیین مبلغ بازیافتنی واحد مولد وجه نقد ممکن است در نظر گرفتن برخی بدهیهای شناسایی شده ضروری باشد. چنانچه با واگذاری واحد مولد وجه نقد، خریدار ملزم به پذیرفتن بدهی باشد، لازم است این بدهی در نظر گرفته شود. در این‌ صورت،‌ خالص‌ ارزش‌ فروش‌ (یا جریانهای‌ نقدی‌ برآوردی‌ حاصل از واگذاری‌ نهایی‌) واحد مولد وجه نقد، برابر با قیمت‌ فروش‌ برآوردی‌ داراییهای‌ واحد مولد وجه نقد همراه‌ با بدهیهای‌ مربوط به آن‌ پس از کسر مخارج‌ فروش است‌. به‌منظور انجام‌ مقایسه‌ معنادار بین‌ مبلغ‌ دفتری‌ واحد مولد وجه نقد و مبلغ‌ بازیافتنی‌ آن‌، مبلغ دفتری بدهی در تعیین‌ ارزش‌ اقتصادی‌ منظور و از مبلغ دفتری واحد مولد وجه نقد کسر می‌شود.

مثـال‌
یک شرکت معدنی در کشوری فعالیت می‌کند که مطابق قوانین آن ملزم به بازسازی محل عملیات پس از پایان کار می‌باشد. مخارج‌ بازسازی‌ شامل‌ مخارج‌ جایگزینی‌ پوسته‌ طبیعی‌ معدن‌ است که‌ قبل‌ از شروع‌ عملیات‌ استخراج‌ برداشته می‌شود. همزمان‌ با برداشتن پوسته‌ طبیعی‌ معدن،‌ ذخیره لازم بابت مخارج‌ جایگزینی‌ شناسایی‌ شده‌ است‌. مبلغ‌ ذخیره‌ به‌ عنوان‌ بخشی‌ از بهای‌ تمام‌ شده‌ معدن‌ شناسایی‌ و طی عمر مفید معدن مستهلک می‌گردد. مبلغ دفتری ذخیره مربوط به مخارج بازسازی، معادل ارزش فعلی آن به مبلغ ۵۰۰ میلیون ریال می‌باشد.

 

واحد تجاری، معدن را از نظر کاهش ارزش مورد بررسی قرار می‌دهد. واحد مولد وجه نقد برای معدن، کل معدن است. واحد تجاری پیشنهادهای متعددی برای خرید معدن به قیمتی حدود ۸۰۰ میلیون ریال دریافت کرده است. این قیمت با توجه به تعهد خریدار برای قبول مخارج اضافی بازسازی پوسته طبیعی معدن تعیین شده است. مخارج واگذاری معدن ناچیز می‌باشد. ارزش اقتصادی معدن تقریباً ۱۲۰۰ میلیون ریال است که شامل مخارج بازسازی آن نمی‌باشد. مبلغ دفتری معدن ۱۰۰۰ میلیون ریال است.

خالص‌ ارزش‌ فروش‌ واحد مولد وجه نقد ۸۰۰ میلیون ریال است‌. این‌ مبلغ، شامل مخارج بازسازی است که قبلاً برای آن ذخیره شناسایی شده است. در نتیجه،‌ ارزش‌ اقتصادی‌ برای واحد مولد وجه نقد، پس از در نظر گرفتن‌ مخارج‌ بازسازی به مبلغ ۷۰۰ (۵۰۰  ۱۲۰۰) میلیون ریال برآورد می‌شود. مبلغ دفتری‌ واحد مولد وجه نقد نیز ۵۰۰ میلیون ریال است‌ که‌ شامل‌ مبلغ دفتری‌ معدن‌ (۱۰۰۰ میلیون ریال) پس از کسر مبلغ دفتری‌ ذخیره‌ مخارج‌ بازسازی‌ معدن‌ (۵۰۰ میلیون ریال) می‌باشد.

۷۵ .  بنا به‌ دلایل‌ عملی‌، مبلغ‌ بازیافتنی‌ یک‌ واحد مولد‌ وجه نقد در برخی موارد پس از در نظر گرفتن‌ داراییهایی‌ که‌ بخشی‌ از واحد مولد وجه نقد نیستند (برای‌ مثال‌ حسابهای دریافتنی و سایر داراییهای‌ مالی‌) یا بدهیهایی‌ که‌ قبلاً شناسایی‌ شده‌اند (برای‌ مثال‌ حسابهای پرداختنی‌، مزایای‌ پایان‌ خدمت‌ کارکنان‌ و سایر ذخایر) تعیین‌ می‌گردد. در چنین‌ مواردی‌، مبلغ‌ دفتری‌ واحد مولد وجه نقد به‌ میزان‌ مبلغ‌ دفتری‌ داراییهای‌ یاد شده افزایش‌ و به‌ میزان‌ مبلغ‌ دفتری‌ بدهیهای‌ یاد شده کاهش‌ می‌یابد.

سرقفلی‌

تخصیص سرقفلی به واحدهای مولد وجه نقد

  1. بهمنظور آزمون کاهش ارزش، سرقفلی تحصیل شده در یک ترکیب تجاری باید از تاریخ تحصیل به هریک از واحدهای مولد وجه نقد یا گروههای مولد وجه نقد واحد تجاری تحصیل‌کننده تخصیص یابد که انتظار می‌رود از هم‌افزایی ناشی از ترکیب منتفع شوند. این کار بدون توجه به انتساب یا عدم انتساب سایر داراییها یا بدهیهای واحد تحصیل‌شونده به آن واحدها یا گروهها انجام می‌شود. هر واحد یا گروهی که سرقفلی به آن تخصیص داده می‌شود:

الف.    باید بیانگر پایین‌ترین سطحی در واحد تجاری باشد که سرقفلی برای اهداف مدیریت داخلی تحت نظارت قرار می‌گیرد.

ب  .    نباید بزرگتر از قسمتی باشد که طبق استاندارد حسابداری شماره ۲۵، با عنوان ” گزارشگری برحسب قسمتهای مختلف“ تعیین شده است.

۷۷ .  سرقفلی‌ شناسایی شده در ترکیب تجاری، یک دارایی است که بیانگر منافع‌ اقتصادی‌ آتی‌ حاصل از سایر داراییهای تحصیل شده در ترکیب تجاری است که هریک به صورت جداگانه قابل تشخیص و شناسایی نیست. سرقفلی، جریانهای نقدی مستقل از سایر داراییها یا گروه داراییها ایجاد نمی‌کند و اغلب به ایجاد جریانهای نقدی چندین واحد مولد وجه نقد کمک می‌کند. در صورتی که نتوان سرقفلی را براساس مبانی منطقی به واحدهای مولد وجه نقد تخصیص داد، چنین کاری در مورد گروه واحدهای مولد وجه نقد انجام می‌شود. بنابراین، در برخی موارد پایین‌ترین سطح در واحد تجاری که سرقفلی برای اهداف مدیریت داخلی تحت نظارت قرار دارد، متشکل از چندین واحد مولد وجه نقد است که سرقفلی مربوط به آنها است اما نمی‌توان سهم هر یک از این واحدها را از سرقفلی به گونه‌ای قابل اتکا تعیین کرد. در بندهای ۷۸ تا ۸۶ از اصطلاح یک واحد مولد وجه نقد استفاده شده است اما الزامات این بندها در مورد گروه واحدهای مولد وجه نقد نیز کاربرد دارد.

۷۸ .    چنانچه سرقفلی به یک واحد مولد وجه نقد تخصیص یافته باشد و واحد تجاری اقدام به واگذاری بخشی از عملیات آن واحد کند، سرقفلی مربوط به بخش واگذار شده باید:

الف.    هنگام محاسبه سود یا زیان واگذاری، در مبلغ دفتری آن بخش منظور ‌شود.

ب .    براساس ارزشهای نسبی بخش واگذار شده و بخش نگهداری شده واحد مولد وجه نقد اندازه‌گیری شود، مگر اینکه واحد تجاری بتواند از روش بهتری برای انعکاس سرقفلی مربوط به بخش واگذار شده استفاده کند.

مثـال‌
یک واحد تجاری بخشی از واحد مولد وجه نقدی را که سرقفلی به آن تخصیص یافته است، به مبلغ ۱۰۰ میلیون ریال می‌فروشد. سرقفلی تخصیص یافته به آن واحد را نمی‌توان به گونه‌ای منطقی به سطحی پایینتر در آن واحد تخصیص داد. مبلغ بازیافتنی بخش نگهداری شده واحد مولد وجه نقد ۳۰۰ میلیون ریال است.
از آنجا که سرقفلی تخصیص یافته به واحد مولد وجه نقد را نمی‌توان به گونه‌ای منطقی به سطحی پایینتر در آن واحد تخصیص داد، سرقفلی مربوط به بخش فروخته شده برمبنای ارزشهای نسبی بخش فروخته شده و بخش نگهداری شده واحد مولد وجه نقد اندازه‌گیری می‌شود. بنابراین ۲۵ درصد از سرقفلی تخصیص داده شده به واحد مولد وجه نقد، در مبلغ دفتری بخش فروش رفته منظور می‌گردد.

۷۹ .     چنانچه یک واحد تجاری ساختار گزارشگری خود را به‌گونه‌ای تغییر دهد که ترکیب یک یا چند واحد مولد وجه نقدی که سرقفلی به آن تخصیص داده شده است تغییر کند، سرقفلی باید مجدداً به واحدهایی تخصیص یابد که تحت تأثیر واقع شده‌اند. این کار باید براساس ارزشهای نسبی مشابه مواردی که واحد تجاری بخشی از یک واحد مولد وجه نقد را واگذار می‌کند، انجام شود، مگر اینکه واحد تجاری بتواند از روش بهتری برای انعکاس سرقفلی مربوط به واحدهای تجدید ساختار شده استفاده ‌کند.

آزمون کاهش ارزش واحدهای مولد وجه نقد دارای سرقفلی

۸۰ .      چنانچه با توجه به بند ۷۷، سرقفلی مربوط به یک واحد مولد وجه نقد باشد، اما به آن واحد تخصیص نیافته باشد، در صورت وجود نشانه‌ای مبنی بر امکان وقوع کاهش ارزش، واحد مذکور باید از طریق مقایسه مبلغ دفتری آن واحد، بدون در نظر گرفتن سرقفلی، با مبلغ بازیافتنی آن مورد آزمون کاهش ارزش قرار گیرد. هرگونه زیان کاهش ارزش باید طبق بند ۹۱ شناسایی شود.

۸۱ .  چنانچه مبلغ دفتری یک واحد مولد وجه نقد (توصیف شده در بند ۸۰) شامل یک دارایی نامشهودی است که عمر مفید آن نامعین و یا هنوز برای استفاده آماده نشده باشد و آزمون کاهش ارزش آن دارایی را بتوان تنها به عنوان بخشی از واحد مولد وجه نقد انجام داد، براساس بند ۸ ، آزمون کاهش ارزش برای آن واحد به صورت سالانه نیز الزامی است.

۸۲ .     آزمون کاهش ارزش واحد مولد وجه نقدی که سرقفلی به آن تخصیص یافته است، باید به طور سالانه یا هر زمانی که نشانه‌ای از احتمال کاهش ارزش وجود داشته باشد، از طریق مقایسه مبلغ دفتری (شامل سرقفلی) با مبلغ بازیافتنی آن واحد، انجام ‌شود. چنانچه مبلغ دفتری واحد (شامل سرقفلی) بیش از مبلغ بازیافتنی آن باشد، واحد تجاری باید زیان‌کاهش ارزش را طبق بند ۹۱ شناسایی کند.

زمان‌بندی آزمون کاهش ارزش

۸۳ .    آزمون سالانه کاهش ارزش در مورد واحد مولد وجه نقدی که سرقفلی به آن تخصیص یافته است، می‌تواند در هر زمان طی دوره سالانه انجام ‌شود مشروط بر اینکه این آزمون، هر سال در همان زمان انجام شود. آزمون کاهش ارزش در واحدهای مولد وجه نقد مختلف، ممکن است در زمانهای متفاوتی انجام شود. اما، چنانچه تمام یا بخشی از سرقفلی تخصیص یافته به واحد مولد وجه نقد در اثر ترکیب تجاری طی دوره جاری تحصیل شده باشد، آن واحد باید پیش از پایان دوره مالی جاری مورد آزمون کاهش ارزش قرار گیرد.

۸۴ .     چنانچه داراییهای تشکیل‌دهنده واحد مولد وجه نقدی که سرقفلی به آن تخصیص یافته است، همزمان با واحد یاد شده، مورد آزمون کاهش ارزش قرار گیرند، این کار باید پیش از انجام آزمون کاهش ارزش واحد مولد وجه نقد، انجام شود. همچنین اگر واحدهای مولد وجه نقد تشکیل دهنده گروهی از واحدهای مولد وجه نقدی که سرقفلی به آنها تخصیص یافته است همزمان با گروه واحدها مورد آزمون کاهش ارزش قرار گیرد، این کار باید پیش از انجام آزمون کاهش ارزش گروه واحدهای مولد وجه نقد صورت گیرد.

۸۵ .  هنگام آزمون کاهش ارزش واحد مولد وجه نقدی که سرقفلی به آن تخصیص یافته، ممکن است نشانه‌ای از کاهش ارزش یکی از داراییهای متعلق به آن واحد وجود داشته باشد. در این‌گونه موارد، واحد تجاری ابتدا آزمون کاهش ارزش دارایی را انجام می‌دهد و هرگونه زیان کاهش ارزش آن دارایی را پیش از آزمون کاهش ارزش واحد مولد وجه نقد شناسایی می‌کند. همچنین، ممکن است نشانه‌ای از کاهش ارزش در واحد مولد وجه نقدی وجود داشته باشد که خود جزئی از گروه واحدهای مولد وجه نقد دارای سرقفلی است. در چنین مواردی، واحد تجاری ابتدا آزمون کاهش ارزش آن واحد را انجام می‌دهد و هرگونه زیان کاهش ارزش آن واحد را پیش از آزمون کاهش ارزش گروه واحدهای مولد وجه نقد شناسایی می‌کند.

۸۶ .    در صورت احراز تمام شرایط زیر می‌توان از آخرین محاسبات تفصیلی مبلغ بازیافتنی مربوط به دوره قبل (در مورد یک واحد مولد وجه نقدی که سرقفلی به آن تخصیص یافته است) در آزمون کاهش ارزش آن واحد در دوره جاری استفاده کرد:

الف.    داراییها و بدهیهای تشکیل‌دهنده آن واحد از زمان آخرین محاسبه مبلغ بازیافتنی تغییر با اهمیتی نکرده باشد،

ب  .   مبلغ بازیافتنی واحد مولد وجه نقد طبق آخرین محاسبات به میزان با اهمیتی بیشتر از مبلغ دفتری آن واحد باشد، و

ج    .   براساس تجزیه و تحلیل رویدادهای واقع شده و تغییر در شرایط از زمان آخرین محاسبات مبلغ بازیافتنی، احتمال این که مبلغ بازیافتنی فعلی کمتر از مبلغ دفتری جاری آن واحد باشد بعید به نظر رسد.

داراییهای‌ مشترک‌

۸۷ .  داراییهای‌ مشترک‌ شامل‌ داراییهایی مانند ساختمان‌ اداره‌ مرکزی‌‌، تجهیزات‌ پردازش‌ الکترونیکی‌ داده‌ها یا مرکز تحقیقات ‌است. انطباق یک دارایی‌ با تعریف‌ این‌ استاندارد در مورد داراییهای‌ مشترک‌ برای‌ یک‌ واحد مولد وجه نقد معین، به ساختار واحد تجاری بستگی دارد. ویژگی‌‌ داراییهای‌ مشترک‌ این‌ است‌ که‌ به طور مستقل از سایر داراییها، مولد وجه نقد نیستند و مبلغ‌ دفتری‌ آنها را نمی‌توان‌ به طور کامل‌ به‌ یک واحد مولد وجه نقد منتسب کرد.

۸۸ .  از آنجا که‌ داراییهای‌ مشترک‌ جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ جداگانه‌ای‌ ایجاد نمی‌کند، مبلغ‌ بازیافتنی یک‌ دارایی مشترک منفرد‌ را نمی‌توان‌ تعیین‌ کرد، مگر اینکه‌ مدیریت‌ تصمیم گرفته باشد آن دارایی‌ را واگذار کند. در نتیجه،‌ در صورت‌ وجود شواهدی‌ مبنی‌ بر امکان‌ کاهش‌ ارزش‌ یک دارایی‌ مشترک‌، مبلغ‌ بازیافتنی‌ برای‌ واحد مولد وجه نقد یا گروه واحدهای مولد وجه نقدی که‌ دارایی‌ مشترک‌ متعلق‌ به‌ آن‌ است‌ تعیین و با مبلغ‌ دفتری‌ آنها مقایسه‌ می‌شود. در این مورد، هرگونه‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ طبق بند ۹۱ شناسایی‌ می‌شود.

۸۹  .    واحد تجاری باید برای آزمون‌ کاهش‌ ارزش‌ یک‌ واحد مولد وجه نقد کلیه‌ داراییهای‌ مشترک‌ مربوط به آن واحد را شناسایی کند. چنانچه بخشی از مبلغ دفتری دارایی مشترک را :

الف‌.    بتوان برمبنایی منطقی و یکنواخت به آن واحد تخصیص داد، واحد تجاری باید مبلغ دفتری آن واحد (شامل بخشی از مبلغ دفتری داراییهای مشترک تخصیص یافته به آن) را با مبلغ بازیافتنی مقایسه کند. هرگونه زیان کاهش ارزش باید طبق بند ۹۱ شناسایی شود.

ب  .   نتوان برمبنایی منطقی و یکنواخت به آن واحد تخصیص داد، واحد تجاری باید:

۱ .     مبلغ دفتری آن واحد را بدون درنظر گرفتن داراییهای مشترک با مبلغ بازیافتنی مقایسه و هرگونه زیان کاهش ارزش را طبق بند ۹۱ شناسایی کند،

۲ .    کوچکترین گروه واحدهای مولد وجه نقدی که دربرگیرنده واحد مولد وجه نقد مورد بررسی باشد و بتوان بخشی از مبلغ دفتری داراییهای مشترک را بر مبنایی منطقی و به طور یکنواخت به آن تخصیص داد، شناسایی نماید، و

۳ .    مبلغ دفتری آن گروه از واحدهای مولد وجه نقد، شامل بخشی از مبلغ تخصیص یافته داراییهای مشترک به آن را با مبلغ بازیافتنی مقایسه نماید. هرگونه زیان کاهش ارزش باید طبق بند ۹۱ شناسایی شود.

۹۰ .  مثال ۷ پیوست شماره ۳ کاربرد این الزامات را در مورد داراییهای مشترک تشریح می‌کند.

زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ واحد مولد وجه نقد

۹۱ .      زیان کاهش ارزش یک واحد مولد وجه نقد (کوچکترین گروه واحدهای مولد وجه نقدی که سرقفلی یا داراییهای مشترک به آن تخصیص یافته است)، تنها در صورتی شناسایی می‌گردد که مبلغ بازیافتنی واحد یا گروه واحدها کمتر از مبلغ دفتری آن باشد. زیان کاهش ارزش باید به ترتیب زیر جهت کاهش مبلغ دفتری داراییهای واحد یا گروه واحدها تخصیص یابد:

الف.    ابتدا، صرف کاهش مبلغ دفتری سرقفلی تخصیص یافته به واحد مولد وجه نقد یا گروه واحدها شود، و

ب .    سپس با رعایت بند ۹۲، متناسب با مبلغ دفتری به سایر داراییهای واحد یا گروه واحدها، تخصیص یابد.

کاهش در مبلغ دفتری باید به عنوان زیان کاهش ارزش هر یک از داراییهای منفرد درنظر گرفته شود و طبق بند ۵۸  شناسایی گردد.‌

۹۲  .    واحد تجاری در تخصیص‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ طبق بند ۹۱ نباید مبلغ‌ دفتری‌ یک‌ دارایی‌ را به کمتر از بالاترین مبلغ از بین مبالغ زیر، کاهش دهد:

الف‌.    خالص‌ ارزش‌ فروش‌ (اگر قابل‌ تعیین‌ باشد)،

ب  .    ارزش‌ اقتصادی‌ (اگر قابل‌ تعیین‌ باشد)، و

ج    .    صفر.

مبلغ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌‌ تخصیص نیافته با اعمال الزامات فوق باید به‌ تناسب به سایر داراییهای‌ واحد یا گروه واحدها تخصیص یابد.

  1. چنانچه‌ برآورد مبلغ‌ بازیافتنی‌ هریک‌ از داراییهای‌ منفرد واحد مولد وجه نقد عملی نباشد، تخصیص‌ اختیاری‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ بین‌ داراییهای‌ آن‌ واحد، به‌جز سرقفلی الزامی‌ است، زیرا کلیه‌ داراییهای‌ یک‌ واحد مولد وجه نقد با هم‌ فعالیت‌ می‌کنند.
  2. اگر مبلغ‌ بازیافتنی‌ یک‌ دارایی‌ منفرد قابل‌ تعیین‌ نباشد بهصورت زیر عمل می‌شود (به‌ بند ۶۳ مراجعه‌ شود) :

الف‌.  چنانچه‌ مبلغ‌ دفتری‌ آن دارایی از اکثر مبلغ‌ خالص‌ ارزش‌ فروش‌ دارایی‌ و مبلغ حاصل از اعمال روشهای تخصیص‌ توصیف‌ شده‌ در بندهای‌ ۹۱ و ۹۲، بیشتر باشد، زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ شناسایی‌ می‌شود، و

ب‌ .   چنانچه‌ ارزش‌ واحد مولد وجه نقد مربوط‌ کاهش‌ نیافته‌ باشد، هیچ‌ زیان‌ کاهش‌ ارزشی‌ برای‌ دارایی‌ شناسایی‌ نمی‌شود، حتی‌ اگر خالص ارزش فروش دارایی کمتر از مبلغ‌ دفتری‌ آن‌ باشد.

مثـال‌
یک دستگاه‌ ماشین، علی‌رغم خسارت‌ فیزیکی هنوز در حال کار است‌، هرچند کارایی آن‌ همانند قبل‌ نیست‌. خالص ارزش‌ فروش این دستگاه کمتر از مبلغ‌ دفتری‌ آن‌ است و از کاربرد مستمر آن‌ جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ مستقلی‌ ایجاد نمی‌شود. خط‌ تولیدی‌ که‌ دستگاه متعلق‌ به‌ آن‌ است، کوچکترین‌ گروه‌ داراییهای‌ قابل‌ تشخیص‌ است‌ که جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ ناشی از کاربرد مستمر آن‌ تا حد زیادی‌ مستقل‌ از جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌ سایر داراییهاست‌. مبلغ‌ بازیافتنی‌ این خط‌ تولید نشان‌ می‌دهد که‌ مجموعه‌ خط‌ تولید کاهش ارزش‌ ندارد.

 

فرض‌ ۱ :    بودجه‌ها و یا پیش‌بینی‌های‌ مورد تأیید مدیریت‌، منعکس‌کننده‌ تعهد مدیریت‌ برای‌ جایگزینی‌ دستگاه‌ نیست‌.

مبلغ‌ بازیافتنی‌ دستگاه‌ را نمی‌توان‌ به‌ تنهایی‌ برآورد کرد زیرا‌ ارزش‌ اقتصادی‌ آن‌ :

 

الف‌.      ممکن‌ است‌ متفاوت‌ از خالص ارزش فروش باشد، و

ب‌  .    تنها‌ برای‌ واحد مولد وجه نقدی که‌ دستگاه‌ متعلق به‌ آن‌ است‌ (خط تولید)، قابل‌ تعیین‌ می‌باشد.

خط تولید کاهش ارزش ندارد و هیچ‌گونه زیان کاهش ارزشی برای دستگاه شناسایی نمی‌شود. با این وجود ممکن‌ است‌ ارزیابی‌ مجدد دوره‌ استهلاک‌ و یا روش‌ استهلاک‌ دستگاه ضروری باشد. شاید دوره‌ استهلاک‌ کوتاه‌تر یا روش‌ استهلاک‌ سریع‌تر جهت‌ انعکاس‌ عمر مفید باقیمانده‌ مورد انتظار دستگاه‌ یا الگوی‌ مورد انتظار واحد تجاری جهت استفاده از منافع اقتصادی آن لازم باشد.

 

فرض‌ ۲ :      بودجه‌ها و یا پیش‌بینی‌های‌ مورد تأیید مدیریت‌ بیانگر‌ تعهد مدیریت‌ برای‌ جایگزینی‌ دستگاه‌ و فروش‌ آن‌ در آینده‌ نزدیک‌ است‌. انتظار می‌رود جریانهای‌ نقدی‌ ناشی‌ از کاربرد مستمر ماشین‌ تا زمان‌ واگذاری‌ آن‌ ناچیز باشد.
طبق برآوردها، ارزش‌ اقتصادی‌ دستگاه‌ نزدیک به خالص ارزش فروش آن است. بنابراین‌، مبلغ‌ بازیافتنی‌ دستگاه قابل‌ تعیین‌ است‌ و به واحد مولد وجه نقدی که‌ دستگاه متعلق‌ به‌ آن‌ است‌ توجهی نمی‌شود. چون‌ خالص ارزش‌ فروش دستگاه کمتر از مبلغ‌ دفتری‌ آن‌ است‌، زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ شناسایی‌ می‌شود.

برگشت‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌

۹۵ .  الزامات مربوط به برگشت زیان کاهش ارزش شناسایی شده در دوره‌های قبل برای یک دارایی یا یک واحد مولد وجه نقد، در بندهای ۹۶ تا ۱۰۰ مطرح شده است. اگرچه، در این‌ بندها‌ از اصطلاح‌ یک‌ دارایی‌ استفاده شده است اما این اصطلاح هم برای یک دارایی منفرد و هم برای واحد مولد وجه نقد استفاده می‌شود. الزامات‌ بیشتر برای‌ یک‌ دارایی‌ منفرد در بندهای ۱۰۱ تا ۱۰۵، برای‌ یک‌ واحد مولد وجه نقد در بندهای ۱۰۶ و ۱۰۷ و برای‌ سرقفلی‌ در بندهای‌ ۱۰۸ و ۱۰۹ ارائه‌ شده‌ است‌.

۹۶ .     واحد تجاری باید در پایان هر دوره گزارشگری، وجود شواهدی حاکی از برگشت تمام یا بخشی از زیان کاهش ارزش شناسایی شده در دوره‌های قبل برای یک دارایی (به‌جز سرقفلی) را ارزیابی کند. در صورت وجود چنین شواهدی، واحد تجاری باید مبلغ بازیافتنی دارایی یاد شده را برآورد کند. برای این ارزیابی، واحد تجاری باید حداقل، شواهد زیر را مورد توجه قرار دهد:

منابع‌ اطلاعاتی‌ برون‌سازمانی

الف‌.    ارزش‌ بازار دارایی‌ به‌ میزان‌ قابل‌ ملاحظه‌ای‌ طی‌ دوره‌ افزایش‌ یافته‌ باشد.

ب‌  .    تغییرات‌ قابل‌ ملاحظه‌‌ای با آثار مساعد بر واحد تجاری‌ در محیط‌ فناوری‌، بازار، اقتصادی‌ یا قانونی‌ حوزه فعالیت واحد تجاری یا در بازار اختصاصی دارایی طی دوره رخ داده باشد یا انتظار رود در آینده نزدیک رخ دهد‌.

ج‌    .    نرخهای‌ سود یا سایر نرخهای‌ بازده‌ سرمایه‌گذاری‌ بازار طی‌ دوره‌ کاهش‌ یافته‌ باشد و این کاهش‌ احتمالاً بر نرخ‌ تنزیل‌ مورد استفاده‌ در محاسبه‌ ارزش‌ اقتصادی‌ دارایی‌ اثر گذاشته‌ و مبلغ‌ بازیافتنی‌ دارایی‌ را به میزان‌ بااهمیتی‌ افزایش‌ ‌داده باشد.

منابع‌ اطلاعاتی‌ درون سازمانی

د    .    تغییرات‌ قابل‌ ملاحظه‌‌ای با آثار مساعد بر واحد تجاری‌ در میزان یا چگونگی استفاده از دارایی طی دوره رخ داده باشد یا انتظار ‌رود در آینده‌ نزدیک رخ دهد. این‌ تغییرات‌ شامل‌ مخارج انجام شده طی‌ دوره جهت بهبود یا ارتقای عملکرد دارایی‌ به‌ سطحی‌ بالاتر از استاندارد عملکرد ارزیابی‌ شده‌ اولیه‌ آن‌ یا الزام‌ به‌ توقف‌ یا تجدید ساختار عملیاتی‌ می‌باشد که‌ دارایی‌ متعلق‌ به‌ آن است.

ﻫ     .    شواهدی از گزارشگری‌ داخلی‌ وجود داشته باشد که‌ نشان‌ ‌دهد عملکرد اقتصادی‌ دارایی‌، از حد مورد انتظار بهتر است یا بهتر خواهد شد.

  1. وجود شواهدی حاکی از امکان برگشت تمام یا بخشی از زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ شناسایی‌ شده‌ برای‌ یک‌ دارایی (بهجز سرقفلی)‌ ممکن است بیانگر آن‌ باشد که‌ عمر مفید باقیمانده‌، روش‌ استهلاک‌ و یا ارزش‌ باقیمانده‌ دارایی‌ نیازمند بازنگری و تعدیل است‌، حتی‌ اگر زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ آن دارایی‌ برگشت‌ داده‌ نشود.

۹۸  .    زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ شناسایی‌ شده‌ در دوره‌های قبل برای یک دارایی (به جز سرقفلی) تنها در صورتی برگشت داده می‌شود که مبلغ بازیافتنی دارایی، از زمان شناسایی آخرین زیان کاهش ارزش، افزایش یافته باشد. در این صورت، مبلغ دفتری دارایی (به استثنای مورد توصیف شده در بند ۱۰۱) باید تا مبلغ بازیافتنی آن افزایش یابد. این افزایش معرف برگشت زیان کاهش ارزش است.

  1. برگشت‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌، منعکس‌کننده‌ افزایش‌ در جریانهای نقدی‌ برآوردی‌ حاصلاز استفاده‌ یا فروش‌ دارایی‌ از زمانی است که واحد تجاری آخرین زیان کاهش ارزش را برای آن دارایی شناسایی کرده است. طبق بند ۱۱۵، واحد تجاری ملزم است تغییر در برآوردهایی که موجب افزایش در جریانهای نقدی‌ برآوردی‌ می‌شود را افشا کند. نمونه‌هایی‌ از این‌ تغییر در برآوردها شامل موارد زیر است:

الف‌.  تغییر در مبنای‌ تعیین مبلغ‌ بازیافتنی‌ (یعنی اینکه ‌مبلغ‌ بازیافتنی‌ مبتنی‌‌ بر خالص‌ ارزش‌ فروش است‌ یا ارزش اقتصادی‌)،

ب‌ .  تغییر در مبلغ‌ یا زمانبندی‌ جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌ برآوردی‌ یا نرخ‌ تنزیل،‌ در صورتی که مبلغ‌ بازیافتنی‌ مبتنی‌ بر ارزش‌ اقتصادی‌ باشد، یا

ج‌  .  تغییـر در برآورد اجزای‌ تشکیل ‌دهنـده خالص‌ ارزش‌ فروش،‌ در صورتی کـه مبلغ‌ بازیافتنی‌ مبتنی‌ بر خالص‌ ارزش‌ فروش‌ باشد.

  1. ارزش‌ اقتصادی‌ یک‌ دارایی‌ ممکن‌ است‌ به‌دلیل‌ افزایش‌ در ارزش‌ فعلی،‌ ناشیاز‌ نزدیک‌تر‌ شدن‌ زمان‌ جریانهای‌ نقدی‌ ورودی‌، بیشتر از مبلغ‌ دفتری‌ آن‌ شود، هرچند،‌ جریانهای نقدی برآوردی‌ دارایی‌ افزایش‌ نیافته‌ باشد. بنابراین‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ تنها به‌ خاطر‌ گذشت‌ زمان‌ برگشت‌ داده‌ نمی‌شود، حتی‌ اگر مبلغ‌ بازیافتنی‌ دارایی‌ بیشتر از مبلغ دفتری‌ آن‌ شود.

برگشت‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ دارایی‌ منفرد

۱۰۱ .      افزایش مبلغ دفتری‌ یک‌ دارایی‌ (به جز سرقفلی) ناشی از برگشت‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌، نباید موجب شود مبلغ دفتری جدید از مبلغ دفتری‌ محاسبه شده با فرض عدم شناسایی‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ در سالهای‌ قبل،‌ بیشتر شود.

  1. افزایش‌ مبلغ دفتری‌ یک‌ دارایی‌ (بهجز سرقفلی)، بهمبلغی‌ بیش‌ از مبلغ دفتری‌ آن‌ با فرض عدم شناسایی‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ در سالهای‌ قبل‌، تجدید ارزیابی‌ محسوب می‌شود. حسابداری‌ این‌گونه‌ تجدید ارزیابی‌ها، طبق استاندارد حسابداری‌‌ دارایی مربوط انجام می‌شود.

۱۰۳ .    برگشت‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ یک‌ دارایی (به جز سرقفلی)‌، باید بلافاصله‌ در سود و زیان شناسایی‌ گردد، مگر اینکه دارایی‌ طبق‌ استاندارد حسابداری‌ دیگری‌ (برای‌ مثال،‌ طبق رویه تجدید ارزیابی در استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۱۱ با عنوان ” داراییهای ثابت مشهود“)، به مبلغ‌ تجدید ارزیابی‌ ارائه شده باشد. هر گونه‌ برگشت‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ یک‌ دارایی‌ تجدید ارزیابی‌ شده‌ باید به‌ عنوان‌ افزایش‌ ناشی از تجدید ارزیابی‌ طبق‌ همان‌ استاندارد در نظر گرفته شود.

  1. برگشت‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ دارایی‌ تجدید ارزیابی‌ شده‌، مستقیماً به‌ حساب مازاد تجدید ارزیابی‌بستانکار می‌شود. اما برگشت زیان تا میزان‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ شناسایی شده قبلی مربوط به همان دارایی‌ که‌ بهعنوان هزینه شناسایی شده است، به عنوان درآمد در سود و زیان شناسایی می‌گردد.

۱۰۵ .    پس از شناسایی‌ برگشت‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌، استهلاک‌ دارایی‌ باید در دوره‌های‌ آتی‌ تعدیل‌ شود تا مبلغ‌ دفتری‌ جدید دارایی پس از کسر ارزش باقیمانده‌ آن‌ (در صورت‌ وجود) بر مبنایی‌ سیستماتیک‌ طی‌ سالهای‌ باقیمانده‌ عمرمفید دارایی‌، تخصیص‌ یابد.

برگشت‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ واحد مولد وجه نقد

۱۰۶ .    برگشت‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ یک‌ واحد مولد وجه نقد باید به تناسب مبالغ‌ دفتری‌ داراییهای‌ آن واحد (به‌جز سرقفلی)، تخصیص‌ یابد. این افزایش در مبالغ دفتری باید به عنوان برگشت زیان کاهش ارزش داراییهای منفرد تلقی و طبق بند ۱۰۳ شناسایی شود.

۱۰۷ .    در تخصیص‌ برگشت‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ یک‌ واحد مولد وجه نقد طبق‌ بند ۱۰۶، مبلغ‌ دفتری‌ دارایی‌ نباید از اقل‌ مبالغ‌ زیر، بیشتر شود:

الف‌.    مبلغ‌ بازیافتنی‌ آن‌ (اگر قابل‌ تعیین‌ باشد)، و

ب‌ .      مبلغ‌ دفتری‌ دارایی با فرض عدم شناسایی زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ برای‌ دارایی‌ در سالهای‌ قبل‌.

مبلغ‌ برگشت‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ غیرقابل تخصیص به یک دارایی با اعمال الزامات فوق، باید به تناسب به سایر داراییهای‌ واحد مولد وجه نقد (به‌جز سرقفلی)، تخصیص‌ یابد.

برگشت‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ سرقفلی‌

۱۰۸ .    زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ شناسایی‌ شده‌ برای‌ سرقفلی‌ نباید در دوره‌های‌ بعد برگشت‌ شود.

  1. استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۱۷ با عنوان داراییهای‌ نامشهود، شناسایی‌ سرقفلی‌ ایجاد شده‌ در واحد تجاری را منع کرده‌ است. هرگونه‌ افزایش‌ بعدی‌ در مبلغ‌ بازیافتنی‌ سرقفلی در دوره‌های پساز شناسایی کاهش ارزش به احتمال زیاد افزایش‌ در سرقفلی‌ ایجاد شده‌ در واحد تجاری(نه برگشت کاهش ارزش سرقفلی) است.

افشا

۱۱۰ .      واحد تجاری‌ باید برای‌ هر یک‌ از طبقات‌ دارایی‌، موارد زیر را افشا کند :

الف‌.    مبلغ‌ زیانهای کاهش‌ ارزش‌ شناسایی‌ شده به‌عنوان هزینه‌ طی‌ دوره‌.

ب .    مبلغ‌ برگشت‌ زیانهای‌ کاهش‌ ارزش‌ شناسایی‌ شده‌ به‌عنوان درآمد طی‌ دوره‌.

ج‌   .    مبلغ‌ زیانهای‌ کاهش‌ ارزش‌ شناسایی شده طی دوره که به حساب مازاد تجدید ارزیابی منظور شده است، و

د   .    مبلغ‌ برگشت‌ زیانهای‌ کاهش‌ ارزش‌ شناسایی شده طی دوره که به حساب مازاد تجدید ارزیابی منظور‌ شده‌ است.

  1. واحد تجاری باید مبالغ منظور شده در هریک از سرفصلهای صورت سود و زیان بابت زیانهای کاهش ارزش یا برگشت آن را به تفکیک طبقات اصلی داراییها طبق ترازنامه، در یادداشتهای توضیحی افشا کند.
  2. یک‌ طبقه‌ از داراییها، گروهی‌ از داراییهاست‌ که‌ دارای ماهیت و کاربرد مشابه در عملیات واحد تجاری می‌باشد.
  3. اطلاعات‌ خواسته‌ شده‌ در بند۱۱۰ را می‌توان همراه‌ با سایر اطلاعات‌ افشا شده‌ برای‌ طبقه‌ای‌ از داراییها ارائه‌ کرد. برای‌ مثال‌، این‌ اطلاعات‌ را می‌توان‌ در قالب‌ صورت‌ تطبیق‌ مبلغ دفتری‌ داراییهای ثابت مشهود‌ در ابتدا و پایان‌ دوره‌،‌ طبق استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۱۱ با عنوان داراییهای ثابت مشهود ارائه کرد.

۱۱۴ .     یک واحد تجاری‌ که‌ اطلاعات قسمتهای مختلف را براساس استاندارد‌ حسابداری‌ شماره‌ ۲۵ با عنوان ”گزارشگری برحسب قسمتهای مختلف“ گزارش‌ می‌کند، باید موارد زیر را برای‌ هر یک‌ از قسمتهای‌ قابل‌ گزارش افشا کند:

الف‌.    مبلغ‌ زیان‌ کاهش‌‌ ارزش‌ که در صورت سود و زیان و یا صورت سود و زیان جامع دوره شناسایی‌ شده‌ است.

ب‌ .     مبلغ‌ برگشت‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ که‌ در صورت سود و زیان و یا در صورت سود و زیان جامع دوره شناسایی‌ شده‌ است.

۱۱۵ .    واحد تجاری باید موارد زیر را برای زیانهای کاهش ارزش شناسایی شده یا برگشت شده با اهمیت طی دوره، مربوط به یک دارایی منفرد، ازجمله سرقفلی و یا یک واحد مولد وجه نقد، افشا کند:

الف‌.    رویدادها‌ و شرایطی‌ که‌ منجر به‌ شناسایی‌ یا برگشت‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ شده‌ است.

ب‌  .    مبلغ‌ زیان‌ کاهش‌ ارزش‌ شناسایی‌ یا برگشت‌ شده‌.

ج‌    .    برای‌ یک‌ دارایی‌ منفرد:

۱ .     ماهیت‌ دارایی‌، و

۲ .    چنانچه واحد تجاری اطلاعات قسمتها را برطبق استاندارد حسابداری شماره ۲۵ با عنوان ”گزارشگری برحسب قسمتهای مختلف“ گزارش می‌کند، قسمت‌ قابل‌ گزارشی‌ که‌ دارایی‌ متعلق‌ به‌ آن‌ است.

د    .    برای‌ یک‌ واحد مولد وجه نقد:

۱  .    شرحی از واحد مولد وجه نقد (مثلاً خط‌ تولید، کارخانه، عملیات‌ تجاری‌، حوزه‌ جغرافیایی‌، یا یک قسمت قابل گزارش طبق استاندارد حسابداری‌ شماره ۲۵).

۲  .   مبلغ‌ زیانهای‌ کاهش‌ ارزش‌ شناسایی‌ یا برگشت‌ شده‌ بر حسب‌ طبقات اصلی‌ داراییها، و چنانچه واحد تجاری اطلاعات قسمتها را طبق استاندارد حسابداری شماره ۲۵ با عنوان ” گزارشگری برحسب قسمتهای مختلف“ گزارش کند، برحسب قسمتهای‌ قابل‌ گزارش‌‌، و

۳  .   در صورتی که روش تجمیع‌ داراییها برای‌ تشخیص‌ واحد مولد وجه نقد، از زمان‌ برآورد قبلی‌ مبلغ‌ بازیافتنی‌ آن‌ واحد (در صورت‌ وجود) تغییر یافته‌ باشد، واحد تجاری‌ باید روش‌ جاری‌ و قبلی‌ تجمیع‌ داراییها و دلایل‌ تغییر رویه‌ شناسایی‌ واحد مولد وجه نقد را تشریح‌ کند.

ﻫ     .    مبنای تعیین مبلغ‌ بازیافتنی‌ یک دارایی‌ یا یک واحد مولد وجه نقد، یعنی اینکه از‌ خالص‌ ارزش‌ فروش‌ استفاده شده است یا ارزش‌ اقتصادی‌.

و     .   چنانچه مبلغ‌ بازیافتنی،‌‌ خالص‌ ارزش‌ فروش‌ باشد، مبنای‌ استفاده‌ شده‌ برای تعیین‌ خالص‌ ارزش‌ فروش‌ (اینکه ارزش‌ فروش‌ در یک‌ بازار فعال‌ یا به‌ روش‌ دیگر تعیین‌ شده‌ است‌).

ز‌     .    چنانچه مبلغ‌ بازیافتنی،‌ ارزش‌ اقتصادی‌ باشد، نرخ‌ (نرخهای‌) تنزیل‌ مورد استفاده‌ در برآورد‌ جاری‌ و برآورد قبلی‌ (در صورت‌ وجود) ارزش‌ اقتصادی‌.

۱۱۶ .    واحد تجاری باید در مورد واحدهای مولد وجه نقد یا گروه واحدهایی که مبلغ دفتری سرقفلی یا داراییهای نامشهود با عمر مفید نامعین تخصیص داده شده به آن، در مقایسه با کل مبلغ دفتری آن با اهمیت است ، اطلاعات زیر را  افشا کند:

الف .   مبلغ دفتری سرقفلی تخصیص یافته به واحد یا گروه واحدها.

ب  .    مبلغ دفتری داراییهای نامشهود با عمر مفید نامعین تخصیص یافته به واحد یا گروه واحدها.

ج    .    مبنای تعیین مبلغ بازیافتنی واحد مولد وجه نقد یا گروه واحدها (اینکه از ارزش اقتصادی یا خالص ارزش فروش استفاده شده است).

د    .    چنانچه مبلغ دفتری واحد یا گروه واحدها مبتنی بر ارزش اقتصادی باشد:

۱ .     شرحی درباره هریک از مفروضات اصلی مورد استفاده در برآورد جریانهای نقدی طی دوره تحت پوشش آخرین بودجه‌ها و یا پیش‌بینی‌های مالی. مفروضات اصلی، مواردی است که مبلغ بازیافتنی واحد یا گروه واحدها نسبت به آن، بسیار حساس است.

۲  .   شرحی درباره رویکرد مدیریت در تعیین ارزش (های) تخصیص یافته به هریک از مفروضات اصلی، و اینکه آیا آن ارزش (ها) منعکس‌کننده تجربه گذشته یا در موارد مقتضی سازگار با منابع اطلاعاتی برون سازمانی است و در غیر این صورت، دلایل و نحوه تفاوت آنها با تجارب گذشته یا منابع اطلاعاتی برون سازمانی.

۳ .    دوره‌ای که مدیریت برای آن، جریانهای نقدی را براساس بودجه‌ها و یا پیش‌بینی‌های مالی تصویب شده، برآورد نموده است و در صورت استفاده از دوره بیش از ۵ سال توضیح علت بکارگیری دوره طولانی‌تر.

۴  .   نرخ رشد استفاده شده به منظور تعمیم برآورد جریانهای نقدی برای دوره‌های بعدی و توجیه استفاده از نرخ رشد بیش از میانگین نرخ رشد بلندمدت تولیدات، صنایع، کشور یا کشورهای محل فعالیت واحد تجاری یا بازاری که واحد مولد وجه نقد یا گروه واحدها در آن فعالیت می‌کند.

۵ .    نرخ (نرخهای) تنزیل استفاده شده در پیش‌بینی جریانهای نقدی.

ﻫ     .    روش مورد استفاده در تعیین خالص ارزش فروش، چنانچه مبلغ بازیافتنی واحد یا گروه واحدها مبتنی ‌بر خالص ارزش فروش باشد. در صورتی که خالص ارزش فروش با استفاده از قیمت قابل مشاهده در بازار برای آن واحد یا گروه واحدها تعیین نشده باشد، اطلاعات زیر نیز باید افشا شود:

۱  .    شرحی درباره هریک از مفروضات اصلی که مدیریت مبنای تعیین خالص ارزش فروش قرار داده است. مفروضات اصلی، مواردی است که مبلغ بازیافتنی واحد یا گروه واحدها نسبت به آن، بسیار حساس است.

۲  .   شرحی درباره رویکرد مدیریت در تعیین ارزش(های) تخصیص یافته به هریک از مفروضات اصلی، و اینکه آیا آن ارزش(ها) منعکس‌کننده تجربه گذشته یا در موارد مقتضی سازگار با منابع اطلاعاتی برون سازمانی است، و در غیر این صورت، دلایل و نحوه تفاوت آنها با تجارب گذشته یا منابع اطلاعاتی برون سازمانی.

و      .   چنانچه انتظار رود تغییر در یکی از مفروضات اصلی مورد استفاده مدیریت در تعیین مبلغ بازیافتنی موجب شود مبلغ دفتری واحد مولد وجه نقد یا گروه واحدها از مبلغ بازیافتنی آن بیشتر شود، موارد زیر باید افشا گردد :

۱ .     مازاد مبلغ بازیافتنی واحد مولد وجه نقد یا گروه واحدها نسبت به مبلغ دفتری آن.

۲ .    ارزش تخصیص یافته به آن فرض.

۳ .    مبلغی که ارزش(های) تخصیص یافته به آن فرض اصلی (پس از لحاظ نمودن هرگونه آثار تبعی آن تغییر بر سایر متغیرهای استفاده شده در اندازه‌گیری مبلغ بازیافتنی)، باید تغییر نماید تا مبلغ بازیافتنی واحد یا گروه واحدهای مولد وجه نقد، با مبلغ دفتری برابر شود.

  1. مثال ۸ پیوست شماره ۳، الزامات افشا در بند ۱۱۶ را توضیح می‌دهد.

تاریخ اجرا

۱۱۸ .    الزامات این استاندارد در مورد کلیه صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ  ۱۳۹۰/۱/۱ و بعد از آن شروع می‌شود، لازم‌الاجراست.

مطابقت با استانداردهای بین‌المللی حسابداری

  1. با اجرای الزامات این استاندارد، مفاد استاندارد بین‌المللی حسابداری شماره ۳۶ باعنوان کاهش ارزش داراییها (ویرایش ۲۰۰۵) نیز رعایت می‌شود.

استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۳۲

کاهش‌ ارزش‌ داراییها

پیوست شماره ۱

استفاده از تکنیکهای ارزش فعلی برای اندازه‌گیری ارزش اقتصادی

این پیوست جزء لاینفک استاندارد حسابداری شماره ۳۲ است.

این پیوست، رهنمودهایی را برای استفاده از تکنیکهای ارزش فعلی در اندازه‌گیری ارزش اقتصادی ارائه می‌دهد. اگرچه رهنمود از اصطلاح یک دارایی استفاده می‌کند، اما در مورد یک واحد مولد وجه نقد نیز کاربرد دارد.

اجزای اندازه‌گیری ارزش فعلی

۱  .   تفاوتهای اقتصادی بین داراییها، ناشی از کلیه عوامل زیر است:

الف.  برآورد جریان نقدی آتی یا مجموعه‌ای از جریانهای نقدی آتی که واحد تجاری انتظار دارد از دارایی حاصل شود،

ب .  انتظارات درباره تغییرات احتمالی در مبلغ یا زمان‌بندی جریانهای نقدی یاد شده،

ج  .  ارزش زمانی پول که نرخ سود بدون ریسک جاری بازار معرف آن است،

د   .  بهای تحمل ابهام ذاتی دارایی (صرف ریسک)، و

ﻫ   .  سایر عوامل (که گاهی اوقات غیر قابل شناسایی است) از قبیل قابلیت نقد شوندگی، که فعالان بازار در ارزشیابی جریانهای نقدی آتی مورد انتظار واحد تجاری از دارایی در نظر می‌گیرند.

۲ .     در این پیوست دو روش محاسبه ارزش فعلی با هم مقایسه شده که هر یک از آنها ممکن است حسب شرایط، در برآورد ارزش اقتصادی دارایی مورد استفاده قرار گیرد. در روش ”سنتی“، تعدیلات ناشی از عوامل ”ب“ تا ”ﻫ“  یاد شده در بند ۱، در نرخ تنزیل لحاظ می‌شود. در روش ”جریان نقدی مورد انتظار“، جریانهای نقدی با توجه به عوامل ”ب“،‏ ”د“ ‏و‏ ”ﻫ“ ‏ تعدیل می‌شود. هریک از روشهای محاسبه ارزش فعلی که برای انعکاس انتظارات درباره تغییرات احتمالی در مبلغ یا زمان‌بندی جریانهای نقدی آتی، توسط واحد تجاری مورد استفاده قرار گیرد، نتیجه باید منعکس‌کننده ارزش فعلی مورد انتظار جریانهای نقدی آتی، یعنی میانگین موزون تمام نتایج احتمالی باشد.

اصول کلی

۳  .   تکنیکهای مورد استفاده برای برآورد جریانهای نقدی آتی و نرخهای سود با توجه به شرایط حاکم بر دارایی مورد نظر، از یک وضعیت به وضعیت دیگر متفاوت خواهد بود. با این حال، اصول کلی زیر بر کاربرد تکنیکهای ارزش فعلی در اندازه‌گیری داراییها حاکم است:

الف.  مفروضات زیربنای تعیین نرخهای سود مورد استفاده برای تنزیل جریانهای نقدی باید با مفروضات جریانهای نقدی برآوردی سازگار باشد. در غیر این صورت، اثر برخی مفروضات، دو بار به حساب گرفته می‌شود یا اینکه کلاً نادیده گرفته می‌شود. برای مثال، ممکن است نرخ تنزیل ۱۲ درصد برای جریانهای نقدی قراردادی تسهیلات اعطایی بکارگرفته شود. این نرخ تنزیل، انتظار مربوط به عدم پرداخت به موقع اقساط را منعکس می‌کند. این نرخ ۱۲ درصد نباید برای تنزیل جریانهای نقدی مورد انتظار مورد استفاده قرار گیرد، زیرا مفروضات مربوط به عدم پرداخت اقساط، قبلاً در جریانهای نقدی منعکس شده است.

ب .  جریانهای نقدی برآوردی و نرخهای تنزیل باید عاری از جانبداری و عوامل غیرمرتبط با دارایی باشد. برای مثال، کم نمایی عمدی خالص جریانهای نقدی برآوردی به منظور افزایش سودآوری آتی ظاهری دارایی، منجر به جانبداری در اندازه‌گیری می‌شود.

ج  .  جریانهای نقدی برآوردی یا نرخهای تنزیل باید به جای یک مبلغ یا نرخ واحد با احتمال وقوع بالا یا یک مبلغ یا نرخ احتمالی حداقل یا حداکثر، منعکس‌کننده دامنه نتایج احتمالی باشد.

روش سنتی و روش جریان نقدی مورد انتظار برای محاسبه ارزش فعلی

روش سنتی

۴ .    در روش سنتی، از یک مجموعه واحد از جریانهای نقدی برآوردی و یک نرخ تنزیل واحد (که اغلب با عنوان ”نرخ متناسب با ریسک“ توصیف می‌شود) برای محاسبه ارزش فعلی استفاده می‌گردد. در روش سنتی فرض بر این است که یک نرخ تنزیل واحد می‌تواند همه انتظارات درباره جریانهای نقدی آتی و صرف ریسک مناسب را دربرگیرد. بنابراین، در روش سنتی بیشترین تمرکز بر انتخاب نرخ تنزیل است.

۵  .   در برخی شرایط، مانند زمانی که داراییهای قابل مقایسه‌ای در بازار وجود دارد، بکارگیری روش سنتی نسبتاً آسان است. در مورد داراییهای با جریانهای نقدی قراردادی، این روش با شیوه‌ای که فعالان بازار، داراییها را توصیف می‌کنند (به عنوان مثال، اوراق مشارکت ۱۶ درصد)، سازگار است.

۶  .   با این حال، روش سنتی ممکن است برخی مشکلات پیچیده از قبیل اندازه‌گیری داراییهای غیر مالی که برای آنها یا اقلام مشابه آنها بازاری وجود ندارد را به طور مناسب مورد توجه قرار ندهد. جستجوی صحیح برای ”نرخ متناسب با ریسک“ مستلزم تجزیه و تحلیل حداقل دو عنصر است- دارایی موجود در بازار که دارای نرخ سود مشخصی است و دارایی مورد اندازه‌گیری. نرخ تنزیل مناسب برای جریانهای نقدی دارایی مورد اندازه‌گیری، باید با توجه به نرخ سود مشخص دارایی موجود در بازار تعیین شود. برای این کار، ویژگیهای جریانهای نقدی دارایی موجود در بازار باید با جریانهای نقدی دارایی مورد اندازه‌گیری، مشابه باشد. بنابراین، موارد زیر باید در اندازه‌گیری مورد توجه قرار گیرد:

الف.  تعیین مجموعه‌ای از جریانهای نقدی که تنزیل خواهد شد،

ب .  تعیین دارایی دیگری در بازار که به نظر می‌رسد ویژگیهای جریانهای نقدی آن مشابه با دارایی مورد اندازه‌گیری باشد،

ج  .  مقایسه مجموعه‌ جریانهای نقدی ناشی از دو دارایی برای اطمینان از مشابه بودن آنها (برای مثال، آیا هر دو مجموعه، جریانهای نقدی قراردادی هستند یا یکی جریانهای نقدی قراردادی و دیگری جریانهای نقدی برآوردی است؟)،

د   .  ارزیابی وجود یک ویژگی در یک دارایی و نبود آن در دیگری (برای مثال، آیا قابلیت نقد شوندگی یکی نسبت به دیگری کمتر است؟)، و

ﻫ   .  ارزیابی اینکه تغییرات جریانهای نقدی هر دو دارایی هنگام تغییر شرایط اقتصادی مشابه است یا خیر.

روش جریان نقدی مورد انتظار

۷  .   در برخی شرایط، روش جریان نقدی مورد انتظار نسبت به روش سنتی، ابزار اندازه‌گیری مؤثرتری است. در اندازه‌گیری به روش جریان نقدی مورد انتظار، به جای یک جریان نقدی واحد با احتمال وقوع بسیار بالا، از تمامی انتظارات درباره جریانهای نقدی احتمالی استفاده می‌شود. برای مثال، یک جریان نقدی ممکن است به صورت ۱۰۰، ۲۰۰ یا ۳۰۰ میلیون ریال و به ترتیب با احتمال وقوع ۱۰، ۶۰ و ۳۰ درصد باشد. جریان نقدی مورد انتظار ۲۲۰ میلیون ریال است. بنابراین، روش جریان نقدی مورد انتظار به دلیل تمرکز بر تجزیه و تحلیل مستقیم جریانهای نقدی مورد نظر و استفاده از مفروضات صریح‌تر در اندازه‌گیری، با روش سنتی متفاوت است.

۸  .   همچنین، روش جریان نقدی مورد انتظار امکان استفاده از تکنیکهای ارزش فعلی را در صورت وجود ابهام در زمان بندی جریانهای نقدی فراهم می‌کند. برای مثال، یک جریان نقدی به مبلغ۰۰۰ر۱ میلیون ریال ممکن است پس از یک، دو یا سه سال و به ترتیب با احتمال وقوع ۱۰، ۶۰ و ۳۰ درصد دریافت شود. مثال مندرج در صفحه بعد نحوه محاسبه ارزش فعلی مورد انتظار در این شرایط را نشان می‌دهد.

مثال
   مبلغ
   میلیون ریال
ارزش فعلی ۰۰۰ر۱ میلیون ریال در یک سال با نرخ ۵%۳۸/۹۵۲  میلیون ریال 
احتمال۱۰% ۲۴/۹۵
ارزش فعلی ۰۰۰ر۱ میلیون ریال در دو سال با نرخ ۲۵/۵%۷۳/۹۰۲  میلیون ریال 
احتمال۶۰% ۶۴/۵۴۱
ارزش فعلی ۰۰۰ر۱ میلیون ریال در سه سال با نرخ ۵۰/۵%۶۱/۸۵۱میلیون ریال 
احتمال۳۰% ۴۸/۲۵۵
ارزش فعلی مورد انتظار  ۳۶/۸۹۲

۹  .   ارزش فعلی مورد انتظار به مبلغ ۳۶/۸۹۲ میلیون ریال، متفاوت از مفهوم سنتی بهترین برآورد به مبلغ ۷۳/۹۰۲ میلیون ریال (با احتمال ۶۰ درصد) است. محاسبه ارزش فعلی سنتی در این مثال مستلزم تصمیم‌گیری در مورد بکارگیری یکی از زمان‌بندیهای جریانهای نقدی است و بنابر این، احتمالات مربوط به سایر زمان‌بندیها را منعکس نخواهد کرد. دلیل این موضوع آن است که در محاسبه ارزش فعلی سنتی، نرخ تنزیل نمی‌تواند ابهامات موجود در زمان‌بندی را منعکس کند.

۱۰ .  استفاده از احتمالات یک عامل ضروری در روش جریان نقدی مورد انتظار است. برخی در مورد دقت انتساب احتمالات به برآوردهای بسیار ذهنی، نسبت به آنچه در واقع وجود دارد، ابراز تردید می‌کنند. با این حال، کاربرد صحیح روش سنتی (همان طور که در بند ۶ تشریح شـد) مستلزم برآوردهـا و قضاوتهای مشابهی است ضمن اینکه شفافیت محاسباتی روش جریان نقدی مورد انتظار را نیز ندارد.

۱۱ .  بسیاری از برآوردها در رویه فعلی، به طور ضمنی عناصر جریانهای نقدی مورد انتظار را دربرمی‌گیرد. علاوه براین، حسابداران اغلب با وضعیتهایی مواجه می‌شوند که باید دارایی
را با استفاده از اطلاعات محدود درباره احتمالات جریانهای نقدی احتمالی اندازه‌گیری کنند. برای مثال، حسابدار ممکن است با موقعیتهای زیر مواجه شود:

الف.  مبلغ برآوردی در دامنه بین ۵۰ و ۲۵۰ میلیون ریال است ولی هیچ مبلغی در این دامنه نسبت به مبلغ دیگر، از احتمال وقوع بیشتری برخوردار نیست. براساس این اطلاعات محدود، جریان نقدی مورد انتظار برآوردی ۱۵۰ میلیون ریال  است.

ب .  مبلغ برآوردی در دامنه بین ۵۰ و ۲۵۰ میلیون ریال است و مبلغ با بیشترین احتمال، ۱۰۰ میلیون ریال است. با این حال، احتمالات مربوط به هر مبلغ، نامعلوم است. براساس این اطلاعات محدود، جریان نقدی مورد انتظار برآوردی ۳۳/۱۳۳ میلیون ریال است.

ج  .   مبلغ برآوردی، ۵۰ میلیون ریال (با احتمال ۱۰ درصد)، ۲۵۰ میلیون ریال (با احتمال ۳۰ درصد)، و ۱۰۰ میلیون ریال (با احتمال ۶۰ درصد) خواهد بود. براساس این اطلاعات محدود، جریان نقدی مورد انتظار برآوردی ۱۴۰ میلیون ریال  است.

در هر مورد، جریان نقدی مورد انتظار برآوردی، احتمالا برآورد بهتری از ارزش اقتصادی، در مقایسه با یک مبلغ واحد (اعم از حداقل، بیشترین احتمال یا حداکثر) فراهم می‌کند.

۱۲ .  در بکارگیری روش جریان نقدی مورد انتظار باید به هزینه- منفعت آن توجه کرد. در برخی موارد، واحد تجاری ممکن است به داده‌های گسترده‌ای دسترسی داشته باشد و بتواند جریانهای نقدی در وضعیتهای متفاوت را مشخص کند. در موارد دیگری، واحد تجاری ممکن است بدون تحمل هزینه قابل ملاحظه، قادر به جمع‌آوری اطلاعاتی بیشتر از اظهارات کلی درباره نوسان جریانهای نقدی نباشد. واحد تجاری باید بین هزینه کسب اطلاعات اضافی و منفعت افزایش قابلیت اتکای اندازه‌گیری ناشی از آن اطلاعات، توازن برقرار کند.

۱۳ .  برخی ادعا می‌کنند که تکنیکهای جریان نقدی مورد انتظار، برای اندازه‌گیری یک قلم واحد یا یک قلم با تعداد محدودی نتایج احتمالی، نامناسب است. برای مثال، جریانهای نقدی یک دارایی با دو نتیجه احتمالی؛ به احتمال ۹۰ درصد، جریان نقدی ۱۰ میلیون ریال و به احتمال ۱۰ درصد، جریان نقدی ۰۰۰ر۱ میلیون ریال خواهد بود. در این مثال، جریان نقدی مورد انتظار ۱۰۹ میلیون ریال است و بیانگر هیچ یک از مبالغی نیست که ممکن است در نهایت پرداخت شود.

۱۴ .  ادعاهایی نظیر آنچه گفته شد، مخالفت اساسی با هدف اندازه‌گیری را منعکس می‌کند. اگر هدف، انباشت مخارجی باشد که قرار است تحمل شود، جریانهای نقدی مورد انتظار ممکن است برآورد صادقانه‌ای از مخارج مورد انتظار ارائه نکند. با این حال، این استاندارد در پی اندازه‌گیری مبلغ بازیافتنی یک دارایی است. مبلغ بازیافتنی دارایی در این مثال، با احتمال زیاد ۱۰ میلیون ریال نخواهد بود، حتی اگر این مبلغ، محتمل‌ترین جریان نقدی باشد. زیرا مبلغ ۱۰ میلیون ریال ابهام جریان نقدی در اندازه‌گیری دارایی را نشان نمی‌دهد. به جای آن، جریان نقدی مبهم طوری ارائه می‌شود که گویی جریان نقدی قطعی بوده است. به طور منطقی هیچ واحد تجاری، یک دارایی با این ویژگیها را به مبلغ ۱۰ میلیون ریال نخواهد فروخت.

نرخ تنزیل

۱۵ .  هر روشی را که واحد تجاری برای اندازه‌گیری ارزش اقتصادی دارایی بکارگیرد، نرخهای سود مورد استفاده برای تنزیل جریانهای نقدی نباید ریسکهایی را که جریانهای نقدی برآوردی بابت آنها تعدیل شده است، منعکس کند. در غیر این صورت، اثر برخی مفروضات دو بار لحاظ خواهد شد.

۱۶ .  در مواردی که نرخ مختص یک دارایی در بازار موجود نیست، واحد تجاری برای برآورد نرخ تنزیل از نرخهای جایگزین استفاده می‌کند. هدف، برآورد ارزیابی بازار از موارد زیر تا حد امکان می‌باشد:

الف.  ارزش زمانی پول برای تمام دوره‌ها تا پایان عمر مفید دارایی، و

ب .  عوامل ”ب“، ”د“ و ”ﻫ“ توصیف شده در بند ۱، در صورتی که آن عوامل منجر به تعدیل جریانهای نقدی برآوردی نشده باشد.

۱۷ .  برای انجام چنین برآوردی، واحد تجاری ممکن است ابتدا نرخهای زیر را مورد توجه قرار دهد:

الف.  میانگین موزون هزینه سرمایه واحد تجاری که با استفاده از تکنیکهایی چون مدل قیمت‌گذاری داراییهای سرمایه‌ای تعیین شده است،

ب .  نرخ فرضی استقراض واحد تجاری، و

ج  .  سایر نرخهای استقراض بازار.

۱۸ .  با این حال، این نرخها باید تعدیل شود تا :

الف.  روش مورد استفاده بازار برای ارزیابی ریسکهای خاص مرتبط با جریانهای نقدی برآوردی دارایی را منعکس کند، و

ب .  ریسکهای غیر مرتبط با جریانهای نقدی برآوردی دارایی یا ریسکهایی که منجر به تعدیل جریانهای نقدی برآوردی شده است، مستثنی شود.

ریسکهایی چون ریسک کشور، ریسک نرخ ارز و ریسک قیمت باید مورد توجه قرار گیرد.

۱۹ .  نرخ تنزیل، مستقل از ساختار سرمایه واحد تجاری و روش تأمین مالی برای خرید دارایی است، زیرا جریانهای نقدی آتی مورد انتظار ناشی از دارایی، به روش تأمین مالی برای خرید دارایی وابسته نیست.

۲۰ .  طبق بند ۵۳ استاندارد، نرخ تنزیل مورد استفاده، باید نرخ قبل از مالیات باشد. بنابراین، اگر مبنای مورد استفاده برای برآورد نرخ تنزیل، بعد از مالیات باشد، آن مبنا برای انعکاس نرخ قبل از مالیات تعدیل می‌شود.

۲۱ .  واحد تجاری معمولاً از یک نرخ تنزیل واحد برای برآورد ارزش اقتصادی دارایی استفاده می‌کند. با این حال، در مواردی که ارزش اقتصادی نسبت به تغییر ریسک در دوره‌های مختلف یا نسبت به ساختار زمانی نرخهای سود حساسیت دارد، واحد تجاری از نرخهای تنزیل جداگانه برای دوره‌های آتی مختلف استفاده می‌کند.

استاندارد حسابداری شماره ۳۲

کاهش ارزش داراییها

پیوست شماره ۲

اصلاحات سایر استانداردهای حسابداری

این‌ استاندارد، استانداردهای حسابداری موجود را به ‌شرح زیر اصلاح می‌کند. برای سهولت تشخیص اصلاحات، متون جدید در زمینه ترام دار ارائه می‌شود و روی متون حذف شده خط کشیده می‌شود.

اصلاحات استاندارد حسابداری شماره ۱۱

بندهای ۵۹ و ۷۷ استاندارد حسابداری شماره ۱۱ به ‌شرح زیر اصلاح، بندهای ۶۰ تا ۶۸ آن حذف، و بندهای ۶۹- مکرر و ۷۷- مکرر به آن اضافه می‌شود:

  1. مبلغ دفتری یک قلم یا گروهی از اقلام یکسان داراییهای ثابت مشهود باید بهطور ادواری بررسی شود. هرگاه کاهش دائمی در ارزش یک دارایی یا گروهی از اقلام یکسان دارایی مشاهده شود و بازیافت بخشی از مبلغ دفتری آن غیر ممکن به نظر ‌رسد، مبلغ کاهش باید به عنوان هزینه دوره شناسایی و مبلغ دفتری دارایی از طریق ایجاد یک حساب کاهنده، به مبلغ بازیافتنی برآوردی کاهش داده شود، مگر آنکه کاهش مزبور عکس یک افزایش قبلی ناشی از تجدید ارزیابی باشد که در این صورت این کاهش باید براساس بند ۴۰ به حساب مازاد تجدید ارزیابی منظور و در صورت سود و زیان جامع نیز منعکس شود.  واحد تجاری برای تعیین  کاهش ارزش دارایی ثابت مشهود، الزامات استاندارد حسابداری شماره ۳۲ با عنوان  کاهش ارزش داراییها را بکار می‌گیرد. در استاندارد یاد شده نحوه تشخیص یک دارایی  مشمول کاهش ارزش، تعیین مبلغ بازیافتنی آن، و زمان شناسایی زیان کاهش ارزش یا  برگشت زیان کاهش ارزش مربوط تشریح شده است.

۶۹ مکرر. کاهش ارزش یا از بین رفتن داراییهای ثابت مشهود، ادعاهای مربوط یا پرداختهای جبران خسارت توسط اشخاص ثالث و هرگونه خرید یا ساخت بعدی داراییهای جایگزین، رویدادهای اقتصادی جداگانه‌ای هستند و به صورت مجزا طبق این استاندارد و استاندارد حسابداری شماره ۳۲ شناسایی می‌شوند.

  1. موارد زیر باید برای هر طبقه از داراییهای ثابت مشهود در صورتهای مالی افشا شود:

ﻫ    .     صورت تطبیق مبلغ دفتری در ابتدا و انتهای دوره به گونه‌ای که موارد زیر را نشان دهد:

–     افزایش یا کاهش ناشی از تجدید ارزیابی مطابق بندهای ۳۹ و ۴۰   و زیانهای کاهش ارزش شناسایی شده یا برگشت شده به طور مستقیم در حقوق صاحبان سهام طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۲ با عنوان ”کاهش ارزش داراییها“ ،

–     زیانهای  کاهش  مبلغ دفتری به مبلغ بازیافتنی مطابق بند ۵۹  ارزش شناسایی شده در سود و زیان طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۲ با عنوان ”کاهش ارزش داراییها“ ،

–     برگشت تمام یا بخشی از کاهش قبلی در مبلغ دفتری مطابق بند ۶۷ زیانهای کاهش ارزش شناسایی شده در سود و زیان طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۲ با عنوان ”کاهش ارزش داراییها“ ،

۷۷ – مکرر  علاوه بر اطلاعات مندرج در بند ۷۷ (ﻫ)، واحد تجاری طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۲ با عنوان کاهش ارزش داراییها، اطلاعات دارایی ثابت مشهودی را که دچار کاهش ارزش شده است افشا می‌کند.

اصلاحات استاندارد حسابداری شماره ۱۵

بندهای ۳۴، ۳۵، ۵۳، ۵۵ و ۵۸ استاندارد حسابداری شماره ۱۵ به ‌شرح زیر اصلاح می‌شود:

  1. سرمایه‌گذاریهایی که تحتعنوان دارایی غیر جاری طبقه‌بندی می‌شود باید در ترازنامه به یکی از روشهای زیر منعکس شود:

الف.    بهای تمام ‌شده پس از کسر هرگونه ذخیره کاهش دائمی در ارزش انباشته .

  1. به این دلیل، سرمایه‌گذاریهای بلندمدت به بهای تمام ‌شده، پس از کسر ذخیره کاهش دائمی در ارزش  انباشته  آن آنها، در ترازنامه انعکاس می‌یابد. در 
  2. علاوه بر موارد ذکر شده در بندهای بالا، اقلام زیر باید به سود و زیان منظور شود:

ب .     هرگونه هزینه کاهش دائمی در ارزش سرمایه‌گذاریهای بلندمدتی که به روش بهای تمام ‌شده ارزیابی می‌شود، و

  1. در مورد سایر سرمایه‌گذاریهای جاری، هرگاه خالص ارزش فروش کمتر از بهای تمام‌شده گردد، برای زیان مربوط، ذخیره ایجاد می‌شود. به گونه‌ای مشابه برای کاهش دائمی در ارزش سرمایه‌گذاریهای بلندمدت، ذخیره ایجاد می‌شود. ذخایر 
  1. اطلاعات زیر باید در صورتهای مالی افشا شود:

ز    .     مبلغ هرگونه ذخیره برای کاهش دائمی در ارزش انباشته سرمایه‌گذاریهای بلندمدت،

اصلاحات استاندارد حسابداری شماره ۱۷

بندهای ۸۴ ، ۸۶ ، ۸۷ و ۹۶ استاندارد حسابداری شماره ۱۷ به ‌شرح زیر اصلاح، بند ۸۸ آن حذف، و بندهای ۴۵- مکرر و ۹۷- مکرر به آن اضافه می‌شود:

۴۵– مکرر.  واحد تجاری جهت اثبات ایجاد منافع اقتصادی آتی توسط دارایی نامشهود، منافع   اقتصادی آتی قابل کسب از دارایی را با بکارگیری الزامات استاندارد حسابداری   شماره ۳۲ با عنوان کاهش ارزش داراییها ارزیابی می‌کند. چنانچه منافع اقتصادی   دارایی تنها در ترکیب با سایر داراییها ایجاد شود، واحد تجاری مفهوم واحدهای   مولد وجه نقد طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۲ را بکار می‌گیرد.

  1. طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۲ با عنوان ”کاهش ارزش داراییها“، واحد تجاری باید آزمون کاهش ارزش دارایی نامشهود با عمر مفید نامعین را از طریق مقایسه مبلغ بازیافتنی با مبلغ دفتری آن در مقاطع زیر انجام دهد:

الف.    به صورت سالانه، و

ب .     هنگامی که شواهدی در خصوص کاهش ارزش دارایی نامشهود وجود داشته باشد.

۸۶ .   ارزیابی مجدد عمر مفید یک دارایی نامشهود از نامعین به معین، بیانگر آن است که ارزش دارایی ممکن است کاهش یافته باشد. در نتیجه، واحد تجاری  برای تعیین کاهش ارزش دارایی را از طریق مقایسه مبلغ بازیافتنی با مبلغ دفتری آن آزمون می‌کند و هرگونه مازاد مبلغ دفتری بر مبلغ بازیافتنی را به عنوان زیان کاهش ارزش شناسایی می‌کند  ، الزامات استاندارد حسابداری شماره ۳۲ با عنوان کاهش ارزش داراییها را بکار می‌گیرد .

  1. واحد تجاری باید در تاریخ گزارشگری مالی، این موضوع را بررسی کند که آیا شواهدی دال بر کاهش در ارزش دارایی نامشهود وجود دارد یا خیر. در صورت وجود چنین شواهدی، باید مبلغ بازیافتنی دارایی برآورد شود. چنانچه مبلغ بازیافتنی دارایی کمتر از مبلغ دفتری باشد، مبلغ دفتری باید از طریق ایجاد ذخیره در حسابها به مبلغ بازیافتنی کاهش داده شود مگر این که شواهدی در مورد موقتی بودن این کاهش وجود داشته باشد. بررسی مزبور در مورد داراییهایی که آماده بهره‌برداری نیست و داراییهایی که عمر مفید آنها نامعین می‌باشد، از اهمیت بیشتری برخوردار است. واحد تجاری برای تعیین کاهش ارزش دارایی نامشهود،  الزامات استاندارد حسابداری شماره ۳۲ با عنوان کاهش ارزش داراییها را بکار می‌گیرد.   در استاندارد یاد شده نحوه تشخیص یک دارایی مشمول کاهش ارزش، تعیین مبلغ   بازیافتنی آن، و زمان شناسایی زیان کاهش ارزش یا برگشت زیان کاهش ارزش مربوط   تشریح شده است.
  2. واحدتجاری باید موارد زیر را به تفکیک داراییهای نامشهود ایجاد شده در واحد تجاری و سایر داراییهای نامشهود در صورتهای مالی افشا کند:

ج   .     صورت تطبیق ناخالص مبلغ دفتری، استهلاک انباشته و کاهش ارزش انباشته در ابتدا و انتهای دوره که بر حسب مورد نشان دهنده موارد زیر باشد:

    افزایش  و  یا  کاهش ناشی از تجدید ارزیابی مطابق بند ۶۰ و زیانهای کاهش ارزش شناسایی شده یا برگشت شده به طور مستقیم در حقوق صاحبان سهام طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۲ با عنوان ” کاهش ارزش داراییها“  ،

۹۷ – مکرر. علاوه بر اطلاعات خواسته شده در بند ۹۶ (ج)، واحد تجاری طبق استاندارد   حسابداری شماره ۳۲ با عنوان کاهش ارزش داراییهـا، اطلاعات دارایی نامشهودی را   که کاهش ارزش داشته است افشا می‌کند. 

اصلاحات استاندارد حسابداری شماره ۱۸

بند ۳۲  استاندارد حسابداری شماره ۱۸ به ‌شرح زیر اصلاح می‌شود:

  1. ۳۲. در صورتهای مالی جداگانه، سرمایه‌گذاری در واحدهای تجاری فرعی که طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۱ باعنوان ”داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش و  عملیات متوقف شده“، به طور مستقل یا در قالب یک مجموعه واحد، به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی نشده است باید به بهای تمام شده پس از کسر ذخیره کاهش دائمی در ارزش انباشته یا مبالغ تجدید ارزیابی و منطبق با رویه حسابداری واحد سرمایه‌گذار در مورد سرمایه‌گذاریهای بلندمدت طبق استاندارد حسابداری شماره ۱۵ با عنوان ”حسابداری سرمایه‌گذاریها“ منعکس شود. با 

اصلاحات استاندارد حسابداری شماره ۱۹

بند ۴۹ استاندارد حسابداری شماره ۱۹ به ‌شرح زیر اصلاح می‌شود:

  1. چنانچه رویدادها یا تغییر شرایط حاکی از قابل بازیافت نبودن مبلغ دفتری سرقفلی باشد، واحد تجاری باید مبلغ قابل بازیافت سرقفلی را به منظور شناسایی زیان کاهش ارزش برآورد کند. همچنین در مواردی که عمر مفید سرقفلی بیش از بیست سال برآورد شده است باید مبلغ قابل بازیافت سرقفلی حداقل در پایان هر سال مالی بررسی شود. واحد تحصیل‌کننده باید   سرقفلی را به طور سالانه یا هر زمان دیگری که نشانه‌ای از احتمال کاهش ارزش وجود داشته   باشد، طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۲ با عنوان ”کاهش ارزش داراییها“ مورد آزمون   کاهش ارزش قرار دهد. 

اصلاحات استاندارد حسابداری شماره ۲۰

بندهای ۲۵، ۲۹ و ۳۲ استاندارد حسابداری شماره ۲۰ به ‌شرح زیر اصلاح می‌شود:

  1. سهم واحد سرمایه‌گذار از خالص داراییهای واحد سرمایه‌پذیر باید به عنوان سرمایه‌گذاری بلندمدت و به صورت جداگانه در ترازنامه تلفیقی واحد سرمایه‌گذار درج شود. سرقفلی ناشی از تحصیل واحد تجاری وابسته، پس از کسر استهلاک انباشته و یا ذخیره کاهش ارزش انباشته، باید در مبلغ دفتری سرمایه‌گذاری منظور، اما به صورت جداگانه افشا شود.
  1. سرمایه‌گذاری در واحدهای تجاری وابسته در صورتهای مالی جداگانه واحد سرمایه‌گذار که صورتهای مالی تلفیقی منتشر می‌کند و طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۱ با عنوان ”داراییهای غیر جاری نگهداری شده برای فروش و عملیات متوقف شده“، به طور مستقل یا در قالب یکمجموعه واحد، به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی نشده است باید به بهای تمام ‌شده پس از کسر ذخیره کاهش دائمی در ارزش انباشته یا مبلغ تجدید ارزیابی به عنوان یک نحوه عمل مجاز جایگزین، منطبق با رویه حسابداری واحد سرمایه‌گذار در مورد سرمایه‌گذاریهای بلندمدت طبق استاندارد حسابداری شماره ۱۵ با عنوان ”حسابداری سرمایه‌گذاریها“ منعکس شود. با 

کاهش دائمی در ارزش سرمایه‌گذاری

  1. درصورت کاهش دائمی در ارزش سرمایه‌گذاری در یک واحد تجاری وابسته، مبلغ دفتری آن باید برای شناسایی کاهش مزبور تقلیل یابد. برای شناسایی این کاهش، هر سرمایه‌گذاری باید به طور جداگانه در نظر گرفته شود.   واحد تجاری برای تعیین کاهش ارزش سرمایه‌گذاری در واحد تجاری وابسته، الزامات استاندارد حسابداری شماره ۳۲ با عنوان کاهش ارزش داراییها را بکارمی‌گیرد. در استاندارد یاد شده نحوه تشخیص یک دارایی مشمول کاهش ارزش، تعیین مبلغ بازیافتنی آن، و زمان شناسایی زیان کاهش ارزش یا برگشت زیان کاهش ارزش مربوط تشریح شده است.

اصلاحات استاندارد حسابداری شماره ۲۱

بندهای ۲۰، ۲۱، ۴۴ و ۵۱ استاندارد حسابداری شماره ۲۱ به ‌شرح زیر اصلاح می‌شود:

  1. برای تعیین کاهش ارزش دارایی مورد اجاره و بهعبارت دیگر فزونی مبلغ دفتری نسبت به منافع اقتصادی آتی مورد انتظار دارایی، از استاندارد حسابداری شماره ۱۱ ۳۲ با عنوان داراییهای ثابت مشهود کاهش ارزش داراییها استفاده می‌شود.
  2. اجارهکننده باید در رابطه با اجاره‌های سرمایه‌ای موارد زیر را افشا کند:

ج   .     صورت تطبیق ناخالص مبلغ دفتری، ذخیره کاهش دائمی در ارزش انباشته دارایی و استهلاک انباشته در ابتدا و انتهای دوره که اضافات، کاهش، استهلاک دوره و سایر اقلام گردش داراییهای مورد اجاره را نشان می‌دهد،

۴۴ .      اجاره‌دهنده باید در رابطه با اجاره‌های عملیاتی موارد زیر را افشا کند:

الف.    صورت تطبیق ناخالص مبلغ دفتری، استهلاک انباشته و ذخیره کاهش دائمی در ارزش انباشته برای هر گروه اصلی از داراییهای مورد اجاره در ابتدا و انتهای دوره که حسب مورد نشان دهنده موارد زیر باشد:

–     هزینه استهلاک دوره،

–     زیانهای کاهش دائمی در ارزش شناسایی شده در صورت سود و زیان طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۲ با عنوان ” کاهش ارزش داراییها“ ،

–     برگشت زیانهای کاهش دائمی در ارزش داراییها طی دوره طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۲ با عنوان ” کاهش ارزش داراییها“،

  1. در اجاره‌های عملیاتی، اگر ارزش منصفانه در تاریخ فروش و اجاره مجدد کمتراز مبلغ دفتری باشد، زیان شناسایی می‌شود. در مورد اجاره‌های سرمایه‌ای چنین تعدیلی مورد نیاز نیست، مگر اینکه دارایی کاهش ارزش دارایی دائمی داشته باشد که در این صورت براساس استاندارد حسابداری شماره ۱۱ ۳۲ با عنوان داراییهای ثابت مشهود کاهش ارزش داراییها، مبلغ دفتری دارایی به مبلغ قابل بازیافت کاهش داده می‌شود.

اصلاحات استاندارد حسابداری شماره ۲۲

بند ۲۹ استاندارد حسابداری شماره ۲۲ و پیوست شماره ۱ آن به ‌شرح زیر اصلاح می‌شود:

  1. تناوب گزارشگری نباید موجب تغییر اصول شناخت و اندازه‌گیری حاکمبر صورتهای مالی میان‌ دوره‌ای شود. برای مثال:

الف. اصول شناخت و اندازه‌گیری زیان کاهش ارزش موجودی مواد و کالا یا زیان کاهش دائمی در ارزش داراییهای غیر جاری در دوره میانی، یکسان با اصولی است که برای تهیه صورتهای مالی سالانه اعمال می‌شود. با این حال، اگر چنین اقلامی در یک دوره میانی شناسایی و اندازه‌گیری شود ولی برآورد آنها در یک دوره میانی بعدی همان سال مالی تغییر کند، در دوره میانی بعدی برآورد اولیه از طریق احتساب ذخیره برای انباشت مبلغ زیان اضافی یا از طریق برگشت مبلغ شناسایی شده، تغییر داده می‌شود.

پیوست شماره ۱

زیان کاهش دائمی در  ارزش داراییهای غیر جاری

  1. در دوره میانی برای بررسی، شناسایی و برگشت زیان کاهش دائمی در ارزش داراییهای غیرجاری از الزامات استاندارد حسابداری شماره ۱۱ ۳۲ با عنوان داراییهای ثابت مشهود کاهش ارزش داراییها استفاده می‌شود. البته در پایان هر دوره میانی انجام محاسبات تفصیلی برای تعیین زیان کاهش دائمی در ارزش داراییهای غیر جاری لازم نیست بلکه واحد تجاری برای تعیین لزوم چنین محاسباتی، یک بررسی اجمالی را انجام می‌دهد.

اصلاحات استاندارد حسابداری شماره ۲۳

بندهای ۳۳، ۳۵ و ۳۶ استاندارد حسابداری شماره ۲۳ به ‌شرح زیر اصلاح و بند ۳۶- مکرر به آن اضافه می‌شود:

  1. سرمایه‌گذاری در واحدهای تجاری تحت کنترل مشترک در صورتهای مالی جداگانه شریک خاصی که صورتهای مالی تلفیقی تهیه می‌کند و طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۱ با عنوان ”داراییهای غیر جاری نگهداری شده برای فروش و عملیات متوقف شده“، به طور مستقل یا در قالب یک مجموعه واحد، به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی نشده است باید به بهای تمام ‌شده پس از کسر ذخیره کاهش دائمی در ارزش انباشته یا مبلغ تجدید ارزیابی به عنوان یک نحوه عمل مجاز جایگزین منعکس شود. با
  1. ۳۵. زمانیکه فروش یا آورده مذکور، شواهدی مبنی بر کاهش در خالص ارزش فروش داراییهای جاری یا زیان کاهش ارزش   دائمی  در مبلغ دفتری یک دارایی غیر جاری را  فراهم آورد، در این صورت شریک خاص باید تمام مبلغ زیان مربوط را شناسایی کند.

  1. … شریک خاص باید به روشی مشابه سهم خود را از زیان شناسایی کند، با این تفاوت که زیان را باید درصورتی بی‌درنگ شناسایی کرد که بیانگر کاهش در خالص ارزش فروش داراییهای جاری یا زیان کاهش ارزش  دائمی در مبلغ دفتری داراییهای غیر جاری باشد.

۳۶ – مکرر. شریک خاص در ارزیابی وجود نشانه‌های کاهش ارزش دارایی در معامله با مشارکت خاص، مبلغ بازیافتنی دارایی را طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۲ با عنوان کاهش ارزش داراییها تعیین می‌کند. شریک خاص در تعیین ارزش اقتصادی، جریانهای نقدی آتی دارایی را بر مبنای استفاده مستمر از دارایی و واگذاری نهایی آن توسط مشارکت خاص برآورد می‌کند.

اصلاحات استاندارد حسابداری شماره ۲۹

بند ۱۳ استاندارد حسابداری شماره ۲۹ به ‌شرح زیر اصلاح می‌شود:

  1. زمین نگهداری شده برای ساخت املاک باید به بهای تمام ‌شده پس از کسر هرگونه کاهش ارزش انباشته انعکاس یابد. تعیین زیان کاهش ارزش اینگونه زمینها تابع بندهای ۵۹ الی ۶۳ استاندارد حسابداری شماره ۱۱ ۳۲ با عنوان ”داراییهای ثابت مشهود“ ”کاهش ارزش داراییها“ است.

استاندارد ‌حسابداری‌ شماره ۳۲

کاهش‌ ارزش‌ داراییها

پیوست شماره ۳

مثالهای توضیحی

  
فهرست مندرجاتبند
  
مثال ۱.    شناسایی واحدهای مولد وجه نقد۲۲ ‏-‏ ۱
الف.    فروشگاه زنجیره‌ای۴ ‏-‏ ۱
ب  .   کارخانه میانی در یک فرآیند تولید۱۰ ‏-‏ ۵
ج   .   واحد تجاری تک محصولی۱۶ ‏-‏ ۱۱
د    .   عناوین مجلات۱۹ ‏-‏ ۱۷
ﻫ    .   ساختمانی که بخشی از آن در اجاره دیگران و بقیه مورد استفاده مالک است۲۲ ‏-‏ ۲۰
مثال ۲ .  محاسبه ارزش اقتصادی و شناسایی زیان کاهش ارزش۳۳ ‏-‏ ۲۳
مثال ۳ .   برگشت زیان کاهش ارزش۳۹ ‏-‏ ۳۴
مثال ۴ .  نحوه برخورد با تجدید ساختار آتی۴۹ ‏-‏ ۴۰
مثال ۵ .  نحوه برخورد با مخارج آتی۵۷ ‏-‏ ۵۰
مثال ۶ .  آزمون کاهش ارزش واحدهای مولد وجه نقد دارای سرقفلی و حقوق اقلیت۶۴ ‏-‏ ۵۸
مثال ۷ .  تخصیص داراییهای مشترک۷۵ ‏-‏ ۶۵
مثال ۸ .  نحوه افشای واحدهای مولد وجه نقد دارای سرقفلی و داراییهای نامشهود با عمر مفید نامعین۸۵ ‏-‏ ۷۶

مثالهای توضیحی

این مثالها جنبه توضیحی دارد و بخشی از استاندارد حسابداری شماره ۳۲ محسوب نمی‌شود. در کلیه مثالهای این پیوست فرض می‌شود که هیچ معامله دیگری جز آنچه تشریح شده است، وجود ندارد.

مثال ۱ .  شناسایی واحدهای مولد وجه نقد

هدف این مثال عبارتست از:

الف.    مشخص کردن نحوه شناسایی واحدهای مولد وجه نقد در وضعیتهای مختلف.

ب  .    روشن ساختن عواملی که واحد تجاری ممکن است در شناسایی واحد مولد وجه نقدی که دارایی متعلق به آن است، در نظر بگیرد.

الف .  فروشگاه زنجیره‌ای

موضوع

۱ .    فروشگاه‏ ”الف“ متعلق به شرکت فروشگاههای زنجیره‌ای ‏”ب“‏ است. فروشگاه ”الف“ کلیه کالاهای خود را تنها از واحد خرید شرکت ‏”ب“‏ تأمین می‌کند. قیمت‌گذاری، بازاریابی، تبلیغات و سیاستگذاری نیروی انسانی (به‌جز استخدام صندوقدار و فروشنده) فروشگاه‏ ”الف“ توسط شرکت ‏”ب“‏ انجام می‌شود. شرکت ‏”ب“‏ همچنین ۵ فروشگاه در شهری که فروشگاه‏ ”الف“ در آن واقع است (در مناطق مختلف) و ۲۰ فروشگاه در سایر شهرها دارد. کلیه فروشگاهها به ‌روشی مشابه با فروشگاه‏ ”الف“ مدیریت می‌شود. فروشگاه‏ ”الف“ و ۴ فروشگاه دیگر، پنج سال قبل خریداری و سرقفلی آنها شناسایی شده است. با توجه به این شرایط، واحد مولد وجه نقد برای فروشگاه‏ ”الف“ چیست؟

تجزیـه و تحلیل

۲  .   برای شناسایی واحد مولد وجه نقد فروشگاه ”الف“، واحد تجاری نکاتی چون موارد زیر را در نظر می‌گیرد:

الف.   آیا گزارشگری مدیریت داخلی طوری طراحی شده است که ارزیابی عملکرد برمبنای تک تک فروشگاهها امکان پذیر باشد؟

ب .   آیا فعالیت تجاری بر مبنای سود تک‌تک فروشگاهها انجام می‌شود یا بر مبنای سود ناحیه/ شهر؟

۳  .   همه فروشگاههای شرکت ‏”ب“‏ در مناطق مختلف پراکنده هستند و احتمالاً مشتریان مختلفی دارند. بنابراین، اگرچه فروشگاه‏ ”الف“ در سطح کل شرکت، مدیریت می‌شود، لیکن جریانهای نقدی ورودی آن تا حد زیادی مستقل از سایر فروشگاههای شرکت ‏”ب“‏ است. بنابراین، فروشگاه ”الف“ به احتمال زیاد یک واحد مولد وجه نقد است.

۴  .   اگر واحد مولد وجه نقد‏ ”الف“ بیانگر پایین‌ترین سطح شرکت ‏”ب“‏ باشد که در آن، سرقفلی با هدف مدیریت داخلی نظارت می‌شود، شرکت ‏”ب“‏ آزمون کاهش ارزش تشریح شده در بند ۸۲ استاندارد حسابداری شماره ۳۲ را برای آن واحد مولد وجه نقد بکار می‌گیرد. اگر اطلاعات مربوط به مبلغ دفتری سرقفلی در سطح واحد مولد وجه نقد فروشگاه‏ ”الف“ در دسترس نباشد و با هدف مدیریت داخلی نظارت نشود، در این ‌صورت شرکت فروشگاههای زنجیره‌ای ”ب“، آزمون کاهش ارزش تشریح شده در بند ۸۰  استاندارد حسابداری شماره ۳۲ را برای آن واحد مولد وجه نقد بکارمی‌گیرد.

ب .  کارخانه میانی در یک فرآیند تولید

موضوع

۵  .   کارخانه ”ج“، مواد اولیه عمده برای تولید محصول نهایی خود را از کارخانه ‏”ب“‏ (هر دو متعلق به یک واحد تجاری) خریداری می‌کند. قیمت انتقالی محصولات کارخانه ‏”ب“‏ به کارخانه ‏”ج“‏ به گونه‌ای تعیین شده است که کل سود به کارخانه ‏”ب“‏ منتقل می‌شود. ۸۰ درصد از محصول نهایی کارخانه‏ ”ج“ ‏به مشتریان خارج از واحد تجاری فروخته می‌شود. ۶۰ درصد از محصول نهایی کارخانه ‏”ب“‏ به کارخانه‏ ”ج“ ‏و۴۰ درصد مابقی به مشتریان خارج از واحد تجاری فروخته می‌شود.

در هر یک از حالتهای زیر، واحدهای مولد وجه نقد برای کارخانه‌های ‏”ب“‏ و‏ ”ج“ ‏چیست؟

حالت اول :

کارخانه ‏”ب“‏ می‌تواند محصولاتی را که به کارخانه ”ج“ ‏می‌فروشد، در یک بازار فعال به فروش برساند. قیمتهای انتقالی داخلی بیش از قیمتهای بازار است.

حالت دوم:

هیچ بازار فعالی برای محصولاتی که کارخانه ‏”ب“‏ به کارخانه ”ج“ ‏می‌فروشد، وجود ندارد.

تجزیه و تحلیل

حالت اول

۶  .   کارخانه ‏”ب“‏ می‌تواند محصولات خود را در یک بازار فعال به فروش برساند، لذا جریانهای نقدی ورودی آن تا حد زیادی مستقل از جریانهای نقدی ورودی ناشی از کارخانه‏ ”ج“ ‏است. بنابراین، کارخانه ‏”ب“‏ به احتمال زیاد یک واحد مولد وجه نقد جداگانه است، اگرچه بخشی از تولیدات آن توسط کارخانه‏ ”ج“ ‏مورد استفاده قرار می‌گیرد (بند ۶۶ استاندارد حسابداری شماره ۳۲ را ملاحظه نمایید).

۷  .   کارخانه ”ج“ ‏نیز به احتمال زیاد یک واحد مولد وجه نقد جداگانه است. کارخانه ‌ج، ۸۰ درصد از تولیدات خود را به مشتریان خارج از واحد تجاری می‌فروشد؛ بنابراین، جریانهای نقدی ورودی آن را می‌توان تا حد زیادی مستقل تلقی کرد.

۸  .   قیمتهای انتقالی داخلی، منعکس‌کننده قیمتهای بازار برای محصول کارخانه ”ب“‏ نیست. بنابراین، برای تعیین ارزش اقتصادی کارخانه‌های ‏”ب“‏ و ”ج“، واحد تجاری بودجه‌ها و یا پیش‌بینی‌های مالی را به‌گونه‌ای تعدیل می‌کند که منعکس‌کننده بهترین برآورد مدیریت از قیمتهای آتی مبتنی بر معاملات حقیقی در مورد محصولاتی باشد که کارخانه ‏”ب“‏ به کارخانه ”ج“ ‏می‌فروشد (بند ۶۶ استاندارد حسابداری شماره ۳۲ را ملاحظه نمایید).

حالت دوم

۹  .   به احتمال زیاد، مبلغ بازیافتنی هر کارخانه را نمی‌توان مستقل از مبلغ بازیافتنی کارخانه دیگر ارزیابی کرد، زیرا:

الف.   اکثر تولیدات کارخانه ‏”ب“‏ به صورت داخلی مصرف می‌شود و نمی‌توان آن را در یک بازار فعال به فروش رساند. بنابراین، جریانهای نقدی ورودی کارخانه ‏”ب“‏ به تقاضا برای محصولات کارخانه‏ ”ج“ ‏بستگی دارد. درنتیجه، کارخانه ‏”ب“‏ نمی‌تواند جریانهای نقدی ورودی که تا حد زیادی مستقل از کارخانه‏ ”ج“ ‏باشد، ایجاد کند.

ب .   هر دو کارخانه، تحت مدیریت واحد اداره می‌شوند.

۱۰ .  درنتیجه، به احتمال زیاد، کارخانه‌های ‏”ب“‏ و‏ ”ج“ ‏با هم، کوچکترین گروه داراییهایی است که جریانهای نقدی ورودی که تا حد زیادی مستقل است، ایجاد می‌کند.

ج  .  واحد تجاری تک محصولی

موضوع

۱۱ .  واحد تجاری‏ ”الف“ یک‌ نوع محصول تولید می‌کند و مالک کارخانه‌های ”ب“،‏ ”ج“ ‏و‏ ”د“ ‏است. هرکدام از این کارخانه‌ها در یک قاره قرار دارند. تولیدات کارخانه ‏”ب“‏ در کارخانه‌های‏ ”ج“ ‏یا‏ ”د“‏، مونتاژ می‌شود. مجموع ظرفیت کارخانه‌های‏ ”ج“ ‏و‏ ”د“ ‏به طور کامل مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. محصولات واحد تجاری ”الف“ از طریق کارخانه ”ج“ ‏یا‏ ”د“ ‏به سراسر جهان فروخته می‌شود. برای مثال، اگر بتوان تولید کارخانه ”ج“ ‏را سریعتر از کارخانه ”د“ ‏تحویل داد، می‌توان آن را در قاره محل استقرار کارخانه ”د“ ‏فروخت. میزان استفاده از کارخانه‌های‏ ”ج“ ‏و‏ ”د“ ‏به تخصیص فروشها‌ بین دو محل بستگی دارد.

در هر یک از حالتهای زیر، واحدهای مولد وجه نقد برای کارخانه‌های ”ب“،‏ ”ج“ ‏و‏ ”د“ ‏چیست؟

حالت اول :   برای محصولات کارخانه ‏”ب“‏ بازار فعالی وجود دارد.

حالت دوم :   برای محصولات کارخانه ‏”ب“‏ بازار فعالی وجود ندارد.

تجزیه و تحلیل

حالت اول

۱۲ .  به احتمال زیاد، کارخانه ‏”ب“‏ یک واحد مولد وجه نقد جداگانه است، زیرا بازار فعالی برای محصولات آن وجود دارد.

۱۳ .  اگرچه بازار فعالی برای محصولات مونتاژ شده توسط کارخانه‌های ”ج“ ‏و‏ ”د“ ‏وجود دارد، لیکن جریانهای نقدی ورودی کارخانه‌های ”ج“ ‏و‏ ”د“ ‏به تخصیص تولید در دو محل بستگی دارد. بعید است که بتوان جریانهای نقدی ورودی آتی را برای کارخانه‌های‏ ”ج“ ‏و‏ ”د“ ‏به ‌صورت جداگانه تعیین نمود. بنابراین، به احتمال زیاد کارخانه‌های‏ ”ج“ ‏و‏ ”د“ ‏با هم، کوچکترین گروه داراییهای قابل تشخیص است که جریانهای نقدی ورودی که تا حد زیادی مستقل است، ایجاد می‌کند.

۱۴ .  برای تعیین ارزش اقتصادی کارخانه‌ ‏”ب“‏ و کارخانه‌های‏ ”ج“ ‏و‏ ”د“ ‏باهم، واحد تجاری‏ ”الف“ بودجه‌ها و یا پیش‌بینی‌های مالی را به‌گونه‌ای تعدیل می‌کند که منعکس‌کننده بهترین برآورد از قیمتهای آتی مبتنی‌ بر معاملات حقیقی در مورد محصولات کارخانه ‏”ب“‏ باشد (بند ۶۶ استاندارد حسابداری شماره ۳۲ را ملاحظه نمایید).

حالت دوم

۱۵ .  به احتمال زیاد، مبلغ بازیافتنی هر کارخانه‌ را نمی‌توان به طور مستقل برآورد کرد، زیرا:

الف.   بازار فعالی برای محصولات کارخانه ‏”ب“‏ وجود ندارد. بنابراین، جریانهای نقدی ورودی کارخانه ‏”ب“‏ به فروش محصول نهایی توسط کارخانه‌های ”ج“ ‏و‏ ”د“ ‏بستگی دارد.

ب .   اگرچه بازار فعالی برای محصولات مونتاژ شده توسط کارخانه‌های ”ج“ ‏و‏ ”د“ ‏وجود دارد، لیکن جریانهای نقدی ورودی کارخانه‌های‏ ”ج“ ‏و‏ ”د“ ‏به تخصیص تولید به آنها بستگی دارد. بعید است که جریانهای نقدی ورودی آتی کارخانه‌های‏ ”ج“ ‏و‏ ”د“ ‏را بتوان به صورت جداگانه تعیین نمود.

۱۶ .  درنتیجه، به احتمال زیاد، کارخانه‌های ”ب“،‏ ”ج“ ‏و‏ ”د“ ‏با هم (یعنی واحد تجاری ”الف“)، کوچکترین گروه داراییهای قابل تشخیص است که جریانهای نقدی ورودی که تا حد زیادی مستقل است، ایجاد می‌کند.

د  .  عناوین مجلات

موضوع

۱۷ .  یک ناشر مالک ۱۵۰ عنوان مجله است که ۷۰ مورد آن خریداری شده و ۸۰ مورد دیگر را خود ایجاد کرده است. بهای پرداختی برای عناوین مجلات خریداری شده به عنوان دارایی نامشهود شناسایی می‌شود. مخارج تهیه و انتشار مجلات و نگهداشت عناوین فعلی هنگام وقوع به عنوان هزینه شناسایی می‌شود. جریانهای نقدی ورودی ناشی از فروش مستقیم و تبلیغات، برای هر عنوان مجله قابل شناسایی است. عناوین توسط بخشهای مشتریان مدیریت می‌گردد. میزان درآمد تبلیغات برای هر عنوان مجله به تنوع عناوین موجود در بخش مشتری که عنوان مجله مزبور به آن مربوط می‌شود، بستگی دارد. سیاست مدیریت بر این است که عناوین قدیمی را قبل از پایان عمر مفید آنها کنار بگذارد و بلافاصله آن را با عناوین جدید برای همان بخش از مشتریان، جایگزین نماید.

واحد مولد وجه نقد یک عنوان مجله منفرد، چیست؟

تجزیه و تحلیل

۱۸ .  به احتمال زیاد، مبلغ بازیافتنی یک مجله منفرد را می‌توان برآورد کرد. حتی اگر سطح درآمد تبلیغات یک عنوان مجله تا حد معینی از سایر عناوین موجود برای همان بخش از مشتریان تأثیر بپذیرد، جریانهای نقدی ورودی ناشی از فروش‌های مستقیم و تبلیغات، برای هر عنوان مجله قابل شناسایی است. به علاوه، اگرچه عناوین مجلات توسط بخشهای مشتریان مدیریت می‌شود، لیکن تصمیمات مربوط به کنارگذاری عناوین مجلات، برای تک‌تک مجلات به صورت جداگانه گرفته می‌شود.

۱۹ .  بنابراین، هر یک از عناوین مجلات به احتمال زیاد، جریانهای نقدی ورودی ایجاد می‌کند که به میزان عمده‌ای از دیگری مستقل است و هر عنوان مجله، یک واحد مولـد وجه نقد جداگانه می‌باشد.

ﻫ  .   ساختمانی که بخشی از آن در اجاره دیگران و بقیه مورد استفاده مالک است

موضوع

۲۰ .  شرکت‏ ”الف“ یک واحد تولیدی است. این شرکت دارای یک ساختمان اداره مرکزی است که بخشی از آن در اجاره دیگران و بقیه مورد استفاده خود شرکت است. قرارداد اجاره با مستأجر ۵ ساله است.

واحد مولد وجه نقد برای ساختمان چیست؟

تجزیه و تحلیل

۲۱ .  هدف اصلی از نگهداری این ساختمان، پشتیبانی فعالیتهای تولیدی شرکت ”الف“ است. بنابراین، نمی‌توان کل ساختمان را مولد جریانهای نقدی ورودی تلقی کرد که به میزان عمده‌ای مستقل از جریانهای نقدی کل واحد تجاری باشد. در نتیجه، واحد مولد وجه نقد برای ساختمان، به احتمال زیاد شرکت ”الف“ به عنوان یک مجموعه، است.

۲۲ .  ساختمان به عنوان یک سرمایه‌گذاری نگهداری نمی‌شود. بنابراین، تعیین ارزش اقتصادی ساختمان بر مبنای برآورد اجاره بهای آتی آن در بازار، مناسب نیست.

مثال ۲ .   محاسبه ارزش اقتصادی و شناسایی زیان کاهش ارزش

در این مثال، اثرات مالیاتی نادیده گرفته می‌شود.

موضوع و محاسبه ارزش اقتصادی

۲۳ .  در پایان سال ۰X13، واحد تجاری ”الف“، واحد تجاری ‏”ب“‏ را به مبلغ ۰۰۰ر۱۰ میلیون ریال تحصیل می‌کند. واحد تجاری ‏”ب“‏ دارای کارخانه‌های تولیدی در سه کشور می‌باشد.

جدول ۱ –   داده‌ها در پایان سال ۰X13

 تخصیص

 

قیمت خرید

ارزش منصفانه

 

داراییهای قابل تشخیص

سرقفلی
 میلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریال(۱)
فعالیتها در کشور ج۰۰۰ر۳۰۰۰ر۲۰۰۰ر۱
فعالیتها در کشور ”د“۰۰۰ر۲۵۰۰ر۱۵۰۰
فعالیتها در کشور ”ﻫ“۰۰۰ر۵۵۰۰ر۳۵۰۰ر۱
جمع۰۰۰ر۱۰۰۰۰ر۷۰۰۰ر۳
    

(۱)     فعالیتها در هر کشور بیانگر پایین‌ترین سطحی است که بر سرقفلی به منظور مدیریت داخلی نظارت می‌شود (سرقفلی معادل تفاوت بین قیمت خرید فعالیتها در هر کشور، طبق قرارداد خرید و ارزش منصفانه داراییهای قابل تشخیص است).

۲۴ .  از آنجا که‌ سرقفلی به فعالیتهای موجود در هر کشور تخصیص داده شده است، هریک از فعالیتها باید به صورت سالانه، یا در صورت وجود نشانه‌ای از امکان کاهش ارزش، در فواصل زمانی کوتاهتر مورد آزمون کاهش ارزش قرار گیرند (بند ۸۲ استاندارد حسابداری شماره ۳۲ را ملاحظه نمایید).

۲۵ .  مبالغ بازیافتنی (یعنی بیشترین مبلغ از بین ارزش اقتصادی و خالص ارزش فروش) واحدهای مولد وجه نقد بر مبنای محاسبات ارزش اقتصادی تعیین می‌شود. در پایان سالهای ۰X13 و ۱X13، ارزش اقتصادی هر یک از واحدهای مولد وجه نقد بیش از مبلغ دفتری آنهاست. بنابراین، فعالیتهای هر کشور و سرقفلی تخصیص داده شده به آن فعالیتها بدون کاهش ارزش تلقی می‌شود.

۲۶ .  در ابتدای سال ۲X13 دولت جدیدی در کشور‏ ”ج“ ‏انتخاب می‌شود. این دولت مقرراتی را وضع می‌کند که به موجب آن، محدودیتهای بااهمیتی بر صادرات محصول اصلی واحد تجاری‏ ”الف“ حاکم می‌شود. درنتیجه، برای آینده قابل پیش‌بینی، تولید واحد تجاری‏ ”الف“ در کشور‏ ”ج“ ‏به میزان ۴۰ درصد کاهش خواهد یافت.

۲۷ .  با توجه به محدودیتهای صادراتی عمده و کاهش تولید ناشی از آن، واحد تجاری ”الف“ باید مبلغ بازیافتنی فعالیتهای کشور‏ ”ج“ ‏در ابتدای سال ۲X13 را برآورد کند.

۲۸ .  واحد تجاری‏ ”الف“ داراییهای قابل تشخیص فعالیتهای کشور‏ ”ج“ ‏را طی ۱۲ سال و سرقفلی ناشی از ترکیب تجاری را طی ۲۰ سال با روش خط مستقیم مستهلک می‌کند و ارزش باقیمانده‌ای را برای آنها برآورد نمی‌کند.

۲۹ .  واحد تجاری‏ ”الف“ برای تعیین ارزش اقتصادی واحد مولد وجه نقد کشور‏ ”ج“ ‏(جدول شماره ۲ را ملاحظه نمایید) اقدامات زیر را انجام می‌دهد:

الف.   بر مبنای آخرین بودجه‌ها و یا پیش‌بینی‌های مالی مورد تأیید مدیریت برای ۵ سال آینده (سالهای ۲X13 تا ۶X13) جریانهای نقدی را پیش‌بینی می‌کند.

ب .   جریانهای نقدی سالهای بعد (سالهای ۷X13 تا ۲Y13) را بر مبنای نرخهای رشد نزولی برآورد می‌کند. نرخ رشد برای ۷X13، ۳ درصد برآورد می‌شود. این نرخ از متوسط نرخ رشد بلندمدت در بازار کشور‏ ”ج“ ‏کمتر است.

ج  .   نرخ تنزیل ۱۵ درصد را انتخاب می‌کند که بیانگر نرخی( قبل از مالیات) است که ارزیابیهای جاری بازار از ارزش زمانی پول و خطرات خاص واحد مولد وجه نقد کشور ”ج“ ‏را نشان می‌دهد.

شناسایی و اندازه‌گیری زیان کاهش ارزش

۳۰ .  مبلغ بازیافتنی واحد مولد وجه نقد کشور ”ج“، ۳۶۰ر۱ میلیون ریال است.

۳۱ .  واحد تجاری‏ ”الف“ مبلغ بازیافتنی واحد مولد وجه نقد کشور‏ ”ج“ ‏را با مبلغ دفتری آن مقایسه می‌کند (جدول شماره ۳ را ملاحظه نمایید).

۳۲ .  به دلیل اینکه مبلغ دفتری به میزان ۴۲۳ر۱ میلیون ریال بیش از مبلغ بازیافتنی است، واحد تجاری ”الف“ زیان کاهش ارزش به میزان ۴۲۳ر۱ میلیون ریال را بلافاصله در سود و زیان شناسایی می‌کند. مبلغ دفتری سرقفلی مربوط به عملیات کشور ”ج“ ‏قبل از کاهش دادن مبلغ دفتری سایر داراییهای قابل تشخیص واحد مولد وجه نقد کشور‏ ”ج“ ‏حذف می‌شود (بند ۹۱ استاندارد حسابداری شماره ۳۲ را ملاحظه نمایید).

۳۳ .  اثرات مالیاتی به صورت مجزا به حساب منظور می‌شود.

جدول ۲ –   محاسبه ارزش اقتصادی واحد مولد وجه نقد کشور ”ج“ ‏در ابتدای سال ۲X13

سالنرخ

 

رشد بلندمدت

جریانهای نقدی آتیعامل ارزش فعلی

 

با نرخ تنزیل ۱۵%  (۳)

جریانهای نقدی آتی تنزیل ‌شده
  میلیون ریال میلیون ریال
۲X13(1=n) ۲۳۰(۱)۸۶۹۵۷/۰۲۰۰
۳X13 ۲۵۳(۱)۷۵۶۱۴/۰۱۹۱
۴X13 ۲۷۳(۱)۶۵۷۵۲/۰۱۸۰
۵X13 ۲۹۰(۱)۵۷۱۷۵/۰۱۶۶
۶X13 ۳۰۴(۱)۴۹۷۱۸/۰۱۵۱
۷X13 ۳%۳۱۳(۲)۴۳۲۳۳/۰۱۳۵
۸X13(۲)%۳۰۷(۲)۳۷۵۹۴/۰۱۱۵
۹X13(۶)%۲۸۹(۲)۳۲۶۹۰/۰۹۴
۰Y13(۱۵)%۲۴۵(۲)۲۸۴۲۶/۰۷۰
۱Y13(۲۵)%۱۸۴(۲)۲۴۷۱۹/۰۴۵
۲Y13(11=n)(۶۷)%۶۱(۲)۲۱۴۹۴/۰۱۳
ارزش اقتصادی      ۳۶۰ر۱
     

(۱)   مبتنی‌ بر بهترین برآورد مدیریت از خالص جریانهای نقدی پیش‌بینی شده (پس از کاهش ۴۰ درصدی تولید در کشور ”ج“).

(۲)   مبتنی‌ بر تسری جریانهای نقدی سال گذشته با استفاده از نرخهای رشد نزولی.

(۳)   عامل ارزش فعلی با استفاده از رابطه  محاسبه می‌شود که در آن a نرخ تنزیل و n دوره تنزیل است.

جدول ۳ –  محاسبه و تخصیص زیان کاهش ارزش برای واحد مولد وجه نقد کشور ”ج“ ‏در ابتدای سال ۲X13

 سرقفلیداراییهای

 

قابل تشخیص

جمع
 میلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریال
ابتدای سال ۲X13   
بهای تمام شده  ۰۰۰ر۱  ۰۰۰ر۲  ۰۰۰ر۳
استهلاک انباشته ۱X13(۵۰)(۱۶۷)(۲۱۷)
بهای تمام شده مستهلک شده  ۹۵۰  ۸۳۳ر۱  ۷۸۳ر۲
کاهش ارزش انباشته(۹۵۰)(۴۷۳)(۴۲۳ر۱)
مبلغ دفتری  ۰  ۳۶۰ر۱  ۳۶۰ر۱

مثال ۳ .  برگشت زیان کاهش ارزش

از داده‌های مثال ۲ درمورد واحد تجاری‏ ”الف“ به همراه اطلاعات تکمیلی ارائه شده در این مثال استفاده نمایید. در این مثال، اثرات مالیاتی نادیده گرفته می‌شود.

موضوع

۳۴ .  در سال ۳X13 دولت جدید همچنان مسئول اداره امور کشور‏ ”ج“ ‏است، اما وضعیت تجاری آن کشور رو به بهبود است. آثار منفی قوانین صادراتی بر تولید واحد تجاری ”الف“، کاهش یافته است و درنتیجه مدیریت پیش‌بینی می‌کند که تولید به میزان ۳۰ درصد رشد نماید. این تغییر مساعد، واحد تجاری‏ ”الف“ را ملزم به تجدید برآورد مبلغ بازیافتنی خالص داراییهای عملیات واقع در کشور‏ ”ج“ ‏می‌کند (بند ۹۶ استاندارد حسابداری شماره ۳۲ را ملاحظه نمایید). واحد مولـد وجه نقد برای خالص داراییهای عملیات واقع در کشور ”ج“، هنوز عملیات واقع در کشور‏ ”ج“ ‏است.

۳۵ .  محاسبات مشابه مثال ۲ نشان می‌دهد که مبلغ بازیافتنی واحد مولد وجه نقد واقع در کشور‏ ”ج“ ‏در حال حاضر معادل ۹۱۰ر۱ میلیون ریال است.

برگشت زیان کاهش ارزش

۳۶ .  واحد تجاری‏ ”الف“ مبلغ بازیافتنی و مبلغ دفتری واحد مولد وجه نقد در کشور‏ ”ج“ ‏را با هم مقایسه می‌کند.

جدول ۱ –  محاسبه مبلغ دفتری واحد مولد وجه نقد واقع در کشور‏ ”ج“ ‏در پایان سال ۳X13

 سرقفلیداراییهای

 

قابل تشخیص

جمع
 میلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریال
ابتدای سال ۲X13 (مثال ۲)   
بهای تمام شده  ۰۰۰ر۱  ۰۰۰ر۲  ۰۰۰ر۳
استهلاک انباشته(۵۰)(۱۶۷)(۲۱۷)
کاهش ارزش انباشته(۹۵۰)(۴۷۳)(۴۲۳ر۱)
مبلغ دفتری  ۰  ۳۶۰ر۱  ۳۶۰ر۱
    
پایان سال ۳X13   
استهلاک سالهای ۲X13 و ۳X13(1)(۲۴۷)(۲۴۷)
مبلغ دفتری  ۰  ۱۱۳ر۱  ۱۱۳ر۱
مبلغ بازیافتنی    ۹۱۰ر۱
مازاد مبلغ بازیافتنی نسبت به مبلغ دفتری    ۷۹۷
    

(۱)   پس از شناسایی زیان کاهش ارزش در ابتدای سال ۲X13، واحد تجاری‏ ”الف“ استهلاک داراییهای قابل تشخیص واقع در کشور‏ ”ج“ ‏را بر مبنای مبلغ دفتری تعدیل شده و عمر مفید باقیمانده (۱۱ سال) بازنگری می‌کند (از ۷/۱۶۶ میلیون ریال به ۶/۱۲۳ میلیون ریال در هر سال).

۳۷ .  از زمان آخرین زیان کاهش ارزش شناسایی شده، تغییر مساعدی در برآوردهای مورد استفاده جهت تعیین مبلغ بازیافتنی خالص داراییهای واقع در کشور‏ ”ج“ ‏رخ داده است. بنابراین، طبق بند ۹۸ استاندارد حسابداری شماره ۳۲، واحد تجاری‏ ”الف“ زیان کاهش ارزش شناسایی شده در سال ۲X13 را برگشت می‌دهد.

۳۸ .  طبق بندهای ۱۰۶ و ۱۰۷ استاندارد حسابداری شماره ۳۲، واحد تجاری‏ ”الف“ مبلغ دفتری داراییهای قابل تشخیص واقع در کشور‏ ”ج“ ‏را به میزان ۳۸۷ میلیون ریال (جدول شماره ۳ را ملاحظه نمایید)، یعنی تا کمترین مبلغ از بین مبلغ بازیافتنی (۹۱۰ر۱ میلیون ریال) و بهای تمام شده مستهلک شده داراییهای قابل تشخیص (۵۰۰ر۱ میلیون ریال) افزایش می‌دهد (جدول شماره ۲ را ملاحظه نمایید). این افزایش بلافاصله در سود و زیان شناسایی می‌گردد.

۳۹ .  طبق بند ۱۰۸ استاندارد حسابداری شماره ۳۲، زیان کاهش ارزش سرقفلی برگشت نمی‌شود.

جدول ۲-   تعیین بهای تمام شده مستهلک شده داراییهای قابل تشخیص واقع در کشور‏ ”ج“ ‏ در پایان سال۳X13

 داراییهای قابل تشخیص
 میلیون ریال
پایان سال ۳X13 
بهای تمام شده  ۰۰۰ر۲
استهلاک انباشته (۷/۱۶۶×۳ سال)(۵۰۰)
بهای تمام شده مستهلک شده  ۵۰۰ر۱
مبلغ دفتری (جدول شماره ۱)  ۱۱۳ر۱
تفاوت  ۳۸۷

جدول ۳-   مبلغ دفتری داراییهای واقع در کشور‏ ”ج“ ‏در پایان سال۳X13

 سرقفلیداراییهای قابل تشخیصجمع
 میلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریال
پایان سال ۳X13   
بهای تمام شده  ۰۰۰ر۱۰۰۰ر۲  ۰۰۰ر۳
استهلاک انباشته(۵۰)(۴۱۴)(۴۶۴)
کاهش ارزش انباشته(۹۵۰)(۴۷۳)(۴۲۳ر۱)
مبلغ دفتری  ۰  ۱۱۳ر۱  ۱۱۳ر۱
برگشت زیان کاهش ارزش  ۰  ۳۸۷  ۳۸۷
مبلغ دفتری جدید  ۰  ۵۰۰ر۱  ۵۰۰ر۱

مثال ۴ .  نحوه برخورد با تجدید ساختار آتی

در این مثال، اثرات مالیاتی نادیده گرفته می‌شود.

موضوع

۴۰ .  در پایان سال ۰X13، واحد تجاری ”م“ کارخانه‌ای را مورد آزمون کاهش ارزش قرار می‌دهد. این کارخانه، یک واحد مولد وجه نقد است. داراییهای این کارخانه به بهای تمام شده مستهلک شده نگهداری می‌شود. مبلغ دفتری این کارخانه ۰۰۰ر۳ میلیون ریال و عمر مفید باقیمانده آن ۱۰ سال است.

۴۱ .  مبلغ بازیافتنی کارخانه (یعنی بیشترین مبلغ از بین ارزش اقتصادی و خالص ارزش فروش) بر مبنای ارزش اقتصادی آن محاسبه می‌شود. برای محاسبه ارزش اقتصادی از نرخ تنزیل ۱۴ درصد (قبل از مالیات) استفاده می‌شود.

۴۲ .  بودجه‌های مورد تأیید مدیریت نشان می‌دهد که:

الف.  در پایان سال۳X13، کارخانه با مخارج برآوردی معادل ۱۰۰ میلیون ریال تجدید ساختار خواهد شد. اما از آنجا که واحد تجاری ”م“ هنوز متعهد به تجدید ساختار نیست، ذخیره‌ای برای مخارج تجدید ساختار آتی شناسایی نشده است.

ب .  منافع آتی حاصل از این تجدید ساختار به صورت کاهش جریانهای نقدی خروجی آتی خواهد بود.

۴۳ .  در پایان سال ۲X13، واحد تجاری ”م“ متعهد به انجام تجدید ساختار می‌شود. مخارج تجدید ساختار کماکان معادل ۱۰۰ میلیون ریال برآورد می‌شود و از این ‌رو برای آن ذخیره‌ شناسایی می‌گردد. جریانهای نقدی آتی برآوردی کارخانه که براساس آخرین بودجه‌های مورد تأیید مدیریت می‌باشد، در بند ۴۷ منعکس شده و نرخ تنزیل فعلی، مشابه پایان سال ۰X13 است.

۴۴ .  در پایان سال ۳X13، مخارج واقعی تجدید ساختار معادل ۱۰۰ میلیون ریال متحمل و پرداخت شد. جریانهای نقدی آتی برآوردی کارخانه مندرج در آخرین بودجه‌های مورد تأیید مدیریت و نرخ تنزیل فعلی، همچنان مشابه پایان سال ۲X13 است.

در پایان سال ۰X13

جدول ۱-       محاسبه ارزش اقتصادی کارخانه در پایان سال ۰X13

سالجریانهای نقدیتنزیل شده

 

با نرخ ۱۴%

 میلیون ریالمیلیون ریال
۱X13۳۰۰۲۶۳
۲X13۲۸۰۲۱۵
۳X13۴۲۰(۱)۲۸۳
۴X13۵۲۰(۲)۳۰۸
(ادامه جدول ۱)
سالجریانهای نقدیتنزیل شده

 

با نرخ ۱۴%

 میلیون ریالمیلیون ریال
۵X13۳۵۰(۲)۱۸۲
۶X13۴۲۰(۲)۱۹۱
۷X13۴۸۰(۲)۱۹۲
۸X13۴۸۰(۲)۱۶۸
۹X13۴۶۰(۲)۱۴۱
۰Y13۴۰۰(۲)۱۰۸
ارزش اقتصادی  ۰۵۱ر۲
  

(۱)     شامل مخارج برآوردی تجدید ساختار که در بودجه‌های مدیریت منعکس شده، نمی‌باشد.

(۲)     شامل منافع برآوردی مورد انتظار از تجدید ساختار که در بودجه‌های مدیریت منعکس شده، نمی‌باشد.

۴۵ .  مبلغ بازیافتنی کارخانه (ارزش اقتصادی) کمتر از مبلغ دفتری (بهای تمام شده مستهلک شده) آن است. بنابراین، واحد تجاری ”م“ زیان کاهش ارزش برای کارخانه شناسایی می‌‌کند.

جدول ۲ –     محاسبه زیان کاهش ارزش در پایان سال ۰X13

 کارخانه
 میلیون ریال
بهای تمام شده مستهلک شده  ۰۰۰ر۳
مبلغ بازیافتنی (جدول شماره ۱)  ۰۵۱ر۲
زیان کاهش ارزش(۹۴۹)
مبلغ دفتری  ۰۵۱ر۲
  

در پایان سال ۱X13

۴۶ .  رویدادی که مستلزم برآورد مجدد مبلغ بازیافتنی کارخانه باشد واقع نگردیده است. بنابراین، نیازی به محاسبه مبلغ بازیافتنی نیست.

در پایان سال۲X13

۴۷ .  واحد تجاری ”م“ متعهد به تجدید ساختار است. بنابراین، جهت تعیین ارزش اقتصادی کارخانه، منافع مورد انتظار حاصل از تجدید ساختار در پیش‌بینی جریانهای نقدی در نظر گرفته می‌شود. درنتیجه جریانهای نقدی آتی برآوردی که در محاسبه ارزش اقتصادی پایان سال ۰X13 مورد استفاده قرار می‌گیرد، افزایش می‌یابد. طبق بند ۹۶ استاندارد حسابداری شماره ۳۲، مبلغ بازیافتنی کارخانه دوباره در پایان سال ۲X13 تعیین می‌شود.

جدول ۳-       محاسبه ارزش اقتصادی کارخانه در پایان سال ۲X13

سالجریانهای نقدیتنزیل شده با نرخ ۱۴%
 میلیون ریالمیلیون ریال
۳X13۴۲۰(۱)۳۶۸
۴X13۵۷۰(۲)۴۳۹
۵X13۳۸۰(۲)۲۵۶
۶X13۴۵۰(۲)۲۶۶
۷X13۵۱۰(۲)۲۶۵
۸X13۵۱۰(۲)۲۳۲
۹X13۴۸۰(۲)۱۹۲
۰Y13۴۱۰(۲)۱۴۴
ارزش اقتصادی   ۱۶۲ر۲

(۱)     شامل مخارج برآوردی جهت تجدید ساختار نمی‌باشد، زیرا قبلاً از این بابت بدهی شناسایی شده است.

(۲)     شامل منافع برآوردی مورد انتظار حاصل از تجدید ساختار می‌باشد که در بودجه‌های مدیریت منعکس شده است.

۴۸ .  مبلغ بازیافتنی کارخانه (ارزش اقتصادی) بیشتر از مبلغ دفتری آن است (جدول شماره ۴ را ملاحظه نمایید). بنابراین، واحد تجاری ”م“ زیان کاهش ارزش شناسایی شده برای کارخانه در پایان سال ۰X13 را برگشت می‌دهد.

جدول ۴-     محاسبه برگشت زیان کاهش ارزش در پایان سال ۲X13

 کارخانه
 میلیون ریال
مبلغ دفتری پایان سال ۰X13 (جدول شماره ۲)  ۰۵۱ر۲
پایان سال ۲X13 
هزینه استهلاک (برای سالهای ۱X13 و ۲X13- جدول شماره ۵)(۴۱۰)
مبلغ دفتری قبل از برگشت زیان کاهش ارزش  ۶۴۱ر۱
مبلغ بازیافتنی (جدول شماره ۳)  ۱۶۲ر۲
برگشت زیان کاهش ارزش  ۵۲۱
مبلغ دفتری پس از برگشت زیان کاهش ارزش  ۱۶۲ر۲
بهای تمام شده مستهلک شده (جدول شماره ۵)  ۴۰۰ر۲(۱)

(۱)     برگشت زیان موجب فزونی مبلغ دفتری کارخانه نسبت به بهای تمام شده مستهلک شده نمی‌گردد. بنابراین، برگشت زیان کاهش ارزش به طور کامل شناسایی می‌شود.

در پایان سال ۳X13

۴۹ .  پرداخت مخارج تجدید ساختار موجب ایجاد یک جریان خروجی وجه نقد معادل ۱۰۰ میلیون ریال می‌شود. علی‌رغم خروج وجه نقد، تغییری در جریانهای نقدی برآوردی آتی که جهت تعیین ارزش اقتصادی در پایان سال ۲X13 بکار می‌رود، به وجود نمی‌آید. لذا مبلغ بازیافتنی برای کارخانه در پایان سال ۳X13 محاسبه نمی‌شود.

جدول ۵ –  خلاصه مبلغ دفتری کارخانه

پایان سالبهـای تمام شده

 

مستهلک شــده

مبلغ بازیافتنیهزینه استهلاک تعدیل ‌شدهزیان

 

کاهش ارزش

مبلغ دفتری
 میلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریال
۰X13۰۰۰ر۳۰۵۱ر۲۰(۹۴۹)۰۵۱ر۲
۱X13۷۰۰ر۲م. ن(۲۰۵)  ۰۸۴۶ر۱
۲X13۴۰۰ر۲۱۶۲ر۲(۲۰۵)۵۲۱۱۶۲ر۲
۳X13۱۰۰ر۲م. ن(۲۷۰)  ۰۸۹۲ر۱

م. ن :  از آنجا که هیچ نشانه‌ای مبنی بر امکان افزایش/کاهش زیان کاهش ارزش وجود ندارد، مبلغ بازیافتنی محاسبه نشده است.

مثال ۵ .  نحوه برخورد با مخارج آتی

در این مثال، اثرات مالیاتی نادیده گرفته می‌شود.

موضوع

۵۰ .  در پایان سال ۰X13، واحد تجاری ”ف“ ماشین‌آلاتی را مورد آزمون کاهش ارزش قرار می‌دهد. ماشین‌آلات یک واحد مولد وجه نقد است. این دارایی به بهای تمام شده مستهلک شده گزارش می‌شود و مبلغ دفتری آن ۰۰۰ر۱۵۰ میلیون ریال است. عمر مفید باقیمانده برآوردی آن ۱۰ سال می‌باشد.

۵۱ .  مبلغ بازیافتنی این ماشین‌آلات (بیشترین مبلغ از بین ارزش اقتصادی و خالص ارزش فروش) بر مبنای ارزش اقتصادی تعیین می‌شود. ارزش اقتصادی با استفاده از نرخ تنزیل ۱۴ درصد (قبل از مالیات) محاسبه می‌شود.

۵۲ .  بودجه‌های مورد تأیید مدیریت موارد زیر را نشان می‌دهد:

الف.   مخارج برآوردی لازم برای حفظ سطح منافع اقتصادی مورد انتظار ناشی از ماشین‌آلات در وضعیت فعلی، و

ب .  در سال ۴X13 برای بهبود عملکرد ماشین‌آلات از طریق افزایش ظرفیت تولیدی، مخارجی معادل ۰۰۰ر۲۵ میلیون ریال انجام خواهد شد.

۵۳ .  جریانهای نقدی برآوردی آتی ماشین‌آلات براساس آخرین بودجه‌های مورد تأیید مدیریت، در بند ۵۶ منعکس شده و نرخ تنزیل فعلی، مشابه نرخ پایان سال ۰X13 است.

جدول ۱-     محاسبه ارزش اقتصادی ماشین‌آلات در پایان سال ۰X13

سالجریانهای نقدیتنزیل شده

 

با نرخ ۱۴%

 میلیون ریالمیلیون ریال
۱X13۱۶۵ر۲۲(۱)۴۴۳ر۱۹
۲X13۴۵۰ر۲۱(۱)۵۰۵ر۱۶
۳X13۵۵۰ر۲۰(۱)۸۷۱ر۱۳
۴X13۷۲۵ر۲۴(۱) و (۲)۶۳۹ر۱۴
۵X13۳۲۵ر۲۵(۱) و (۳)۱۵۳ر۱۳
۶X13۸۲۵ر۲۴(۱) و (۳)۳۱۰ر۱۱
۷X13۱۲۳ر۲۴(۱) و (۳)۶۴۰ر۹
۸X13۵۳۳ر۲۵(۱) و (۳)۹۵۱ر۸
۹X13۲۳۴ر۲۴(۱) و (۳)۴۵۲ر۷
۰Y13۸۵۰ر۲۲(۱) و (۳)۱۶۴ر۶
ارزش اقتصادی ۱۲۸ر۱۲۱

(۱)     شامل مخارج برآوردی لازم برای حفظ سطح منافع اقتصادی مورد انتظار ناشی از ماشین‌آلات در وضعیت فعلی می‌باشد.

(۲)     شامل مخارج برآوردی برای بهبود عملکرد ماشین‌آلات که در بودجه‌های مدیریت منعکس شده است، نمی‌باشد.

(۳)     شامل منافع مورد انتظار برآوردی حاصل از بهبود عملکرد ماشین‌آلات که در بودجه‌های مدیریت منعکس شده است، نمی‌باشد.

۵۴ .  مبلغ بازیافتنی ماشین‌آلات (ارزش اقتصادی) از مبلغ دفتری آن کمتر است. بنابراین، واحد تجاری ”ف“ زیان کاهش ارزش را برای ماشین‌آلات شناسایی می‌کند.

جدول ۲-     محاسبه زیان کاهش ارزش در پایان سال ۰X13

 ماشین‌آلات
 میلیون ریال
بهای تمام شده مستهلک شده  ۰۰۰ر۱۵۰
مبلغ بازیافتنی (جدول شماره ۱)  ۱۲۸ر۱۲۱
زیان کاهش ارزش(۸۷۲ر۲۸)
مبلغ دفتری  ۱۲۸ر۱۲۱
  

سالهای ۱X13 تا ۳X13

۵۵ .  رویدادی که مستلزم برآورد مجدد مبلغ بازیافتنی ماشین‌آلات باشد واقع نشده است. بنابراین، نیازی به محاسبه مبلغ بازیافتنی نیست.

پایان سال ۴X13

۵۶ .  مخارجی برای بهبود عملکرد ماشین‌آلات انجام شده است. بنابراین، در تعیین ارزش اقتصادی ماشین‌آلات، منافع آتی مورد انتظار ناشی از بهبود عملکرد ماشین‌آلات، در پیش‌بینی جریانهای نقدی در نظر گرفته می‌شود. این امر موجب افزایش جریانهای نقدی آتی برآوردی می‌گردد که جهت تعیین ارزش اقتصادی در پایان سال ۰X13، مورد استفاده قرار گرفته بود. درنتیجه، طبق بند ۹۶ استاندارد حسابداری شماره ۳۲، مبلغ بازیافتنی ماشین‌آلات دوباره در پایان سال ۴X13 محاسبه می‌شود.

جدول ۳-     محاسبه ارزش اقتصادی ماشین‌آلات در پایان سال ۴X13

سالجریانهای نقدی (۱)تنزیل شده با

 

 نرخ ۱۴%

 میلیون ریالمیلیون ریال
۵X13۳۲۱ر۳۰  ۵۹۷ر۲۶
۶X13۷۵۰ر۳۲  ۲۰۰ر۲۵
۷X13۷۲۱ر۳۱  ۴۱۱ر۲۱
۸X13۹۵۰ر۳۱  ۹۱۷ر۱۸
۹X13۱۰۰ر۳۳  ۱۹۱ر۱۷
۰Y13۹۹۹ر۲۷  ۷۵۶ر۱۲
ارزش اقتصادی  ۰۷۲ر۱۲۲

(۱)     شامل منافع مورد انتظار برآوردی ناشی از بهبود عملکرد ماشین‌آلات که در بودجه‌های مدیریت منعکس شده است، می‌باشد.

۵۷ .  مبلـغ بازیافتنی ماشیـن‌آلات (ارزش اقتصـادی) بیش از مبلـغ دفتری و بهای تمام شـده مستهلک شده آن است (جدول شماره ۴ را ملاحظه نمایید). بنابـرایـن، واحد تجاری ”ف“ زیان کاهش ارزش شناسایی شده برای ماشین‌آلات در پایان سال ۰X13 را برگشت می‌دهد به گونه‌ای که ماشین‌آلات به بهای تمام شده مستهلک شده منعکس شود.

جدول ۴-    محاسبه برگشت زیان کاهش ارزش در پایان سال ۴X13

 ماشین‌آلات
 میلیون ریال
مبلغ دفتری در پایان سال ۰X13 (جدول شماره ۲)  ۱۲۸ر۱۲۱
هزینه استهلاک (۱X13 تا ۴X13 – جدول شماره ۵)(۴۵۲ر۴۸)
مخارج بهبود عملکرد دارایی  ۰۰۰ر۲۵
مبلغ دفتری قبل از برگشت زیان کاهش ارزش  ۶۷۶ر۹۷
مبلغ بازیافتنی (جدول شماره ۳)  ۰۷۲ر۱۲۲
برگشت زیان کاهش ارزش  ۳۲۴ر۱۷
مبلغ دفتری پس از برگشت زیان کاهش ارزش  ۰۰۰ر۱۱۵
بهای تمام شده تاریخی مستهلک شده (جدول شماره ۵)  ۰۰۰ر۱۱۵(۱)

(۱)     ارزش اقتصادی ماشین‌آلات از بهای تمام شده مستهلک شده، بیشتر می‌باشد. بنابراین، برگشت زیان نباید موجب فزونی مبلغ دفتری ماشین‌آلات نسبت به بهای تمام شده مستهلک شده گردد.

جدول ۵ –     خلاصه مبلغ دفتری ماشین‌‌آلات

سالبهای تمام شده

 

مستهلک شده

مبلغ بازیافتنیهزینه استهلاک تعدیل‌شدهزیان

 

کاهش ارزش

مبلغ دفتری
 میلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریال
۰X13۰۰۰ر۱۵۰۱۲۸ر۱۲۱      ۰(۸۷۲ر۲۸)۱۲۸ر۱۲۱
۱X13۰۰۰ر۱۳۵م . ن(۱۱۳ر۱۲)۰۰۱۵ر۱۰۹
۲X13۰۰۰ر۱۲۰م . ن(۱۱۳ر۱۲)۰۹۰۲ر۹۶
۳X13۰۰۰ر۱۰۵م . ن(۱۱۳ر۱۲)۰۷۸۹ر۸۴
۴X13۰۰۰ر۹۰ (۱۱۳ر۱۲)  
بهسازی۰۰۰ر۲۵   
 ۰۰۰ر۱۱۵۰۷۲ر۱۲۲(۱۱۳ر۱۲)   ۳۲۴ر۱۷۰۰۰ر۱۱۵
۵X13۸۳۳ر۹۵م . ن(۱۶۷ر۱۹)۰۸۳۳ر۹۵

م. ن:   از آنجا که هیچ نشانه‌ای مبنی‌‌بر امکان افزایش/ کاهش زیان کاهش ارزش وجود ندارد، مبلغ بازیافتنی محاسبه نشده است.

مثال ۶ .  آزمون کاهش ارزش واحدهای مولد وجه نقد دارای سرقفلی و حقوق اقلیت

در این مثال، اثرات مالیاتی نادیده گرفته می‌شود.

موضوع

۵۸ .  واحد تجاری اصلی ۸۰ درصد مالکیت واحد تجاری فرعی را به مبلغ ۱۰۰ر۲ میلیون ریال در اول فروردین۳X13 تحصیل کرد. در آن تاریخ، خالص ارزش منصفانه داراییهای قابل‌تشخیص واحد فرعی ۵۰۰ر۱ میلیون ریال بود. سهم اقلیت از خالص داراییهای قابل تشخیص واحد فرعی مبلغ ۳۰۰ میلیون ریال (۲۰ درصد از ۵۰۰ر۱ میلیون ریال) است. سرقفلی به مبلغ ۹۰۰ میلیون ریال معادل تفاوت بین جمع مابه‌ازای انتقالی و مبلغ حقوق اقلیت (۳۰۰ میلیون ریال + ۱۰۰ر۲ میلیون ریال) و خالص داراییهای قابل تشخیص (۵۰۰ر۱ میلیون ریال) است.

۵۹ .  مجموعه کل داراییهای واحد فرعی، کوچکترین مجموعه داراییهایی است که جریانهای نقدی ورودی حاصل از آن، به میزان عمده‌ای مستقل از جریانهای نقدی ورودی حاصل از سایر داراییها یا مجموعه‌های دیگری از داراییها است. بنابراین، واحد فرعی یک واحد مولد وجه نقد است. از آنجا که انتظار می‌رود سایر واحدهای مولد وجه نقد واحد اصلی از هم‌افزایی ناشی از ترکیب منتفع شوند، از این رو سرقفلی مربوط به آن هم افزایی به مبلغ ۵۰۰ میلیون ریال بین سایر واحدهای مولد وجه نقد واحد اصلی تخصیص می‌یابد. از آنجا که مبلغ دفتری واحد مولد وجه نقد (واحد فرعی)، شامل سرقفلی می‌باشد، آزمون کاهش ارزش آن باید به صورت سالانه، یا در صورت وجود نشانه‌هایی از امکان کاهش ارزش، در فواصل زمانی کوتاه‌تر انجام شود (بند ۸۲ استاندارد حسابداری شماره ۳۲ را ملاحظه نمایید).

۶۰ .  واحد اصلی در پایان سال ۳X13، مبلغ بازیافتنی واحد فرعی به عنوان واحد مولد وجه نقد را ۰۰۰ر۱ میلیون ریال تعیین می‌کند. مبلغ دفتری (بهای تمام شده مستهلک شده) داراییهای واحد فرعی به غیر از سرقفلی ۳۵۰ر۱ میلیون ریال است.

آزمون کاهش ارزش واحد فرعی (واحد مولد وجه نقد)

۶۱ .  سرقفلی قابل انتساب به اقلیت در مبلغ بازیافتنی واحد فرعی درنظر گرفته شده اما در صورتهای مالی تلفیقی واحد اصلی شناسایی نشده است. بنابراین، مبلغ دفتری (بهای تمام شده مستهلک شده) واحد فرعی پیش از مقایسه با مبلغ بازیافتنی آن به میزان ۰۰۰ر۱ میلیون ریال، به ‌میزان سرقفلی قابل انتساب به اقلیت افزایش می‌یابد. سرقفلی قابل انتساب به سهم ۸۰ درصدی واحد اصلی در واحد فرعی در تاریخ تحصیل، پس از تخصیص ۵۰۰ میلیون ریال به سایر واحدهای مولد وجه نقد واحد اصلی، برابر با ۴۰۰ میلیون ریال است که مبلغ دفتری (بهای تمام شده مستهلک شده) آن ۳۸۰ میلیون ریال می‌باشد. بنابراین، سرقفلی قابل انتساب به سهم ۲۰ درصدی اقلیت در واحد فرعی در تاریخ تحصیل، ۱۰۰ میلیون ریال است که مبلغ دفتری (بهای تمام شده مستهلک شده) آن ۹۵ میلیون ریال می‌باشد.

جدول ۱-   آزمون کاهش ارزش واحد فرعی در پایان سال ۳X13

 سرقفلی

 

واحد فرعی

خالص داراییهای

 

قابل تشخیص

جمع
 میلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریال
پایان سال ۳X13   
مبلغ دفتری (بهای تمام شده مستهلک شده)۳۸۰۳۵۰ر۱۷۳۰ر۱
سهم اقلیت (شناسایی نشده)۹۵۹۵
مبلغ دفتری (بهای تمام شده مستهلک شده) تعدیل شده۴۷۵۳۵۰ر۱۸۲۵ر۱
مبلغ بازیافتنی  ۰۰۰ر۱
زیان کاهش ارزش  ۸۲۵

تخصیص زیان کاهش ارزش

۶۲ .  طبق بند ۹۱ استاندارد حسابداری شماره ۳۲، زیان کاهش ارزش واحد مولد وجه نقد به مبلغ ۸۲۵ میلیون ریال ابتدا صرف کاهش مبلغ دفتری (بهای تمام شده مستهلک شده) سرقفلی می‌شود و سپس باقیمانده آن بین سایر داراییها تسهیم می‌گردد.

۶۳ .  بنابر این، ۴۷۵ میلیون ریال از ۸۲۵ میلیون ریال زیان کاهش ارزش واحد فرعی به سرقفلی تخصیص می‌یابد. در صورتی که واحد فرعی که بخشی از آن تملک شده، خود یک واحد مولد وجه نقد باشد، زیان کاهش ارزش سرقفلی بر مبنای تخصیص سود یا زیان بین حقوق اکثریت و اقلیت تسهیم می‌شود. در این مثال، سود یا زیان بر مبنای نسبت مالکیت تخصیص می‌یابد. از آنجا که سرقفلی تنها به میزان سهم مالکیت ۸۰ درصدی واحد اصلی در واحد فرعی شناسایی می‌شود، واحد اصلی تنها ۸۰ درصد زیان کاهش ارزش سرقفلی (یعنی ۳۸۰ میلیون ریال) را شناسایی می‌کند.

۶۴ .  باقیمانده زیان کاهش ارزش به ‌مبلغ ۳۵۰ میلیون ریال از طریق کاهش مبلغ دفتری (بهای تمام شده مستهلک شده) داراییهای قابل تشخیص واحد فرعی شناسایی می‌شود (جدول شماره ۲ را ملاحظه نمایید).

جدول ۲-     تخصیص زیان کاهش ارزش واحد فرعی در پایان سال ۳X13

 سرقفلیخالص داراییهای

 

قابـل تشخیـص

جمع
 میلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریال
پایان سال ۳X13   
مبلغ دفتری (بهای تمام شده مستهلک شده)  ۳۸۰  ۳۵۰ر۱  ۷۳۰ر۱
زیان کاهش ارزش(۳۸۰)(۳۵۰)(۷۳۰)
مبلغ دفتری  ۰۰۰ر۱  ۰۰۰ر۱
    

مثال ۷  .  تخصیص داراییهای مشترک

در این مثال، اثرات مالیاتی نادیده گرفته می‌شود.

موضوع

۶۵ .  واحد تجاری ”م“ دارای سه واحد مولد وجه نقد به نامهای ”الف“، ‏”ب“‏ و‏ ”ج“ ‏است. مبالغ دفتری این واحدها شامل سرقفلی نیست. به دلیل تغییرات در محیط فناوری واحد تجاری ”م“، آزمون کاهش ارزش برای هر یک از واحدهای مولـد وجه نقد انجام می‌شود. در پایان سال ۰X13، مبالغ دفتری واحدهای  ”الف“، ‏”ب“‏ و‏ ”ج“ ‏به ‌ترتیب ۱۰۰، ۱۵۰ و ۲۰۰ میلیون ریال است.

۶۶ .  مدیریت عملیات واحدها از طریق اداره مرکزی انجام می‌شود. مبلغ دفتری اداره مرکزی
۲۰۰ میلیون ریال است که شامل ساختمان اداره مرکزی به مبلغ ۱۵۰ میلیون ریال و مرکز تحقیقات به مبلغ ۵۰ میلیون ریال می‌باشد. مبالغ دفتری واحدهای مولد وجه نقد مبنای منطقی برای تسهیم مبلغ دفتری ساختمان اداره مرکزی به هر یک از آنها است. اما مبلغ دفتری مرکز تحقیقات را نمی‌توان بر مبنای منطقی به هر یک از واحدهای مولـد وجه نقد تخصیص داد.

۶۷ .  عمر مفید باقیمانده برآوردی واحد مولد وجه نقد ”الف“ ۱۰ سال است. عمر مفید باقیمانده برآوردی واحدهای مولد وجه نقد ‏”ب“‏ و‏ ”ج“ ‏و اداره مرکزی ۲۰ سال است. اداره مرکزی بر مبنای خط مستقیم مستهلک می‌شود.

۶۸ .  مبلغ بازیافتنی (یعنی بیشترین مبلغ از بین ارزش اقتصادی و خالص ارزش فروش) هر یک از واحدهای مولد وجه نقد براساس ارزش اقتصادی است. ارزش اقتصادی با استفاده از نرخ تنزیل ۱۵ درصد (قبل از مالیات) محاسبه می‌شود.

تشخیص داراییهای مشترک

۶۹ .  طبق بند ۸۹ استاندارد حسابداری شماره ۳۲، واحد تجاری ”م“ در ابتدا تمامی داراییهای مشترک مربوط به هر یک از واحدهای مولد وجه نقد تحت بررسی را شناسایی می‌کند. داراییهای مشترک، ساختمان اداره مرکزی و مرکز تحقیقات است.

۷۰ .  واحد تجاری ”م“ نحوه برخورد با هر یک از داراییهای مشترک را به صورت زیر تعیین می‌کند:

الف.   مبلغ دفتری ساختمان اداره مرکزی را می‌توان بر مبنای منطقی و یکنواخت به واحدهای مولد وجه نقد تحت بررسی تخصیص داد.

ب .   مبلغ دفتری مرکز تحقیقات را نمی‌توان بر مبنای منطقی و یکنواخت به واحدهای مولد وجه نقد تحت بررسی تخصیص داد.

تخصیص داراییهای مشترک

۷۱ .  مبلغ دفتری ساختمان اداره مرکزی بر مبنای مبلغ دفتری هر یک از واحدهای مولد وجه نقد تخصیص می‌یابد. به دلیل اینکه عمر مفید برآوردی واحد مولد وجه نقد ”الف“ ۱۰ سال و واحدهای مولد وجه نقد ‏”ب“‏ و‏ ”ج“ ‏۲۰ سال است، از مبنای تخصیص موزون استفاده می‌شود.

جدول ۱ –   محاسبه تخصیص موزون مبلغ دفتری ساختمان اداره مرکزی

 الفبججمع
 میلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریال
پایان سال ۰X13    
مبلغ دفتری۱۰۰۱۵۰۲۰۰۴۵۰
عمر مفید۱۰ سال۲۰ سال۲۰ سال 
وزن مبتنی‌ بر عمر مفید۱۲۲ 
مبلغ دفتری پس از وزن‌دهی۱۰۰۳۰۰۴۰۰۸۰۰
نسبت تخصیص ساختمان۱۲%

 

(۸۰۰ ÷ ۱۰۰)

۳۸%

 

(۸۰۰ ÷۳۰۰ )

۵۰%

 

(۸۰۰ ÷۴۰۰)

۱۰۰%
تخصیص مبلغ دفتری ساختمان (بر مبنای نسبتهای مورد اشاره در بالا)۱۹۵۶۷۵۱۵۰
مبلغ دفتری (پس از تخصیص‌ساختمان)۱۱۹۲۰۶۲۷۵۶۰۰

تعیین مبلغ بازیافتنی و محاسبه زیان کاهش ارزش

۷۲ .  طبق بند ۸۹ استاندارد حسابداری شماره ۳۲، ابتدا مبلغ بازیافتنی هر یک از واحدهای مولد وجه نقد با مبلغ دفتری آنها، شامل بخش تخصیص یافته مبلغ دفتری ساختمان اداره مرکزی، مقایسه و هرگونه زیان کاهش ارزش شناسایی می‌شود. در بند ۸۹  استاندارد حسابداری شماره ۳۲ سپس این الزام مطرح می‌شود که مبلغ بازیافتنی واحد تجاری ”م“ به عنوان یک مجموعه (یعنی کوچکترین گروه واحدهای مولد وجه نقد که شامل مرکز تحقیقات است) با مبلغ دفتری آن، شامل ساختمان اداره مرکزی و مرکز تحقیقات، مقایسه شود.

جدول ۲ –     محاسبه ارزش اقتصادی واحدهای ”الف“، ”ب“،‏ ”ج“ ‏و واحد تجاری ”م“ در پایان سال ۰X13

 الفبجم
سالجریانهای نقدیبا نرخ  تنزیل ۱۵%جریانهای نقدیبا نرخ تنزیل ۱۵%جریانهای نقدیبا نرخ تنزیل ۱۵%جریانهای نقدیبا نرخ تنزیل ۱۵%
 میلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریال
۱۱۸۱۶۹۸۱۰۹۳۹۳۴
۲۳۱۲۳۱۶۱۲۲۰۱۵۷۲۵۴
۳۳۷۲۴۲۴۱۶۳۴۲۲۱۰۵۶۹
۴۴۲۲۴۲۹۱۷۴۴۲۵۱۲۸۷۳
۵۴۷۲۴۳۲۱۶۵۱۲۵۱۴۳۷۱
۶۵۲۲۲۳۳۱۴۵۶۲۴۱۵۵۶۷
۷۵۵۲۱۳۴۱۳۶۰۲۲۱۶۲۶۱
۸۵۵۱۸۳۵۱۱۶۳۲۱۱۶۶۵۴
۹۵۳۱۵۳۵۱۰۶۵۱۸۱۶۷۴۸
۱۰۴۸۱۲۳۵۹۶۶۱۶۱۶۹۴۲
۱۱  ۳۶۸۶۶۱۴۱۳۲۲۸
۱۲  ۳۵۷۶۶۱۲۱۳۱۲۵
۱۳  ۳۵۶۶۶۱۱۱۳۱۲۱
۱۴  ۳۳۵۶۵۹۱۲۸۱۸
۱۵  ۳۰۴۶۲۸۱۲۲۱۵
۱۶  ۲۶۳۶۰۶۱۱۵۱۲
۱۷  ۲۲۲۵۷۵۱۰۸۱۰
۱۸  ۱۸۱۵۱۴۹۷۸
۱۹  ۱۴۱۴۳۳۸۵۶
۲۰  ۱۰۱۳۵۲۷۱۴
ارزش ‌اقتصادی۱۹۹ ۱۶۴ ۲۷۱ ۷۲۰(۱)

(۱)     فرض بر این است که مرکز تحقیقات، جریانهای نقدی آتی اضافی برای واحد تجاری به عنوان یک مجموعه فراهم می‌آورد. بنابراین، مجموع ارزش اقتصادی واحدهای مولـد وجـه نقـد کمتـر از ارزش اقتصادی واحد تجاری به عنوان یک مجموعه می‌باشد. جریانهای نقدی اضافی قابل‌ انتساب به ساختمان اداره مرکزی نیست.

جدول ۳-   آزمون کاهش ارزش واحدهای ”الف“، ‏”ب“‏ و ”ج“

 الفبج
 میلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریال
پایان سال ۰X13   
مبلغ دفتری (پس از تخصیص ساختمان) (جدول شماره ۱)۱۱۹  ۲۰۶  ۲۷۵
مبلغ بازیافتنی (جدول شماره ۲)۱۹۹  ۱۶۴  ۲۷۱
زیان کاهش ارزش۰(۴۲)(۴)

۷۳ .  مرحله بعد، تخصیص زیان کاهش ارزش بین داراییهای واحدهای مولد وجه نقد و ساختمان اداره مرکزی است.

جدول ۴ –     تخصیص زیان کاهش ارزش به واحدهای مولد وجه نقد ‏”ب“‏ و ”ج“

واحد مولد وجه نقد ب ج
  میلیون ریال میلیون ریال
تخصیص به ساختمان اداره مرکزی (۱۲) (۱)
     
تخصیص به داراییهای واحد مولد وجه نقد (۳۰) (۳)
  (۴۲) (۴)
     

۷۴ .  از آنجا که مرکز تحقیقات را نمی‌توان بر مبنای منطقی و یکنواخت به واحدهای مولد وجه نقد ”الف“، ‏”ب“‏ و‏ ”ج“ ‏تخصیص داد، واحد تجاری ”م“ مبلغ دفتری کوچکترین گروه واحدهای مولد وجه نقد که مبلغ دفتری مرکز تحقیقات را بتوان به آن تخصیص داد (یعنی واحد تجاری ”م“ به عنوان یک مجموعه)، با مبلغ بازیافتنی آن مقایسه می‌کند.

جدول ۵ –  آزمون کاهش ارزش کوچکترین گروه واحدهای مولد وجه نقد که مبلغ دفتری مرکز تحقیقات را بتوان به آن تخصیص داد (یعنی واحد تجاری ”م“ به عنوان یک مجموعه)

 الفبجساختمانمرکز تحقیقاتم
 میلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریال
پایان سال ۰X13      
مبلغ دفتری۱۰۰۱۵۰۲۰۰۱۵۰۵۰۶۵۰
زیان کاهش ارزش ناشی از اولین مرحله آزمون(۳۰)(۳)(۱۳)(۴۶)
مبلغ دفتری پس از اولین مرحله آزمون۱۰۰۱۲۰۱۹۷۱۳۷۵۰۶۰۴
مبلغ بازیافتنی (جدول شماره۲)     ۷۲۰
زیان کاهش ارزش برای واحد مولد وجه نقد بزرگتر     ۰

۷۵ .  بنابراین، از بکارگیری آزمون کاهش ارزش برای واحد تجاری ”م“ به عنوان یک مجموعه، زیان کاهش ارزش اضافی ایجاد نمی‌شود. تنها یک زیان کاهش ارزش به مبلغ ۴۶ میلیون ریال درنتیجه انجام اولین مرحله آزمون واحدهای مولد وجه نقد ”الف“، ‏”ب“‏ و‏ ”ج“ ‏شناسایی می‌شود.

مثال ۸  .  نحوه افشای واحدهای مولد وجه نقد دارای سرقفلی و داراییهای نامشهود با عمر مفید نامعین

هدف از این مثال، تشریح موارد افشای الزامی طبق بند ۱۱۵ استاندارد حسابداری شماره ۳۲ است.

موضوع

۷۶ .  واحد تجاری ”م“ یک واحد تولیدی چند ملیتی است که از قسمتهای جغرافیایی برای گزارشگری اطلاعات قسمتها استفاده می‌کند. سه قسمت قابل گزارش واحد تجاری ”م“ عبارتند از اروپا، آمریکای شمالی و آسیا. سرقفلی به منظور آزمون کاهش ارزش برای سه واحد مولد وجه نقد- دو واحد در اروپا (واحدهای‏ ”الف“ و ”ب“) و یک واحد در آمریکای شمالی (واحد ”ج“)- و یک گروه واحدهای مولد وجه نقد (متشکل از عملیات گاما) در آسیا تخصیص یافته است. واحدهای”الف“، ‏”ب“‏ و‏ ”ج“ ‏و عملیات گاما، هر یک بیانگر پایین‌ترین سطح در واحد تجاری ”م“ هستند که سرقفلی در آنها با هدف مدیریت داخلی تحت نظارت قرار می‌گیرد.

۷۷ .  در اسفند ۲X13 واحد تجاری ”م“، واحد‏ ”ج“ ‏را که یک عملیات تولیدی در آمریکای شمالی است، تحصیل کرد. برخلاف سایر عملیات واحد تجاری ”م“ که در آمریکای شمالی مستقر هستند، واحد‏ ”ج“ ‏در صنعتی فعالیت می‌کند که از حاشیه سود و نرخ رشد بالایی برخوردار است و منافع حاصل از حق اختراع محصول اصلی آن ۱۰ سال می‌باشد. حق اختراع، درست پیش از تحصیل واحد‏ ”ج“ ‏توسط واحد تجاری ”م“، به واحد‏ ”ج“ ‏اعطا شده است. در جریان تحصیل واحد ”ج“، واحد تجاری ”م“ علاوه بر حق اختراع، سرقفلی به مبلغ ۰۰۰ر۳ میلیون ریال و نام تجاری به مبلغ ۰۰۰ر۱ میلیون ریال شناسایی کرده است. مدیریت واحد تجاری ”م“ عمر مفید نام تجاری را نامعین در نظر گرفته است. واحد تجاری ”م“ دارایی نامشهود دیگری با عمر مفید نامعین ندارد.

۷۸ .  مبالغ دفتری سرقفلی و داراییهای نامشهود با عمر مفید نامعین بین واحدهای ”الف“، ‏”ب“‏ و‏ ”ج“ ‏و عملیات گاما به شرح مندرج در صفحه بعد تخصیص یافته است:

 سرقفلیداراییهای نامشهود

 

با عمرمفید نامعین

 میلیون ریالمیلیون ریال
الف۳۵۰ 
ب۴۵۰ 
ج۰۰۰ر۳۰۰۰ر۱
گاما۱۲۰۰ 
جمع۰۰۰ر۵۰۰۰ر۱

۷۹ .  طی سال منتهی به ۲۹ اسفند ۳X13، واحد تجاری ”م“ هیچ‌گونه کاهش ارزشی را برای واحدهای مولد وجه نقد یا گروه واحدهای مولد وجه نقد دارای سرقفلی و داراییهای نامشهود با عمر مفید نامعین در نظر نگرفته است. مبالغ بازیافتنی (یعنی بیشترین مبلغ از بین ارزش اقتصادی و خالص ارزش فروش) آن واحدها و گروه واحدها بر مبنای محاسبات ارزش اقتصادی تعیین می‌شود. محاسبات مبلغ بازیافتنی به تغییر در مفروضات زیر بیشترین حساسیت را نشان می‌دهد:

واحدهای‏ ”الف“ و ”ب“واحد ”ج“عملیات گاما
حاشیه سود طی دوره پیش‌بینی (دوره پیش‌بینی ۴ سال است)نرخ پنج ساله اوراق مشارکت طی دوره پیش‌بینی (دوره پیش‌بینی ۵ سال است)حاشیه سود طی دوره پیش‌بینی (دوره پیش‌بینی
۵ سال است)
تورم قیمت مواد اولیه طی دوره پیش‌بینیتورم قیمت مواد اولیه طی دوره پیش‌بینینرخ تسعیر واحد پولی ین ژاپن به دلار آمریکا طی دوره پیش‌بینی
سهم بازار طی دوره پیش‌بینیسهم بازار طی دوره پیش‌بینیسهم بازار طی دوره پیش‌بینی
نـرخ رشـد بکار رفته جهت تخمین جریانهای نقدی فراتر از دوره پیش‌بینینرخ رشد بکار رفته جهت تخمین جریانهای نقدی فراتر از دوره پیش‌بینینرخ رشد بکار رفته جهت تخمین جریانهای نقدی فراتر از دوره پیش‌بینی

۸۰ .  واحد تجاری ”م“ طی دوره پیش‌بینی، حاشیه سود ناخالص برای واحدهای ”الف“ و ‏”ب“‏ و عملیات گاما را براساس متوسط حاشیه سودهای ناخالص کسب شده در دوره پیش از شروع دوره پیش‌بینی به علاوه ۵ درصد افزایش در سال بابت پیش‌بینی بهبود کارآیی، برآورد می‌کند.‏ ”الف“ و ‏”ب“‏ تولید کننده محصولات مکمل هستند و توسط واحد تجاری ”م“ به منظور کسب همان حاشیه سود پیش‌بینی شده اداره می‌شوند.

۸۱ .  واحد تجاری ”م“ سهم بازار طی دوره پیش‌بینی را براساس متوسط سهم بازار کسب شده در دوره پیش‌ از شروع دوره پیش‌بینی، برآورد و در هر سال بابت هرگونه رشد یا کاهش پیش‌بینی شده در سهم بازار، تعدیل می‌کند. واحد تجاری ”م“ پیش‌بینی می‌کند که:

الف.   سهم بازار واحدهای‏ ”الف“ و ‏”ب“‏ متفاوت باشد، اما سهم بازار هر یک طی دوره پیش‌بینی به میزان ۳ درصد در سال درنتیجه بهبود مستمر در کیفیت محصول رشد داشته باشد.

ب .  سهم بازار واحد‏ ”ج“ ‏طی دوره پیش‌بینی، به دلیل افزایش تبلیغات و منافع حاصل از حق اختراع ۱۰ ساله محصول اصلی آن به میزان ۶ درصد در سال رشد داشته باشد.

ج  .  سهم بازار عملیات گاما طی دوره پیش‌بینی، به دلیل ترکیب بهبود مستمر در کیفیت محصول و متقابلاً افزایش رقابت، تغییر نداشته باشد.

۸۲ .  واحدهای ”الف“ و ‏”ب“‏ مواد اولیه را از یک فروشنده اروپایی خریداری می‌کنند، اما واحد‏ ”ج“ ‏مواد اولیه را از فروشندگان متعددی در آمریکای شمالی خریداری می‌کند. برآورد واحد تجاری ”م“ از تورم قیمت مواد اولیه طی دوره پیش‌بینی، مطابق با شاخص بهای خرده‌ فروشی اعلام شده از جانب نهادهای دولتی در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی می‌باشد.

۸۳ .  برآورد واحد تجاری ”م“ از نرخ ۵ ساله اوراق مشارکت دولتی طی دوره پیش‌بینی، مطابق با بازدهی این اوراق در ابتدای دوره پیش‌بینی می‌باشد. برآورد واحد تجاری ”م“ از نرخ تسعیر واحد پولی ین ژاپن به واحد پولی دلار آمریکا، مطابق با متوسط نرخ سلف تسعیر بازار طی دوره پیش‌بینی می‌باشد.

۸۴ .  واحد تجاری ”م“ نرخ رشد ثابتی را برای تخمین جریانهای نقدی فراتر از دوره‌ پیش‌بینی واحدهای ”الف“، ‏”ب“‏ و‏ ”ج“ ‏و عملیات گاما بکار می‌برد. برآورد واحد تجاری ”م“ از نرخ رشد واحدهای‏ ”الف“ و ‏”ب“‏ و عملیات گاما، مطابق با اطلاعات عمومی در دسترس درخصوص متوسط نرخهای رشد بلندمدت بازاری است که واحدهای ”الف“، ‏”ب“‏ و‏ ”ج“ ‏در آن فعالیت می‌کنند. با این حال، نرخ رشد واحد ”ج“ ‏بیش از متوسط نرخ رشد بلندمدت بازار است. مدیریت واحد تجاری ”م“ معتقد است که این نرخ با توجه به حق اختراع ۱۰ ساله محصول اصلی واحد ”ج“، منطقی به نظر می‌رسد.

۸۵ .  واحد تجاری ”م“ موارد زیر را در یادداشتهای توضیحی صورتهای مالی برای دوره مالی منتهی به ۲۹ اسفند ۳X13 افشا می‌کند.

آزمون کاهش ارزش سرقفلی و داراییهای نامشهود با عمر مفید نامعین

سرقفلی به منظور آزمون کاهش ارزش، به سه واحد مولد وجه نقد شامل دو واحد (”الف“ و ”ب“) در اروپا و یک واحد ”ج“ در آمریکای شمالی و یک گروه واحدهای مولد وجه نقد (عملیات گاما) در آسیا تخصیص یافته است. مبلغ دفتری سرقفلی تخصیص یافته به واحد ”ج“ ‏و عملیات گاما در مقایسه با کل مبلغ دفتری سرقفلی بااهمیت است، اما مبلغ دفتری سرقفلی تخصیص یافته به هر یک از واحدهای ”الف“ و ‏”ب“‏ بااهمیت نیست. با این حال، مبالغ بازیافتنی واحدهای‏ ”الف“ و ‏”ب“‏ بر برخی مفروضات اصلی مشابهی مبتنی است و جمع مبلغ دفتری سرقفلی تخصیص یافته به آن واحدها بااهمیت‌ است.

عملیات گاما

مبلغ بازیافتنی عملیات گاما براساس محاسبات ارزش اقتصادی تعیین می‌شود. در این محاسبات از جریانهای نقدی پیش‌بینی شده بر مبنای بودجه‌های مالی مورد تأیید مدیریت برای یک دوره پنج ‌ساله و نرخ تنزیل ۴/۸ درصد استفاده می‌شود. جریانهای نقدی برای دوره فراتر از پنج سال با استفاده از نرخ رشد ثابت ۳/۶ درصد برآورد می‌شود. این نرخ رشد از متوسط نرخ رشد بلندمدت بازاری که گاما در آن فعالیت می‌کند، بیشتر نیست. مدیریت معتقد است که هرگونه تغییر احتمالی منطقی در فرض اصلی مبلغ بازیافتنی گاما موجب فزونی مبلغ دفتری گاما نسبت به مبلغ بازیافتنی آن نخواهد شد.

واحد‏ ”ج“ ‏

مبلغ بازیافتنی واحد‏ ”ج“ ‏نیز براساس محاسبات ارزش اقتصادی تعیین می‌شود. در این محاسبات از جریانهای نقدی پیش‌بینی شده بر مبنای بودجه‌های مالی مورد تأیید مدیریت برای یک دوره پنج ساله و نرخ تنزیل ۲/۹ درصد استفاده می‌شود. جریانهای نقدی واحد‏ ”ج“ ‏برای دوره فراتر از پنج سال با استفاده از نرخ رشد ثابت ۱۲ درصد برآورد می‌شود. این نرخ رشد به میزان ۴ درصد بیشتر از متوسط نرخ رشد بلندمدت بازاری است که واحد‏ ”ج“ ‏در آن فعالیت می‌کند. با این حال، واحد‏ ”ج“ ‏از حق اختراع ۱۰ ساله در مورد محصول اصلی واحد‏ ”ج“ ‏که در اسفند ۳X13 اعطا شده است، منتفع می‌شود. مدیریت معتقد است که نرخ رشد ۱۲ درصد با توجه به آن حق اختراع، منطقی به نظر می‌رسد. همچنین مدیریت بر این باور است که هرگونه تغییر احتمالی منطقی در فرض اصلی مبلغ بازیافتنی واحد‏ ”ج“ ‏موجب فزونی مبلغ دفتری واحد‏ ”ج“ ‏نسبت به مبلغ بازیافتنی آن نخواهد شد.

واحدهای‏ ”الف“ و ”ب“

مبالغ بازیافتنی واحدهای‏ ”الف“ و ‏”ب“‏ بر مبنای محاسبات ارزش اقتصادی تعیین شده است. این واحدها محصولات مکمل تولید می‌کنند و مبالغ بازیافتنی آنها بر فرض مشابهی مبتنی است. در محاسبات ارزشهای اقتصادی هر دو واحد، جریانهای نقدی پیش‌بینی شده بر مبنای بودجه‌های مالی مورد تأیید مدیریت طی یک دوره چهار ساله و نرخ تنزیل ۹/۷ درصد استفاده می‌شود. در هر دو واحد، مجموعه جریانهای نقدی فراتر از دوره چهار سال با استفاده از یک نرخ رشد ثابت ۵ درصد برآورد می‌شود. این نرخ رشد از متوسط نرخ رشد بلندمدت بازاری که واحدهای‏ ”الف“ و ‏”ب“‏ در آن فعالیت می‌کنند، بیشتر نیست. برآورد جریانهای نقدی واحدهای‏ ”الف“ و ‏”ب“‏ طی دوره پیش‌بینی نیز برحاشیه سود ناخالص مورد انتظار مشابه طی دوره پیش‌بینی و تورم قیمت مواد اولیه مشابه طی دوره پیش‌بینی مبتنی است. مدیریت معتقد است که هرگونه تغییر احتمالی منطقی در هر یک از مفروضات اصلی موجب فزونی جمع مبلغ دفتری واحدهای‏ ”الف“ و ‏”ب“‏ نسبت به جمع مبلغ بازیافتنی آن واحدها نخواهد شد.

شرحعملیات گاماواحد جواحدهای‏ ”الف“ و ‏”ب“‏ (به صورت تجمعی)
مبلغ دفتری سرقفلی۱۴۰ر۱ میلیون ریال۸۵۰ر۲  میلیون ریال۷۶۰  میلیون ریال
مبلغ دفتری نام تجاری با عمر مفید نامعین۰۰۰ر۱  میلیون ریال
مفروضات اصلی استفاده شده در محاسبات ارزش اقتصادی(۱)
·       فرض اصلی·    حاشیه سود ناخالص پیش‌بینی شده·    نرخ اوراق مشارکت دولتی۵ ساله·    حاشیه سود ناخالص پیش‌بینی شده
·    مبنای تعیین ارزش(های) اختصاص ‌یافته به فرض اصلی·    متوسط حاشیه سود ناخالص کسب ‌شده در دوره پیش‌ از دوره پیش‌بینی که به دلیل پیش‌بینی بهبودکارآیی افزایش یافته است.·    نرخ اوراق مشارکت دولتی۵ ساله در ابتدای دوره پیش‌بینی·    متوسط حاشیه سود ناخالص کسب ‌شده در دوره پیش از دوره پیش‌بینی که به دلیل پیش‌بینی بهبود کارایی افزایش یافته است.
 ·    ارزش اختصاص یافته به فرض اصلی، به‌غیر از بهبودهای کارآیی، نشان‌دهنده تجربه گذشته است. مدیریت معتقد است که بهبود ۵ درصدی در سال به صورت منطقی قابل دستیابی است.·    ارزش اختصاص یافته به فرض اصلی مطابق با منابع اطلاعاتی برون‌سازمانی است.·    ارزش اختصاص‌یافته به فرض اصلی، به‌غیر از بهبودهای کارآیی، نشان‌دهنده تجربه گذشته است. مدیریت معتقد است که بهبود ۵ درصدی در سال به صورت منطقی قابل دستیابی است.
·       فرض اصلی·    نرخ تسعیر واحد پولی ین ژاپن به دلار آمریکا طی دوره پیش‌بینی.·       تورم قیمت مواد اولیه·       تورم قیمت مواد اولیه
·    مبنای تعیین ارزش(های) اختصاص یافته به فرض اصلی·    متوسط نرخ سلف تسعیر بازار طی دوره پیش‌بینی·    پیش‌بینی شاخص‌های بهای خرده‌فروشی طی دوره پیش‌بینی در کشورهای آمریکای شمالی که مواد اولیه از آنها خریداری شده است.·    پیش‌بینی شاخص‌های بهای خرده‌فروشی طی دوره پیش‌بینی در کشورهای اروپایی که مواد اولیه از آنها خریداری شده است.
 ·    ارزش اختصاص‌یافته به فرض اصلی مطابق با منابع اطلاعاتی برون ‌سازمانی است.·    ارزش‌ اختصاص‌یافته به فرض اصلی مطابق با منابع اطلاعاتی برون‌ سازمانی است.·    ارزش‌ اختصاص‌یافته به فرض اصلی مطابق با منابع اطلاعاتی برون ‌سازمانی است.
·       فرض اصلی·       سهم بازار پیش‌بینی شده·       سهم بازار پیش‌بینی شده 
·    مبنای تعیین ارزش(‌های) اختصاص ‌یافته به فرض اصلی·    متوسط سهم بازار در دوره پیش‌ از دوره پیش‌بینی·    متوسط سهم بازار در دوره پیش از دوره پیش‌بینی، که هر سال بابت رشد پیش‌بینی شده در سهم بازار افزایش یافته است. 
 ·    ارزش‌ اختصاص یافته به‌فرض اصلی نشان‌دهنده تجربه گذشته است. هیچ تغییری در سهم بازار درنتیجه بهبود مستمر در کیفیت محصول، به دلیل پیش‌بینی افزایش رقابت، مورد انتظار نبوده است.·    مدیریت معتقد است که رشد  ۶ درصدی سهم بازار در هر سال، با توجه به افزایش در مخارج تبلیغات، منافع حاصل از حق اختراع ۱۰ ساله در مورد محصول اصلی واحد ”ج“، و هم‌افزایی مورد انتظار از فعالیتهای واحد‏ ”ج“ ‏به عنوان جزئی از قسمت آمریکای ‌شمالی واحد تجاری ”م“، به طور منطقی قابل دستیابی است. 
 

 

(۱)     مفروضات اصلی منعکس شده در این جدول برای واحدهای ”الف“ و ”ب“، تنها شامل مواردی است که در محاسبات مبلغ بازیافتنی هر دو واحد استفاده شده است.

 

استاندارد حسابداری شماره ۳۲

کاهش ارزش داراییها

پیوست شماره ۴

مبانی نتیجه‌گیری

این پیوست بخشی از الزامات استاندارد حسابداری شماره ۳۲ محسوب نمی‌شود.

مقدمه

۱ .    براساس مفاهیم نظری گزارشگری مالی، اگر مبلغ بازیافتنی دارایی از مبلغ دفتری آن کمتر باشد، مبلغ دفتری دارایی باید تا مبلغ بازیافتنی کاهش داده شود. در برخی از استانداردهای حسابداری رهنمود‌های کلی در ارتباط با کاهش ارزش داراییها ارائه شده است. اما با توجه به پیچیدگی موضوع کاهش ارزش داراییها، نحوه شناخت، اندازه‌گیری، ارائه و افشای رویدادهای مرتبط با کاهش ارزش اقلام داراییهای منفرد و واحدهای مولد وجه نقد نیازمند وجود رهنمودی جامع و کاربردی است. پیش از تدوین استاندارد حسابداری شماره ۳۲، گزارشگری مالی در خصوص رویدادهای مزبور با ابهام همراه بود. در استاندارد بین‌المللی حسابداری شماره ۳۶ با عنوان کاهش ارزش داراییها، نحوه شناخت، اندازه‌گیری، ارائه و افشای رویدادهای مرتبط با کاهش ارزش داراییهای منفرد و واحدهای مولد وجه نقد مشخص گردیده است. درنتیجه، به ‌منظور هماهنگی با استانداردهای بین‌المللی حسابداری، در شهریور ۱۳۸۵ با تصویب کمیته تدوین استانداردهای حسابداری، پروژه‌ای با عنوان ”تدوین استاندارد حسابداری کاهش ارزش داراییها“ در دستور کار مدیریت تدوین استانداردها قرار گرفت. ابتدا گروه کارشناسی مدیریت تدوین استانداردها با بررسی و تطبیق الزامات استاندارد با شرایط اقتصادی کشور، پیش‌نویس اولیه استاندارد را تهیه کرد. پیش‌نویس تهیه شده توسط گروه کارشناسی، در جلسات متعدد کمیته تدوین استانداردهای حسابداری بررسی گردید و پس از انجام اصلاحات لازم، متن پیشنهادی استاندارد توسط کمیته تصویب شد.

دلایل تدوین استاندارد حسابداری کاهش ارزش داراییها

۲ .    تدوین استاندارد حسابداری مربوط به کاهش ارزش داراییها به دلایل زیر ضرورت دارد:

الف. حصول اطمینان از عدم گزارش داراییها به مبلغی بیش از مبلغ بازیافتنی،

ب . رفع ابهامات موجود در مورد آزمون کاهش ارزش داراییها به ویژه واحدهای مولد وجه نقد، و

ج . ایجاد یکنواختی در گزارشگری مالی کاهش ارزش داراییهای منفرد و واحدهای مولد وجه نقد.

مبلغ بازیافتنی مبتنی ‌بر بیشترین مبلغ از بین خالص ارزش فروش و ارزش اقتصادی (بندهای ۱۶ تا ۵۵ استاندارد)

تعیین مبلغ بازیافتنی

۳ .    برای تعیین مبلغ بازیافتنی دارایی چهار روش زیر مطرح است:

الف.   مجموع جریانهای نقدی آتی تنزیل نشده

ب .   ارزش منصفانه

ج  .   ارزش اقتصادی

د   .   اکثر خالص ارزش فروش و ارزش اقتصادی

۴ . تعیین مبلغ بازیافتنی براساس روش مجموع جریانهای نقدی آتی تنزیل نشده به دلایل زیر رد شده است:

الف.   پول دارای ارزش زمانی است، حتی اگر قیمتها ثابت باشد. چنانچه جریانهای نقدی آتی تنزیل نشود، برای دو دارایی که جریانهای نقدی به میزان یکسان اما با زمان‌بندی متفاوت ایجاد می‌کنند، مبلغ بازیافتنی یکسانی تعیین خواهد شد. در حالی که ارزش جاری بازار آن داراییها متفاوت خواهد بود زیرا به طور منطقی در تمام معاملات اقتصادی، ارزش زمانی پول در نظر گرفته می‌شود.

ب .   اندازه‌گیریهای مبتنی‌ بر ارزش زمانی پول، اطلاعات مربوط‌تری برای سرمایه‌گذاران و سایر استفاده‌کنندگان صورتهای مالی و مدیریت برای تصمیم‌گیری درباره تخصیص منابع فراهم می‌کند.

ج  .   کسب اطلاع به موقع از داراییهایی که حتی برای پوشش ارزش زمانی پول بازده کافی ایجاد نخواهند کرد، برای استفاده‌کنندگان مفیدتر خواهد بود.

۵ .    تعیین مبلغ بازیافتنی براساس روش ارزش منصفانه ممکن است بیانگر واقعیت اقتصادی نباشد زیرا ارزشهای بازار تنها زمانی برای برآورد ارزش منصفانه استفاده می‌شود که هر دو طرف (خریدار و فروشنده) تمایل به انجام معامله داشته باشند. چنانچه واحد تجاری بتواند جریانهای نقدی بیشتری از طریق استفاده از دارایی نسبت به فروش آن ایجاد کند، تعیین مبلغ بازیافتنی بر مبنای قیمت بازار گمراه کننده خواهد بود زیرا واحد تجاری، به طور منطقی تمایلی به فروش دارایی نخواهد داشت. بنابراین، مبلغ بازیافتنی نباید تنها به معامله بین دو طرف (که رخداد آن بعید است)، بستگی داشته باشد بلکه خدمات بالقوه حاصل از بکارگیری دارایی توسط واحد تجاری را نیز باید در نظر گرفت.

۶ .    تعیین مبلغ بازیافتنی براساس روش ارزش اقتصادی ممکن است بیانگر واقعیت اقتصادی نباشد زیرا چنانچه خالص ارزش فروش دارایی بیشتر از ارزش اقتصادی آن باشد، یک واحد تجاری، به طور منطقی دارایی را واگذار خواهد کرد. در این شرایط، انتخاب خالص ارزش فروش به عنوان مبنای تعیین مبلغ بازیافتنی، به منظور اجتناب از شناسایی زیان کاهش ارزش، منطقی می‌باشد.

۷ .    طبق استاندارد، مبلغ بازیافتنی دارایی باید براساس اکثر خالص ارزش فروش و ارزش اقتصادی تعیین شود. دلیل این الزام آن است که مبلغ بازیافتنی دارایی باید منعکس‌کننده رفتار منطقی مدیریت در استفاده یا واگذاری دارایی باشد. چنانچه خالص ارزش فروش دارایی بیشتر از ارزش اقتصادی آن باشد، یک واحد تجاری به طور منطقی دارایی را واگذار خواهد کرد. به علاوه، مبلغ بازیافتنی مبتنی بر ارزش روز (خالص ارزش فروش) و مبلغ بازیافتنی مبتنی‌ بر برآورد معقول واحد تجاری (ارزش اقتصادی) نسبت به هم اولویت ندارند و این که مفروضات کدام یک به واقعیت نزدیک‌تر است مشخص نمی‌باشد.

جریانهای نقدی آتی حاصل از سرقفلی ایجاد شده در داخل واحد تجاری و هم‌افزایی با سایر داراییها

۸ .    برخی معتقدند که برآورد جریانهای نقدی ورودی آتی دارایی، تنها باید شامل جریانهای نقدی ورودی آتی باشد که در زمان تحصیل دارایی مشخص شده است، یا چنانچه بخشی از دارایی تاکنون مصرف یا فروخته شده است، تنها شامل بخش باقیمانده آن باشد. دلیل این امر، اجتناب از منظور کردن جریانهای نقدی ورودی آتی حاصل از سرقفلی ایجاد شده در داخل واحد تجاری یا حاصل از هم‌افزایی با سایر داراییها، در ارزش اقتصادی دارایی است. در بسیاری از موارد، تفکیک جریانهای نقدی ورودی آتی حاصل از دارایی که در ابتدا شناسایی شده است، از جریانهای نقدی ورودی آتی حاصل از سرقفلی ایجاد شده در داخل واحد تجاری یا تغییر دارایی امکان‌پذیر نیست. این موضوع به ویژه در موارد ادغام واحدهای تجاری یا بهبود کارایی دارایی با انجام مخارج بعدی، صادق است. در اینجا، موضوع قابل توجه، قابلیت بازیافت مبلغ دفتری دارایی است و اینکه آیا بخشی از بازیافت مبلغ دفتری، ناشی از سرقفلی ایجاد شده در داخل واحد تجاری است یا خیر، اهمیت کمتری دارد.

۹ .    پیش‌بینی جریانهای نقدی باید منعکس‌کننده مفروضات منطقی و مستندی باشد که بهترین برآورد مدیریت از مجموع شرایط اقتصادی طی عمر مفید باقیمانده دارایی را نشان ‌دهد. بنابراین، طبق استاندارد، جریانهای نقدی ورودی آتی دارایی باید در شرایط فعلی آن برآورد شود، خواه این جریانهای نقدی ورودی، ناشی از دارایی باشد که در ابتدا شناسایی شده است و یا ناشی از بهبود کارایی یا تغییر بعدی آن باشد.

تجدید ساختار آتی و برآورد ارزش اقتصادی

۱۰ .  طبق بند ۳۱ (ب) استاندارد، پیش‌بینی جریانهای نقدی برای اندازه‌گیری ارزش اقتصادی، باید مبتنی ‌بر آخرین بودجه‌ها و پیش‌بینی‌های مالی مورد تأیید مدیریت باشد. با این حال طبق بند ۴۲ استاندارد، برآورد جریانهای نقدی آتی باید با توجه به وضعیت فعلی دارایی (یا واحد مولد وجه نقد) انجام شود و جریانهای نقدی ورودی یا خروجی آتی مورد انتظار مربوط به موارد زیر مستثنی ‌شود:

الف. تجدید ساختار آتی که واحد تجاری هنوز نسبت به انجام آن تعهدی ندارد، و

ب . مخارج سرمایه‌ای آتی که موجب بهبود یا ارتقای عملکرد دارایی (یا واحد مولد وجه نقد)، مازاد بر میزان عملکرد استاندارد ارزیابی شده اولیه آن می‌شود.

۱۱ .  یک موضوع قابل توجه، در رابطه با تحصیل یک واحد مولد وجه نقد در شرایطی است که:

الف. مبلغ پرداختی بابت آن واحد، مبتنی‌ بر پیش‌بینی افزایش قابل ملاحظه خالص جریانهای نقدی ورودی آتی بر اثر تجدید ساختار عمده در آینده باشد، و

ب . بازاری جهت برآورد خالص ارزش فروش واحد مولد وجه نقد وجود نداشته باشد.

ممکن است این نگرانی وجود داشته باشد که اگر خالص جریانهای نقدی ورودی آتی ناشی از تجدید ساختار در ارزش اقتصادی واحد مولد وجه نقد منعکس نشود، مقایسه‌ مبلغ بازیافتنی و مبلغ دفتری آن بلافاصله بعد از تحصیل، به شناسایی زیان کاهش ارزش منجر ‌گردد. مقایسه مبلغ بازیافتنی واحد مولد وجه نقد با مبلغ دفتری آن بلافاصله بعد از تحصیل، لزوماً به شناسایی زیان کاهش ارزش منتج نخواهد شد. حامیان دیدگاه استاندارد معتقدند که:

الف.  طبق استاندارد، مبلغ بازیافتنی با توجه به بیشترین مبلغ از بین ارزش اقتصادی و خالص ارزش فروش تعیین می‌شود،

ب   . براساس بندهای ۲۳ تا ۲۵ استاندارد به ‌نظر می‌رسد بهترین برآورد برای خالص ارزش فروش واحدی که جدیداً تحصیل شده است، قیمت واقعی پرداختی پس از تعدیل بابت مخارج واگذاری و هرگونه تغییرات در شرایط اقتصادی بین تاریخ معامله و تاریخ برآورد باشد، و

ج   . چنانچه خالص ارزش فروش واحد مولد وجه نقد به ‌طریق دیگری برآورد شود، در آن صورت نیز همچنان ارزیابی بازار از خالص منافع موردانتظار ناشی از تجدید ساختار واحد تجاری یا مخارج سرمایه‌ای آتی مرتبط با آن را منعکس می‌کند.

بنابراین در شرایط یکسان، مبلغ بازیافتنی واحدی که جدیداً تحصیل شده است، خالص ارزش فروش (و نه ارزش اقتصادی) آن خواهد بود. بدین ترتیب، خالص منافع تجدید ساختار نیز در مبلغ بازیافتنی واحد منعکس خواهد شد زیرا زیان کاهش ارزش حداکثر تا میزان هرگونه مخارج واگذاری بااهمیت خواهد بود.

شناسایی زیان کاهش ارزش (بندهای ۵۶ تا ۶۰  استاندارد)

۱۲ .  طبق استاندارد، چنانچه مبلغ بازیافتنی دارایی کمتر از مبلغ دفتری آن باشد، زیان کاهش ارزش شناسایی می‌شود. معیارهای مختلفی برای شناسایی زیان کاهش ارزش در صورتهای مالی به ‌شرح زیر وجود دارد:

الف.  شناسایی زیان هنگامی که زیان کاهش ارزش، دائمی تلقی شود (معیار دائمی‌ بودن).

ب   . شناسایی زیان هنگامی که زیان کاهش ارزش، محتمل تلقی شود، یعنی اینکه عدم بازیافت مبلغ دفتری دارایی توسط واحد تجاری محتمل باشد (معیار محتمل بودن).

ج   . شناسایی بلادرنگ زیان در هر زمان که مبلغ بازیافتنی کمتر از مبلغ دفتری باشد (معیار اقتصادی بودن).

۱۳ .  این استاندارد برای شناسایی زیان کاهش ارزش بر ”معیار اقتصادی بودن“ اتکا می‌کند. براساس این معیار، زیان کاهش ارزش زمانی شناسایی می‌شود که مبلغ بازیافتنی دارایی کمتر از مبلغ دفتری آن باشد. معیار ”اقتصادی بودن“، بهترین معیار برای ارائه اطلاعات مفید به استفاده‌کنندگان در ارزیابی جریانهای نقدی آتی ناشی از دارایی برای واحد تجاری است. برای استفاده از این معیار جهت تعیین کاهش ارزش دارایی، ارزش زمانی پول و خطرات خاص دارایی درنظر گرفته می‌شود که ماهیتاً، عواملی از قبیل محتمل بودن و دائمی ‌بودن زیان کاهش ارزش نیز در اندازه‌گیریها ملحوظ می‌شود.

واحدهای مولد وجه نقد (بندهای ۶۲ تا ۶۹  استاندارد)

۱۴ .  بنا به دلایل زیر برخی تنها از تعیین مبلغ بازیافتنی برمبنای دارایی منفرد حمایت می‌کنند:

الف.  شناسایی واحدهای مولد وجه نقد در سطحی غیر از کل واحد تجاری مشکل است و بنابراین، با این شیوه هرگز برای داراییهای منفرد زیان کاهش ارزش شناسایی نخواهد شد، و

ب   . شناسایی زیان کاهش ارزش یک دارایی باید بدون توجه به اینکه جریانهای نقدی ورودی ناشی از آن به صورت مستقل از سایر داراییها یا گروههای دارایی ایجاد می‌شود، امکان‌پذیر باشد.

۱۵ .  اگر چه تشخیص پایین‌ترین سطح جریانهای نقدی ورودی مستقل برای یک گروه از داراییها مستلزم قضاوت است، مفهوم واحد مولد وجه نقد مبین آن است که داراییها در ایجاد جریانهای نقدی مشارکت دارند.

آزمون کاهش ارزش داراییهای نامشهود با عمر مفید نامعین [بندهای ۷ و ۸ (الف) استاندارد]

۱۶ .  الزام به اندازه‌گیری مجدد داراییها هنگام کاهش ارزش، یک مفهوم ”ارزیابی“ است و فرآیند ”تخصیص بهای تمام ‌شده“ محسوب نمی‌شود. مفهوم ارزیابی بر منافع آتی دارایی تأکید دارد. بنابراین، هدف از آزمون کاهش ارزش، ارزیابی قابلیت بازیافت مبلغ دفتری دارایی ازطریق استفاده یا فروش آن است. با این حال، تخصیص مبلغ استهلاک‌پذیر دارایی با عمر مفید معین برمبنای سیستماتیک طی عمر مفید آن، تا اندازه‌ای اطمینان می‌دهد که مبلغ دفتری از مبلغ بازیافتنی دارایی بیشتر نمی‌‌شود. بنابراین در مواردی که برای دارایی نامشهود استهلاک محاسبه نمی‌شود، به منظور خودداری از گزارش مبالغ دفتری مازاد بر مبالغ بازیافتنی لازم است بر آزمون کاهش ارزش داراییها بیشتر اتکا شود.

واگذاری بخشی از واحد مولد وجه نقد دارای سرقفلی (بند ۷۸  استاندارد)

۱۷ .  طبق استاندارد، سرقفلی مربوط به عملیات واگذار شده باید برمبنای ارزشهای نسبی بخش واگذار شده و بخش نگهداری شده واحد مولد وجه نقد اندازه‌گیری شود، مگر اینکه واحد تجاری بتواند از روش بهتری برای انعکاس سرقفلی مربوط به بخش واگذار شده استفاده ‌کند.

۱۸ .  سطح پیشنهادی آزمون کاهش ارزش به این دلیل است که سرقفلی تخصیص یافته به واحد مولد وجه نقد را نمی‌توان به گونه‌ای منطقی به سطحی پایینتر در آن واحد تخصیص داد. با این حال، هنگامی که بخشی از واحد مولد وجه نقد واگذار می‌شود، بهتر است فرض شود که بخشی از سرقفلی به بخش واگذار شده مربوط است. بنابراین، زمانی که بخش واگذار شده، جزئی از واحد مولد وجه نقد را تشکیل می‌دهد، تخصیص سرقفلی باید الزامی شود.

زمان‌بندی آزمون کاهش ارزش واحد (گروه واحدهای) مولد وجه نقد دارای سرقفلی
(بندهای ۸۳  تا  ۸۶  استاندارد)

۱۹ .  به منظور کاهش هزینه‌های انجام آزمون، طبق استاندارد، آزمون سالانه کاهش ارزش واحد (گروه واحدهای) مولد وجه نقدی که سرقفلی به آن تخصیص یافته است، می‌تواند در هر زمان طی دوره سالانه انجام شود مشروط بر اینکه آزمون هر سال در همان زمان صورت پذیرد. در موارد ترکیبهای تجاری طی دوره جاری این خطر وجود دارد که مبلغ پرداخت شده بابت تحصیل واحد جدید از مبلغ بازیافتنی آن بیشتر باشد. برای جلوگیری از تعویق شناسایی زیان کاهش ارزش احتمالی باید آزمون کاهش ارزش در مورد این گونه ترکیبهای تجاری پیش از پایان دوره مالی جاری انجام شود.

تخصیص زیان کاهش ارزش بین داراییهای متعلق به واحد مولد وجه نقد (بندهای ۹۱ تا ۹۴ استاندارد)

۲۰ .  برخی معتقدند که زیان کاهش ارزش باید به ترتیب زیر تخصیص یابد:

الف.  سرقفلی،

ب   . داراییهای نامشهودی که بازار فعالی برای آنها وجود ندارد،

ج   . داراییهایی که خالص ارزش فروش آنها کمتر از مبلغ دفتری است، و

د   . سایر داراییهای واحد مولد وجه نقد متناسب با مبلغ دفتری هر یک.

۲۱ .  دلایل اصلی ارائه این نظرات به صورت زیر است:

الف.  زیان کاهش ارزش واحد مولد وجه نقد باید ابتدا به داراییهایی تخصیص داده شود که اندازه‌گیری آنها مستلزم اعمال قضاوت بیشتر است. سرقفلی و داراییهای نامشهودی که بازار فعالی برای آنها وجود ندارد، جزء این گونه داراییهاست. داراییهای نامشهودی که بازار فعالی برای آنها وجود ندارد (مانند نامهای تجاری، حقوق انتشار و مواردی از این قبیل)، همانند سرقفلی تلقی می‌شود.

ب   . پایین‌تر بودن خالص ارزش فروش یک دارایی نسبت به مبلغ دفتری، توجیه مناسبی برای تخصیص بخشی از زیان کاهش ارزش واحد مولد وجه نقد به آن دارایی است.

۲۲ .  دلایل مخالفت با نحوه تخصیص زیان کاهش ارزش بر مبنای بند ۲۰ به شرح زیر است:

الف.  همه داراییهای نامشهودی که بازار فعالی برای آنها وجود ندارد، همانند سرقفلی نیستند (مانند حق امتیاز و پروانه بهره‌برداری). داراییهای نامشهود را در برخی موارد می‌توان همانند داراییهای ثابت مشهود (مانند اموال و ماشین‌آلات) با عینیت بیشتری اندازه‌گیری کرد.

ب   . مفهوم واحد مولد وجه نقد به مجموع دارایی‌ها، نه تک تک آنها، اشاره دارد.

در نهایت این تصمیم اتخاذ شد که برای تخصیص زیان کاهش ارزش، با داراییهای نامشهود و همچنین داراییهایی که خالص ارزش فروش آنها کمتر از مبلغ دفتری است همانند سایر داراییها برخورد شود.

۲۳ .  چنانچه مبلغ بازیافتنی دارایی منفردی که به وضوح دچار کاهش ارزش شده است به طور جداگانه قابل تعیین باشد، برآورد مبلغ بازیافتنی واحد مولد وجه نقد در برگیرنده آن دارایی ضرورت ندارد. چنانچه مبلغ بازیافتنی دارایی منفرد قابل تعیین نباشد، نمی‌توان نتیجه‌گیری کرد که دارایی به وضوح دچار کاهش ارزش شده است زیرا زیان کاهش ارزش واحد مولد وجه نقد به تمام داراییهای آن مربوط می‌شود.

برگشت زیانهای کاهش ارزش داراییها غیر از سرقفلی (بندهای ۹۵  تا  ۱۰۷  استاندارد)

۲۴ .  طبق استاندارد، زیان کاهش ارزش یک دارایی غیر از سرقفلی، تنها درصورتی باید برگشت داده شود که از زمان شناسایی آخرین زیان کاهش ارزش، برآوردهای مورد استفاده برای تعیین مبلغ بازیافتنی دارایی، تغییر کرده باشد.

۲۵ .  دلایل مخالفت با برگشت زیانهای کاهش ارزش به شرح زیر است:

الف. برگشت زیانهای کاهش ارزش، با نظام حسابداری مبتنی بر بهای تمام شده تاریخی مغایرت دارد. زمانی که مبلغ دفتری دارایی کاهش می‌یابد، مبلغ بازیافتنی مبنای بهای تمام شده جدید برای دارایی قرار می‌گیرد. درنتیجه، برگشت زیان کاهش ارزش، به نوعی تجدید ارزیابی دارایی است. در واقع، در بسیاری از موارد، مبانی اندازه‌گیری مبلغ بازیافتنی مشابه مبانی مورد استفاده برای تجدید ارزیابی دارایی است. از این رو، برگشت زیانهای کاهش ارزش یا باید منع شود و یا به عنوان تجدید ارزیابی مستقیماً در حقوق صاحبان سهام شناسایی گردد.

ب   . برگشت زیانهای کاهش ارزش موجب ایجاد نوسان در سودهای گزارش ‌شده می‌گردد. اندازه‌گیریهای سود در دوره‌های کوتاه مدت، نباید تحت تأثیر تغییرات تحقق نیافته در اندازه‌گیری دارایی بلندمدت قرار گیرد.

ج   . نتیجه برگشت زیانهای کاهش ارزش، برای استفاده کنندگان صورتهای مالی مفید نخواهد بود زیرا طبق استاندارد، مبلغ برگشت داده شده به مبلغی محدود می‌شود که مبلغ دفتری دارایی را به بیش از بهای تمام شده مستهلک شده آن افزایش ندهد. لذا مبلغ برگشت شده و مبلغ دفتری بازنگری شده، هیچکدام محتوای اطلاعاتی ندارد.

د   . در بسیاری از موارد، برگشت زیانهای کاهش ارزش به شناسایی ضمنی سرقفلی ایجاد شده در داخل واحد تجاری منجر خواهد شد.

   . برگشت زیانهای کاهش ارزش امکان سوء استفاده و هموار سازی سود را فراهم خواهد کرد.

و   . پیگیری برای تأیید ضرورت برگشت زیان کاهش ارزش، پرهزینه است.

۲۶ .  ضرورت برگشت زیانهای کاهش ارزش مبتنی بر دلایل زیر است:

الف. این موضوع هماهنگ با مفاهیم نظری و این دیدگاه است که جریان منافع اقتصادی آتی که قبلاً مورد انتظار نبود، محتمل ارزیابی شده است.

ب   . برگشت زیان کاهش ارزش، تجدید ارزیابی نیست و تا زمانی که این برگشت، به فزونی مبلغ دفتری دارایی از بهای تمام شده اولیه آن پس از کسر استهلاک (با فرض عدم شناسایی زیان کاهش ارزش) منجر نشود، با نظام بهای تمام شده هماهنگ است. از این رو، برگشت زیان کاهش ارزش باید در صورت سود و زیان شناسایی و با هرگونه مازاد نسبت به بهای تمام شده مستهلک شده به عنوان تجدید‌ ارزیابی برخورد شود.

ج   . زیانهای کاهش ارزش بر مبنای برآورد شناسایی و اندازه‌گیری می‌شود. هر تغییری در اندازه‌گیری زیان کاهش ارزش، همانند تغییر در برآورد است. استاندارد حسابداری شماره ۶ الزام می‌کند تغییر در برآورد حسابداری چنانچه تنها بر دوره جاری تأثیر بگذارد، در تعیین سود خالص یا زیان دوره جاری، و چنانچه بر دوره جاری و دوره‌های آینده تأثیر بگذارد، در تعیین سود خالص یا زیان دوره جاری و دوره‌های آینده منظور شود.

د   . برگشت زیانهای کاهش ارزش، نشانه سودمندتری از توان ایجاد منافع آتی دارایی یا گروه داراییها برای استفاده‌کنندگان فراهم می‌کند.

   . نتایج عملیات در دوره‌های آتی به نحو منصفانه‌تری ارائه خواهد شد زیرا استهلاک، زیان کاهش ارزش قبلی را که دیگر مربوط نیست، منعکس نخواهد کرد. اجتناب از برگشت زیانهای کاهش ارزش ممکن است به سوء‌استفاده‌هایی از قبیل ثبت زیان قابل ملاحظه‌ در یک سال با هزینه استهلاک پایین‌تر ناشی از آن، و سودهای بالاتر در سالهای بعد منجر گردد.

برگشت زیانهای کاهش ارزش سرقفلی (بند ۱۰۸  استاندارد)

۲۷ .  استاندارد، برگشت زیان کاهش ارزش شناسایی شده برای سرقفلی را منع کرده است. مخالفین این رویکرد معتقدند که نحوه برخورد با برگشت زیان کاهش ارزش سرقفلی باید همانند زیان کاهش ارزش سایر داراییها باشد، اما این نحوه برخورد باید محدود به شرایطی گردد که زیان کاهش ارزش، ناشی از رویدادهای مشخص خارج از کنترل واحد تجاری باشد که انتظار نمی‌رود در آینده نزدیک تکرار شود.

۲۸ .  استاندارد حسابداری شماره ۱۷ با عنوان داراییهای نامشهود شناسایی سرقفلی ایجاد شده در داخل واحد تجاری را منع می‌کند. بنابراین، چنانچه برگشت زیانهای کاهش ارزش سرقفلی مجاز باشد، تمایز برگشت زیان از سرقفلی ایجاد شده در داخل واحد تجاری اگر غیرممکن نباشد بسیار مشکل خواهد بود. با توجه به اینکه سرقفلی تحصیل شده و سرقفلی ایجاد شده در واحد مولد وجه نقد به طور مشترک در ایجاد جریانهای نقدی سهیم هستند، هرگونه افزایش بعدی در مبلغ بازیافتنی سرقفلی تحصیل شده، از افزایش در سرقفلی ایجاد شده در واحد مولد وجه نقد قابل تفکیک نیست. حتی در صورت برگشت رویداد مشخص برون سازمانی که منجر به شناسایی زیان کاهش ارزش شده است، تعیین اینکه اثر آن برگشت، افزایش متناظر در مبلغ بازیافتنی سرقفلی تحصیل شده می‌باشد، اگر غیر ممکن نباشد، بسیار مشکل است. بنابراین، برگشت زیان کاهش ارزش سرقفلی منع شده است.


اشتراک گذاری

استاندارد حسابداری ۳۱ داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش و عملیات متوقف شده


استاندارد حسابداری ۳۱

داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش و عملیات متوقف شده

این استاندارد باید با توجه به ”مقدمه‌ای بر استانداردهای حسابداری“ مطالعه و بکار گرفته شود.

هدف

۱  .   هدف این استاندارد، تجویز نحوه حسابداری داراییهای نگهداری شده برای فروش و نحوه ارائه و افشای عملیات متوقف شده است. به طور خاص، این استاندارد موارد زیر را الزامی نموده است:

الف.   داراییهایی که معیارهای طبقه‌بندی به عنوان ” نگهداری شده برای فروش“ را احراز می‌کنند، به اقل مبلغ دفتری و خالص ارزش فروش اندازه‌گیری و احتساب استهلاک چنین داراییهایی متوقف می‌شود، و

ب .   داراییهایی که معیارهای طبقه‌بندی به عنوان ” نگهداری شده برای فروش“ را احراز می‌کنند در ترازنامه، و نتایج عملیات متوقف شده در صورت سود و زیان، به طور جداگانه ارائه می‌شوند.

دامنه کاربرد

۲  .   الزامات ”طبقه‌بندی“ و ” ارائه“ در این استاندارد، برای تمام داراییهای غیرجاری و تمام مجموعه‌های واحد بکار می‌رود، اما الزامات ” اندازه‌گیری“ در این استاندارد برای تمام داراییهای غیرجاری و مجموعه‌های واحد (به شرح بند ۴)، به استثنای داراییهای ذکر شده در بند ۵ که طبق استاندارد مربوط اندازه‌گیری می‌شود، کاربرد دارد.

۳  .   داراییهایی که طبق استاندارد حسابداری شماره ۱۴ با عنوان نحوه ارائه داراییهای جاری و بدهیهای جاری به عنوان غیرجاری طبقه‌بندی می‌شوند، نباید مجدداً به عنوان داراییهای جاری طبقه‌بندی شوند مگر اینکه معیارهای طبقه‌بندی به عنوان نگهداری شده برای فروش طبق این استاندارد را احراز نمایند. داراییهایی از یک طبقه که واحد تجاری در روال عادی به عنوان غیرجاری تلقی می‌کند و صرفاً به قصد فروش مجدد تحصیل شده‌اند نباید به‌عنوان جاری طبقه‌بندی شوند مگر اینکه معیارهای طبقه‌بندی به عنوان نگهداری شده برای فروش طبق این استاندارد را احراز نمایند.

۴ .    در برخی موارد واحد تجاری گروهی از داراییها و بدهیهای وابسته به آن را به عنوان یک مجموعه واحد واگذار یا برکنار می‌کند. چنین مجموعه واحدی، ممکن است یک گروه از واحدهای مولـد وجه نقد، یک واحد مولد وجه نقد، یا قسمتی از واحد مولد وجه نقد باشد. این مجموعه می‌تواند در برگیرنده هر گونه دارایی و بدهی واحد تجاری باشد. اگر یک دارایی غیرجاری به عنوان قسمتی از یک مجموعه‌ واحد، در دامنه الزامات اندازه‌گیری این استاندارد قرار گیرد، الزامات اندازه‌گیری این استاندارد برای کل مجموعه بکار می‌رود به‌ گونه‌ای که این مجموعه به اقل مبلغ دفتری وخالص ارزش فروش اندازه‌گیری می‌شود. الزامات اندازه‌گیری داراییها و بدهیهای منفرد در مجموعه‌ واحد، در بندهای ۱۹، ۲۰ و ۲۴ بیان شده است.

۵  .   الزامات اندازه‌گیری این استاندارد در مورد داراییها و بدهیهای زیر کاربرد ندارد:

الف.   سرمایه‌گذاریهای بلند مدتی که به روش تجدید ارزیابی اندازه‌گیری می‌شود.

ب .   داراییهای جاری و بدهیهایی که جزئی از یک مجموعه واحد نگهداری شده برای فروش است.

تعاریف

۶    .     اصطلاحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر بکار رفته است:

  • یک بخش از واحد تجاری: جزئی از عملیات و جریانهای نقدی واحد تجاری است که از لحاظ عملیاتی و اهداف گزارشگری مالی، به وضوح از سایر فعالیتهای واحد تجاری متمایز باشد.
  • واحد مولد وجهنقد : کوچکترین مجموعه داراییهای قابل شناسایی ایجادکننده جریان ورودی وجه نقدی که به میزان عمده‌ای مستقل از جریانهای ورودی وجه نقد سایر داراییها یا مجموعه‌ای از دارایـیها می‌باشد.
  • مخارج فروش: مخارج تبعی که به طور مستقیم در رابطه با فروش دارایی (یا مجموعه‌ واحد)، به استثنای مخارج تأمین مالی، واقع می‌شود.
  • دارایی جاری : یک دارایی زمانی به عنوان دارایی جاری طبقه‌بندی می‌شود که :

الف .    انتظار رود طی چرخه عملیاتی معمول واحد تجاری یا ظرف یکسال از تاریخ ترازنامه، هر کدام طولانی‌تر است، مصرف یا فروخته شود، یا به وجه نقد یا دارایی دیگری که نقد شدن آن قریب به یقین است، تبدیل شود، یا

ب  .      وجه نقد یا معادل وجه نقدی باشد که استفاده از آن محدود نشده است.

  • مجموعه‌ واحد : گروهی از دارایـیها و بدهیهای وابسته به آن که به عنوان یک مجموعه واحد واگذار یا برکنار خواهد شد.
  • عملیات متوقفشده : یک بخش از واحد تجاری است که واگذار یا برکنار شده  یا به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی شده است، و :

الف .    بیانگر یک فعالیت تجاری یا حوزه جغرافیایی عمده و جداگانه از عملیات است،

ب  .    قسمتی از یک برنامه هماهنگ برای واگذاری یا برکناری یک فعالیت تجاری یا حوزه جغرافیایی عمده و جداگانه از عملیات است، و یا

ج   .     یک واحد فرعی است که صرفاً با قصد فروش مجدد خریداری شده است.

  • ارزش منصفانه : مبلغی است که خریداری مطلع و مایل و فروشنده‌ای مطلع و مایل می‌توانند در معامله‌ای حقیقی و در شرایط عادی، یک دارایی را در ازای مبلغ مزبور با یکدیگر مبادله کنند.
  • خالص ارزش فروش: مبلغ وجه نقد یا معادل آن که از طریق فروش دارایی در شرایط عادی و پس از کسر کلیه مخارج فروش حاصل می‌شود.
  • مبلغ بازیافتنی : خالص ارزش فروش یا ارزش اقتصادی یک دارایی، هرکدام که بیشتر است.
  • ارزش اقتصادی : ارزش فعلی خالص جریانهای نقدی آتی ناشی از کاربرد مستمر دارایی ازجمله جریانهای نقدی ناشی از واگذاری نهایی آن است.
  • تعهد قطعی خرید : توافقی با یک شخص غیروابسته، الزام‌آور برای هر دو طرف و معمولاً دارای ضمانت اجرای قانونی، که:

الف .    تمام شرایط بااهمیت، شامل قیمت و زمانبندی معامله را مشخص می‌کند، و

ب  .    شامل عامل بازدارنده‌ای است که می‌تواند اجرای آن را بسیار محتمل کند.

طبقه‌بندی داراییهای غیرجاری (یا مجموعه‌های واحد) به عنوان نگهداری شده برای فروش

۷  .      واحد تجاری باید دارایی غیرجاری (یا مجموعه‌ای واحد) را که مبلغ دفتری آن، عمدتاً از طریق فروش و نه استفاده مستمر بازیافت می‌گردد، به عنوان ” نگهداری شده برای فروش“ طبقه‌بندی کند.

۸  .   طبقه‌بندی دارایی غیرجاری (یا مجموعه واحد) به عنوان نگهداری شده برای فروش باید تنها پس از احراز شرایط زیر صورت گیرد:

الف.   دارایی غیرجاری (یا مجموعه واحد) برای فروش فوری در وضعیت فعلی آن، فقط بر حسب شرایطی که برای فروش چنین داراییهایی (یا مجموعه‌های واحد) مرسوم و معمول است، آماده باشد، و

ب .   فروش آن بسیار محتمل باشد.

۹  .   برای آنکه فروش بسیار محتمل باشد، باید تمام شرایط زیر احراز شود:

الف.   سطح مناسبی از مدیریت واحد تجاری متعهد به اجرای طرح فروش دارایی (یا مجموعه واحد) باشد،

ب .   برنامه فعالی برای یافتن خریدار و تکمیل طرح فروش، شروع شده باشد،

ج  .   برای فروش دارایی (یا مجموعه واحد) به قیمتی منطقی نسبت به ارزش روز آن، بازاریابی مؤثری انجام شده باشد،

د   .   انتظار رود که شرایط تکمیل فروش طی یکسال از تاریخ طبقه‌بندی، به استثنای آنچه در بند ۱۰ مجاز شمرده شده است، احراز گردد، و

ﻫ   .   اقدامات لازم برای تکمیل طرح فروش نشان دهد که انجام تغییرات بااهمیت یا توقف آن بعید است.

  1. شرایط و رویدادها ممکن است دوره تکمیل فروش را از یک سال طولانی‌تر کند. اگر تأخیر از شرایط و رویدادهایی ناشی شود که از کنترل واحد تجاری خارج است و شواهد کافی وجود داشته باشد که واحد تجاری به تعهدات خود نسبت به طرح فروش داراییها پایبند است، طولانی‌تر شدن دوره فروش نمی‌تواند از طبقه‌بندی یک دارایی غیرجاری (یا مجموعه‌ای واحد) به عنوان نگهداری شده برای فروش جلوگیری نماید. این مورد در صورتی روی خواهد داد که شرایط مندرج در پیوست شماره ۱ احراز شود.

۱۱ .  معاملات فروش شامل معاوضه داراییهای غیرجاری با یکدیگر نیز می‌شود به شرطی که این معاوضه طبق استاندارد حسابداری شماره ۱۱ با عنوان داراییهای ثابت مشهود، دارای محتوای تجاری باشد.

۱۲ .  چنانچه واحد تجاری، یک دارایی غیرجاری (یا مجموعه‌ای واحد) را صرفاً به قصد واگذاری تحصیل ‌نماید، در تاریخ تحصیل، آن دارایی غیرجاری را فقط در صورتی باید به‌عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی کند که الزام یکسال مندرج در بند ۹ (به استثنای آنچه در بند ۱۰ مجاز شمرده شده است) رعایت شود و احراز هر گونه معیار دیگر مندرج در بندهای ۸ و ۹ که در تاریخ تحصیل محقق نشده باشد، در یک دوره کوتاه‌مدت بعد از تحصیل (معمولاً طی مدت ۳ ماه) بسیار محتمل باشد.

  1. درصورتی که معیارهای بندهای ۸ و ۹ بعد از تاریخ ترازنامه احراز شود واحد تجاری نباید در صورتهای مالی، داراییهای غیرجاری (یا مجموعه‌های واحد) را به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی کند. با این وجود، هنگامی که این معیارها بعد از تاریخ ترازنامه، اما قبل از تأیید صورتهای مالی احراز شود واحد تجاری باید اطلاعات تعیین شده در بند ۴۰ را در یادداشتهای توضیحی افشا کند.

داراییهای غیرجاری که قصد برکناری آن وجود دارد

  1. واحد تجاری نباید یک دارایی غیرجاری (یا مجموعه‌ای واحد) که قصد برکناری آن وجود دارد را بهعنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی کند، زیرا مبلغ دفتری آن اساساً از طریق استفاده مستمر بازیافت خواهد شد. با این حال، چنانچه مجموعه‌ای واحد که قصد برکناری آن وجود دارد، شرایط عملیات متوقف شده طبق بند ۶ را احراز کند، واحد تجاری باید نتایج عملیات و جریانهای نقدی آن مجموعه را طبق بندهای ۳۲ و ۳۳ در تاریخی که استفاده از آنها متوقف می‌شود، به عنوان عملیات متوقف شده ارائه نماید. داراییهای غیرجاری (یا مجموعه‌های واحدی) که قصد برکناری آن وجود دارد، شامل مواردی است که از دارایی تا پایان عمر اقتصادی آن استفاده می‌شود و مواردی که به جای فروش، استفاده از دارایی متوقف می‌شود.

۱۵ .  واحد تجاری نباید دارایی غیرجاری که به طور موقت استفاده نمی‌شود را به عنوان برکنار شده محسوب کند.

اندازه‌گیری داراییهای غیرجاری (یا مجموعه‌های واحد) طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش

اندازه‌گیری دارایی غیرجاری (یا مجموعه واحد)

۱۶ .      واحد تجاری باید دارایی غیرجاری (یا مجموعه واحد) طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش را به اقل مبلغ دفتری و خالص ارزش فروش اندازه‌گیری نماید.

۱۷ .  چنانچه یک دارایی غیر جاری (یا مجموعه‌ای واحد) که جدیداً تحصیل شده، معیارهای طبقه‌بندی به عنوان نگهداری شده برای فروش (به شرح بند ۱۲) را احراز نماید، در رعایت بند ۱۶، آن دارایی (یا مجموعه واحد) در شناخت اولیه به اقل مبلغ دفتری (با فرض عدم طبقه‌بندی به عنوان نگهداری شده برای فروش؛ برای مثال، بهای تمام شده) و خالص ارزش فروش شناسایی می‌شود. اگر دارایی غیر جاری (یا مجموعه واحد) در قالب یک ترکیب تجاری تحصیل شده باشد، باید به خالص ارزش فروش اندازه‌گیری شود.

۱۸ .  چنانچه انتظار ‌‌رود فرایند فروش در بیش از یک سال تکمیل شود، واحد تجاری باید مخارج فروش را به ارزش فعلی اندازه‌گیری نماید. هر گونه افزایش در ارزش فعلی مخارج فروش ناشی از گذشت زمان، در صورت سود و زیان به عنوان هزینه تأمین مالی شناسایی می‌شود.

۱۹ .  مبلغ دفتری یک دارایی غیرجاری (یا داراییها و بدهیهای مربوط به یک مجموعه واحد)، بلافاصله قبل از طبقه‌بندی اولیه آن به عنوان نگهداری شده برای فروش، باید طبق استاندارد حسابداری مربوط اندازه‌گیری شود.

۲۰ .  در اندازه‌گیری مجدد بعدی یک مجموعه واحد، مبلغ دفتری داراییهای مستثنی شده از الزامات اندازه‌گیری طبق بند ۵ این استاندارد که در یک مجموعه واحد به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی شده است، باید قبل از اندازه‌گیری مجدد مجموعه واحد به خالص ارزش فروش آن، طبق استانداردهای حسابداری مربوط اندازه‌گیری مجدد شود.

شناسایی زیانهای کاهش ارزش و برگشت آن

۲۱ .  واحد تجاری باید زیان کاهش ارزش برای هر گونه کاهش ارزش اولیه یا بعدی دارایی (یا مجموعه واحد) به خالص ارزش فروش را تا حدی که طبق بند ۲۰ شناسایی نشده است، شناسایی کند.

۲۲ .  واحد تجاری باید هر گونه افزایش بعدی در خالص ارزش فروش یک دارایی را به عنوان سود شناسایی کند، اما این سود نباید از زیان کاهش ارزش انباشته‌ای که قبلاً طبق این استاندارد و یا سایر استانداردهای حسابداری شناسایی شده است، بیشتر شود.

۲۳ .  واحد تجاری باید برای هر گونه افزایش بعدی در خالص ارزش فروش مجموعه‌ واحد،
به
 شرح زیر سود شناسایی کند:

الف.   تا حدی که طبق بند ۲۰ شناسایی نشده است، اما

ب .   تا حدی که از زیان کاهش ارزش انباشته‌ شناسایی شده، طبق این استاندارد و یا سایر استانداردهای حسابداری (برای داراییهای غیرجاری که در دامنه الزامات اندازه‌گیری این استاندارد قرار می‌گیرند) بیشتر نباشد.

۲۴ .  زیان کاهش ارزش (یا هر گونه سود بعدی) شناسایی شده برای مجموعه‌ای واحد باید مبلغ دفتری داراییهای غیرجاری آن مجموعه‌ را که در دامنه الزامات اندازه‌گیری این استاندارد قرار می‌گیرد به شرح مندرج در بندهای الف و ب زیر، کاهش (یا افزایش) دهد:

الف.   زیان کاهش ارزش باید به ترتیب زیر جهت کاهش مبلغ دفتری داراییهای غیرجاری مجموعه واحد تخصیص یابد:

۱ .   ابتدا، صرف کاهش مبلغ دفتری سرقفلی مرتبط با مجموعه‌ واحد شود، و

۲  .  باقیمانده زیان کاهش ارزش متناسب با مبلغ دفتری سایر داراییهای غیرجاری مجموعه واحد، به آنها تخصیص یابد.

این کاهش در مبالغ دفتری باید به عنوان زیان کاهش ارزش هر یک از داراییهای منفرد درنظر گرفته شود و بلافاصله در صورت سود و زیان شناسایی گردد.

ب .   برگشت زیان کاهش ارزش مجموعه واحد باید به منظور افزایش مبلغ دفتری داراییهای غیر جاری آن غیر از سرقفلی، تخصیص یابد.

این افزایش در مبالغ دفتری باید به عنوان برگشت زیان کاهش ارزش هر یک از داراییهای منفرد درنظر گرفته شود و بلافاصله در صورت سود و زیان شناسایی گردد.

۲۵ .  سود یا زیانی که تا تاریخ فروش یک دارایی غیرجاری (یا مجموعه‌ای‌ واحد) شناسایی نشده، باید در تاریخ قطع شناخت شناسایی گردد. الزامات مربوط به قطع شناخت در بندهای ۷۰ تا ۷۵ استاندارد حسابداری شماره ۱۱ با عنوان داراییهای ثابت مشهود (تجدیدنظر شده در ۱۳۸۶)، و بندهای ۸۹ تا ۹۵ استاندارد حسابداری شماره ۱۷ با عنوان داراییهای نامشهود (تجدیدنظر شده در ۱۳۸۶)، آمده است.

۲۶ .  واحد تجاری نباید یک دارایی غیرجاری که منفرداً یا در قالب بخشی از یک مجموعه واحد به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی شده است را مستهلک کند. شناسایی سود تضمین شده و سایر هزینه‌های قابل انتساب به بدهیهای مجموعه‌ واحدی که به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی شده است، ادامه می‌یابد.

تغییرات طرح فروش

۲۷ .  در صورتی  که واحد تجاری یک دارایی غیر جاری (یا مجموعه‌ای واحد) را به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی نموده باشد، اما معیارهای مندرج در بندهای ۸ تا ۱۰ دیگر برقرار نباشد، واحد تجاری باید طبقه‌بندی دارایی (یا مجموعه واحد) به عنوان نگهداری شده برای فروش را متوقف نماید.

۲۸ .  واحد تجاری باید یک دارایی غیرجاری را که طبقه‌بندی آن به عنوان نگهداری شده برای فروش متوقف شده است (یا اینکه از مجموعه واحد نگهداری شده برای فروش خارج می‌شود)، به اقل مبالغ زیر اندازه‌گیری کند:

الف.   مبلغ دفتری آن قبل از این که دارایی غیر جاری (یا مجموعه واحد) به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی شود پس از تعدیل بابت هر گونه استهلاک، یا تجدید ارزیابی که در صورت عدم طبقه‌بندی دارایی (یا مجموعه واحد) به عنوان نگهداری شده برای فروش شناسایی می‌شد، و

ب .   مبلغ بازیافتنی آن در تاریخ انصراف از فروش.

۲۹ .  واحد تجاری باید هر گونه تعدیل لازم در مبلغ دفتری یک دارایی غیرجاری که طبقه‌بندی آن به عنوان نگهداری شده برای فروش متوقف شده است را در دوره‌ای که معیارهای مندرج در بندهای ۸ تا ۱۰ دیگر برقرار نباشد، در سود و زیان عملیات در حال تداوم منظور نماید. واحد تجاری باید هر گونه تعدیل از این بابت را در همان سرفصل مورد استفاده طبق بند ۳۶ برای ارائه سود و زیان شناسایی شده، منظور کند.

۳۰ .  اگر واحد تجاری از مجموعه‌ واحدی که به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی شده است، دارایی یا بدهی منفردی را خارج کند، اندازه‌گیری باقیمانده داراییها و بدهیها در صورتی  به عنوان مجموعه واحد ادامه می‌یابد که این مجموعه حائز معیارهای مندرج در بندهای ۸ تا ۱۰ باشد. در غیر این صورت، باقیمانده داراییهای غیرجاری گروه که به طور منفرد شرایط طبقه‌بندی به عنوان نگهداری شده برای فروش را دارند باید به طور جداگانه به‌اقل مبلغ دفتری و خالص ارزش فروش در آن تاریخ اندازه‌گیری شوند. هر دارایی غیرجاری که معیارهای ذکر شده را احراز نکند، طبق بند ۲۷ طبقه‌بندی آن به عنوان نگهداری شده برای فروش متوقف می‌شود.

ارائه و افشا

۳۱ .      واحد تجاری باید اطلاعاتی را ارائه و افشا کند که استفاده‌کنندگان صورتهای مالی را در ارزیابی آثار مالی عملیات متوقف شده و واگذاری داراییهای غیرجاری (یا مجموعه‌های واحد) کمک نماید.

ارائه عملیات متوقف شده

۳۲ .  واحد تجاری باید موارد زیر را افشا کند:

الف.   یک مبلغ واحد در متن صورت سود و زیان که شامل مجموع ارقام زیر است:

۱ .   سود (بعد از مالیات) یا زیان عملیات متوقف شده، و

۲ .   سود (بعد از مالیات) یا زیان ناشی از اندازه‌گیری داراییهایی (یا مجموعه‌های واحدی) که عملیات متوقف شده را تشکیل می‌دهند به خالص ارزش فروش یا سود (بعد از مالیات) یا زیان ناشی از واگذاری آنها.

ب .   اجزای مبلغ ذکر شده در بند الف به تفکیک:

۱ .   درآمدها، هزینه‌ها و سود (قبل از مالیات) یا زیان عملیات متوقف شده،

۲ .   مالیات بر درآمد عملیات متوقف شده،

۳ .   سود یا زیان شناسایی شده ناشی از اندازه‌گیری داراییهایی (یا مجموعه‌های واحدی) که عملیات متوقف شده را تشکیل می‌دهند به خالص ارزش فروش یا سود (بعد از مالیات) یا زیان ناشی از واگذاری آنها، و

۴ .   مالیات بر درآمد مربوط به بند ۳٫

اجزای مذکور را می‌توان در یادداشتهای توضیحی یا در متن صورت سود و زیان ارائه کرد. در صورتی  که این اجزا در متن صورت سود و زیان ارائه شود، باید در بخش عملیات متوقف شده، یعنی جدا از عملیات در حال تداوم ارائه گردد. درخصوص واحدهای فرعی اخیراً تحصیل شده که شرایط طبقه‌بندی به عنوان نگهداری شده برای فروش را در زمان تحصیل احراز می‌کنند (به بند ۱۲ مراجعه شود)، این افشا ضرورت ندارد.

ج   .   خالص جریانهای نقدی عملیات متوقف شده به تفکیک فعالیتهای عملیاتی، بازده سرمایه‌گذاریها و سود پرداختی بابت تأمین مالی، مالیات بر درآمد، فعالیتهای سرمایه‌گذاری و فعالیتهای تأمین مالی. این افشا را می‌توان در یادداشتهای توضیحی یا در متن صورت جریان وجوه نقد ارائه کرد. در خصوص واحدهای فرعی اخیراً تحصیل شده که شرایط طبقه‌بندی به عنوان نگهداری شده برای فروش را در زمان تحصیل احراز می‌کنند (به بند ۱۲ مراجعه شود)، این افشا ضرورت ندارد.

۳۳ .  واحد تجاری باید موارد افشای بند ۳۲ را برای دوره‌های قبلی ارائه شده در صورتهای مالی، ارائه مجدد کند به گونه‌ای که موارد افشا، همه عملیات متوقف شده‌ تا تاریخ ترازنامه آخرین دوره را دربرگیرد.

  1. تعدیلات در دوره جاری نسبت به مبالغی که قبلاً در عملیات متوقف شده ارائه گردیده است و بهطور مستقیم مربوط به واگذاری یا برکناری عملیات متوقف شده در دوره(های) قبل می‌باشد باید به طور جداگانه در عملیات متوقف شده طبقه‌بندی شود. ماهیت و مبلغ چنین تعدیلاتی باید افشا گردد. نمونه‌ وضعیتهایی که ممکن است به این تعدیلات منجر شود به شرح زیر است:

الف.   رفع ابهامات مربوط به شرایط واگذاری، مانند قطعی شدن بهای معامله و جبران خسارت وارده.

ب  .   رفع ابهاماتی که به طور مستقیم به عملیات یک بخش، قبل از واگذاری آن مربوط می‌شود، مانند تعهدات زیست محیطی و تضمین محصولات توسط فروشنده.

ج   .   تسویه تعهدات مرتبط با مزایای پایان خدمت و بازنشستگی کارکنان، مشروط بر اینکه تسویه به طور مستقیم مربوط به واگذاری باشد.

۳۵ .  چنانچه واحد تجاری طبقه‌بندی یک بخش از واحد تجاری به عنوان نگهداری شده برای فروش را متوقف نماید، نتایج عملیات و جریان وجوه نقد آن بخش که قبلاً تحت عنوان عملیات متوقف شده طبق بندهای ۳۲ تا ۳۴ ارائه شده، باید تجدید طبقه‌بندی شود. این تجدید ارائه باید تشریح شود.

سود یا زیان مربوط به عملیات در حال تداوم

  1. هر گونه سود یا زیان اندازه‌گیری مجدد یک دارایی غیرجاری (یا مجموعه‌ای واحد) که بهعنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی شده است و مشمول تعریف عملیات متوقف شده نگردد باید در سود یا زیان عملیات در حال تداوم منظور شود.

ارائه دارایی غیرجاری (یا مجموعه واحد) طبقه‌بندی شده‌ به عنوان نگهداری شده برای فروش

۳۷ .  واحد تجاری باید دارایی غیرجاری طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش و داراییهای یک مجموعه واحد طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش را جدا از سایر داراییها در ترازنامه ارائه کند. بدهیهای مجموعه واحد طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش نیز باید جدا از سایر بدهیها در ترازنامه ارائه ‌گردد. این داراییها و بدهیها نباید با یکدیگر تهاتر شوند و مبلغ آنها به طور جداگانه ارائه می‌گردد. به استثنای آنچه که در بند ۳۸ مجاز می‌باشد، طبقات عمده داراییها و بدهیهای طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش باید به طور جداگانه در یادداشتهای توضیحی افشا گردد. واحد تجاری باید هر گونه سود تحقق نیافته مربوط به داراییهای غیرجاری (یا مجموعه‌های واحد) طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش را که به طور مستقیم در حقوق صاحبان سهام شناسایی شده‌ است، به طور جداگانه ارائه کند.

۳۸ .  چنانچه مجموعه واحد، یک واحد فرعی باشد که ‌اخیراً تحصیل ‌شده است و شرایط طبقه‌بندی به عنوان نگهداری شده برای فروش را در زمان تحصیل احراز می‌کند (به بند ۱۲ مراجعه شود)، افشای طبقات عمده داراییها و بدهیها ضرورت ندارد.

۳۹ .  در مواردی که واحد تجاری در دوره جاری، به دلیل ایجاد شرایط جدید، داراییهای غیرجاری یا داراییها و بدهیهای مجموعه واحدی را که در ترازنامه دوره‌های قبل به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی شده است، تغییر طبقه‌بندی دهد، تجدید ارائه اقلام مقایسه‌ای از این بابت ضرورت ندارد.

سایر موارد افشا

۴۰ .  واحد تجاری باید در دوره‌ای که دارایی غیرجاری (یا مجموعه واحد) به عنوان نگهداری شده برای فروش، طبقه‌بندی یا واگذار می‌شود، اطلاعات زیر را در یادداشتهای توضیحی افشا کند:

الف.   شرحی از دارایی غیرجاری (یا مجموعه واحد)،

ب .   تشریح واقعیتها و شرایطی که به واگذاری مورد انتظار منجر می‌شود و روش و زمان‌ مورد انتظار واگذاری،

ج  .   سود یا زیان شناسایی شده بر طبق بندهای ۲۱ تا ۲۳، و در صورت عدم ارائه جداگانه در متن صورت سود و زیان، سرفصلی از صورت سود و زیان که شامل آن سود و زیان می‌باشد، و

د   .   در موارد لازم، قسمتی که در آن، دارایی غیرجاری (یا مجموعه واحد) طبق استاندارد حسابداری شماره ۲۵ با عنوان گزارشگری بر حسب قسمتهای مختلف ارائه می‌شود.

۴۱ .  چنانچه بنـد ۲۷ یا بند ۳۰ بکار گرفته شـود، واحـد تجـاری در دوره‌ای که تصمیم می‌گیرد طرح فروش دارایی غیرجاری (یا مجموعه واحد) را تغییر دهد، باید شرحی از واقعیتها و شرایطی که منجر به این تصمیم شده است و اثرات این تصمیم بر نتایج عملیات و جریان وجوه نقد آن دوره و دوره‌‌های قبلی که ارائه می‌شود را افشا کند.

تاریخ اجرا

۴۲ .   الزامات این استاندارد برای کلیه صورتهای مالی که دوره مالی آن از تاریخ ۱/۱/۱۳۸۹ و بعد از آن شروع می‌شود، لازم‌الاجراست.

مطابقت با استانداردهای بین‌المللی حسابداری

  1. با اجرای الزامات این استاندارد، مفاد استاندارد بین‌المللی گزارشگری مالی شماره ۵
    با
    عنوان داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش و عملیات متوقف شده نیز رعایت می‌شود.

پیوست شماره ۱ :  توضیحات تکمیلی

این پیوست جزء لاینفک استاندارد حسابداری شماره ۳۱ است.

طولانی‌تر شدن دوره مورد نیاز برای تکمیل فروش

۱  .   همان‌گونه که در بند ۱۰ اشاره شده است، طولانی‌تر شدن دوره تکمیل فروش، در صورتی مانع از طبقه‌بندی یک دارایی غیر جاری (یا مجموعه‌ای‌ واحد) به عنوان نگهداری شده برای فروش نمی‌شود، که این تأخیر از رویدادها و شرایطی خارج از کنترل واحد تجاری ناشی شود و شواهد کافی وجود داشته باشد که واحد تجاری به تعهدات خود برای طرح فروش دارایی (یا مجموعه‌ واحد) پایبند است. در موارد زیر، محدودیت زمانی یکساله برای تکمیل فروش به شرح مندرج در بند ۹ تعدیل می‌شود:

الف.   در تاریخی که واحد تجاری خود را متعهد به طرح فروش دارایی غیرجاری (یا مجموعه‌ واحد) می‌کند، به طور منطقی انتظار داشته باشد که دیگران (نه خریدار) شرایطی را برای انتقال دارایی (یا مجموعه‌ واحد) وضع نمایند که دوره تکمیل فروش را طولانی‌تر کند، و :

۱  .  اقدامات لازم در خصوص آن شرایط را نتوان تا زمان دستیابی به تعهد قطعی خرید آغاز کرد، و

۲  .  تعهد قطعی خرید طی یک سال، بسیار محتمل باشد.

ب .   واحد تجاری یک تعهد قطعی خرید به دست می‌آورد و اما به دنبال آن، خریدار یا دیگران به طور غیرمنتظره، شرایطی را برای انتقال دارایی غیرجاری (یا مجموعه‌ واحد) طبقه بندی شده در قبل به عنوان نگهداری شده برای فروش وضع می‌نمایند به گونه‌ای که دوره مورد نیاز برای تکمیل فروش طولانی‌تر می‌شود، و:

۱  .  اقدامات لازم در خصوص آن شرایط، به موقع انجام شود، و

۲  .  رفع مناسب عوامل ایجادکننده تأخیر مورد انتظار باشد.

ج  .   طی یک سال اول، شرایطی به وجود ‌آید که قبلاً بعید تلقی می‌شد و در نتیجه، دارایی غیرجاری (یا مجموعه‌ واحد) طبقه‌بندی شده در قبل به عنوان نگهداری شده برای فروش تا پایان آن دوره فروش نرود، و:

۱  .  طی یک سال اول، واحد تجاری اقدام لازم در خصوص تغییر شرایط را انجام داده باشد،

۲  .  با فرض تغییر شرایط، بازاریابی مؤثری برای فروش دارایی غیرجاری (یا مجموعه‌ واحد) به قیمتی منطقی، در جریان باشد، و

۳  .  معیارهای مندرج در بندهای ۸ و ۹ احراز شود.

پیوست شماره ۲ :  رهنمود بکارگیری

فهرستمثال
آماده بودن برای فروش فوری (بند ۸)۳ – ۱
انتظار تکمیل فروش طی یکسال (بند ۹)۴
استثنا برای معیار مندرج در بند ۹ (بند ۱۰ و پیوست شماره ۱)۷ – ۵
تشخیص یک دارایی به عنوان برکنار شده (بندهای ۱۴ و ۱۵)۸
ارائه عملیات متوقف شده مربوط به داراییهای غیرجاری یا مجموعه‌های واحد برکنار شده (بند ۱۴)۹
تخصیص زیان کاهش ارزش به مجموعه‌های واحد (بند ۲۴)۱۰
ارائه عملیات متوقف شده در صورت سود و زیان (بند ۳۲)۱۱
ارائه دارایی غیرجاری (یا مجموعه‌ واحد) طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش (بند ۳۷)۱۲
اندازه‌گیری و ارائه واحدهای فرعی تحصیل شده به منظور فروش مجدد و طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش (بندهای ۱۲ و ۳۸)۱۳

پیوست شماره ۲ :  رهنمود بکارگیری

این رهنمود برای کمک به کاربرد استاندارد تدوین شده است و بخشی از استاندارد نمی‌باشد.

آماده بودن برای فروش فوری (بند ۸)

یک دارایی غیرجاری (یا مجموعه‌ای‌ واحد) در صورتی  واجد شرایط طبقه‌بندی به عنوان نگهداری شده برای فروش است که برای فروش فوری در وضعیت فعلی آن، فقط برحسب شرایطی که برای فروش چنین داراییهایی (یا مجموعه‌های واحدی) مرسوم و معمول است، آماده باشد (بند ۸) و واحد تجاری قصد و توانایی انتقال دارایی (یا مجموعه‌ واحد) را در وضعیت فعلی آن، به خریدار داشته باشد. مثالهای ۱ تا ۳ مواردی از احراز یا عدم احراز معیارهای مندرج در بند ۸ را نشان می‌دهد.

مثـال ۱

واحد تجاری به اجرای طرح فروش ساختمان دفتر مرکزی خود متعهد شده و اقداماتی را برای یافتن خریدار آغاز کرده است.

(الف)  واحد تجاری قصد دارد ساختمان را پس از تخلیه به خریدار منتقل کند. زمان مورد نیاز برای تخلیه ساختمان برای فروش چنین داراییهایی معمول و مرسوم است. در تاریخ تعهد به اجرای طرح، معیار مندرج در بند ۸ احراز شده است.

(ب)    واحد تجاری تا زمان تکمیل ساختمان جدید دفتر مرکزی، به استفاده از این ساختمان ادامه خواهد داد. واحد تجاری قصد ندارد پیش از تکمیل ساختمان جدید، ساختمان فعلی را تخلیه و به خریدار منتقل کند. تأخیر در زمان‌بندی انتقال ساختمان فعلی که توسط واحد تجاری (فروشنده) تحمیل شده است، نشانگر آن است که ساختمان برای فروش فوری آماده نمی‌باشد. تا زمان تکمیل ساختمان جدید معیار مندرج در بند ۸  احراز نمی‌گردد، حتی اگر یک تعهد قطعی خرید برای انتقال آتی ساختمان فعلی در دست باشد.

مثال ۲

واحد تجاری به اجرای طرح فروش یک دستگاه تولیدی متعهد شده و اقداماتی را برای یافتن خریدار آغاز کرده است. در تاریخ تعهد به اجرای طرح، سفارشهای تکمیل نشده مشتریان نیز وجود دارد.

(الف)  واحد تجاری قصد دارد این دستگاه تولیدی را در حین انجام عملیات به فروش رساند. هر گونه سفارشهای تکمیل نشده مشتریان در تاریخ فروش به خریدار منتقل می‌شود. انتقال سفارشهای تکمیل نشده مشتریان در تاریخ فروش بر زمان‌بندی انتقال این دستگاه تأثیری نخواهد داشت. معیار مندرج در بند ۸ در تاریخ تعهد به اجرای طرح، احراز شده است.

(ب)    واحد تجاری قصد دارد این دستگاه تولیدی را پس از توقف عملیات به فروش رساند. واحد تجاری قصد ندارد پیش از متوقف نمودن تمام عملیات آن دستگاه و تکمیل سفارشهای مشتریان، دستگاه تولیدی را به خریدار منتقل نماید. تأخیر در زمان‌بندی انتقال این دستگاه که توسط واحد تجاری (فروشنده) تحمیل شده است، نشانگر آن است که این دستگاه برای فروش فوری آماده نیست. تا زمان توقف عملیات این دستگاه، معیار مندرج در بند ۸ احراز نمی‌شود، حتی اگر یک تعهد قطعی خرید برای انتقال آتی این دستگاه در دست باشد.

مثال ۳

یک واحد تجاری قصد فروش مجموعه‌ای از املاک خود شامل زمین و تعدادی ساختمان را دارد که از طریق تملیک وثیقه تحصیل کرده است:

(الف)  واحد تجاری قصد ندارد پیش از تکمیل بازسازی که سبب افزایش ارزش فروش این املاک می‌شود، آنها را به خریدار منتقل کند. تأخیر در زمان‌بندی انتقال این املاک که توسط واحد تجاری (فروشنده) تحمیل شده است، نشانگر آن  است که این املاک برای فروش فوری آماده نمی‌باشد. تا زمان تکمیل بازسازی، معیار مندرج در بند ۸ احراز نمی‌شود.

(ب)    پس از تکمیل بازسازی و طبقه‌بندی املاک به عنوان نگهداری شده برای فروش اما پیش از دستیابی به تعهد قطعی خرید، واحد تجاری ملزم شد خسارتهای زیست‌محیطی را جبران کند. واحد تجاری همچنان قصد فروش این املاک را دارد. با این حال، واحد تجاری پیش از جبران خسارت قادر به انتقال املاک به خریدار نیست. تأخیر در زمان‌بندی انتقال املاک که پیش از به دست آمدن تعهد قطعی خرید توسط دیگران تحمیل شده، نشانگر آن است که املاک برای فروش فوری آماده نیست. لذا معیار مندرج در بند ۸ دیگر برقرار نمی‌باشد و درنتیجه طبق بند ۲۷، طبقه‌بندی این املاک به عنوان نگهداری شده برای فروش، متوقف می‌شود.

انتظار تکمیل فروش طی یکسال (بند ۹)

مثال ۴

فروش یک دارایی غیرجاری (یا مجموعه‌ای‌ واحد) باید بسیار محتمل باشد (بند ۸)، از جمله انتظار رود فرایند فروش آن طی یک سال از تاریخ طبقه‌بندی تکمیل گردد (بند ۹)، تا واجد شرایط طبقه‌بندی به عنوان نگهداری شده برای فروش شود. در نمونه‌های زیر، این معیار احراز نمی‌گردد:

(الف)  یک شرکت لیزینگ، تجهیزاتی را برای فروش یا اجاره نگهداری می‌کند که اخیراً قرارداد اجاره آنها خاتمه یافته و هنوز شکل نهایی مبادلـه آنها در آینده (فروش یا اجاره) تعیین نشده است.

(ب)    واحد تجاری به اجرای طرحی برای فروش اموالی که هم‌اکنون از آن استفاده می‌نماید، متعهد شده است. معامله اموال به صورت فروش و اجاره مجدد از نوع اجاره سرمایه‌ای خواهد بود.

استثنا برای معیار مندرج در بند ۹ (بند ۱۰ و پیوست شماره ۱)

الزام یک سال مندرج در بند ۹ در وضعیتهای محدودی نادیده گرفته می‌شود که دوره مورد نیاز برای تکمیل فروش یک دارایی غیرجاری (یا مجموعه‌ای‌ واحد) به سبب رویدادها و شرایط خارج از کنترل واحد تجاری، طولانی‌تر خواهد شد (یا شده است) و شرایط مشخص شده نیز احراز گردد (بند ۱۰ و پیوست شماره ۱). مثالهای ۵ تا ۷ چنین وضعیتهایی را تشریح می‌کند.

مثال ۵

یک واحد تجاری فعال در صنعت تولید برق به اجرای طرح فروش مجموعه‌ای واحد متعهد شده است که بخش عمده‌ای از عملیات آن را تشکیل می‌دهد. این فروش مستلزم کسب مجوز قانونی است که می‌تواند دوره مورد نیاز برای تکمیل فروش را از یک سال طولانی‌تر سازد. اقدامات مورد نیاز برای کسب مجوز را نمی‌توان تا زمان یافتن خریدار و به دست آمدن تعهد قطعی خرید آغاز کرد. با این حال، دستیابی به تعهد قطعی خرید طی یک سال آینده بسیار محتمل است. در چنین وضعیتی، شرایط بند الف پیوست شماره ۱ برای مستثنی شدن از الزام یک سال بند ۹ احراز می‌شود.

مثال ۶

یک واحد تجاری به اجرای طرح فروش یک دستگاه تولیدی در شرایط فعلی آن متعهد شده و این دستگاه را در آن تاریخ به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی کرده است. پس از دستیابی به تعهد قطعی خرید، با بازرسی اموال توسط خریدار مشخص شد که دارایی مذکور محیط زیست را آلوده می‌کند و فروشنده از این موضوع اطلاع نداشته است. واحد تجاری باید اقدامات لازم به منظور رفع این مشکل را انجام دهد که این امر دوره مورد نیاز برای تکمیل فروش را از یک سال طولانی‌تر خواهد کرد. متعاقباً واحد تجاری اقداماتی را برای رفع مشکل آغاز کرده که به ثمر رسیدن آن بسیار محتمل است. در چنین وضعیتی، شرایط بند ب پیوست شماره ۱ برای مستثنی شدن از الزام یک سال مندرج در بند ۹ احراز می‌شود.

مثال ۷

واحد تجاری به اجرای طرحی برای فروش یک دارایی غیرجاری متعهد شده و آن دارایی را در آن تاریخ به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی کرده است.

(الف)  طی دوره یک ساله اول، شرایطی که در زمان طبقه‌بندی اولیـه دارایی به عنوان نگهداری شده برای فروش بر بازار حاکم بود رو به وخامت گذاشت و در نتیجه، دارایی تا پایان آن دوره، فروخته نشد. طی آن دوره، واحد تجاری برنامه بازاریابی دارایی را ادامه داد اما به دلیل نبود پیشنهاد خرید مناسب، قیمت آن را کاهش داد. بازاریابی مؤثر دارایی با قیمتی که با توجه به تغییر شرایط بازار منطقی است همچنان ادامه دارد. از این رو، معیارهای مندرج در بندهای ۸ و ۹ و نیز شرایط مندرج در بند ج پیوست شماره ۱ برای مستثنی شدن از الزام یک سال احراز می‌شود. در پایان دوره یک ساله اول، دارایی همچنان باید به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی شود.

(ب)    طی دوره یک ساله بعدی، شرایط بازار وخیم‌تر شد و دارایی تا پایان آن دوره نیز فروخته نشد. واحد تجاری بر این باور است که شرایط بازار بهبود خواهد یافت و قیمت دارایی بیش از این سقوط نخواهد کرد. دارایی همچنان برای فروش، اما به مبلغی بیش از ارزش روز آن، نگهداری می‌شود. در این وضعیت، عدم کاهش قیمت نشان می‌دهد که دارایی برای فروش فوری، به صورتی که بند ۸ الزام می‌کند، آماده نیست. به علاوه، براساس بند ۹ دارایی باید به قیمتی که با توجه به ارزش منصفانه روز آن منطقی است، بازاریابی شود. بنابراین، شرایط مندرج در بند ج پیوست شماره ۱ برای مستثنی شدن از الزام یک ساله بند ۹ احراز نمی‌شود. طبق بند ۲۷، طبقه‌بندی دارایی به عنوان نگهداری شده برای فروش، متوقف می‌شود.

تشخیص یک دارایی به عنوان برکنار شده (بندهای ۱۴ و ۱۵)

در بندهای ۱۴ و ۱۵ استاندارد، الزامات تشخیص یک دارایی برکنار شده، ارائه شده است. مثال ۸ موردی را نشان می‌دهد که یک دارایی به عنوان برکنار شده محسوب نمی‌شود.

مثال ۸

یک واحد تجاری استفاده از یک دستگاه تولیدی را به دلیل کاهش تقاضا برای محصول آن متوقف کرده است. با این حال، دستگاه مزبور در شرایط آماده برای تولید حفظ می‌شود و انتظار می‌رود با افزایش تقاضا مجدداً مورد استفاده قرار گیرد. این دستگاه به عنوان برکنار شده محسوب نمی‌شود.

ارائه عملیات متوقف شده مربوط به داراییهای غیرجاری یا مجموعه‌های واحد  برکنار شده (بند ۱۴)

بند ۱۴ استاندارد، طبقه‌بندی داراییهای برکنار شده را به عنوان دارایی نگهداری شده برای فروش منع می‌کند. با این حال، در صورتی  که داراییهای برکنار شده مربوط به یک فعالیت تجاری یا حوزه جغرافیایی عمده و جداگانه‌ای از عملیات باشد، در تاریخ برکناری، در بخش عملیات متوقف شده گزارش می‌شود. مثال ۹ این موضوع را نشان می‌دهد.

مثال ۹

در دی ماه ۶×۱۳ یک واحد تجاری تصمیم گرفت فعالیت کارخانه نخ‌ریسی خود را، که یک فعالیت تجاری عمده محسوب می‌شود، متوقف کند. تمام فعالیتهای کارخانه نخ‌ریسی طی سال منتهی به ۲۹ اسفند ۷×۱۳ متوقف می‌شود. در صورتهای مالی سال منتهی به ۲۹ اسفند ۶×۱۳، نتایج عملیات و جریانهای نقدی مربوط به کارخانه نخ‌ریسی به عنوان عملیات در حال تداوم و در صورتهای مالی سال منتهی به ۲۹ اسفند ۷×۱۳، به عنوان عملیات متوقف شده درنظر گرفته می‌شود و واحد تجاری افشاهای الزامی در بندهای ۳۲ و ۳۳ استاندارد را ارائه می‌کند.

تخصیص زیان کاهش ارزش به مجموعه‌های واحد (بند ۲۴)

طبق بند ۲۴ استاندارد، هر گونه زیان کاهش ارزش (یا سود بعدی) شناسایی شده برای مجموعه‌های واحد باید مبلغ دفتری داراییهای غیرجاری آن مجموعه را که در دامنه الزامات اندازه‌گیری استاندارد قرار می‌گیرد کاهش (یا افزایش) دهد. در مثال ۱۰ تخصیص زیان کاهش ارزش به مجموعه‌های واحد تشریح می‌شود.

مثال ۱۰

یک واحد تجاری تصمیم دارد گروهی از داراییهای خود را از طریق فروش واگذار کند. این داراییها یک مجموعه‌ واحد را تشکیل می‌دهد، و به صورت زیر اندازه‌گیری می‌شوند:

 مبلغ دفتری در تاریخ گزارشگری قبل از طبقه‌بندی به‌عنوان نگهداری شده برای فروشمبلغ دفتری تجدید اندازه‌گیری شده بلافاصله قبل از طبقه‌بندی به عنوان‌نگهداری‌شده‌برای‌فروش
 میلیون ریالمیلیون ریال
سرقفلی۵۰۰ر۱۵۰۰ر۱
داراییهای ثابت مشهود (به مبلغ تجدیدارزیابی شده)۶۰۰ر۴۰۰۰ر۴
داراییهای ثابت مشهود (به بهای تمام شده تاریخی)۷۰۰ر۵۷۰۰ر۵
موجودی کالا۴۰۰ر۲۲۰۰ر۲
سرمایه‌گذاریهای جاری۸۰۰ر۱۵۰۰ر۱
جمع۰۰۰ر۱۶۹۰۰ر۱۴

واحد تجاری بلافاصله قبل از طبقه‌بندی مجموعه‌ واحد به عنوان نگهداری شده برای فروش زیانی معادل ۱۰۰ر۱ میلیون ریال (۹۰۰ر۱۴-۰۰۰ر۱۶) شناسایی می‌کند.

واحد تجاری، خالص ارزش فروش مجموعه واحد را معادل ۰۰۰ر۱۳ میلیون ریال برآورد کرده است. از آنجا که واحد تجاری باید مجموعه واحد طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش را به اقل مبلغ دفتری و خالص ارزش فروش اندازه‌گیری کند، زیان کاهش ارزشی معادل ۹۰۰ر۱ میلیون ریال (۰۰۰ر۱۳-۹۰۰ر۱۴) در زمان طبقه‌بندی اولیه این مجموعه به عنوان نگهداری شده برای فروش، شناسایی می‌کند.

زیان کاهش ارزش به داراییهای غیرجاری مشمول دامنه کاربرد الزامات اندازه‌گیری استاندارد تخصیص می‌یابد. بنابراین، زیان کاهش ارزش به موجودی کالا و سرمایه‌گذاریهای جاری تخصیص نمی‌یابد.

نحوه تخصیص زیان کاهش ارزش به شرح زیر است:

 مبلغ دفتری تجدید اندازه‌گیری شده بلافاصله قبل از طبقه‌بندی به عنوان نگهداری شده برای فروشزیان کاهش ارزش تخصیص یافتهمبلغ دفتری پس از تخصیص زیان کاهش ارزش
 میلیون ریالمیلیون ریالمیلیون ریال
    
سرقفلی۵۰۰ر۱(۵۰۰ر۱)۰
داراییهای ثابت مشهود (به مبلغ تجدید ارزیابی شده)۰۰۰ر۴(۱۶۵)۸۳۵ر۳
داراییهای ثابت مشهود (به بهای تمام شده تاریخی)۷۰۰ر۵(۲۳۵)۴۶۵ر۵
موجودی کالا۲۰۰ر۲۲۰۰ر۲
سرمایه‌گذاریهای جاری۵۰۰ر۱۵۰۰ر۱
جمع۹۰۰ر۱۴(۹۰۰ر۱)۰۰۰ر۱۳

زیان کاهش ارزش، ابتدا مبلغ سرقفلی را کاهش می‌دهد. سپس، مابقی زیان متناسب با مبلغ دفتری سایر داراییهای غیرجاری به آنها تخصیص می‌یابد.

ارائه عملیات متوقف شده در صورت سود و زیان (بند ۳۲)

طبق بند ۳۲ استاندارد، واحد تجاری باید یک مبلغ واحد در متن صورت سود و زیان برای عملیات متوقف شده و جزئیات آن در یادداشتهای توضیحی صورتهای مالی یا در بخش عملیات متوقف شده صورت سود و زیان (جدا از عملیات در حال تداوم) ارائه کند. مثال ۱۱ نحوه اجرای این الزامات را شرح می‌دهد.

مثال ۱۱

شرکت نمونه – صورت سود و زیان

برای سال منتهی به ۲۹ اسفند ۶×۱۳

 ۶×۱۳۵×۱۳
   
فروش خالص ….….
بهای تمام شده فروش (….)(….)
سود ناخالص ….….
هزینه‌های فروش، اداری و عمومی(….) (….)
خالص سایر درآمدها و هزینه‌های عملیاتی…. (….)
  ….….
سود عملیاتی ….….
هزینه‌های مالی (….)(….)
خالص سایر درآمدها و هزینه‌های غیرعملیاتی (….)(….)
سود عملیات در حال تداوم قبل از مالیات ….….
مالیات بر درآمد (….)(….)
سود خالص عملیات در حال تداوم ….….
سود عملیات متوقف شده قبل از مالیات(۱)…. ….
اثر مالیاتی(….) (….)
  ….….
سود خالص ….….

(۱)  جزئیات مورد نیاز در یادداشتهای توضیحی ارائه می‌شود.

ارائه دارایی غیرجاری (یا مجموعه واحد) طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش (بند ۳۷)

طبق بند ۳۷ استاندارد، واحد تجاری باید دارایی غیرجاری طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش و داراییهای یک مجموعه واحد طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش را جدا از سایر داراییها در ترازنامه ارائه نماید. بدهیهای مجموعه‌ واحدی که به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی می‌شود نیز باید جدا از سایر بدهیها در ترازنامه ارائه گردد. این داراییها و بدهیها نباید با یکدیگر تهاتر شوند و مبلغ آنها به طور جداگانه ارائه می‌شود.
مثال ۱۲ این الزامات را تشریح می‌کند.

مثال ۱۲

در پایان سال ۵×۱۳، یک واحد تجاری تصمیم گرفت بخشی از داراییها (و بدهیهای مرتبط با آن) را واگذار نماید. این واگذاری، که معیارهای مندرج در بندهای ۸ و ۹ برای طبقه‌بندی به عنوان نگهداری شده برای فروش را احراز می‌کند، از دو مجموعه واحد به صورت زیر تشکیل شده است:

مبلغ دفتری پس از طبقه‌بندی به عنوان نگهداری شده برای فروش 
مجموعه‌ واحد ۲مجموعه‌ واحد ۱ 
میلیون ریالمیلیون ریال 
۷۰۰ر۱۹۰۰ر۴داراییهای ثابت مشهود
۴۰۰ر۱ (۱)سرمایه‌گذاریهای بلندمدت
(۹۰۰)(۴۰۰ر۲)بدهیها
۸۰۰۹۰۰ر۳خالص مبلغ دفتری مجموعه‌های واحد

(۱)     مبلغ ۴۰۰ میلیون ریال مازاد تجدید ارزیابی مربوط به سرمایه‌گذاریهای بلندمدت در بخش حقوق صاحبان سهام منعکس شده است.

نحوه ارائه مجموعه‌های واحد نگهداری شده برای فروش در ترازنامه این واحد تجاری به صورت زیر است:

۴×۱۳۵×۱۳ 
میلیون ریالمیلیون ریال 
  داراییها
  داراییهای جاری:
××الف
××ب
   
×× 
(۱)۰۰۰ر۸داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش
×× 
  داراییهای غیرجاری:
××پ
××ت
××ث
×× 
××جمع داراییها
  بدهیها و حقوق صاحبان سهام
  بدهیهای جاری:
××ج
××چ
××ح
×× 
×× 
(۲)۳۰۰ر۳بدهیهای مرتبط با داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش
×× 
  بدهیهای غیرجاری:
××خ
××د
××ذ
×× 
××جمع بدهیها
  حقوق قابل تخصیص به صاحبان سهام واحد تجاری اصلی:
××ر
××ز
۴۰۰مازاد تجدید ارزیابی سرمایه‌گذاریهای بلندمدت مربوط به

 

داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش

×× 
××سهم اقلیت
××جمع حقوق صاحبان سهام
××جمع بدهیها و حقوق صاحبان سهام

۰۰۰ر۸ = ۴۰۰ر۱ + ۷۰۰ر۱ + ۹۰۰ر۴ (۱)

۳۰۰ر۳ = ۹۰۰ + ۴۰۰ر۲ (۲)

الزامات ارائه برای داراییهای غیرجاری (یا مجموعه‌های واحد) طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش در پایان این دوره گزارشگری، به گذشته تسری پیدا نمی‌کند. بنابراین، ترازنامه‌های مقایسه‌ای برای دوره‌های قبل تجدید ارائه نمی‌شود.

اندازه‌گیری و ارائه واحدهای فرعی تحصیل شده به منظور فروش مجدد و طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش (بندهای ۱۲ و ۳۸)

واحد فرعی که به منظور فروش تحصیل شده است از الزامات تلفیق طبق استاندارد حسابداری شماره ۱۸ با عنوان صورتهای مالی تلفیقی و حسابداری سرمایه‌گذاری در واحدهای تجاری فرعی (تجدیدنظر شده ۱۳۸۴) مستثنی نیست. با این حال، اگر معیارهای بند ۱۲ احراز شود، به عنوان مجموعه‌ واحد طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش ارائه می‌شود. مثال ۱۳ این الزامات را تشریح می‌کند.

مثال ۱۳:

شرکت البرز، شرکت جام را تحصیل کرده که خود یک شرکت اصلی با دو شرکت فرعی به نامهای الف و ب است. شرکت فرعی ب منحصراً به منظور فروش خریداری شده است و معیارهای طبقه‌بندی به عنوان نگهداری شده برای فروش را احراز می‌کند. همچنین طبق بند ۶، شرکت فرعی ب عملیات متوقف شده نیز محسوب می‌شود.

خالص ارزش فروش شرکت فرعی ب، معادل ۱۳۵ میلیون ریال است. شرکت البرز، شرکت فرعی ب را به صورت زیر در حسابها منظور می‌کند:

  • در ابتدا، شرکت البرز بدهیهای قابل تشخیص شرکت فرعی ب را به ارزش منصفانه آن معادل۴۰ میلیون ریال اندازه‌گیری می‌کند.
  • همچنین، شرکت البرز داراییهای تحصیل شده شرکت فرعی ب را معادل خالص ارزش فروش شرکت ب (۱۳۵ میلیون ریال) به علاوه ارزش منصفانه بدهیهای قابل تشخیص آن (۴۰میلیون ریال)، یعنی معادل ۱۷۵ میلیون ریال، اندازه‌گیری می‌کند.
  • در تاریخ ترازنامه، شرکت البرز مجموعه‌ واحد را به اقل مبلغ دفتری و خالص ارزشفروش، معادل ۱۳۰ میلیون ریال و بدهیها را طبق استانداردهای حسابداری مربوط، معادل ۳۵ میلیون ریال اندازه‌گیری مجدد می‌کند. کل داراییها معادل ۱۶۵ میلیون ریال، (یعنی ۱۳۰ میلیون ریال بعلاوه ۳۵ میلیون ریال) اندازه‌گیری می‌شوند.
  • در تاریخ ترازنامه، شرکت البرز این داراییها و بدهیها را جدا از سایر داراییها و بدهیها، به شیوه‌ای مشابه مثال ۱۲ باعنوان ارائه داراییهای غیرجاری یا مجموعه‌های واحد طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش، در صورتهای مالی تلفیقی ارائه می‌کند، و
  • درصورت سود و زیان، شرکت البرز کل مبلغ سود یا زیان پس از مالیات شرکت فرعی ب و سود یا زیان پس از مالیات شناسایی شده در ارزیابی مجدد بعدی شرکت فرعی ب را ارائه می‌کند، که برابر با ارزیابی مجدد مجموعه‌های واحد از مبلغ ۱۳۵ به ۱۳۰ میلیون ریال است.

ارائه جزئیات بیشتر داراییها و بدهیها یا تغییرات در ارزش مجموعه‌های واحد الزامی نیست.

پیوست شماره ۳ :   مبانی نتیجه‌گیری

این پیوست بخشی از الزامات استاندارد حسابداری شماره ۳۱ محسوب نمی‌شود.

پیشینـه

۱ .    پیش از تدوین این استاندارد، طبقه‌بندی جداگانه داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش و اندازه‌گیری متفاوت آنها در مقایسه با سایر داراییهای غیرجاری، در استانداردهای حسابداری ایران الزامی نشده بود. لیکن در استاندارد بین‌المللی گزارشگری مالی شماره ۵ با عنوان داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش و عملیات متوقف شده، علاوه بر تجویز الزامات طبقه‌بندی و اندازه‌گیری داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش، تعریف و نحوه ارائه عملیات متوقف شده نیز مشخص گردیده است. در نتیجه، به منظور هماهنگی با استانداردهای بین‌المللی حسابداری، در اردیبهشت ۱۳۸۶ با تصویب کمیته تدوین استانداردهای حسابداری، پروژه‌ای با عنوان ”تدوین استاندارد حسابداری داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش و عملیات متوقف شده“ در دستور کار مدیریت تدوین استانداردها قرار گرفت.

۲ .    پروژه ذکر شده در قالب یک کار پژوهشی برای گروه کارشناسی مدیریت تدوین استانداردها تعریف گردید. گروه کارشناسی در ابتدا ادبیات و استانداردهای مرتبط را بررسی و گزارش خود را با عنوان ”مطالعه تطبیقی گزارشگری مالی داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش و عملیات متوقف شده و بررسی لزوم تدوین استاندارد در این زمینه“ تهیه و در اختیار کمیته تدوین استانداردهای حسابداری قرار داد.

۳ .    پس از تأیید ضرورت تدوین استاندارد حسابداری برای داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش و عملیات متوقف شده توسط کمیته تدوین استانداردهای حسابداری، گروه کارشناسی پیش‌نویس اولیه استاندارد را تهیه کرد. این پیش‌نویس در جلسات متعدد کمیته تدوین استانداردهای حسابداری بررسی و با انجام اصلاحات لازم، متن پیشنهادی استاندارد تصویب شد.

دلایل نیاز به استاندارد حسابداری داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش و عملیات متوقف شده

۴ .    وجود استاندارد حسابداری مربوط به داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش و عملیات متوقف شده بنا به دلایل زیر ضروری است:

الف.   بهبود اطلاعات در دسترس استفاده‌کنندگان صورتهای مالی برای ارزیابی زمان‌بندی، مبلغ و احتمال تحقق جریانهای نقدی آتی مرتبط با داراییها و مجموعه‌های واحد نگهداری شده برای فروش،

ب  .   تبیین مشخص‌تر ضوابط مربوط به عملیات متوقف شده، و

ج  .   تفکیک مناسب‌تر سود و زیان حاصل از عملیات متوقف شده از سود و زیان حاصل از عملیات در حال تداوم.

دامنه کاربرد

۵  .   بر اساس استاندارد، داراییهای غیرجاری در صورتی  به عنوان داراییهای جاری تجدید طبقه‌بندی می‌شود که معیارهای استاندارد را برای طبقه‌بندی به عنوان نگهداری شده برای فروش احراز نماید. از این رو قصد مدیریت برای فروش یا رسیدن به آخرین دوازده ماه استفاده مورد انتظار از داراییهای غیرجاری را نمی‌توان به تنهایی دلیلی برای تجدید طبقه‌بندی داراییهای غیرجاری به داراییهای جاری تلقی نمود.

۶ .    الزامات طبقه‌بندی و ارائه در استاندارد برای تمام داراییهای غیرجاری و مجموعه‌های واحد قابل اعمال است و هر گونه استثنا تنها به الزامات اندازه‌گیری مربوط می‌شود. بنابراین داراییهای غیرجاری که قبلاً به ارزش منصفانه اندازه‌گیری شده‌اند، از الزامات اندازه‌گیری این استاندارد مستثنی می‌گردند. بدیهی است که داراییهای جاری و بدهیهایی که جزئی از یک مجموعه واحد است، در اندازه‌گیری مجدد بعدی نیز کماکان مشمول استانداردهای حسابداری مربوط خواهد بود.

طبقه‌بندی داراییهای غیرجاری که قصد واگذاری آنها وجود دارد

۷ .    طبقه‌بندی داراییهای غیرجاری به عنوان نگهداری شده برای فروش به این دلیل انجام می‌شود که مبلغ دفتری این داراییها عمدتاً از طریق فروش بازیافت می‌شود. از این رو داراییهای غیرجاری که معیارهای طبقه‌بندی به عنوان نگهداری شده برای فروش را احراز می‌کنند و استفاده از آنها همچنان ادامه دارد، مشمول این طبقه‌بندی قرار می‌گیرند زیرا جریانهای نقدی حاصل از استفاده از این داراییها در مدت زمان باقیمانده تا فروش، نسبت به مبلغ فروش آنها ناچیز محسوب و مبلغ دفتری آنها عمدتاً از طریق فروش بازیافت می‌شود.

اندازه‌گیری داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش

۸ .    طبق استاندارد، دارایی غیرجاری (یا مجموعه واحد) طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش به اقل مبلغ دفتری و خالص ارزش فروش اندازه‌گیری و احتساب استهلاک آن متوقف می‌شود. همانگونه که در بند ۷ توضیح داده شده است، جریانهای نقدی مدت زمان باقی‌مانده استفاده از یک دارایی که قصد فروش آن وجود دارد، نسبت به مبلغ فروش آن ناچیز است. بنابراین، حسابداری این دارایی (یا مجموعه واحد) باید بر مبنای فرایند ارزیابی، نه تخصیص، باشد. به علاوه، ادامه استهلاک دارایی می‌تواند سبب کاهش مبلغ دفتری آن به کمتر از خالص ارزش فروش گردد. استدلال مخالف این است که هر چند دارایی به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی شده است، اما هنوز در عملیات مورد استفاده قرار می‌گیرد و تا زمانی که منافع استفاده از دارایی عاید واحد تجاری می‌شود، باید استهلاک آن ادامه یابد. از سوی دیگر، طبق سایر استانداردهای حسابداری، زیان کاهش ارزش به میزان مازاد مبلغ دفتری نسبت به مبلغ بازیافتنی خواهد بود، نه به میزان مازاد مبلغ دفتری نسبت به خالص ارزش فروش. همچنین، در اندازه‌گیری بعدی، چنانچه ارزش اقتصادی بیشتر از خالص ارزش فروش باشد، مازاد ارزش اقتصادی دارایی (مبلغ دفتری جدید) نسبت به خالص ارزش فروش (ارزش باقی‌مانده) مستهلک خواهد شد. با این وجود، ارزش اقتصادی داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش تنها به اندازه خالص جریانهای نقدی مورد انتظار پیش از فروش، با خالص ارزش فروش اختلاف خواهد داشت. اگر دوره فروش کوتاه باشد، مبلغ این اختلاف معمولاً ناچیز خواهد بود. بنابراین، تفاوت زیان کاهش ارزش شناسایی شده و استهلاک بعدی طبق سایر استانداردهای حسابداری در مقایسه با زیان کاهش ارزش و عدم استهلاک بعدی طبق این استاندارد نیز ناچیز خواهد بود.

حذف معافیت از تلفیق در مورد واحدهای فرعی که منحصراً با قصد فروش مجدد خریداری و نگهداری شده‌اند

۹ .    استاندارد، معافیت از تلفیق واحدهای فرعی که به طور موقت نگهداری می‌شوند را حذف می‌کند. دلیل این امر، برخورد یکنواخت با تمام داراییهای نگهداری شده برای فروش به جای تلفیق برخی داراییها و عدم تلفیق برخی دیگر است. اگر واحدهای فرعی که منحصراً به منظور فروش مجدد خریداری و نگهداری می‌شوند، مطابق با استاندارد حسابداری شماره ۱۸ با عنوان صورتهای مالی تلفیقی و حسابداری سرمایه‌گذاری در واحدهای تجاری فرعی (تجدیدنظر شده ۱۳۸۴) از تلفیق معاف شوند، برخورد با داراییها و مجموعه‌های واحد درون چنین واحدهایی که معیارهای طبقه‌بندی به عنوان نگهداری شده برای فروش را احراز می‌کنند با سایر داراییها و مجموعه‌های واحد، یکنواخت نخواهد بود.

طبقه‌بندی واحدهای فرعی اخیراً تحصیل شده نگهداری شده برای فروش در صورت سود و زیان

  1. واحدهای فرعی اخیراً تحصیل‌شده‌ای که معیارهای طبقه‌بندی بهعنوان نگهداری شده برای فروش را کسب می‌کنند، به عنوان عملیات متوقف شده طبقه‌بندی می‌شوند، زیرا واگذاری این واحدها به یکی از دلایل مندرج در صفحه بعد انجام می‌شود:

الف.   واحد فرعی نسبت به واحد تجاری اصلی، فعالیت تجاری متفاوتی دارد و بنابراین واگذاری آن همانند واگذاری یک فعالیت عمده تجاری است.

ب .   نهادهای نظارتی، واحد تجاری را ملزم به واگذاری واحد فرعی می‌کنند، زیرا واحد تجاری به غیر از این واحد فرعی، مالک حجم وسیعی از این نوع خاص از عملیات در آن منطقه جغرافیایی خاص است. در چنین حالتی واحد فرعی باید فعالیت عمده باشد.

جایگزینی اصطلاح ”خالص ارزش فروش“ با اصطلاح ”ارزش منصفانه پس از کسر مخارج فروش“

  1. در استاندارد، از اصطلاح ”خالص ارزش فروش“ به جای اصطلاح ” ارزش منصفانه پس از کسر مخارج فروش“ استفاده شده است. با توجه به اینکه، داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش، در آینده نزدیک به فروش می‌رسند استفاده از ارزشهای فروش در مبانی اندازه‌گیری آنها مناسبتر به نظر می‌رسد. از سوی دیگر، اصطلاح ”خالص ارزش فروش“دارای مفهوم روشنی است و نسبت به ” ارزش منصفانه پس از کسر مخارج فروش“ ابهام کمتری دارد. بنابراین، علیرغم استفاده از اصطلاح ” ارزش منصفانه پس از کسر مخارج فروش“ در استاندارد بین‌المللی گزارشگری مالی شماره ۵، کمیته اصطلاح ”خالص ارزش فروش“ را جایگزین آن کرد.

طولانی‌تر شدن دوره مورد نیاز برای تکمیل فروش دارایی غیرجاری (یا مجموعه‌ واحد) طبقه‌بندی شده به عنوان نگهداری شده برای فروش (پیوست استاندارد)

  1. در اغلب موارد، دوره فروش داراییهای غیرجاری (یا مجموعه‌های واحد) طبقه‌بندی شده بهعنوان نگهداری شده برای فروش، حداکثر طی یک سال تکمیل می‌شود. طولانی‌تر شدن دوره تکمیل فروش این اقلام از مدت یک سال، حالت خاص محسوب می‌شود که شرایط آن و نیز نحوه عمل در بند ۱۰ استاندارد مطرح شده است. بنابراین توضیحات اضافی مربوط به مصادیق و حالتهای مختلف طولانی‌تر شدن دوره تکمیل فروش در پیوست استاندارد ارائه شده است تا ضمن جلوگیری از تعدد الزامات استاندارد، صرفاً واحدهای تجاری مشمول به آن مراجعه نمایند

شناسایی زیانهای کاهش ارزش و برگشت بعدی آن در مورد داراییهای غیرجاری تجدید ارزیابی شده

۱۳ .  زیانهای کاهش ارزش و برگشت بعدی آن در مورد داراییهای غیرجاری مشمول استانداردهای حسابداری شماره ۱۱ با عنوان ” داراییهای ثابت مشهود“ و شماره ۱۷ با عنوان ” داراییهای نامشهود“ که پیش از طبقه بندی به عنوان نگهداری شده برای فروش، به مبالغ تجدید ارزیابی اندازه‌گیری شده‌اند، همانند داراییهای غیرجاری تجدید ارزیابی نشده، شناسایی می‌شود. این روش موجب برخورد یکنواخت با داراییهای غیرجاری مشمول دامنه کاربرد الزامات اندازه‌گیری این استاندارد و نیز تسهیل نحوه عمل حسابداری می‌شود.

تغییر طبقه بندی اقلام صورت سود و زیان

۱۴ .  در استاندارد حسابداری شماره ۶ با عنوان ” گزارش عملکرد مالی“، نتایج عملیات به دو طبقه فعالیتهای عادی و اقلام غیرمترقبه تفکیک می‌شد. در استاندارد مزبور نتایج عملیات متوقف شده به عنوان بخشی از فعالیتهای عادی منعکس می‌گردید. با توجه به نگرش کمک به استفاده‌کنندگان صورتهای مالی جهت پیش‌بینی بهتر نتایج عملیات، طبقه‌بندی نتایج عملیات به دو گروه عملیات در حال تداوم و عملیات متوقف شده مناسب‌تر است. با توجه به این تغییر طبقه بندی، سرفصل اقلام غیر مترقبه در صورت سود و زیان حذف می‌شود و درنتیجه، آثار رویدادهایی از قبیل بلایای طبیعی که قبلاً تحت سرفصل اقلام غیرمترقبه طبقه‌بندی می‌شد، به عنوان اقلام استثنایی منعکس می‌شود.


اشتراک گذاری

استاندارد حسابداری ۳۰ سود هر سهم


استاندارد حسابداری ۳۰

سود هر سهم

(لازم‌الاجرا برای کلیه صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ اول فروردین ۱۳۸۹ یا بعد از آن شروع می‌شود)

هدف

۱ .    هدف این استاندارد، تجویز ضوابط تعیین و ارائه سود هر سهم، به منظور بهبود قابلیت مقایسه عملکرد واحدهای تجاری مختلف در یک دوره گزارشگری و مقایسه عملکرد یک واحد تجاری در دوره‌های گزارشگری مختلف است. اگرچه به دلیل کاربرد رویه‌های حسابداری متفاوت در تعیین سود، اطلاعات مربوط به سود هر سهم محدودیتهایی دارد با این حال ثبات رویه در تعیین مخرج کسر در محاسبات مربوط به سود هر سهم، گزارشگری مالی را بهبود می‌بخشد. لذا، تأکید اصلی این استاندارد بر مخرج کسر در محاسبه سود هر سهم است.

دامنه کاربرد

۲ .        این استاندارد باید توسط واحدهای تجاری که سهام عادی یا سهام عادی بالقوه آنها به عموم عرضه شده یا در جریان عرضه عمومی است، بکار گرفته شود.

۳ .        در مورد واحد تجاری اصلی که صورتهای مالی تلفیقی و صورتهای مالی جداگانه را با هم ارائه می‌کند، الزامات افشای این استاندارد تنها باید برمبنای اطلاعات تلفیقی اعمال شود. چنانچه واحد تجاری علاوه بر افشای سود هر سهم بر مبنای اطلاعات تلفیقی، بخواهد سود هر سهم را برمبنای صورتهای مالی جداگانه نیز افشا کند، باید آن را تنها در متن صورت سود و زیان جداگانه ارائه نماید و چنین اطلاعاتی نباید در صورتهای مالی تلفیقی ارائه شود.

۴ .        سایر واحدهای تجاری، در صورت افشای سود هر سهم، باید مبلغ آن را براساس این استاندارد محاسبه و افشا کنند.

تعاریف

۵ .        اصطلاحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر بکار رفته است:

  • ابزار مالکانه : هر قراردادی که معرف وجود حقوق باقیمانده نسبت به داراییهای واحد تجاری پس از کسر کلیه بدهیهای آن است.
  • تقلیل : کاهش در سود هرسهم یا افزایش در زیان هر سهم با فرض تبدیل سهام عادی بالقوه به سهام عادی می‌باشد.
  • سهام عادی : ابزار مالکانه‌ای است که حقوق مترتب بر آن مؤخر بر سایر ابزارهای مالکانه است.
  • سهام عادی بالقوه : قراردادی که دارنده آن از حق تملک سهم عادی برخوردار است.
  • صاحبان سهام عادی : دارندگان سهام عادی واحد تجاری یا واحد تجاری اصلی در گروه.
  • ضدتقلیل : افزایش در سود هرسهم یا کاهش در زیان هر سهم با فرض تبدیل سهام عادی بالقوه به سهام عادی می‌باشد.

۶ .    اصطلاح ”سود هر سهم“ در عنوان و متن استاندارد، با فرض سودآور بودن عملیات واحدهای تجاری انتخاب شده است، لذا در مواردی که عملیات واحد تجاری منجر به زیان گردد، اصطلاح ”زیان هر سهم“ جایگزین می‌شود.

۷ .    اوراق مشارکت قابل تبدیل به سهام عادی و حق تقدم خرید سهام نمونه‌هایی از سهام عادی بالقوه هستند.

اندازه‌گیری

سود پایه هر سهم

۸ .       واحد تجاری باید مبالغ سود پایه هر سهم را بر اساس سود خالص یا زیان قابل انتساب به صاحبان سهام عادی محاسبه نماید.

۹ .        سود پایه هر سهم باید با تقسیم سود خالص یا زیان قابل انتساب به صاحبان سهام عادی بر میانگین موزون تعداد سهام عادی طی دوره محاسبه شود.

  1. هدف سود پایه هرسهم، ارائه شاخصی برای اندازه‌گیری منافع هر سهم عادی از عملکرد واحد تجاری طی دوره گزارشگری است.
  2. میانگین موزون تعداد سهام عادی طی دوره، به منظور انعکاس تغییرات در مبلغ سرمایه سهامداران عادی ناشی از تغییر تعداد سهام بکارگرفته می‌شود. میانگین موزون تعداد سهام عادی طی دوره برابر است با تعداد سهام عادی موجود در ابتدای دوره و تغییرات سهام عادی طی دوره که با استفاده از عامل وزنی زمان تعدیل می‌شود. عامل وزنی زمان، نسبت تعداد روزهای درجریان بودن سهام به مجموع تعداد روزهای ‌دوره ‌است.
  3. در تعیین میانگین موزون تعداد سهام عادی در شرکتهای سهامی عام، تاریخ ثبت افزایش سرمایه در مرجع ثبت شرکتها ملاک عمل قرار می‌گیرد. در سایر واحدهای تجاری، زمان منظور کردن سهام عادی با توجه به شرایط خاص صدور آنها تعیین می‌شود. در این رابطه بررسی دقیق محتوای رویدادهای مرتبط با صدور سهام به خصوص زمان دسترسی به منابع ناشی از افزایش سرمایه یا تسویه تعهدات مربوط از اهمیت خاصی برخوردار است.
  4. در ترکیب تجاری، سهام عادی که به عنوان بخشی از مابه‌ازای خرید صادر شده است از تاریخ تحصیل در محاسبه میانگین موزون تعداد سهام عادی منظور می‌شود زیرا واحد تحصیل‌کننده، نتایج عملیات واحد تحصیل‌شده را از آن تاریخ در صورت سود و زیان ارائه می‌کند.
  5. در مواردی که مابه‌ازای سهام عادی به طور کامل وصول نشده است، این سهام متناسب با مابه‌ازای دریافت شده، در محاسبه میانگین موزون تعداد سهام منظور می‌شود.
  6. چنانچه بخشی از سهام واحد تجاری اصلی، در تملک واحد(های) تجاری فرعی آن باشد، برای محاسبه سود هرسهم در صورتهای مالی تلفیقی باید تعداد سهام عادی متعلق به واحدهای تجاری فرعی از تاریخ تملک، از محاسبه میانگین موزون تعداد سهام عادی مستثنی شود.

۱۶ .      در مواردی که تعداد سهام عادی بدون تغییر در منابع یا تعهدات افزایش یا کاهش می‌یابد، میانگین موزون تعداد سهام عادی برای کلیه دوره‌هایی که اطلاعات آن ارائه می‌شود باید تعدیل گردد.

  1. نمونه‌هایی از مواردی که تعداد سهام عادی بدون تغییر در منابع یا تعهدات کاهش یا افزایش می‌یابد به شرح زیر است:

الف.  سود سهمی (افزایش سرمایه از محل سود تقسیم نشده یا اندوخته‌ها‌)،

ب .   تجزیه سهام، و

ج .   کاهش اجباری سرمایه در اجرای ماده ۱۴۱ اصلاحیه قانون تجارت.

همچنین در مواردی که حق تقدم با مبلغی کمتر از ارزش بازار سهام، صادر می‌شود، تنها معادل مبلغ اعمال حق تقدم، منابع یا تعهدات تغییر می‌کند لیکن از بابت تفاوت مبلغ اعمال حق تقدم با ارزش بازار سهام در زمان تصویب افزایش سرمایه که ”عنصر جایزه در حق تقدم“ نامیده می‌شود، تغییری در منابع یا تعهدات ایجاد نمی‌شود.

  1. در مورد سود سهمی و تجزیه سهام، بدون دریافت مابه‌ازا، سهام عادی برای سهامداران فعلی صادر می‌شود. بنابراین، تعداد سهام عادی بدون تغییر در منابع یا تعهدات افزایش می‌یابد. در کاهش اجباری سرمایه در اجرای ماده ۱۴۱ اصلاحیه قانون تجارت ممکن است تعداد سهام عادی موجود، بدون تغییر در منابع یا تعهدات کاهش ‌یابد. تعداد سهام عادی قبل از این گونه رویدادها، متناسب با تغییر سهام عادی تعدیل می‌شود با این فرض که رویداد مربوط در آغاز دوره گزارشگری و دوره‌های ارائه اطلاعات مقایسه‌ای رخ داده است. برای مثال، چنانچه به ازای هرسهم موجود، دو سهم به‌عنوان سود سهمی صادر شود، برای محاسبه میانگین موزون تعداد سهام عادی، تعداد سهام قبل از تاریخ تصویب افزایش سرمایه در عدد سه ضرب می‌شود.

سود تقلیل یافته هر سهم

  1. واحد تجاری باید مبالغ سود تقلیل یافته هرسهم را بر اساس سود خالص یا زیان قابل انتساب به صاحبان سهام عادی محاسبه کند.
  2. واحد تجاری برای محاسبه سود تقلیل یافته هرسهم، باید سود خالص یا زیان قابل انتساب به صاحبان سهام عادی و میانگین موزون تعداد سهام عادی را با فرض تبدیل سهام عادی بالقوه تقلیل‌دهنده، تعدیل کند.
  3. هدف سود تقلیل یافته هرسهم، همانند سود پایه هر سهم، ارائه شاخصی برای اندازه‌گیری منافع هر سهم عادی از عملکرد واحد تجاری طی دوره گزارشگری است با این تفاوت که آثار تبدیل فرضی کلیه سهام عادی بالقوه تقلیل‌دهنده درنظرگرفته می‌شود.
  4. واحد تجاری باید برای محاسبه سود تقلیل‌یافته هرسهم، اقدامات زیر را انجام دهد:

الف.    سود خالص یا زیان قابل انتساب به صاحبان سهام  عادی را به میزان هزینه‌های مالی مربوط به سهام عادی بالقوه تقلیل‌دهنده طی دوره و همچنین هر گونه درآمد یا هزینه ناشی از تبدیل سهام عادی بالقوه تقلیل‌دهنده، با درنظر داشتن آثار مالیاتی مربوط، تعدیل کند، و

ب .      میانگین موزون تعداد سهام عادی را با این فرض که کلیه سهام عادی بالقوه تقلیل‌دهنده به سهام عادی تبدیل شده است، تعدیل ‌نماید.

  1. برای محاسبه سود تقلیل یافته هرسهم باید فرض شود سهام عادی بالقوه تقلیل‌دهنده، در ابتدای دوره به سهام عادی تبدیل شده است، مگر اینکه تاریخ صدور آن در طی دوره باشد، که در این صورت تاریخ صدور ملاک عمل است.
  2. تعداد سهام عادی بالقوه تقلیل‌دهنده برای هر دوره، به طور مستقل تعیین ‌می‌شود. درگزارشگری میان‌دوره‌ای، دوره مزبور، از ابتدای سال مالی تا تاریخ ترازنامه دوره میانی درنظر گرفته می‌شود و میانگین موزون تعداد سهام عادی بالقوه محاسبه شده در دوره‌های میانی قبلی، تأثیری بر محاسبات نخواهد داشت.
  3. در محاسبه میانگین موزون تعداد سهام عادی، سهام عادی بالقوه برای دوره‌ای که درجریان است، درنظر گرفته می‌شود. سهام عادی بالقوه‌ای که در دوره گزارشگری بازخرید یا ابطال می‌شود فقط برای بخشی از دوره که در جریان بوده است در محاسبه سود تقلیل‌یافته هر سهم منظور می‌شود. سهام عادی بالقوه‌ای که در دوره گزارشگری به سهام عادی تبدیل شده است، در محاسبه سود تقلیل‌یافته هر سهم از ابتدای دوره تا تاریخ تبدیل و از تاریخ تبدیل نیز سهام عادی مربوط، در محاسبه سود پایه و تقلیل یافته هر سهم درنظر گرفته می‌شود.

سهام عادی بالقوه تقلیل‌دهنده

  1. ۲۶. سهام عادی بالقوه تنها در صورتی باید به عنوان تقلیل‌دهنده درنظر گرفته شود که تبدیل آن به سهام عادی، سود هرسهم ناشی از عملیات در حال تداوم را کاهش یا زیان هر سهم ناشی از عملیات در حال تداوم را افزایش دهد.
  2. واحد تجاری، از سود خالص یا زیان ناشی از عملیات درحال تداوم قابل انتساب به صاحبان سهام عادی، به عنوان رقم کنترلی، جهت تشخیص اثر تقلیل‌دهندگی یا ضد تقلیل‌دهندگی سهام عادی بالقوه استفاده می‌کند. سود خالص یا زیان ناشی از عملیات در حال تداوم، نتایج عملیات متوقف شده را دربرنمی‌گیرد.
  3. برای تشخیص تقلیل‌دهندگی یا ضد تقلیل‌دهندگی سهام عادی بالقوه، هر مجموعه سهام عادی بالقوه، به طور مجزا (و نه در مجموع) بررسی می‌شود. ترتیب بررسی سهام عادی بالقوه ممکن است بر تقلیل‌دهندگی آنها مؤثر باشد. بنابراین، به منظور حداکثرسازی تقلیل سود پایه هرسهم، هر مجموعه سهام عادی بالقوه، به ترتیب از بیشترین تا کمترین میزان تقلیل‌دهندگی بررسی می‌شود. معمولاً حق تقدم سهام بیشترین میزان تقلیل‌دهندگی را دارد.

تجدید ارائه

  1. چنانچه تعداد سهام عادی یا سهام عادی بالقوه بدون تغییر در منابع یا تعهدات، از طریق مواردی مانند سود سهمی و تجزیه سهام و عنصر جایزه در حق تقدم، افزایش یا در اثر کاهش اجباری سرمایه در اجرای ماده ۱۴۱ اصلاحیه قانون تجارت کاهش یابد، سود پایه و تقلیل‌یافته هرسهم برای کلیه دوره‌هایی که اطلاعات آن گزارش می‌شود، باید بر مبنای تعداد جدید سهام تعدیل گردد. چنانچه این تغییرات بعد از تاریخ ترازنامه اما قبل از تأیید صورتهای مالی روی دهد، محاسبه سود هر سهم برای آن دوره و اقلام مقایسه‌ای، باید برمبنای تعداد جدید سهام باشد. در صورت انعکاس چنین تغییراتی در محاسبه تعداد سهام، این موضوع باید افشا شود. به علاوه به منظور انعکاس آثار اصلاح اشتباه و تغییر در رویه‌های حسابداری، سود پایه و تقلیل یافته هر سهم باید برای کلیه دوره‌هایی که اطلاعات آن ارائه می‌شود، تجدید ارائه گردد.
  2. واحد تجاری سود تقلیل‌یافته هرسهم دوره(های) قبلی ارائه شده را بابت تغییر در مفروضات مورد استفاده در محاسبه سود هر سهم یا تبدیل سهام عادی بالقوه به سهام عادی، ارائه مجدد نمی‌کند.

نحوه ارائه

  1. واحد تجاری باید سود پایه و تقلیل یافته هرسهم را برای سود خالص یا زیان ناشی از عملیات در حال تداوم (به تفکیک عملیاتی و غیرعملیاتی) و سود خالص یا زیان قابل انتساب به صاحبان سهام عادی در متن صورت سود و زیان ارائه کند. واحد تجاری باید سود پایه و تقلیل‌یافته هر سهم را برای تمام دوره‌هایی که اطلاعات آن گزارش می‌شود ارائه کند.
  2. سود هرسهم برای هر دوره‌ای که صورت سود و زیان تهیه می‌شود، ارائه می‌گردد. چنانچه سود تقلیل‌یافته هر سهم، حداقل برای یک دوره گزارش شود، برای تمام دوره‌هایی که اطلاعات آن، گزارش می‌شود ارائه می‌گردد، حتی اگر مبلغ آن برابر با سود پایه هر سهم باشد. چنانچه سود پایه و تقلیل‌یافته هر سهم برابر باشد، می‌توان آن را در یک سطر در صورت سود و زیان ارائه کرد.
  3. واحد تجاری که عملیات متوقف شده را گزارش می‌کند، باید سود پایه و تقلیل‌یافته هرسهم عملیات متوقف شده را در متن صورت سود و زیان ارائه کند.
  4. واحد تجاری باید سود پایه و تقلیل‌یافته هرسهم را ارائه کند حتی اگر مبلغ آنها منفی (زیان هر سهم) باشد.

افشا

  1. واحد تجاری باید موارد زیر را افشا کند:

الف.    مبالغ استفاده شده در صورت کسر محاسبه سود پایه و تقلیل‌یافته هر سهم و تطبیق این مبالغ با سود خالص یا زیان قابل انتساب به صاحبان سهام عادی.

ب .      میانگین موزون تعداد سهام عادی استفاده شده در مخرج کسر محاسبه سود پایه و تقلیل‌یافته هر سهم و تطبیق میانگین موزون تعداد سهام هر کدام با یکدیگر.

ج .       توصیف تغییرات عمده در تعداد سهام عادی یا سهام عادی بالقوه، علاوه بر موارد ذکر شده در بند ۲۹، که بعد از تاریخ ترازنامه انجام می‌شود.

  1. مبالغ سود هرسهم بابت وقوع تغییرات یاد شده در بند ۳۵ (ج) بعد از تاریخ ترازنامه تعدیل نمی‌شود زیرا این‌گونه تغییرات بر مبلغ سرمایه بکار رفته برای ایجاد سود یا زیان دوره، تأثیر نمی‌گذارد. افزایش سرمایه از محل آورده نقدی و یا مطالبات، و تبدیل یا اعمال حقوق مربوط به سهام عادی بالقوه در تاریخ ترازنامه به سهام عادی، نمونه‌هایی از تغییرات یاد شده است.

تاریخ اجرا

  1. این استاندارد برای کلیه صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ ۱/۱/۱۳۸۹ و  بعد از آن شروع می‌شود، لازم‌الاجراست.

مطابقت با استانداردهای بین‌المللی حسابداری

  1. با اجرای الزامات این استاندارد، مفاد استاندارد بین‌المللی حسابداری شماره ۳۳ با عنوان سود هرسهم (ویرایش مارس ۲۰۰۴) نیز رعایت می‌شود.

پیوست شماره ۱ : توضیحات تکمیلی

این پیوست بخش لاینفک استاندارد حسابداری شماره ۳۰ است.

سود خالص یا زیان قابل انتساب به صاحبان سهام عادی واحد تجاری اصلی

۱ .  برای محاسبه سود هر سهم برمبنای صورتهای مالی تلفیقی، منظور از سود خالص یا زیان قابل انتساب به صاحبان سهام عادی واحد تجاری اصلی، سود خالص یا زیان گروه پس از کسر سهم اقلیت است.

انتشار حق تقدم خرید سهام

۲ .  در مواردی که قیمت اعمال حق تقدم خرید سهام عادی کمتر از ارزش بازار سهام باشد صدور سهام با عنصر جایزه همراه است. چنانچه حق تقدم خرید سهام به همه سهامداران اعطا شود، تعداد سهام عادی استفاده شده در محاسبه سود پایه و تقلیل یافته هر سهم، برای تمام دوره‌های قبل از انتشار حق تقدم به شرح زیر محاسبه می‌شود:

ارزش بازار هر سهم عادی بلافاصله قبل از تصویب انتشار حق تقدم خرید سهام عادی×تعداد سهام عادی موجود قبل از تصویب انتشار حق تقدم خرید سهام
ارزش بازار  نظری هر سهم عادی بلافاصله پس از تصویب انتشار‌حق تقدم سهام عادی

      ارزش بازار نظری هر سهم بلافاصله پس از تصویب انتشار حق تقدم سهام عادی به شرح زیر محاسبه می‌شود:

ارزش بازار سهام بلافاصله قبل از تصویب انتشار حق تقدم سهام عادی + عواید حاصل از اعمال حق تقدم
تعداد سهام موجود بعد از اعمال حق تقدم

رقم کنترلی

۳ .  برای تشریح نحوه بکارگیری رقم کنترلی توصیف شده در بند ۲۷ استاندارد، فرض کنید که اطلاعات زیر موجود است:

  ۸۰۰ر۴سود ناشی از عملیات در حال تداوم قابل انتساب به صاحبان سهام عادی – میلیون ریال
(۲۰۰ر۷)زیان ناشی از عملیات متوقف شده قابل انتساب به صاحبان سهام عادی – میلیون ریال
(۴۰۰ر۲)زیان قابل انتساب به صاحبان سهام عادی میلیون ریال
  ۰۰۰ر۰۰۰ر۲ سهممیانگین موزون تعداد سهام عادی
  ۰۰۰ر۴۰۰    سهممیانگین موزون تعداد سهام عادی بالقوه
 سود (زیان) پایه هر سهم:
  ۴۰۰ر۲سود ناشی از عملیات در حال تداوم – ریال (۰۰۰ر۰۰۰ر۲ : ۰۰۰ر۰۰۰ر۸۰۰ر۴)
(۶۰۰ر۳)زیان ناشی از عملیات متوقف شده –  ریال (۰۰۰ر۰۰۰ر۲ : ۰۰۰ر۰۰۰ر۲۰۰ر۷)
(۲۰۰ر۱)زیان پایه هر سهم –  ریال

در این مثال سهام عادی بالقوه، تقلیل‌دهنده است زیرا با فرض اینکه این سهام اثر سود و زیانی نداشته باشد، سود پایه هر سهم ناشی از عملیات در حال تداوم (رقم کنترلی) را
از ۴۰۰ر۲ ریـال بـه ۰۰۰ر۲
(۰۰۰ر۴۰۰ر۲ ÷ ۰۰۰ر۰۰۰ر۸۰۰ر۴) ریـال کاهش می‌دهد. واحد تجاری ۴۰۰ هزار سهم عادی بالقوه را در محاسبه سایر مبالغ سود هر سهم منظور می‌کند حتی اگر مبالغ سود هر سهم بدست آمده، در مقایسه با سود پایه هر سهم ضدتقلیل باشد، یعنی زیان هر سهم کمتر شود (۰۰۰ر۳ ریال به ازای هر سهم برای زیان ناشی از عملیات متوقف شده و ۰۰۰ر۱ریال به ازای هر سهم برای زیان دوره).

پیوست شماره ۲ : مثالهای توضیحی

این مثالها جنبه توضیحی دارند و بخشی از استاندارد حسابداری شماره ۳۰ نمی‌باشند.

مثال (۱) محاسبه میانگین موزون تعداد سهام عادی (بند ۱۱ استاندارد)

سهام موجودسهام صادر شده  
۰۰۰ر۲۰۰۰ر۲مانده در ابتدای سال مالی۱ فروردین ۲×۱۳
۸۰۰ر۲۸۰۰صدور سهام جدید در ازای وجه نقد۳۱ شهریور۲×۱۳
۸۰۰ر۳۰۰۰ر۱صدور سهام جدید در ازای وجه نقد۳۰ آذر ۲×۱۳
۸۰۰ر۳ مانده در پایان سال مالی۲۹ اسفند ۲×۱۳
محاسبه میانگین موزون:
سهم ۶۵۰ر۲ = (×۰۰۰ر۱) + (× ۸۰۰) + (× ۰۰۰ر۲)
 
سهم ۶۵۰ر۲ = (×۸۰۰ر۳) + (× ۸۰۰ر۲) + (× ۰۰۰ر۲) یا

مثال (۲) افزایش سرمایه از محل سود تقسیم نشده یا اندوخته‌ها – سود سهمی (بند ۱۸ استاندارد)

                    ۰۰۰ر۰۰۰ر۶۰سود خالص سال ۱×۱۳ ریال
                    ۰۰۰ر۰۰۰ر۱۲۰سود خالص سال ۲×۱۳ ریال
                    ۰۰۰ر۲۰۰سهام عادی در ۱ فروردین ۱×۱۳ تعداد
 

 

                    ۰۰۰ر۴۰۰

صدور سهام جدید (سود سهمی) در ۱ مهر ۲×۱۳

 

دو سهم بهازای هر یک سهم موجود(۲×۰۰۰ر۲۰۰)- تعداد

۲۰۰ = سود پایه هر سهم در سال ۲×۱۳- ریال
۱۰۰ = سود پایه هر سهم (تعدیل شده) در سال ۱×۱۳ – ریال
چون سود سهمی موجب تغییر منابع یا تعهدات نمی‌شود فرض بر این است که از ابتدای سال ۱×۱۳ صادر شده است.

مثال(۳) – نحوه محاسبه سود تقلیل‌یافته هر سهم ناشی از اوراق مشارکت قابل تبدیل (بند ۲۰ استاندارد)

۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۱سود خالص – ریال
۰۰۰ر۰۰۰ر۱سهام عادی – تعداد
۰۰۰ر۱سود پایه هر سهم – ریال
۰۰۰ر۱۰۰اوراق مشارکت قابل تبدیل – تعداد
 هر ۱۰ برگ اوراق مشارکت قابل تبدیل به سه سهم عادی است
۲۵%نرخ مالیات
۰۰۰ر۰۰۰ر۱۰سود تضمین شده اوراق مشارکت در سال جاری – ریال
۰۰۰ر۵۰۰ر۰۰۷ر۱= (۲۵/۰-۱) ۰۰۰ر۰۰۰ر۱۰ + ۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۱سود خالص تعدیل شده – ریال
۰۰۰ر۳۰تعداد سهام ناشی از تبدیل اوراق مشارکت
۰۰۰ر۰۳۰ر۱=۰۰۰ر۳۰+۰۰۰ر۰۰۰ر۱تعداد سهام مورد استفاده برای محاسبه سود تقلیل یافته هر سهم
۹۷۸ = ۰۰۰ر۰۳۰ر۱ : ۰۰۰ر۵۰۰ر۰۰۷ر۱سود تقلیل یافته هر سهم- ریال
     

مثال (۴) افزایش سرمایه از محل آورده نقدی و یا مطالبات همراه با عنصر جایزه (بند ۱۷ استاندارد)

۲×۱۳ ۱×۱۳ 
۰۰۰ر۰۰۰ر۵۰۰ر۱ ۰۰۰ر۰۰۰ر۱۰۰ر۱سود خالص واحد تجاری
۰۰۰ر۵۰۰  سهمسهام عادی موجود قبل از انتشار حق تقدم خرید سهام
یک سهم جدید به‌ازای هر پنج سهم موجودانتشار حق تقدم خرید سهام
۰۰۰ر۱۰۰ سهمتعداد سهام عادی جدید
۰۰۰ر۱ ریالقیمت اعمال حق تقدم خرید هر سهم
اول فروردین ۲×۱۳تاریخ تصویب انتشار حق تقدم
اول خرداد ۲×۱۳تاریخ اتمام پذیر‌ه‌نویسی
۴۵۰ر۱ ریالارزش بازار هر سهم عادی بلافاصله قبل از تصویب انتشار حق تقدم خرید سهام
۲۹ اسفند هر سالتاریخ گزارشگری

محاسبه ارزش بازار نظری هر سهم بلافاصله پس از تصویب انتشار حق تقدم خرید سهام

ارزش‌ بازار ‌نظری‌هر‌سهم‌‌بلافاصله پس از تصویب انتشار حق‌تقدم=مجموع عواید حاصل از‌اعمال حق‌تقدم‌ + مجموع ارزش بازار سهام موجود بلافاصله قبل از تصویب‌انتشار‌حق‌تقدم‌
تعداد سهام موجود بعد از اعمال حق تقدم
=(۰۰۰ر۱۰۰ × ۰۰۰ر۱) + (۰۰۰ر۵۰۰ × ۴۵۰ر۱)۳۷۵ر۱=
۰۰۰ر۱۰۰ + ۰۰۰ر۵۰۰

محاسبه عامل تعدیل:

 ارزش بازار هر سهم بلافاصله قبل از تصویب انتشار حق تقدم=۴۵۰ر۱۰۵۴/۱= 
 ارزش بازار نظری هر سهم بلافاصله پس از تصویب انتشار حق تقدم۳۷۵ر۱
۲×۱۳۱×۱۳محاسبه سود پایه هر سهم
ریالریال  
 ۲۰۰ر۲۰۰۰ر۵۰۰ ÷ ۰۰۰ر۰۰۰ر۱۰۰ر۱سود پایه هر سهم گزارش شده سال ۱×۱۳
 ۰۸۷ر۲۰۰۰ر۰۰۰ر۱۰۰ر۱سود پایه هر سهم تجدید ارائه شده سال ۱×۱۳ با توجه به انتشار حق تقدم خرید سهام سال ۲×۱۳
(۰۵۴/۱× ۰۰۰ر۵۰۰)
۵۵۲ر۲ ۰۰۰ر۰۰۰ر۵۰۰ر۱سود پایه هرسهم سال۲×۱۳(شامل آثار انتشار حق تقدم خرید سهام)
(×۰۰۰ر۶۰۰)+( ×۰۵۴/۱×۰۰۰ر۵۰۰)
         

مثال (۵)- محاسبه سود پایه هر سهم و سود تقلیل یافته هر سهم و نحوه ارائه آن درصورت سود و زیان (مثال‌ جامع)

این مثال نحوه محاسبه و ارائه سود پایه و سود تقلیل یافته هر سهم را به صورت سه ماهه و سالانه در سال ۱×۱۳ برای شرکت پویا ارائه می‌کند. رقم کنترلی، سود خالص (زیان) ناشی از عملیات در حال تداوم قابل انتساب به صاحبان سهام عادی شرکت است. برخی اطلاعات شرکت به شرح زیر است:

تعداد سهام عادی در ۱/۱/۱×۱۳                                       ۰۰۰ر۰۰۰ر۵   سهم

افزایش سرمایه نقدی در ۱/۳/۱×۱۳                        ۰۰۰ر۲۰۰       سهم

شرکت ۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۱۲ ریال اوراق مشارکت قابل تبدیل به سهام عادی با نرخ سود ۱۰ درصد در جریان دارد که هر ۰۰۰ر۰۰۰ر۱ ریال از اوراق مشارکت، قابل تبدیل به ۴۰ سهم عادی می‌باشد. سررسید اوراق مشارکت ۱/۴/۱×۱۳ بوده که در این تاریخ تبدیل شده است.

نرخ مالیات                                                      ۲۵ درصد

سود خالص (زیان) قابل انتساب به صاحبان سهام عادی شرکتسود خالص (زیان) ناشی از عملیات درحال تداوم قابل انتساب به صاحبان سهام عادی شرکت سال ۱×۱۳
ریالریال  
       ۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۵       ۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۵ سه ماهه اول
       ۰۰۰ر۰۰۰ر۵۰۰ر۶       ۰۰۰ر۰۰۰ر۵۰۰ر۶ سه ماهه دوم
 *  (      ۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۱)       ۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۱ سه ماهه سوم
     (      ۰۰۰ر۰۰۰ر۷۰۰)     (      ۰۰۰ر۰۰۰ر۷۰۰) سه ماهه چهارم
۰۰۰ر۰۰۰ر۸۰۰ر۹۰۰۰ر۰۰۰ر۸۰۰ر۱۱ کل سال

*    شرکت پویا در سه ماهه سوم دارای ۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۲ ریال زیان ناشی از عملیات متوقف شده می‌باشد.

سه ماهه اول سال ۱×۱۳

محاسبه سود پایه هر سهم:

مبلغ 
ریال 
 

 

۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۵

سود خالص ناشی از عملیات در حال تداوم قابل انتساب به صاحبان سهام عادی

 

(معادل سود خالص قابل انتساب به صاحبان سهام عادی)

میانگین موزون تعداد سهام عادی 

 

مدت

 

 

سهام موجود

  

 

تاریخ

۳۳۳ر۳۳۳ر۳ ۰۰۰ر۰۰۰ر۵ ۱/۱/۱×۱۳ تا ۳۱/۲/۱×۱۳
۰۰۰ر۲۰۰ صدور سهام در ۱/۳/۱×۱۳
۳۳۳ر۷۳۳ر۱ ۰۰۰ر۲۰۰ر۵  
۶۶۶ر۰۶۶ر۵   جمع
۹۸۷   ریال   سود پایه هر سهم

محاسبه سود تقلیل یافته هر سهم :

تعداد/ریال 
۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۵ریالسود خالص قابل انتساب به صاحبان سهام عادی
 

 

۰۰۰ر۰۰۰ر۲۲۵   ریال

اضافه‌می‌شود: اثر تبدیل فرضی اوراق مشارکت قابل تبدیل بر سود

 

(سود تضمین‌شده) (۲۵% -۱) ×  × (۱۰% × ۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۱۲)

۰۰۰ر۰۰۰ر۲۲۵ر۵ریالسود خالص قابل انتساب به صاحبان سهام عادی با فرض تبدیل
۶۶۶ر۰۶۶ر۵     سهممیانگین موزون تعداد سهام عادی
۰۰۰ر۴۸۰        سهماضافه می‌شود: سهام عادی اضافی ناشی از تبدیل فرضی اوراق مشارکت قابل تبدیل
۶۶۶ر۵۴۶ر۵     سهممیانگین موزون تعدیل شده تعداد سهام عادی
۹۴۲               ریالسود تقلیل یافته هر سهم

سه ماهه دوم سال ۱×۱۳

محاسبه سود پایه هر سهم:

مبلغ 
ریال 
 

 

۰۰۰ر۰۰۰ر۵۰۰ر۶

سود خالص ناشی از عملیات در حال تداوم قابل انتساب به صاحبان سهام عادی (معادل سود خالص قابل انتساب به صاحبان سهام عادی)
میانگین موزون تعداد سهام عادی 

 

مدت

 

 

سهام موجود

 

 

تاریخ

  ۰۰۰ر۲۰۰ر۵۱/۴/۱×۱۳
  ۰۰۰ر۴۸۰تبدیل اوراق مشارکت قابل تبدیل در ۱/۴/۱×۱۳
۰۰۰ر۶۸۰ر۵ ۰۰۰ر۶۸۰ر۵۱/۴/۱×۱۳ تا ۳۱/۶/۱×۱۳
۰۰۰ر۶۸۰ر۵  میانگین موزون تعداد سهام عادی
۱۴۴ر۱  ریال  سود پایه هر سهم

محاسبه سود تقلیل یافته هر سهم :

تعداد/ریال 
۰۰۰ر۰۰۰ر۵۰۰ر۶ ریالسود خالص قابل انتساب به صاحبان سهام عادی
اضافه ‌می‌شود: اثر تبدیل فرضی اوراق مشارکت قابل تبدیل بر سود
۰۰۰ر۰۰۰ر۵۰۰ر۶ ریالسود خالص قابل انتساب به صاحبان سهام عادی با فرض تبدیل
۰۰۰ر۶۸۰ر۵        سهممیانگین موزون تعداد سهام عادی
اضافه می‌شود: سهام عادی اضافی ناشی از تبدیل فرضی اوراق مشارکت
۰۰۰ر۶۸۰ر۵        سهممیانگین موزون تعدیل شده تعداد سهام عادی
۱۴۴ر۱             ریالسود تقلیل یافته هر سهم

سه ماهه سوم سال ۱×۱۳

محاسبه زیان پایه هر سهم:

مبلغ 
ریال 
  ۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۱سود ناشی از عملیات در حال تداوم قابل انتساب به صاحبان سهام عادی
(۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۲)زیان ناشی از عملیات متوقف شده قابل انتساب به صاحبان سهام عادی
(۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۱)زیان قابل انتساب به صاحبان سهام عادی
میانگین موزون تعداد سهام عادی 

 

مدت

 

 

سهام موجود

 

 

تاریخ

۰۰۰ر۶۸۰ر۵                                                     ۰۰۰ر۶۸۰ر۵۱/۷/۱×۱۳ تا ۳۰/۹/۱×۱۳
مبلغ 
ریال 
 سود (زیان) پایه هر سهم:
۱۷۶سود ناشی از عملیات در حال تداوم
(۳۵۲)زیان ناشی از عملیات متوقف شده
(۱۷۶)زیان پایه هر سهم

محاسبه زیان تقلیل یافته هر سهم :

مبلغ 
ریال 
  ۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۱سود ناشی از عملیات در حال تداوم قابل انتساب به صاحبان سهام عادی
اضافه‌می‌شود: اثر تبدیل فرضی اوراق مشارکت قابل تبدیل بر سود
  ۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۱سود ناشی از عملیات در حال تداوم قابل انتساب به صاحبان سهام عادی با فرض تبدیل
(۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۲)زیان ناشی از عملیات متوقف شده قابل انتساب به صاحبان سهام عادی
(۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۱)زیان قابل انتساب به صاحبان سهام عادی با فرض تبدیل
  ۰۰۰ر۶۸۰ر۵   سهممیانگین موزون تعداد سهام عادی
اضافه می‌شود: سهام اضافی ناشی از تبدیل فرضی
  ۰۰۰ر۶۸۰ر۵   سهممیانگین موزون تعدیل شده تعداد سهام عادی
مبلغ 
ریال 
 سود (زیان) تقلیل یافته هر سهم:
۱۷۶سود ناشی از عملیات در حال تداوم
(۳۵۲)زیان ناشی از عملیات متوقف شده
(۱۷۶)زیان تقلیل یافته هر سهم

زیان پایه و تقلیل‌یافته هر سهم یکسان است، لذا بطور یکجا ارائه می‌شود.

سه ماهه چهارم سال ۱×۱۳

محاسبه زیان پایه و تقلیل یافته هر سهم:

مبلغ 
ریال 
 

 

(۰۰۰ر۰۰۰ر۷۰۰)

زیان ناشی از عملیات در حال تداوم قابل انتساب به صاحبان سهام عادی

 

(معادل زیان قابل انتساب به صاحبان سهام عادی)

 
میانگین موزون تعداد سهام عادی 

 

مدت

 

 

سهام موجود

 

 

تاریخ

۰۰۰ر۶۸۰ر۵ ۰۰۰ر۶۸۰ر۵۱/۱۰/۱×۱۳ تا ۲۹/۱۲/۱×۱۳
(۱۲۳)   ریال  زیان پایه و تقلیل یافته هر سهم

کل سال ۱×۱۳

محاسبه سود پایه هر سهم:

مبلغ 
ریال 
  ۰۰۰ر۰۰۰ر۸۰۰ر۱۱سود خالص ناشی از عملیات در حال تداوم قابل انتساب به صاحبان سهام عادی
(۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۲)زیان ناشی از عملیات متوقف شده قابل انتساب به صاحبان سهام عادی
  ۰۰۰ر۰۰۰ر۸۰۰ر۹سود خالص قابل انتساب به صاحبان سهام عادی
میانگین موزون تعداد سهام عادی 

 

مدت

 

 

سهام موجود

 

 

تاریخ

۳۳۳ر۸۳۳ ۰۰۰ر۰۰۰ر۵۱/۱/۱×۱۳ تا ۳۱/۲/۱×۱۳
۰۰۰ر۲۰۰صدور سهام عادی در ۱/۳/۱×۱۳
۳۳۳ر۴۳۳ ۰۰۰ر۲۰۰ر۵۱/۳/۱×۱۳ تا ۳۱/۳/۱×۱۳
۰۰۰ر۴۸۰تبدیل اوراق مشارکت به سهام عادی
۰۰۰ر۲۶۰ر۴ ۰۰۰ر۶۸۰ر۵۱/۴/۱×۱۳ تا ۲۹/۱۲/۱×۱۳
۶۶۶ر۵۲۶ر۵  میانگین موزون تعداد سهام عادی
مبلغ 
ریال 
 سود پایه هر سهم:
۱۳۵ر۲سود ناشی از عملیات در حال تداوم
(۳۶۲)زیان ناشی از عملیات متوقف شده
۷۷۳ر۱سود پایه هر سهم

محاسبه سود تقلیل یافته هر سهم :

مبلغ 
ریال 
  ۰۰۰ر۰۰۰ر۸۰۰ر۱۱سود خالص ناشی از عملیات درحال تداوم قابل انتساب به‌صاحبان سهام عادی
 

 

  ۰۰۰ر۰۰۰ر۲۲۵

اضافه‌می‌شود: اثر تبدیل فرضی اوراق مشارکت قابل تبدیل بر سود

 

(۲۵% – ۱) ×  × (۱۰% × ۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۱۲)

  ۰۰۰ر۰۰۰ر۰۲۵ر۱۲سودخالص ناشی از عملیات در حال تداوم قابل انتساب به صاحبان سهام عادی با فرض تبدیل
(۰۰۰ر۰۰۰ر۰۰۰ر۲)زیان ناشی از عملیات متوقف شده قابل انتساب به صاحبان سهام عادی
  ۰۰۰ر۰۰۰ر۰۲۵ر۱۰سود خالص قابل انتساب به صاحبان سهام عادی با فرض تبدیل
  ۶۶۶ر۵۲۶ر۵   سهممیانگین موزون تعداد سهام عادی
 

 

  ۰۰۰ر۱۲۰      سهم

اضافه می‌شود: سهام اضافی ناشی از تبدیل فرضی اوراق مشارکت قابل تبدیل
(۰۰۰ر۱۲۰ =
 × ۰۰۰ر۴۸۰)
  ۶۶۶ر۶۴۶ر۵   سهممیانگین موزون تعدیل شده تعداد سهام عادی
مبلغ 
ریال 
 سود تقلیل یافته هر سهم:
۱۲۹ر۲سود ناشی از عملیات در حال تداوم
(۳۵۴)زیان ناشی از عملیات متوقف شده
۷۷۵ر۱سود تقلیل یافته هر سهم

نحوه ارائه اطلاعات سود (زیان) هر سهم شرکت پویا در صورت سود و زیان به شرح زیر است:

مبلغ 
ریالریال 
  سودپایه هر سهم:
  سود خالص ناشی از عملیات در حال تداوم:
 ۶۲۰ر۱عملیاتی
 ۵۱۵غیرعملیاتی
۱۳۵ر۲  
(۳۶۲) زیان ناشی از عملیات متوقف شده
۷۷۳ر۱  
  سود تقلیل یافته هر سهم:
  سود خالص ناشی از عملیات در حال تداوم:
 ۶۲۰ر۱عملیاتی
 ۵۰۹غیرعملیاتی
۱۲۹ر۲  
(۳۵۴) زیان ناشی از عملیات متوقف شده
۷۷۵ر۱  

جدول زیر شامل اطلاعات سه ماهه و سالانه سود هر سهم برای شرکت پویا می‌باشد. هدف این جدول، نشان دادن این موضوع است که جمع اطلاعات سه ماهه سود هر سهم برای چهار دوره، لزوماً برابر با اطلاعات سالانه سود هر سهم نیست. به موجب استاندارد افشای اطلاعات زیر الزامی نیست.

 

 

کل سال

سه ماهه چهارمسه ماهه سومسه ماهه دومسه ماهه اول 

 

شرح

ریالریالریالریالریال 
     سود (زیان) پایه هر سهم:
  ۱۳۵ر۲(۱۲۳)  ۱۷۶۱۴۴ر۱۹۸۷سودخالص (زیان) ناشی‌از عملیات درحال‌تداوم
(۳۶۲)(۳۵۲)زیان ناشی از عملیات متوقف شده
  ۷۷۳ر۱(۱۲۳)(۱۷۶)۱۴۴ر۱۹۸۷ 
     سود (زیان) تقلیل یافته هر سهم:
  ۱۲۹ر۲(۱۲۳)  ۱۷۶۱۴۴ر۱۹۴۲سود‌خالص(زیان) ناشی از عملیات درحال‌تداوم
(۳۵۴)(۳۵۲)زیان ناشی از عملیات متوقف شده
  ۷۷۵ر۱(۱۲۳)(۱۷۶)۱۴۴ر۱۹۴۲ 

پیوست شماره ۳ : مبانی نتیجه‌گیری

این پیوست بخشی از استاندارد حسابداری شماره ۳۰ نمی‌باشد.

مقدمه

۱ .    اطلاعات سود هر سهم به منظور ارزیابی عملکرد واحد تجاری و پیش‌بینی عملکرد آینده آن سودمند است. کمیته تدوین استانداردهای حسابداری سازمان حسابرسی در پاسخ به نیازهای اطلاعاتی استفاده‌کنندگان گزارشهای مالی، پروژه تدوین استاندارد حسابداری سود هر سهم را در سال ۱۳۸۰ در دستور کار گروه کارشناسی قرار داد. پس از انجام مطالعات اولیه، تحقیقات میدانی و تهیه پیش‌نویس استاندارد مذکور بنا به دلایلی از جمله نرخهای متفاوت مالیاتی برای سهامداران، اختلاف نظر در محاسبات میانگین موزون تعداد سهام و نتایج حاصل از فرآیند نظرخواهی، این پروژه مسکوت ماند. در سال ۱۳۸۵ با توجه به نیاز بازار سرمایه به اطلاعات سود هر سهم، موضوع مجدداً در دستور کار کمیته قرار گرفت. حاصل کار این کمیته و گروه کارشناسی آن، تدوین استاندارد حسابداری شماره ۳۰ با عنوان سود هر سهم می‌باشد.

هدف سود هر سهم

۲ .    هدف محاسبه سود پایه هر سهم، بهبود مقایسه عملکرد واحدهای تجاری در یک دوره گزارشگری و مقایسه عملکرد یک واحد تجاری در دوره‌های گزارشگری مختلف است. هدف محاسبه سود تقلیل‌یافته هر سهم نیز هماهنگ با هدف محاسبه سود پایه هر سهم می‌باشد، با این تفاوت که آثار تبدیل فرضی تمام سهام عادی بالقوه تقلیل‌دهنده موجود در طی دوره را نیز درنظر می‌گیرد. در واقع هدف از محاسبه سود تقلیل‌یافته هر سهم، انعکاس اثر احتمالی تبدیل فرضی سهام عادی بالقوه و کاهش احتمالی سود پایه هر سهم، به منظور علامت‌دهی در مورد کاهش بالقوه سود پایه هر سهم است.

محاسبه سود هر سهم

میانگین موزون تعداد سهام عادی

۳ .    در محاسبه سود پایه و تقلیل‌یافته هر سهم، استفاده از میانگین موزون تعداد سهام عادی ضروری است، زیرا اثر افزایش یا کاهش در سهام موجود بر سود، به بخشی از دوره مربوط می‌شود که مابه‌ازای آن در اختیار واحد تجاری بوده است. به عبارت دیگر، استفاده از این مبنا، مدت استفاده از مابه‌ازای دریافت شده را درنظر می‌گیرد.

۴ .    به منظور تعیین میانگین موزون تعداد سهام، در مواردی که صدور سهام عادی در قبال مابه‌ازای نقدی است، تاریخ ثبت افزایش سرمایه در مرجع ثبت شرکتها، ملاک عمل قرار می‌گیرد زیرا استفاده از وجوه تنها پس از ثبت افزایش سرمایه امکان‌پذیر است.

۵ .    در صورتی که مابه‌ازای سهام به طور کامل وصول نشده باشد، این سهام متناسب با مابه‌ازای دریافت شده، در محاسبه میانگین موزون تعداد سهام منظور می‌شود، زیرا فقط وجوه دریافتی، عملیات واحد تجاری را تحت تأثیر قرار می‌دهد و این سهام، حق مشارکت در تقسیم سود را نیز داراست.

۶ .    افزایش سرمایه ممکن است از محل مطالبات سهامداران باشد. در چنین مواردی، از آنجا که سهامدار، اختیار دریافت طلب یا خرید سهام جدید را دارد، افزایش سرمایه مانع خروج وجه نقد از واحد تجاری می‌گردد و در نتیجه با این نوع افزایش سرمایه همانند افزایش سرمایه نقدی برخورد می‌شود. در این موارد، تاریخ اتمام پذیره‌نویسی حق تقدم، مبنای تعیین میانگین موزون تعداد سهام است.

تقلیل

۷ .    هر چند سهام عادی بالقوه، در تاریخ گزارشگری حق مشارکت در سود را ندارد، اما در آینده با تبدیل به سهام عادی، حق مشارکت در سود را خواهد داشت. بنابراین، در محاسبه سود تقلیل‌یافته هر سهم درنظر گرفته می‌شود، زیرا این تبدیل می‌تواند با افزایش تعداد سهام، سود تقسیمی متعلق به هر سهم را کاهش دهد. از این رو تقلیل بالقوه، بانیازهای اطلاعاتی استفاده‌کنندگان در ارتباط می‌باشد.

۸ .    اینکه سهام عادی بالقوه واقعاً به سهام عادی تبدیل خواهد شد، معمولاً در تاریخ گزارشگری واحد تجاری قابل تعیین نیست. با این حال با فرض تبدیل، برآورد معقولی از سود هر سهم امکانپذیر است.

ضد تقلیل

۹ .    در محاسبه سود تقلیل‌یافته هر سهم به دلیل رعایت احتیاط، تنها سهام عادی بالقوه که سود هر سهم ناشی از عملیات در حال تداوم را کاهش یا زیان هر سهم ناشی از عملیات در حال تداوم را افزایش می‌دهد، درنظر گرفته می‌شود. اعمال حق تقدم خرید سهام و تبدیل اوراق مشارکت قابل تبدیل به سهام عادی، چنانچه تأثیر ضدتقلیل‌دهندگی داشته باشد نادیده گرفته می‌شود.

  1. برای تعیین تقلیل‌دهندگی سهام عادی بالقوه در محاسبه سود تقلیل‌یافته هرسهم، از سود خالص یا زیان ناشی از عملیات در حال تداوم (سود یا زیان قبل از عملیات متوقف شده) به عنوان رقم کنترلی استفاده می‌شود. سود خالص یا زیان ناشی از عملیات در حال تداوم به عنوان رقم کنترلی درنظر گرفته می‌شود، زیرا این رقم قابلیت مقایسه بیشتری دارد، در صورتی که توقف عملیات در هر دوره گزارشگری تکرار نمی‌شود.

انتشار حق تقدم

  1. انتشار حق تقدم خرید سهام که قیمت اعمال آن در زمان انتشار، کمتر از ارزش بازار سهام بلافاصله قبل از تصویب افزایش سرمایه است، دربرگیرنده عنصر جایزه می‌باشد. عنصر جایزه به معنای افزایش تعداد سهام بدون تغییر در منابع یا تعهدات واحد تجاری است و به همین دلیل همانند سود سهمی، اقلام مقایسه‌ای باید به منظور قابلیت مقایسه سال جاری با سالهای قبل، ارائه مجدد شود.

ارائه در صورت سود و زیان

  1. مبالغ سود پایه و سود تقلیل‌یافته هرسهم برای سود خالص (زیان) ناشی از عملیات در حال تداوم به تفکیک عملیاتی و غیرعملیاتی باید در متن صورت سود و زیان ارائه شود، زیرا سرمایه‌گذاران اهمیت زیادی برای این تفکیک قائل هستند و در ارزیابی عملکرد واحد تجاری مؤثر واقع می‌شود.

اشتراک گذاری

استاندارد حسابداری ۲۳ حسابداری‌ مشارکتهای‌ خاص‌


استاندارد حسابداری‌ ۲۳

حسابداری‌ مشارکتهای‌ خاص‌

این‌ استاندارد باید با توجه‌ به‌ ” مقدمه‌ای‌ بر استانداردهای‌ حسابداری‌“ مطالعه‌ و بکار گرفته‌ شود.

دامنه‌ کاربرد

۱ .         این‌ استاندارد باید برای‌ حسابداری‌ مشارکتهای‌ خاص‌ شامل‌ نحوه‌ ارائه‌ داراییها، بدهیها، درآمدها و هزینه‌های‌ مشارکت‌ خاص‌ در صورتهای‌ مالی‌ هر یک‌ از شرکای‌ خاص‌ و سرمایه‌گذاران‌، صرف‌نظر از نوع‌ مشارکت‌ خاص‌، بکار رود.

تعاریف‌

۲ .        اصطلاحات‌ ذیل‌ در این‌ استاندارد با معانی‌ مشخص‌ زیر بکار رفته‌ است‌:

  • مشارکت‌ خاص : عبارت‌ است‌ از توافقی‌ قراردادی‌ که‌ به موجب‌ آن‌ دو یا چند طرف‌، یک‌ فعالیت‌ اقتصادی‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ را به‌ عهده‌ می‌گیرند.
  • کنترل : عبارت‌ است‌ از توانایی‌ هدایت‌ سیاستهای‌ مالی‌ و عملیاتی‌ یک‌ فعالیت‌ اقتصادی‌ به منظور کسب‌ منافع‌ .
  • کنترل مشترک: مشارکت در کنترل یک فعالیت اقتصادی به موجب یک توافق قراردادی است و تنها هنگامی وجود دارد که تصمیم‌گیریهای مالی و عملیاتی راهبردی مربوط به آن فعالیت، مستلزم اتفاق آرای اشخاص دارای کنترل مشترک (شرکای خاص) باشد.
  • نفوذ قابل‌ ملاحظه : عبارت‌ است‌ از توانایی‌ مشارکت‌ در تصمیم‌گیریهای‌ مربوط‌ به‌ سیاستهای‌ مالی‌ و عملیاتی‌ یک‌ فعالیت‌ اقتصادی‌ ولی‌ نه‌ در حد کنترل‌ یا کنترل‌ مشترک‌ آن‌ سیاستها .
  • شریک‌ خاص‌ : یکی‌ از طرفهای‌ مشارکت‌ خاص‌ است‌ که‌ بر آن‌ کنترل‌ مشترک‌ دارد .
  • سرمایه‌گذار : در مشارکت‌ خاص‌ یکی‌ از طرفهای‌ مشارکت‌ خاص‌ است‌ که‌ بر آن‌ کنترل‌ مشترک‌ ندارد.
  • واحد تجاری‌ : عبارت‌ است‌ از تشکلی‌ قانونی‌ یا قراردادی‌، اعم‌ از ثبت‌شده‌ یا ثبت‌نشده‌، یا هر شخص‌ یا تشکلی‌ که‌ یک‌ فعالیت‌ اقتصادی‌ را از جانب‌ خود برای‌ دستیابی‌ به‌ اهداف‌ خاص‌ اداره‌ می‌کند .
  • روش‌ ارزش‌ ویژه‌ : یک‌ روش‌ حسابداری‌ است‌ که‌ براساس‌ آن‌ سهم‌ شریک‌ خاص‌ در واحد تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ ابتدا به‌ بهای‌ تمام‌شده‌ ثبت‌ می‌شود و پس‌ از آن‌ بابت‌ تغییر درسهم‌ وی‌ از خالص‌ داراییهای‌ واحد تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ تعدیل‌ می‌گردد. سهم‌ شریک‌ خاص‌ از نتایج‌ عملکرد واحد تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ در صورت‌ سود و زیان‌ منعکس‌ می‌شود.
  • روش‌ ارزش‌ ویژه‌ ناخالص‌ : نوعی‌ روش‌ ارزش‌ ویژه‌ است‌ که‌ به موجب‌ آن‌ سهم‌ شریک‌ خاص‌ به‌ تفکیک‌ مجموع‌ داراییها و مجموع‌ بدهیهای‌ مشارکت‌ خاص‌ که‌ تشکیل‌دهنده‌ مبلغ‌ خالص‌ سرمایه‌گذاری‌ وی‌ است‌ در ترازنامه‌ و سهم‌ وی‌ از درآمدهای‌ عملیاتی‌ مشارکت‌ خاص‌ در صورت‌ سود و زیان‌ منعکس‌ می‌شود .

۳ .    کنترل‌ مشترک‌، همانند کنترل‌، رابطه‌ای‌ برای‌ دستیابی‌ به‌ منافع‌ است‌. هر یک‌ از شرکای‌ خاص‌ برای‌ دستیابی‌ به‌ منافع‌ خود، کنترل‌ مشترک‌ را نسبت‌ به‌ منافع‌ مشترک‌ اعمال‌ می‌کند. هر شریک‌ خاص‌ که‌ در کنترل‌ سهم‌ دارد باید نقش‌ فعالی‌ در سیاستهای‌ مالی‌ و عملیاتی‌ مشارکت‌ خاص‌، دست‌کم‌ در سطح‌ راهبردهای‌ کلی‌، ایفا کند. البته‌ این‌ شرط‌، مانع‌ مدیریت‌ مشارکت‌ خاص‌ توسط‌ یکی‌ از شرکا نیست‌ مشروط‌ براینکه‌ سیاستهای‌ مالی‌ و عملیاتی‌ اصلی‌ مشارکت‌ با موافقت‌ کلیه‌ شرکای‌ خاص‌ تعیین‌ شود و شرکای‌ خاص‌ بتوانند از اجرای‌ سیاستهای‌ یادشده‌ مطمئن‌ شوند. در بعضی‌ موارد ممکن‌ است‌ سرمایه‌گذار، با توجه‌ به‌ تعریف‌ واحد تجاری‌ فرعی‌ در استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۱۸ با عنوان‌ صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌ و حسابداری‌ سرمایه‌گذاری‌ در واحدهای‌ تجاری‌ فرعی (برای‌ مثال‌ بدلیل‌ دارا بودن‌ اکثریت‌ آرا) واحد تجاری‌ اصلی‌ شناخته‌ شود، اما در عمل‌ براساس‌ توافق‌ قراردادی‌ با سهامداران‌ دیگر کنترل‌ را تقسیم‌ کرده‌ باشد. در چنین‌ مواردی‌، واحد تجاری‌ فرعی‌ تلفیق‌ نمی‌شود بلکه‌ براساس‌ این‌ استاندارد به عنوان‌ مشارکت‌ خاص‌ محسوب‌ می‌گردد.

انواع‌ مشارکت‌ خاص‌

۴ .    مشارکتهای‌ خاص‌، ساختارهای‌ بسیار متفاوتی‌ دارد. در این‌ استاندارد، سه‌ نوع‌ فراگیر آن‌ شامل‌ عملیات‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌، داراییهای‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ و واحدهای‌ تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌، مشخص‌ شده‌ است‌ که‌ مشمول‌ تعریف‌ مشارکت‌ خاص‌ می‌باشند. ویژگیهای‌ مشترک‌ مشارکتهای‌ خاص‌ به شرح‌ زیر است‌:

الف.  دو یا چند شریک‌ خاص‌ به موجب‌ یک‌ توافق‌ قراردادی‌ با هم‌ مرتبطند، و

ب‌‌ .  این‌ توافق‌ قراردادی‌، کنترل‌ مشترک‌ را برقرار می‌کند.

توافق‌ قراردادی‌

۵ .    وجود توافق‌ قراردادی‌، مشارکت‌ خاص‌ را از سرمایه‌گذاری‌ در واحدهای‌ تجاری‌ وابسته‌ که‌ در آن‌ سرمایه‌گذار دارای‌ نفوذ قابل‌ ملاحظه‌ است‌، متمایز می‌کند (به‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۲۰ با عنوان‌ حسابداری‌ سرمایه‌گذاری‌ در واحدهای‌ تجاری‌ وابسته‌ مراجعه‌ شود). از نظر این‌ استاندارد، فعالیتهای‌ فاقد توافق‌ قراردادی‌ برای‌ ایجاد کنترل‌ مشترک‌، مشارکت‌ خاص‌ محسوب‌ نمی‌شود.

۶ .    توافق‌ قراردادی‌ ممکن‌ است‌ به‌ چندین‌ راه‌، برای‌ مثال‌ به موجب‌ قراردادی‌ بین‌ شرکای‌ خاص‌ یا به موجب‌ صورتجلسه‌ مذاکرات‌ بین‌ آنان‌ صورت‌ گیرد. در بعضی‌ موارد، این‌ توافق‌ در اساسنامه‌ یا سایر آیین‌نامه‌های‌ مشارکت‌ خاص‌ درج‌ می‌شود. توافق‌ قراردادی‌ صرف‌نظر از شکل‌، معمولاً مکتوب‌ و شامل‌ موضوعات‌ زیر است‌:

الف‌ . نوع‌ فعالیت‌، مدت‌ و الزامات‌ گزارشگری‌ مشارکت‌ خاص‌،

ب‌‌ .  انتصاب‌ اعضای‌ هیأت ‌مدیره‌ یا سایر ارکان‌ اداره‌کننده‌ مشابه‌ مشارکت‌ خاص‌ و حق رأی‌ شرکای‌ خاص‌،

ج‌‌  .  آورده‌های‌ شرکای‌ خاص‌، و

د‌   .  سهم‌ شرکای‌ خاص‌ از محصول‌، درآمدها، هزینه‌ها یا نتایج‌ مشارکت‌ خاص‌.

۷ .    توافق‌ قراردادی‌، کنترل‌ مشترک‌ بر مشارکت‌ خاص‌ را برقرار می‌کند. چنین‌ الزامی‌ اطمینان‌ می‌دهد که‌ هیچ‌ یک‌ از شرکای‌ خاص‌ در موقعیتی‌ نیست‌ که‌ به تنهایی‌ فعالیت‌ مربوط‌ را کنترل‌ کند. به موجب‌ این‌ توافق‌، تصمیمات‌ مربوط‌ به‌ تأمین‌ اهداف‌ اساسی‌ مشارکت‌ خاص‌ که‌ مستلزم‌ موافقت‌ تمام‌ شرکای‌ خاص‌ است‌ و همچنین‌ تصمیماتی‌ که‌ مستلزم‌ موافقت‌ اکثریت‌ معینی‌ از شرکای‌ خاص‌ است‌ مشخص‌ می‌شود.

۸ .    در توافق‌ قراردادی‌ ممکن‌ است‌ یکی‌ از شرکای‌ خاص‌ به عنوان‌ مجری‌ یا مدیر مشارکت‌ خاص‌ مشخص‌ شود. مجری‌، مشارکت‌ خاص‌ را کنترل‌ نمی‌کند بلکه‌ با توجه‌ به‌ سیاستهای‌ مالی‌ و عملیاتی‌ که‌ براساس‌ توافق‌ قراردادی‌ مورد موافقت‌ شرکای‌ خاص‌ قرار گرفته‌ و اجرای‌ آن‌ به‌ مجری‌ محول‌ شده‌ است‌، بکار می‌پردازد. اگر مجری‌ به تنهایی‌ توان‌ هدایت‌ سیاستهای‌ مالی‌ و عملیاتی‌ فعالیت‌ اقتصادی‌ را داشته‌ باشد، در این‌ صورت‌، چنین‌ فعالیتی‌ مشارکت‌ خاص‌ تلقی‌ نمی‌شود بلکه‌ به عنوان‌ واحد تجاری‌ فرعی‌ مجری‌، محسوب‌ می‌گردد.

عملیات‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌

۹ .    عملیات‌ بعضی‌ از مشارکتهای‌ خاص‌ مستلزم‌ استفاده‌ از داراییها و سایر منابع‌ شرکای‌ خاص‌ است‌. در واقع‌، به جای‌ ایجاد یک‌ واحد تجاری‌، هر یک‌ از شرکای‌ خاص‌، داراییهای‌ ثابت‌ مشهود و سایر امکانات‌ خود را بکار می‌برد، هزینه‌ها و بدهیهای‌ خود را تحمل‌ و نیازهای‌ مالی‌ خود را با تعهد خود تأمین‌ می‌کند. فعالیتهای‌ مشارکت‌ خاص‌ ممکن‌ است‌ در کنار فعالیتهای‌ مشابه‌ شریک‌ خاص‌ و به وسیله‌ کارکنان‌ آن‌ انجام‌ پذیرد. معمولاً به موجب‌ موافقت‌نامه‌ مشارکت‌ خاص‌، درآمد فروش‌ محصول‌ مشترک‌ و هزینه‌های‌ مشترک‌ بین‌ شرکای‌ خاص‌ تسهیم‌ می‌شود.

۱۰ .  در عملیات‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌، دو یا چند شریک‌ خاص‌، عملیات‌، منابع‌ و مهارتهای‌ خود را به منظور تولید، بازاریابی‌ و توزیع‌ مشترک‌ محصولی‌ خاص‌، با هم‌ ترکیب‌ می‌کنند. بخشهای‌ مختلف‌ فرایند تولید به وسیله‌ هر یک‌ از شرکای‌ خاص‌ انجام‌ می‌پذیرد. هر شریک‌ خاص‌ مخارج‌ خود را تحمل‌ می‌کند و سهمی‌ از درآمد محصول‌ را دریافت‌ می‌کند که‌ به موجب‌ توافق‌ قراردادی‌ تعیین‌ شده‌ است‌.

۱۱ .       شریک‌ خاص‌ باید در رابطه‌ با سهم‌ خود در عملیات‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌، اقلام‌ زیر را در صورتهای‌ مالی‌ جداگانه‌ و در نتیجه‌ در صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌ خود شناسایی‌ کند:

الف ‌.   داراییهای‌ تحت‌ کنترل‌ خود و بدهیهای‌ تحمل‌شده‌ توسط‌ وی‌، و

ب  .    هزینه‌های‌ تحمل‌شده‌ توسط‌ خود و سهم‌ وی‌ از درآمد فروش‌ کالا یا خدمات‌ حاصل‌ از مشارکت‌ خاص‌.

۱۲ .  از آنجا که‌ داراییها، بدهیها، درآمدها و هزینه‌ها در صورتهای‌ مالی‌ جداگانه‌ هر یک‌ از شرکای‌ خاص‌ و در نتیجه‌ در صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌ آنها شناسایی‌ می‌شود، هنگام‌ تهیه‌ صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌ شریک‌ خاص‌، انجام‌ تعدیل‌ یا اعمال‌ ضوابط‌ تلفیقی‌ دیگری‌ در رابطه‌ با این‌ اقلام‌ ضرورت‌ ندارد.

۱۳ .  نگهداری‌ سوابق‌ حسابداری‌ جداگانه‌ و نیز تهیه‌ صورتهای‌ مالی‌ برای‌ مشارکت‌ خاص‌ ممکن‌ است‌ ضرورت‌ نیابد. با این‌ وجود، شرکای‌ خاص‌ ممکن‌ است‌ برای‌ ارزیابی‌ عملکرد مشارکت‌ خاص‌، گزارشهای‌ مدیریت‌ تهیه‌ کنند.

داراییهای‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌

۱۴ .  بعضی‌ مشارکتهای‌ خاص‌ متضمن‌ کنترل‌ مشترک‌ و اغلب‌ مالکیت‌ مشترک‌ شرکای‌ خاص‌ نسبت‌ به‌ یک‌ یا چند دارایی‌ است‌ که‌ مشخصاً برای‌ هدف‌ مشارکت‌ خاص‌ آورده‌ یا تحصیل‌شده‌ است‌. این‌ داراییها به منظور کسب‌ منافع‌ برای‌ شرکای‌ خاص‌ استفاده‌ می‌شود.
هر
 شریک‌ خاص‌ ممکن‌ است‌ سهمی‌ از محصول‌ را دریافت‌ کند و همچنین‌، سهم‌ توافق‌ شده‌ای‌ از هزینه‌ها را تحمل‌ کند.

۱۵ .  این‌ نوع‌ مشارکتهای‌ خاص‌، مستلزم‌ ایجاد یک‌ واحد تجاری‌ مجزای‌ از شرکای‌ خاص‌ نیست‌. هر شریک‌ خاص‌ متناسب‌ با سهم‌ خود در داراییهای‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌، بر سهم‌ خود از منافع‌ اقتصادی‌ آتی‌ کنترل‌ دارد.

۱۶ .  بسیاری‌ از فعالیتهایی‌ که‌ در حوزه‌ صنایع‌ استخراج‌ نفت‌، گاز و معادن‌ انجام‌ می‌شود، مستلزم‌ استفاده‌ از داراییهای‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ است‌. برای‌ مثال‌، تعدادی‌ از شرکتهای‌ تولیدکننده‌ نفت‌ ممکن‌ است‌ یک‌ خط‌ لولـه‌ نفتی‌ را به طور مشترک‌ کنترل‌ و اداره‌ کنند. هر شریک‌ خاص‌ از این‌ خط‌ لوله‌ برای‌ انتقال‌ محصول‌ خود استفاده‌ می‌کند و در مقابل‌ سهم‌ توافق‌شده‌ای‌ از هزینه‌های‌ عملیات‌ بهره‌برداری‌ خط‌ لوله‌ را تحمل‌ می‌کند. مثالی‌ دیگر از یک‌ دارایی‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌، ملکی‌ است‌ که‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ دو واحد تجاری‌ قرار دارد و هر یک‌ از آنها سهمی‌ از اجاره‌ را دریافت‌ و سهمی‌ از هزینه‌ها را تحمل‌ می‌کند.

۱۷ .      هر یک‌ از شرکای‌ خاص‌ باید در رابطه‌ با سهم‌ خود در داراییهای‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌، اقلام‌ زیر را در صورتهای‌ مالی‌ جداگانه‌ و در نتیجه‌ در صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌ خود شناسایی‌ کند:

الف‌ .   سهم‌ خود از داراییهای‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ و طبقه‌بندی‌ آنها برحسب‌ ماهیت‌ داراییها،

ب  .    بدهیهای‌ تحمل‌شده‌ توسط‌ وی‌،

ج    .    سهم‌ خود از بدهیهای‌ تحمل‌ شده‌ به طور مشترک‌ با سایر شرکای‌ خاص‌،

د    .    سهم‌ خود از درآمد فروش‌ یا استفاده‌ از محصول‌ مشارکت‌ خاص‌ و نیز سهم‌ خود از هزینه‌های‌ تحمل‌شده‌ به وسیله‌ مشارکت‌ خاص‌، و

ﻫ     .    هزینه‌هایی‌ که‌ در رابطه‌ با سهم‌ خود در مشارکت‌ خاص‌ تحمل‌ کرده‌ است‌ .

۱۸ .  از آنجا که‌ داراییها، بدهیها، درآمدها و هزینه‌ها در صورتهای‌ مالی‌ جداگانه‌ هر یک از شرکای‌ خاص‌ و در نتیجه‌ در صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌ آنها شناسایی‌ می‌شود، هنگام‌ تهیه‌ صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌ شریک‌ خاص‌، انجام‌ تعدیل‌ یا اعمال‌ ضوابط‌ تلفیقی‌ دیگری‌ در رابطه‌ با این‌ اقلام‌ ضرورت‌ ندارد.

۱۹ .  حسابداری‌ داراییهای‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ بیانگر ماهیت‌ و واقعیت‌ اقتصادی‌ و معمولاً شکل‌ قانونی‌ مشارکت‌ خاص‌ است‌. در سوابق‌ حسابداری‌ جداگانه‌ مشارکت‌ خاص‌ ممکن‌ است‌ تنها هزینه‌های‌ مشترک‌ مشارکت‌ خاص‌ درج‌ شود و در نهایت‌ براساس‌ سهم‌ توافق‌ شده‌ تسهیم‌ گردد. در این‌ حالت‌ ممکن‌ است‌ صورتهای‌ مالی‌ جداگانه‌ تهیه‌ نشود اما شرکای‌ خاص‌ برای‌ ارزیابی‌ عملکرد مشارکت‌ خاص‌، گزارشهای‌ مدیریت‌ تهیه‌ کنند.

واحدهای‌ تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌

۲۰ .  بعضی‌ از مشارکتهای‌ خاص‌ به‌ شکل‌ واحد تجاری‌ است‌ که‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ شرکای‌ خاص‌ است‌ و اعمال‌ کنترل‌ مشترک‌ بر فعالیت‌ این گونه‌ واحدها به موجب‌ توافق‌ قراردادی‌ بین‌ شرکای‌ خاص‌ تعیین‌ می‌شود.

۲۱ .  واحد تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌، داراییهای‌ مشارکت‌ خاص‌ را کنترل‌، بدهیها و هزینه‌ها را تحمل‌ و درآمدها را تحصیل‌ می‌کند. این‌ واحد تجاری‌ می‌تواند به‌ نام‌ خود قرارداد ببندد و نیز برای‌ مقاصد فعالیت‌ مشارکت‌ خاص‌ تأمین‌ مالی‌ کند. هر شریک‌ خاص‌ در نتایج‌ عملکرد واحد تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ به‌ تناسب‌ سهم‌ خود حق‌ دارد و در مواردی‌ نیز در محصول‌ مشارکت‌ خاص‌ سهیم‌ است‌.

۲۲ .  نمونه‌ متداولی‌ از واحد تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌، این‌ است‌ که‌ دو واحد تجاری‌ فعالیتهای‌ خود را در زمینه‌ تجاری‌ خاص‌ از طریق‌ انتقال‌ داراییها و بدهیهای‌ مربوط‌، به‌ واحد تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌، ترکیب‌ می‌کنند. مثال‌ دیگر، موردی‌ است‌ که‌ واحد تجاری‌ به طور مشترک‌ با دولت‌ یانماینده‌ یک‌ دولت‌ خارجی‌ از طریق‌ تأسیس‌ واحد تجاری‌ جداگانه‌ای‌ که‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ آن‌ واحد و دولت‌ یا نماینده‌ آن‌ دولت‌ قرار دارد، یک‌ فعالیت‌ اقتصادی‌ را آغاز می‌کند.

۲۳ .     واحد تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌، باید سوابق‌ حسابداری‌ خود را به‌ گونه‌ای‌ نگهداری‌ کند که‌ اجرای‌ الزامات‌ این‌ استاندارد برای‌ شرکای‌ خاص‌ و سرمایه‌گذاران‌ میسر شود.

۲۴ .  واحد تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ معمولاً سوابق‌ حسابداری‌ خود را نگهداری‌ و همانند سایر واحدهای‌ تجاری‌، صورتهای‌ مالی‌ خود را براساس‌ استانداردهای‌ حسابداری‌ تهیه‌ و ارائه‌ می‌کند.

۲۵ .  هر شریک‌ خاص‌ معمولاً با آوردن‌ وجه‌ نقد یا سایر منابع‌ در واحد تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ مشارکت‌ می‌کند. این‌ آورده‌ها در سوابق‌ حسابداری‌ شریک‌ خاص‌ ثبت‌ و در صورتهای‌ مالی‌ جداگانه‌ آن‌، به عنوان‌ سرمایه‌گذاری‌ در مشارکت‌ خاص‌ شناسایی‌ می‌شود.

صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌ شریک‌ خاص‌

۲۶ .     مشارکت‌ خاص‌ در واحدهای‌ تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌، در صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌ شریک‌ خاص‌ باید براساس‌ روش‌ ارزش‌ ویژه‌ ناخالص‌ منعکس‌ شود.

۲۷ .     در روش ارزش ویژه ناخالص، شرکای خاص باید علاوه‌بر تبعیت از همان قواعدی که در رابطه با واحدهای تجـاری وابستـه در بندهای ۳۵ و ۳۶ استاندارد حسابداری شماره ۲۰ با عنوان ”سرمایه‌گذاری در واحدهای تجاری وابسته“ الزامی شده است، موارد زیر را در صورتهای مالی تلفیقی ارائه کنند:

الف.    سهم‌ شریک‌ خاص‌ از درآمد عملیاتی‌ واحد تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ نیز باید در صورت‌ سود و زیان‌ تلفیقی‌ مجزا از درآمد عملیاتی‌ گروه‌ منعکس‌ شود. در گزارشگری‌ برحسب‌ قسمتهای‌ مختلف‌ نیز، سهم‌ شریک‌ خاص‌ از درآمد عملیاتی‌ واحد تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ باید به‌ روشنی‌ از درآمد عملیاتی‌ گروه‌ متمایز شود.

ب  .    سهم‌ شریک‌ خاص‌ به‌ تفکیک‌ مجموع‌ داراییها و مجموع‌ بدهیهای‌ واحد تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ که‌ تشکیل‌دهنده‌ مبلغ‌ خالص‌ سرمایه‌گذاری‌ وی‌ است‌ باید در ترازنامه‌ تلفیقی‌ منعکس‌ شود.

۲۸ .  با توجه‌ به‌ اینکه‌ کنترل‌ مشترک‌ شریک‌ خاص‌، مؤثرتر از نفوذ قابل‌ ملاحظه‌ است‌، یک‌ واحد تجاری‌ گزارشگر که‌ بخش‌ عمده‌ای‌ از فعالیتهای‌ خود را از طریق‌ مشارکتهای‌ خاص‌ انجام‌ می‌دهد لازم‌ است‌ در یادداشتهای‌ توضیحی‌ اطلاعات‌ مفصلتری‌ درباره‌ آنها ارائه‌ کند.

۲۹ .  برای‌ اعمال‌ روش‌ ارزش‌ ویژه‌ ناخالص‌ الزامات‌ مربوط‌ به‌ سرقفلی‌، معاملات‌ درون‌ گروهی‌، تاریخ‌ گزارشگری‌، رویه‌های‌ حسابداری‌ و دیگر موارد همانند ضوابط‌ مربوط‌ به‌ کاربرد روش‌ ارزش‌ ویژه‌ در بندهای‌ ۱۳ الی‌ ۳۱ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۲۰ با عنوان‌‌ سرمایه‌گذاری‌ در واحدهای‌ تجاری‌ وابسته استفاده‌ می‌شود.

۳۰ .      شریک‌ خاص‌ از تاریخی‌ که‌ کنترل‌ مشترک‌ خود بر واحد تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ را از دست‌ می‌دهد باید استفاده‌ از روش‌ ارزش‌ ویژه‌ ناخالص‌ را متوقف‌ کند.

موارد استثنا

۳۱ .      سهم‌ شریک‌ خاص‌ در واحدهای‌ تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترکی‌ که‌ تحت‌ محدودیتهای‌ شدید بلندمدت‌ فعالیت‌ می‌کند و این‌ محدودیتها توانایی‌ واحد تجاری‌ را برای‌ انتقال‌ وجوه‌ به‌ شریک‌ خاص‌ کاهش‌ می‌دهد، باید براساس‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۱۵ با عنوان‌ ” حسابداری‌ سرمایه‌گذاریها“ به‌ حساب‌ گرفته‌ شود.

۳۲ .     شریک‌ خاص‌ باید از تاریخی‌ که‌ واحد تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ به‌ واحد فرعی‌ آن‌ تبدیل‌ می‌شود، سهم‌ خود را طبق‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۱۸ با عنوان‌ ” صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌ و حسابداری‌ سرمایه‌گذاری‌ در واحدهای‌ تجاری‌ فرعی‌“، به‌ حساب‌ منظور کند.

صورتهای‌ مالی‌ جداگانه‌ شریک‌ خاص‌

۳۳ .     سرمایه‌گذاری در واحدهای تجاری تحت کنترل مشترک در صورتهای مالی جداگانه شریک خاصی که صورتهای مالی تلفیقی تهیه می‌کند و طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۱ با عنوان ” داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش و عملیات متوقف شده“، به طور مستقل یا در قالب یک مجموعه واحد، به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی نشده است باید به بهای تمام شده پس از کسر کاهش ارزش انباشته یا مبلغ تجدید ارزیابی به عنوان یک نحوه عمل مجاز جایگزین منعکس شود. با سرمایه‌گذاری در واحد تجاری تحت کنترل مشترکی که طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۱ با عنوان ”داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش و عملیات متوقف شده“، به طور مستقل یا در قالب یک مجموعه واحد، به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی شده است باید طبق استاندارد یاد شده برخورد شود.

۳۴ .     در مواردی‌ که‌ شریک‌ خاص‌ صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌ منتشر نمی‌کند باید مبالغ‌ مربوط‌ به‌ مشارکتهای‌ خاص‌ در واحدهای‌ تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ را با استفاده‌ از روش‌ ارزش‌ ویژه‌ ناخالص‌ و بشرح‌ زیر ارائه‌ کند:

الف‌ .   تهیه‌ و ارائه‌ مجموعه‌ صورتهای‌ مالی‌ جداگانه‌، و

ب‌  .    افشـای‌ اطلاعات‌ مکمل‌ دربـاره‌ آثـار بکارگیـری‌ ارزش‌ ویـژه‌ ناخالص‌، در یادداشتهـای‌ توضیحی‌ صورتهای‌ مالی‌.

۳۴- مکرر .   زمانی که سهم شریک خاص در واحدهای تجاری تحت کنترل مشترکی که قبلاً طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۱ با عنوان ” داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش و عملیات متوقف شده“، به طور مستقل یا در قالب یک مجموعه واحد، به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی شده است، معیارهای چنین طبقه‌بندی را دیگر احراز نکند، روش ارزش ویژه ناخالص باید به گونه‌ای اعمال شود که گویی از زمان طبقه‌بندی اولیه آن به عنوان نگهداری شده برای فروش، بکار رفته است. صورتهای مالی برای دوره‌های مالی پس از تاریخ طبقه‌بندی به عنوان نگهداری شده برای فروش نیز باید تجدید ارائه شود.

معاملات‌ بین‌ شریک‌ خاص‌ و مشارکت‌ خاص‌

۳۵ .     زمانی‌ که‌ شریک‌ خاص‌، داراییهایی‌ را به‌ مشارکت‌ خاص‌ می‌فروشد، یا به عنوان‌ آورده‌ منتقل‌ می‌کند، سود یا زیان‌ مربوط‌ باید براساس‌ محتوای‌ معامله‌ شناسایی‌ شود. تا زمانی‌ که‌ این‌ داراییها نزد مشارکت‌ خاص‌ باقی‌ بماند و به‌ شرط‌ این‌ که‌ مخاطرات‌ و مزایای‌ عمده‌ مالکانه‌ انتقال‌ یافته‌ باشد، شریک‌ خاص‌ باید فقط‌ آن‌ بخش‌ از سود را شناسایی‌ کند که‌ قابل‌ انتساب‌ به‌ سهم‌ سایر شرکای‌ خاص‌ است‌. زمانی‌ که‌ فروش‌ یا آورده‌ مذکور، شواهدی‌ مبنی‌ بر کاهش‌ در خالص‌ ارزش‌ فروش‌ داراییهای‌ جاری‌ یا زیان کاهش ارزش‌ در مبلغ‌ دفتری‌ یک‌ دارایی‌ غیرجاری را‌ فراهم‌ آورد، در این‌ صورت‌ شریک‌ خاص‌ باید تمام‌ مبلغ‌ زیان‌ مربوط‌ را شناسایی‌ کند.

۳۶ .     در مواردی‌ که‌ شریک‌ خاص‌، داراییهایی‌ را از مشارکت‌ خاص‌ خریداری‌ می‌کند تا زمانی‌ که‌ این‌ داراییها به‌ شخص‌ مستقلی‌ فروخته‌ نشده‌ است‌ نباید سهم‌ خود را از سود مشارکت‌ خاص‌ در این‌ معامله‌ شناسایی‌ کند. شریک‌ خاص‌ باید به‌ روشی‌ مشابه‌ سهم‌ خود را از زیان‌ شناسایی‌ کند، با این‌ تفاوت‌ که‌ زیان‌ را باید در صورتی‌ بی‌درنگ‌ شناسایی‌ کرد که‌ بیانگر کاهش‌ در خالص‌ ارزش‌ فروش‌ داراییهای‌ جاری‌ یا زیان کاهش ارزش‌ در مبلغ‌ دفتری‌ داراییهای‌ غیرجاری‌ باشد.

۳۶ – مکرر. شریک خاص در ارزیابی وجود نشانه‌های کاهش ارزش دارایی در معامله با مشارکت خاص، مبلغ بازیافتنی دارایی را طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۲ با عنوان کاهش ارزش داراییها تعیین می‌کند. شریک خاص در تعیین ارزش اقتصادی، جریانهای نقدی آتی دارایی را بر مبنای استفاده مستمر از دارایی و واگذاری نهایی آن توسط مشارکت خاص برآورد می‌کند.

گزارشگری‌ مشارکت‌ خاص‌ در صورتهای‌ مالی‌ سرمایه‌گذار

۳۷ .    سرمایه‌گذاری‌ که‌ بر مشارکت‌ خاص‌ کنترل‌ مشترک‌ ندارد، باید سهم‌ خود را براساس‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۱۵ با عنوان‌ ” حسابداری‌ سرمایه‌گذاریها گزارش‌ کند و چنانچه‌ در یک‌ مشارکت‌ خاص‌ نفوذ قابل‌ ملاحظه‌ دارد باید سهم‌ خود را طبق‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۲۰ با عنوان‌ ” حسابداری‌ سرمایه‌گذاری‌ در واحدهای‌ تجاری‌ وابسته‌“ گزارش‌ کند.

مجریان‌ مشارکت‌ خاص‌

۳۸ .    مجریان‌ یا مدیران‌ مشارکت‌ خاص‌ باید حق‌الزحمه‌ خود را براساس‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۳ با عنوان‌ ” درآمد عملیاتی‌“ به‌ حساب‌ منظور کنند.

۳۹ .  یک‌ یا چند شریک‌ خاص‌ ممکن‌ است‌ در قبال‌ دریافت‌ حق‌الزحمه‌ به عنوان‌ مجری‌ یا مدیر یک‌ مشارکت‌ خاص‌ انجام‌ وظیفه‌ کنند. حق‌الزحمه‌ یاد شده‌ توسط‌ مشارکت‌ خاص‌ حسب‌ مورد به‌ حساب‌ دارایی‌ یا هزینه‌ شناسایی‌ می‌شود.

افشا

۴۰ .       شریک‌ خاص‌ باید مجموع‌ بدهیهای‌ احتمالی‌ زیر را که‌ براساس‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۴
با
 عنوان‌ ” ذخایر، بدهیهای احتمالی و داراییهای احتمالی“، مشمول‌ افشا می‌گردد، جدای‌ از سایر بدهیهای‌ احتمالی‌ افشا کند:

الف‌ .   هر بدهی‌ احتمالی‌ که‌ شریک‌ خاص‌ در رابطه‌ با سهم‌ خود در مشارکتهای‌ خاص‌ تحمل‌ می‌کند و سهم‌ وی‌ از هر بدهی‌ احتمالی‌ که‌ به طور مشترک‌ با سایر شرکای‌ خاص‌ تحمل‌ می‌کند،

ب  .    سهم‌ شریک‌ خاص‌ از بدهیهای‌ احتمالی‌ مشارکتهای‌ خاص‌ که‌ متضمن‌ بدهی‌ احتمالی‌ برای‌ وی‌ است‌، و

ج .  آن‌ دسته‌ از بدهیهای‌ احتمالی‌ که‌ ناشی‌ از بدهی‌ احتمالی‌ شریک‌ خاص‌ بابت‌ بدهیهای‌ سایر شرکای‌ خاص‌ است‌.

۴۱ .       شریک‌ خاص‌ باید مجموع‌ تعهدات‌ زیر را در رابطه‌ با سهم‌ خود در مشارکت‌ خاص‌ به طور مجزا از سایر تعهدات‌ افشا کند:

الف ‌.   تعهدات‌ سرمایه‌ای‌ شریک‌ خاص‌ در رابطه‌ با سهم‌ خود در مشارکتهای‌ خاص‌ و سهم‌ وی‌ از تعهدات‌ سرمایه‌ای‌ که‌ به طور مشترک‌ با سایر شرکای‌ خاص‌ تحمل‌شده‌ است‌، و

ب  .    سهم‌ خود از تعهدات‌ سرمایه‌ای‌ مشارکتهای‌ خاص‌.

۴۲ .      علاوه بر موارد پیشگفته‌، اطلاعات‌ زیر باید در رابطه‌ با مشارکتهای‌ خاص‌ در صورتهای‌ مالی‌ شریک‌ خاص‌ افشا شود:

الف ‌.   فهرستی‌ از مشارکتهای‌ خاص‌ عمده‌ شامل‌ نام‌ و ماهیت‌ فعالیت‌ آنها،

ب  .    نسبت‌ حقوق‌ مالکیت‌ در واحدهای‌ تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ و نسبت‌ حق رأی‌، در صورتی‌ که‌ متفاوت‌ از نسبت‌ حقوق‌ مالکیت‌ باشد،

ج    .    دوره‌ مالی‌ یا تاریخ‌ ترازنامه‌ واحد تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌، در مواردی‌ که‌ تاریخ‌ گزارشگری‌ آن‌ با تاریخ‌ گزارشگری‌ شریک‌ خاص‌ متفاوت‌ است‌، و

د    .    مجموع‌ مبلغ‌ هر یک‌ از سرفصلهای‌ داراییهای‌ جاری‌، داراییهای‌ غیرجاری‌، بدهیهای‌ جاری‌، بدهیهای‌ غیرجاری‌، درآمدها و هزینه‌ها متناسب‌ با سهم‌ شریک‌ خاص‌ از مشارکتهای‌ خاص‌.

۴۳ .     شریک‌ خاصی‌ که‌ به دلیل‌ نداشتن‌ واحد فرعی‌، صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌ منتشر نمی‌کند، باید اطلاعات‌ خواسته‌شده‌ در بندهای‌ ۴۰، ۴۱ و ۴۲ را افشا کند.

تاریخ‌ اجرا

۴۴ .      الزامات‌ این‌ استاندارد در مورد کلیه‌ صورتهای‌ مالی‌ که‌ دوره‌ مالی‌ آنها از تاریخ‌ ۱/۱/۱۳۸۱
و بعد از آن‌ شروع‌ می‌شود، لازم‌الاجراست‌.

مطابقت‌ با استانداردهای‌ بین‌المللی‌ حسابداری‌

۴۵ .  با اجرای‌ الزامات‌ این‌ استاندارد، مفاد استاندارد بین‌المللی‌ حسابداری‌ شماره‌ ۳۱ با عنوان‌ گزارشگری‌ مالی‌ سهم‌الشرکه‌ در مشارکتهای‌ خاص نیز رعایت‌ می‌شود. توضیح‌ اینکه‌ در این‌ استاندارد برای‌ انعکاس‌ مشارکتهای‌ خاص‌ در واحدهای‌ تجاری‌ تحت‌ کنترل‌ مشترک‌ در صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌ از روش‌ ارزش‌ ویژه‌ ناخالص‌ استفاده‌ شده‌ است‌، در صورتی‌ که‌ روش‌ اصلی‌ استاندارد بین‌المللی‌ حسابداری‌، روش‌ تلفیق‌ نسبی‌ است‌. روش‌ ارزش‌ ویژه‌ ناخالص‌ نوع‌ خاصی‌ از روش‌ ارزش‌ ویژه‌ است‌ که‌ در استاندارد بین‌المللی‌ حسابداری‌ به عنوان‌ روش‌ مجاز جایگزین‌ معرفی‌ شده‌ است‌. بنابراین‌، با اجرای‌ الزامات‌ این‌ استاندارد، الزامات‌ مربوط‌ به‌ روش‌ مجاز جایگزین‌ استاندارد بین‌المللی‌ حسابداری‌ نیز رعایت‌ می‌شود.


اشتراک گذاری

استاندارد حسابداری ۲۹ فعالیتهای ساخت املاک


استاندارد حسابداری ۲۹

فعالیتهای ساخت املاک

این استاندارد باید باتوجه به ” مقدمه‌ای بر استانداردهای حسابداری“ مطالعه و بکار گرفته شود.

هدف

۱ .    هدف این استاندارد تجویز روشهای حسابداری درآمد و مخارج مرتبط با فعالیتهای ساخت املاک است. موضوع اصلی این استاندارد، شناخت و تخصیص درآمدها و مخارج فعالیتهای ساخت املاک در دوره‌های مالی انجام این فعالیتهاست.

دامنه کاربرد

۲ .    این استاندارد باید برای حسابداری فعالیتهای ساخت املاک بکار گرفته شود.

۳ .    این استاندارد در مورد واحدهای تجاری که به فعالیتهای ساخت املاک مشغول هستند، صرف‌نظر از اینکه این عملیات جزء فعالیتهای اصلی آنها باشد یا خیر، کاربرد دارد.

۴ .    این استاندارد، برای ساخت املاک که با هدف استفاده توسط واحد تجاری انجام می‌شود، کاربرد ندارد.

۵ .    با توجه به ماهیت و ویژگیهای فعالیتهای ساخت املاک، حسابداری عملیات شهرک‌سازی اعم از مسکونی، صنعتی یا تجاری نیز بر اساس الزامات این استاندارد انجام می‌شود.

تعاریف

۶ .        اصطلاحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر بکار رفته است:

  • ارزش نسبی فروش : نسبت ارزش فروش هرواحد ساختمانی به ارزش فروش مجموع واحدهای ساختمانی یک پروژه یا نسبت ارزش فروش هر پروژه به ارزش فروش مجموع پروژه‌ها.
  • ارزش فروش : بهای فروش برآوردی جاری یک واحد ساختمانی در وضعیت نهایی قابل فروش آن، در هرمقطع زمانی.
  • پروژه : تمام یا بخشی از واحدهای ساختمانی مورد اجرا در یک مکان جغرافیایی مشخص که یک مرکز انباشت مخارج را تشکیل می‌دهد.
  • فعالیتهای ساخت املاک : مجموعه فعالیتهایی است که برای طراحی و احداث املاک برای فروش ضروری است. تحصیل زمین برای احداث و فروش ساختمان و یا آمادهسازی و فروش زمین، به طور کلی یا جزئی، بخشی از این فعالیت است.
  • واحد ساختمانی : یک واحد مسکونی، تجاری یا صنعتی، یا زمینی که برای فروش، احداث یا آماده می‌شود.

ماهیت فعالیتهای ساخت املاک

۷ .    واحد تجاری ممکن است فعالیتهای ساخت املاک را در یک مکان جغرافیایی مشخص یا در مکانهای متعدد انجام دهد. برای مثال ممکن است فعالیت ساخت املاک شامل احداث یک برج ۲۰ طبقه، یک برج ۳۵ طبقه، یک مرکز تجاری و چندین واحد ویلایی در قطعه زمینی مشخص باشد. در این صورت هر یک از موارد یاد شده یک پروژه و قطعه زمین مذکور یک مکان جغرافیایی مشخص محسوب می‌گردد. در سایر موارد، تشخیص مکان جغرافیایی مشخص بنا بر قضاوت مدیریت صورت می‌گیرد.

۸ .    ویژگی اصلی فعالیتهای ساخت املاک این است که در بیش از یک دوره مالی انجام می‌شود. این امر ناشی از مراحل اخذ مجوز از سازمانهای مربوط و نیز ماهیت عملیات ساختمانی است. فعالیتهایی که قبل از شروع احداث واحدهای ساختمانی صورت می‌گیرد، ممکن است شامل تغییر کاربری زمین، تفکیک و قطعه‌بندی زمین، طراحی و تهیه نقشه‌ فنی، ارزیابی اثرات زیست محیطی، آزمایش خاک و تأیید نقشه‌ها باشد.

۹ .    ماهیت فعالیتهای ساخت به‌گونه‌ای است که ما‌به‌ازای فروش آن ممکن است در زمانهای متفاوت و به مبالغ مختلف دریافت شود. واحدهای ساختمانی ممکن است در آغاز پروژه، یا طی انجام عملیات ساختمانی یا پس از تکمیل آن فروخته شود. همچنین فروش واحدهای ساختمانی ممکن است با مشوقهای متفاوت مثل اعطای وام، تخفیف در هزینه مالی و نصب لوازم اضافی از قبیل دکوراسیون و کابینت رایگان، همراه باشد. ماهیت فرایند فروش پیامدهایی برای شناخت و اندازه‌گیری درآمد، هزینه‌ها و داراییهای ناشی از فعالیتهای ساخت املاک دارد.

۱۰ .  در فعالیتهای ساخت املاک، مخارج ساخت املاک اهمیت زیادی دارد و مستلزم بکارگیری سیستمی خاص برای تخصیص مخارج مشترک و سایر مخارج مربوط است.

زمینهای نگهداری شده برای ساخت املاک

۱۱ .  در برخی شرایط واحدهای تجاری سازنده املاک، قطعات وسیع زمین دارند که فعالیتهای ساخت در مقاطع مختلف در آنها انجام می‌شود. در نتیجه، توجه به نحوه طبقه‌بندی و اندازه‌گیری این‌گونه زمینها، ضروری است. افزون بر این، اگر چه فعالیتهای ساخت در یک قطعه زمین وسیع به تدریج انجام می‌شود اما ممکن است زیرساختهای عمومی آن مانند جاده‌های دسترسی و پلها برای کل زمین، ایجاد ‌شود.

۱۲ .      زمین نگهداری شده برای فعالیتهای ساخت املاک، چنانچه هیچ نوع فعالیت ساخت بر روی آن انجام نشده باشد و انتظار نمی‌رود فعالیتهای ساخت طی چرخه عملیاتی معمول واحد تجاری تکمیل شود، باید به عنوان دارایی غیرجاری طبقه‌بندی شود، مشروط بر اینکه با توجه به استاندارد حسابداری شماره ۱۴ با عنوان ”نحوه ارائه داراییهای جاری و بدهیهای جاری“ صورتهای مالی واحد تجاری، مشمول طبقه‌بندی داراییها و بدهیها به جاری و غیرجاری باشد.

۱۳ .      زمین نگهداری شده برای ساخت املاک باید به بهای تمام شده پس از کسر هر گونه کاهش ارزش انباشته انعکاس یابد. تعیین زیان کاهش ارزش این گونه زمینها تابع استاندارد حسابداری شماره ۳۲ با عنوان ”کاهش ارزش داراییها“ است.

مخارج ساخت املاک

۱۴ .       مخارج ساخت املاک باید دربرگیرنده تمام مخارجی باشد که به طور مستقیم به فعالیتهای ساخت قابل انتساب است یا بتوان آن را بر مبنایی منطقی به چنین فعالیتهایی تخصیص داد.

۱۵ .      مخارج فعالیتهای ساخت املاک باید شامل موارد زیر باشد:

الف.     مخارج تحصیل زمین،

ب .      مخارج مستقیم فعالیتهای ساخت املاک، و

ج   .      مخارج مشترک قابل انتساب به فعالیتهای ساخت املاک.

۱۶ .  مخارج تحصیل زمین شامل بهای خرید زمین، حق‌الزحمه کارشناسی، حق ثبت، کارمزد خرید، هزینه‌های نقل و انتقال و سایر مخارج تحصیل زمین است. مخارج قبل از تحصیل زمین به محض تحمل در سود و زیان منظور می‌گردد، مگر اینکه چنین مخارجی به طور مستقیم با فعالیتهای بعدی ساخت املاک مرتبط باشد که در آن صورت به عنوان جزئی از بهای تمام شده ساخت املاک محسوب می‌شود.

۱۷ .  مخارج مستقیم مرتبط با فعالیتهای ساخت املاک از جمله می‌تواند شامل مخارج مواد و مصالح، مخارج دستمزد مستقیم، مخارج انجام شده توسط پیمانکاران و حق‌الزحمه کارشناسی باشد.

۱۸ .  طبق استاندارد حسابداری شماره ۱۳ با عنوان حسابداری مخارج تأمین مالی، تمام مخارج تأمین مالی تحمل شده فقط طی دوره‌هایی که فعالیتهای لازم جهت آماده‌سازی واحدهای ساختمانی برای استفاده مورد نظر در حال انجام است، به بهای تمام شده دارایی منظور می‌شود. این فعالیتها شامل مواردی از قبیل تهیه نقشه‌ها و فرایند اخذ تأییدیه‌ها و مجوزهای لازم از سازمانهای دولتی نیز می‌باشد که ماهیت اجرایی و فنی دارند و در‌مرحله قبل از احداث بنا انجام می‌شود.

۱۹ .  مخارج مشترکی که می‌تواند به فعالیتهای ساخت املاک تخصیص یابد، شامل موارد زیر است:

الف.  مخارج قابل تخصیص به پروژه‌های جاری و آتی ساخت املاک که در یک مکان جغرافیایی مشخص واقع شده‌اند، مانند مخارج زیربنایی مشترک (نظیر جاده‌های اختصاصی) و اختصاص فضای لازم برای ساخت اماکن تفریحی و آموزشی در بخشی از زمینی که واحد تجاری قصد دارد طی چندین فاز یا پروژه در آن فعالیتهای ساختمانی انجام دهد، و

ب .  مخارج قابل تخصیص به تمام پروژه‌های درجریان ساخت واقع در مکانهای جغرافیایی مختلف نظیر مخارج کارکنان دفتر فنی واقع در اداره مرکزی.

این مخارج با بکارگیری ارزش نسبی فروش پروژه‌هایی که از این مخارج منتفع شده یا انتظار می‌رود منتفع شوند یا سایر روشهای مناسب، تخصیص می‌یابد. روش انتخاب شده برای تخصیص باید به طور یکنواخت بکار گرفته شود.

۲۰ .  مخارج قابل انتساب به فعالیتهای ساخت دربرگیرنده مخارج احتمالی از قبیل مخارج مرتبط با تعهدات مربوط به رفع نواقص است (به استاندارد حسابداری شماره ۴ با عنوان ذخایر، بدهیهای احتمالی و داراییهای احتمالی مراجعه شود).

۲۱ .  مخارجی که به طور آشکار به فعالیتهای ساخت املاک قابل انتساب نباشد در دوره وقوع به عنوان هزینه شناسایی می‌شود. مخارج اداری، عمومی و فروش، نمونه‌هایی از این‌گونه مخارج است.

۲۲ .     مخارج ساخت باید براساس روشهای زیر به هر یک از واحدهای ساختمانی یا پروژه‌ها تخصیص یابد:

الف.     روش شناسایی ویژه (از قبیل مخارج مستقیم ساخت)،

ب .     روش ارزش نسبی فروش در صورتی که شناسایی ویژه امکان‌پذیر نباشد، یا

ج   .     سایر روشهای مناسب در صورتی که ارزش نسبی فروش عملی نباشد. روش انتخاب شده برای تخصیص باید به طور یکنواخت بکار گرفته شود.

درآمد و هزینه‌های ساخت املاک

۲۳ .     درآمد ساخت املاک باید شامل موارد زیر باشد:

الف.     بهای فروش مورد توافق در قرارداد، و

ب .      هرگونه مبلغ ناشی از تغییر در دامنه کار تعریف شده در قرارداد.

۲۴ .  همواره احتمال تغییر در مشخصات، نقشه ساختمان یا مدت قراردادهای فروش پروژه ساخت املاک وجود دارد که می‌تواند به افزایش یا کاهش درآمد ساخت املاک منجر گردد. تغییر، زمانی در درآمد ساخت املاک منظور می‌شود که:

الف.  پذیرش تغییر و مبلغ ناشی از آن توسط مشتری محتمل باشد، و

ب .  مبلغ ناشی از تغییر را بتوان به گونه‌ای اتکاپذیر اندازه‌گیری کرد.

۲۵ .     درآمد ساخت املاک باید تنها برای واحدهای ساختمانی فروخته شده، در صورت احراز معیارهای بند ۲۶، شناسایی شود.

۲۶ .     شناسایی درآمد باید از زمانی آغاز ‌شود که تمام معیارهای زیر احراز گردد:

الف.     فروش واحد ساختمانی با انجام اقداماتی از قبیل امضای قرارداد محرز شده باشد،

ب .      فعالیتهای ساختمانی آغاز شده باشد،

ج   .      ماحصل پروژه را بتوان به گونه‌ای اتکاپذیر برآورد کرد، و

د   .      حداقل ۲۰ درصد از بهای فروش وصول شده باشد.

۲۷ .     ماحصل پروژه را می‌توان در صورت احراز تمام شرایط زیر به‌گونه‌ای اتکاپذیر برآورد کرد:

الف.     مجموع درآمد حاصل از پروژه را بتوان به‌گونه‌ای اتکاپذیر اندازه‌گیری کرد،

ب .      جریان ورودی منافع اقتصادی آتی مرتبط با پروژه به واحد تجاری محتمل باشد،

ج   .      مخارج لازم برای تکمیل پروژه و همچنین درصد تکمیل پروژه در تاریخ ترازنامه را بتوان به‌گونه‌ای اتکاپذیر اندازه‌گیری کرد، و

د   .      مخارج قابل انتساب به پروژه را بتوان به روشنی تعیین و به‌گونه‌ای اتکاپذیر اندازه‌گیری کرد.

۲۸ .     هرگاه ماحصل پروژه را نتوان به گونه‌ای اتکاپذیر برآورد کرد:

الف.     درآمد واحدهای ساختمانی فروخته شده باید تنها تا میزان مخارج تحمل شده برای ساخت آن واحدها که بازیافت آن محتمل است، شناسایی گردد، و

ب .      مخارج ساخت واحدهای ساختمانی فروخته شده باید در دوره وقوع به عنوان هزینه شناسایی شود.

۲۹ .     هرگونه زیان مورد انتظار پروژه (شامل مخارج رفع نقص) باید بلافاصله به سود و زیان دوره منظور شود.

۳۰ .  در مراحل اولیه پروژه ساخت املاک، غالباً شرایط به صورتی است که ماحصل پروژه را نمی‌توان به گونه‌ای اتکاپذیر برآورد کرد. در چنین شرایطی ممکن است رعایت الزامات بند ۲۸ مناسب‌تر باشد. در مواردی که ماحصل پروژه را نتوان به گونه‌ای اتکاپذیر برآورد کرد، نباید سودی شناسایی شود. همچنین ممکن است مخارج ساخت پروژه از کل درآمد آن، فزونی یابد. در چنین مواردی، هر گونه مازاد برآورد شده مخارج ساخت پروژه نسبت به درآمد آن طبق مفاد بند ۲۹ بلافاصله به سود و زیان دوره منظور می‌شود.

۳۱ .      مخارج ساخت قابل انتساب به واحدهای ساختمانی فروخته شده باید در دوره شناخت درآمد واحدهای یاد شده، به عنوان هزینه شناسایی شود.

۳۲ .  فرایند شناسایی مخارج ساخت قابل انتساب به واحدهای ساختمانی فروخته شده به عنوان هزینه، به تطابق هزینه‌ها و درآمدها منجر می‌شود. برای تعیین مخارج قابل انتساب، واحد تجاری روشی را انتخاب می‌کند که وضعیت را به مناسبترین نحو ممکن منعکس می‌نماید. این روش به طور یکنواخت بکار گرفته می‌شود.

۳۳ .     مبلغ درآمدها و هزینه‌های ساخت املاک در صورت احراز معیارهای بند ۲۶ باید باتوجه به درصد تکمیل پروژه در تاریخ ترازنامه تعیین شود.

۳۴ .  شناخت درآمدها و هزینه‌ها با توجه به درصد تکمیل پروژه، روش درصد پیشرفت کار نامیده می‌شود. در این روش، درآمد ساخت املاک و هزینه‌های مربوط، متناسب با درصد تکمیل شناسایی می‌شود تا درآمدها، هزینه‌ها و سود یا زیان مربوط به کارهای انجام شده گزارش گردد. این روش اطلاعات مفیدی در مورد میزان فعالیت ساخت و عملکرد دوره ارائه می‌کند.

۳۵ .  درصد تکمیل را می‌توان به روشهای مختلفی تعیین کرد. واحد تجاری، باید روشی را بکار گیرد که کار انجام شده را به گونه‌ای اتکاپذیر اندازه‌گیری کند. این روشها، باتوجه به ماهیت فعالیت ساخت، می‌تواند شامل موارد زیر ‌باشد:

الف.  نسبت مخارج تحمل شده برای کار انجام شده تا تاریخ ترازنامه به کل مخارج برآوردی ساخت،

ب .  ارزیابی کار انجام شده توسط کارشناسان حرفه‌ای مستقل، یا

ج  .  درصد کار فیزیکی انجام شده.

۳۶ .  چنانچه درصد تکمیل براساس مخارج تحمل شده تا تاریخ ترازنامه تعیین گردد، تنها آن بخش از مخارج ساخت که منعکس‌کننده کار انجام شده است در مخارج تحمل شده تا تاریخ ترازنامه منظور می‌گردد. نمونه‌هایی از مخارجی که به کار انجام شده مربوط نمی‌شود شامل بهای تمام شده زمین، مصالح پای کار، مخارج تأمین مالی منظور شده به حساب پروژه و پیش‌پرداخت به پیمانکاران است.

۳۷ .    در ‌صورت رفع ابهاماتی که مانع از برآورد ماحصل پروژه به‌گونه‌ای اتکاپذیر شده است، درآمدها و هزینه‌های پروژه باید طبق بند ۳۳ شناسایی شود.

۳۸ .    مخارج ساخت املاک که به هزینه منظور نشده‌ است باید به عنوان دارایی شناسایی و به اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش اندازه‌گیری شود.

تغییر در برآوردها

۳۹ .     برآورد درآمدها و مخارج و همچنین تخصیص مخارج باید در پایان هر دوره مالی بازنگری شود. آثار تغییر در برآوردهای ‌حسابداری ‌باید براساس استاندارد حسابداری شماره ۶ با عنوان ” گزارش عملکرد مالی“ به‌ حساب منظور گردد.

۴۰ .  به دلیل وجود ابهامات ذاتی در فعالیتهای ساخت املاک، اندازه‌گیری دقیق درآمد و مخارج امکان‌پذیر نیست. استفاده از برآوردهای معقول در تهیه صورتهای مالی ضروری است و اتکاپذیری‌آنها را خدشه‌دار نمی‌کند. آثار ناشی از تجدیدنظر در برآورد درآمدها و مخارج قابل‌انتساب به فعالیتهای ساخت املاک باید به پروژه‌های فعلی و در صورت لزوم به پروژه‌های آتی تخصیص یابد.

فسخ معامله فروش

۴۱ .       درآمدها و هزینه‌های شناسایی شده مربوط به واحدهای ساختمانی فروخته شده باید در زمان ابطال یا فسخ معامله فروش، بی‌درنگ برگشت داده شود.

۴۲ .      خسارات دریافتنی از پیمانکاران (به دلیل تأخیر در تکمیل) و خسارات پرداختنی به مشتریان (به دلیل تأخیر در تحویل) باید به صورت جداگانه در صورت سود و زیان ارائه شود.

مشوقهای فروش

۴۳ .  چنانچه مشوقهای فروش یا تضمینهایی برای انجام فروش توسط واحد تجاری سازنده پیشنهاد ‌شود، تعهد ناشی از آن براساس استاندارد حسابداری شماره ۴ با عنوان ذخایر، بدهیهای احتمالی و داراییهای احتمالی به حساب منظور می‌شود. مخارج مرتبط با این گونه اقلام نظیر تضمین بازده سرمایه‌گذاری خریداران برای دوره مشخص، به حساب بهای تمام شده پروژه منظور می‌شود.

۴۴ .  سایر مخارج تحمل شده توسط واحد تجاری سازنده املاک به منظور تبلیغ فروش واحدهای ساختمانی به عنوان هزینه دوره شناسایی می‌شود.

واحدهای ساختمانی تکمیل شده آماده برای فروش

۴۵ .     موجودی واحدهای ساختمانی تکمیل شده آماده برای فروش باید به اقل بهای تمام شده و خالص ارزش فروش منعکس شود.

۴۶ .  واحدهای ساختمانی تکمیل شده‌ای که به‌منظور افزایش قیمت، اجاره یا استفاده توسط واحد تجاری نگهداری می‌شود، براساس استانداردهای مربوط به حساب منظور می‌گردد.

افشا

۴۷ .     واحد تجاری باید موارد زیر را افشا کند:

الف.     روش تعیین درصد تکمیل پروژه،

ب .      درآمد و هزینه‌های شناسایی شده ساخت املاک در صورت سود و زیان،

ج   .      برآورد مبلغ مخارج لازم برای تکمیل پروژه‌های در جریان، و

د   .      صورت تطبیق مبلغ دفتری مخارج شناسایی شده به عنوان دارایی در ابتدا و انتهای دوره که موارد زیر را نشان دهد:

۱ .     مخارج انباشته ساخت املاک در اول دوره، با تفکیک مبلغ دفتری زمین،

۲ .    مخارج تحمل شده ساخت املاک طی دوره، با تفکیک مبلغ دفتری زمین،

۳ .    مخارج انباشته ساخت املاک که در صورت سود و زیان به عنوان هزینه شناسایی شده است، به تفکیک دوره جاری و دوره‌های گذشته، و

۴ .    واگذاری یا انتقال به طبقه دیگری از داراییها یا سایر تغییرات در مبلغ دفتری طی دوره.

۴۸ .     در مورد زمین نگهداری شده برای ساخت املاک باید موارد زیر افشا شود:

الف.     بهای تمام شده و کاهش ارزش انباشته (در صورت وجود) در ابتدا و انتهای دوره،

ب .      صورت تطبیق مبلغ دفتری در ابتدا و انتهای دوره که موارد زیر را نشان دهد:

۱ .     اضافات،

۲ .    واگذاری،

۳ .    انتقال به داراییهای جاری به عنوان مخارج ساخت املاک،

۴ .    زیان کاهش ارزش شناسایی شده یا برگشت شده در صورت سود و زیان طی دوره (در صورت وجود)، و

۵ .    سایر تغییرات.

۴۹ .      موارد زیر نیز باید در صورتهای مالی افشا شود:

الف.     هر گونه محدودیت در رابطه با مالکیت زمین و میزان آن، و

ب .      زمینها و پروژه‌های ساخت املاک که وثیقه بدهیهاست.

تاریخ اجرا

۵۰ .      الزامات این استاندارد در مورد کلیه صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ ۱/۱/۱۳۸۶ و بعد از آن شروع می‌شود لازم‌الاجرا است.

مطابقت با استانداردهای بین‌المللی حسابداری

۵۱ . استاندارد بین‌المللی حسابداری جداگانه‌ای برای فعالیتهای ساخت املاک وجود ندارد. در پیوست استاندارد بین‌المللی حسابداری شماره ۱۸ شناخت درآمد، شناسایی درآمد فروش املاک مشروط به تکمیل کارهای عمده است. از این رو، استاندارد حسابداری شماره ۲۹ با پیوست استاندارد بین‌المللی حسابداری یاد شده مغایرت دارد.

مثال توضیحی

این مثال جنبه توضیحی دارد و بخشی از استاندارد حسابداری شماره ۲۹ محسوب نمی‌شود.

هدف از ارائه این مثال، تشریح نحوه اجرای برخی از الزامات این استاندارد می‌باشد. در این مثال نحوه شناخت درآمد، نحوه تخصیص مخارج و به هزینه بردن آن، و ارائه اقلام مرتبط با فعالیتهای ساخت املاک در صورتهای مالی برای یک دوره سه ساله تشریح شده است. در این مثال فرض بر این است که واحد تجاری می‌تواند داراییها و بدهیهای خود را به جاری و غیرجاری طبقه‌بندی کند.


اشتراک گذاری

استاندارد حسابداری ۲۸ فعالیتهاى بیمه عمومى


استاندارد حسابدارى ۲۸

فعالیتهاى بیمه عمومى‏

این استاندارد باید باتوجه به ” مقدمه‌ای بر استانداردهاى حسابدارى “مطالعه و بکار گرفته شود.

هدف

۱ .    هدف این استاندارد تجویز روشهاى حسابدارى براى حق‌بیمه، خسارت و مخارج تحصیل بیمه‌هاى عمومى مستقیم و اتکایى و همچنین افشاى اطلاعات این نوع فعالیتها در صورتهاى مالى شرکتها و مؤسسات بیمه است. الزامات سایر استانداردهای حسابداری درصورتی برای فعالیتهای بیمه عمومی کاربرد دارد که توسط این استاندارد جایگزین نشده باشد.

دامنه کاربرد

۲ .        این استاندارد باید در مورد فعالیتهاى بیمه عمومى و بیمه عمر زمانی بکار گرفته شود و در مورد سایر بیمه‌های زندگى کاربرد ندارد.

تعاریف

۳ .        اصطلاحات ذیل در این استاندارد با معانى مشخص زیر بکار رفته است:

  • قرارداد بیمه (بیمه نامه) : عقدی است که بهموجب آن یک طرف (بیمه‌گر) متعهد می‌شود در ازاى دریافت حق بیمه از طرف دیگر (بیمه‌گذار)، در صورت وقوع حادثه، خسارت وارده به او یا شخص ذینفع را جبران کند یا مبلغ معینی را به وى یا شخص ذینفع بپردازد.
  • بیمه زندگی : نوعی بیمه مرتبط با حیات یا فوت انسان است که بیمه‌گر نسبت به پرداخت وجوهی معین براساس رویداد مشخصی، اطمینان می‌دهد.
  • بیمه عمومى : به بیمه‌های غیر از بیمه زندگی اطلاق می‌شود.
  • حق بیمه : مبلغی است که بیمه‌گر درازای پذیرش خطر طبق قرارداد بیمه از بیمه‌گذار مطالبه می‌کند.
  • تاریخ شروع پوشش بیمه ای : عبارت است از تاریخ شروع پذیرش خطر توسط بیمه‌گر طبق قرارداد بیمه.
  • بیمهاتکایی : بیمه‌‌ای است که به موجب آن یک طرف (بیمه‌گر اتکایی) در ازاى دریافت حق بیمه، جبران تمام یا بخشى از خسارت وارده به طرف دیگر (بیمه‌گر واگذارنده) را بابت بیمه‌نامه یا بیمه‌نامه‌های صادره و یا قبولى توسط وى، تعهد می‌کند.
  • بیمه اتکایى نسبى : نوعى بیمهاتکایی است که به موجب آن بیمه‌گر اتکایی در قبال دریافت نسبتى از حق بیمه قرارداد بیمه اولیه، تعهد می‌کند به‏همان نسبت خسارت وارده به بیمه‌گر واگذارنده را جبران کند.
  • بیمه‌اتکایى غیرنسبى : نوعى بیمه‌اتکایى است که در آن بیمه‌گر اتکایی درقبال دریافت حق بیمه، تعهد می‌کند تمام یا بخشى از خسارت مازاد بر سقف از پیش تعیین شده را جبران کند.
  • خسارت : عبارت است از مبلغ قابل پرداخت در اثر وقوع حوادث تحت پوشش قرارداد بیمه.

شناخت درآمد حق بیمه‏

۴ .        درآمد حق بیمه باید از تاریخ شروع پوشش بیمه‌‌ای و به‌محض اینکه حق‌ بیمه به‌گونه‌اى اتکاپذیر قابل اندازه‌گیرى باشد، شناسایى شود.

۵ .    بیمه‌گر درآمد حق بیمه را در ازاى پذیرش خطر کسب می‌کند، لذا درآمد حق بیمه از تاریخ شروع پوشش بیمه‌ای، و نه تاریخ صدور، در رابطه با هریک از بیمه نامه‌ها شناسایى می‌شود. با این وجود، بنابه ملاحظات عملى، بیمه‌گران معمولاً براى شناسایى درآمد، از مبناهایی استفاده می‌کنند که براساس آن، تاریخ مزبور به‌طور تقریبی تعیین می‌شود. براى مثال بیمه‌گر مستقیم ممکن است فرض کند براى تمام بیمه‌نامه‌های صادر شده در یک ماه، خطر از اواسط ماه پذیرفته شده است. استفاده از این مفروضات در صورتى قابل پذیرش است که نتیجه حاصل از بکارگیرى آن با شناسایى درآمد از تاریخ شروع پوشش بیمه‌ای هر بیمه‌نامه در دوره مالی مربوط، تفاوت با اهمیتى نداشته باشد.

۶ .    چنانچه بیمه‌گر براساس قوانین و مقررات مبالغى را از جانب سازمانهاى دولتى یا سایر اشخاص ثالث از بیمه‌گذار دریافت کند و بدون دخل و تصرف آن را به حساب ذینفع واریز کند، این مبالغ درآمد بیمه‌گر تلقى نمی‌شود.

۷ .       درآمد حق بیمه باید به‌ طور یکنواخت در طول دوره بیمه‌نامه (براى بیمه‌های مستقیم) یا در طول دوره پذیرش غرامت (براى بیمه‌های اتکایى) شناسایى شود مگر اینکه الگوى وقوع خطر در طول دوره بیمه‌نامه یکنواخت نباشد که در این‌صورت درآمد حق بیمه متناسب با الگوى وقوع خطر برآوردی، شناسایى می‌شود.

۸ .    در بیمه‌های عمومى، مبلغ حق بیمه در ازاى پوشش خطر براى یک دوره زمانى معین دریافت می‌شود. این دوره زمانى معمولاً با دوره مالى تحت پوشش صورتهاى مالى متفاوت است و درنتیجه حق بیمه مربوط به بیمه‌نامه‌های صادر شده در هر دوره با درآمد حق بیمه برابر نیست. بخشى از حق بیمه که مرتبط با پوشش خطر بعد از پایان دوره مالی می‌باشد طبق بند ۱۵ زیر حق بیمه عاید نشده محسوب می‌شود.

۹ .    در رابطه با بسیارى از بیمه‌های عمومى، درآمد حق بیمه معمولاً متناسب با گذشت زمان شناسایى می‌شود. این روش در مواردى مناسب است که خطر وقوع حوادثى که منجر به خسارت می‌شود در طول دوره بیمه‌نامه تقریباً یکنواخت باشد.

۱۰ .  در بعضى رشته‌ها همانند بیمه مهندسى، الگوى وقوع خطر در طول دوره بیمه‌نامه یکنواخت نیست. درمورد بیمه‌های مهندسى (نظیر سدسازى) در اوایل انجام پروژه‌ها خطرات کمتر است و معمولاً در مراحل پایانى پروژه احتمال وقوع خطر و تحمل خسارت افزایش مى‌یابد. درآمد حق بیمه این نوع بیمه‌ها متناسب با الگوى وقوع خطر برآوردی شناسایى می‌شود.

۱۱ .       در مواردى که طبق بیمه نامه ، مبلغ حق بیمه در آینده مشمول تعدیل می‌باشد، حق بیمه تعدیل شده باید در موارد ممکن به عنوان مبناى شناسایى درآمد حق بیمه مورد استفاده قرار گیرد. اگر نتوان مبلغ تعدیل را به‌گونه‌ای اتکاپذیر براورد کرد، مبلغ اولیه حق بیمه که باتوجه به سایر اطلاعات مربوط تعدیل می‌شود باید به عنوان مبنای شناسایی درآمد حق بیمه استفاده شود.

۱۲ .  در بعضى از انواع بیمه‌ها، حق بیمه باتوجه به نتایج رویدادها و اطلاعاتى که تنها در طول دوره بیمه یا پس از آن مشخص می‌شود، تعدیل می‌گردد. براى مثال، بیمه باربرى دریایی و بیمه آتش‌سوزى انبارها از انواع بیمه‌هاى قابل تعدیل است که در ابتداى دوره بیمه، مبلغ اولیه حق بیمه توسط بیمه‌گذار به بیمه‌گر پرداخت و سپس براساس اعلامیه حمل یا اعلام موجودى، تعدیل می‌شود.

۱۳ .      درآمد حق بیمه مربوط به بیمه‌نامه‌های بین راهى باید براساس الزامات بندهاى ۴، ۷ و ۱۵ شناسایى شود.

۱۴ .  بیمه‌گر ممکن است اطلاعات کافى جهت تشخیص بیمه‌نامه‌های صادر شده در اواخر سال مالى که تاریخ شروع پوشش بیمه‌ای آن قبل از تاریخ ترازنامه است، نداشته باشد. این نوع بیمه‌نامه‏ها را بیمه‌نامه‌های بین راهى می‌گویند. باتوجه به اینکه درآمد حق بیمه از تاریخ شروع پوشش بیمه‌ای شناسایى می‌شود، مبلغ بیمه‌نامه‌های بین راهى براساس تجارب گذشته و رویدادهاى پس از تاریخ ترازنامه براورد می‌شود و حصه عاید شده آن به عنوان درآمد حق بیمه شناسایى می‌شود.

حق بیمه عاید نشده

۱۵ .      بخشی از حق بیمه مرتبط با بیمه‌نامه‌های صادره طی دوره مالی که قابل انتساب به پوشش خطر بعد از پایان دوره مالی است به‌عنوان حق بیمه عاید نشده شناسایی می‌شود.

۱۶ .      روشهای برآورد حق بیمه عاید نشده باید به‌گونه‌ای انتخاب شود که مبلغ برآوردی تفاوت با اهمیتی با بدهی واقعی در تاریخ ترازنامه نداشته باشد.

۱۷ .  درمواردی که الگوی وقوع خطر در طول دوره بیمه‌نامه تقریباً یکنواخت است برای محاسبه حق‌بیمه عاید نشده از روش تناسب زمانی استفاده می‌شود. شیوه‌های محاسبه حق بیمه عاید نشده در روش تناسب زمانی برای بیمه نامه‌های سالانه شامل روزانه (۳۶۵/۱)، ماهانه (۲۴/۱
فصلی (۸/۱) و سالانه (۲/۱) است. در شیوه روزانه حق
 بیمه عاید نشده شامل مجموع حق بیمه‌های عاید نشده‌ای است که در پایان دوره مالی باتوجه به مدت منقضی‌ نشده بیمه‌نامه‌ها محاسبه می‌شود. در شیوه فصلی فرض می‌شود که صدور بیمه‌نامه‌ها در طی فصل به‌طور یکنواخت است درصورتی که در شیوه ماهانه فرض بر این است که صدور بیمه‌نامه‌ها در طول ماه به‌طور یکنواخت است.     چنانچه صدور بیمه‌نامه‌ها در طول دوره مالی یکنواخت نباشد هرچه طول دوره مورد نظر برای محاسبه حق بیمه عاید نشده کمتر شود، سطح دقت آن بیشتر می‌شود.

۱۸ .      در مواردى که حق بیمه متناسب با گذشت زمان به عنوان درآمد شناسایى می‌شود، روش تناسب زمانی باید به‌گونه‌ای انتخاب و بکار گرفته شود که دقت آن از روش فصلى (یا روش ۸/۱)
کمتر نباشد.

۱۹ .  چنانچه دوره بیمه‌نامه بیش از یک سال باشد، در اعمال روش تناسب زمانى حق‌بیمه یکساله در محاسبات مدنظر قرار می‌گیرد و حق بیمه مازاد بر یک سال، به طور کامل به عنوان حق بیمه عاید نشده محسوب مى‌گردد.

خسارت‏

۲۰ .      بدهى بابت خسارت معوق باید براى بیمه‌های مستقیم و اتکایى شناسایى شود. مبلغ خسارت معوق باید بیانگر براورد معقولی از مخارج لازم براى تسویه تعهد فعلى در تاریخ ترازنامه باشد.

۲۱ .      بدهى بابت خسارت معوق باید شامل مبالغ زیر باشد:

الف .    خسارت واقع شده‌ای که گزارش نشده است،

ب  .    خسارت گزارش شده‌ای که پرداخت نشده است،

ج    .   خسارتی که به‌ طور کامل گزارش نشده است و

د    .    مخارج براوردى تسویه خسارت.

۲۲ .  حصول اطمینان نسبت به شناسایى هزینه‌ها و بدهیهای مرتبط با خسارت در دوره مالى مربوط، حائز اهمیت است. خسارت، ناشی از حوادث تحت پوششى است که در طول دوره‌ بیمه‌نامه اتفاق می‌افتد. برخى خسارتها در دوره مالى وقوع حادثه به بیمه‌گر گزارش و در همان دوره تسویه می‌شود و برخى‏ نیز ممکن است تا پایان دوره مالى تسویه نشود. همچنین، ممکن است حوادثى واقع و منجر به خسارت شود اما تا پایان دوره مالى به بیمه‌گر گزارش نگردد. این‌گونه خسارتها، خسارت واقع شده‌ای‌که گزارش نشده است نامیده می‌شود. بدهى مربوط به خسارت واقع شده‌ای که پرداخت نشده است (شامل خسارت گزارش نشده)، باتوجه به تجربیات در‌مورد خسارت واقع شده در گذشته و آخرین اطلاعات موجود براورد و شناسایى می‌شود. براى براورد مبلغ خسارت یاد شده، نه‌تنها تجربیات گذشته بلکه تغییر شرایط از قبیل آخرین حوادث فاجعه‌آمیز و تغییر در حجم و ترکیب خطرات تحت پوشش بیمه درنظر گرفته می‌شود.

۲۳ .  تشخیص اجزای تشکیل دهنده مخارج نهایى جبران خسارت توسط بیمه‌گر، براى تعیین هزینه‌هاى خسارت دوره مالى و بدهى خسارت معوق در تاریخ ترازنامه، حائز اهمیت است. این اجزا شامل مبالغ قابل پرداخت بابت خسارت طبق مفاد بیمه‌نامه و مخارج تعیین و تسویه خسارت است. مخارج تعیین و تسویه خسارت شامل مخارج مستقیم هر خسارت مانند حق‌الزحمه خدمات کارشناسی و حقوقی و همچنین آن‌دسته از مخارج غیرمستقیمی است که بتوان با هر خسارت مرتبط دانست. در تعیین مخارج نهایی جبران خسارت، مبالغ بازیافتنی از طریق حق جانشینی و یا اقلام اسقاطی از مبلغ خسارت کسر می‌شود.

۲۴ .  بدهى بابت خسارت معوق شامل خسارت پرداخت نشده و مخارج مستقیم و غیرمستقیم تسویه خسارتی می‌باشد که در دوره‌های مالی جاری و گذشته واقع شده است، چون این مبالغ بیانگر تعهد فعلى بیمه‌گر درنتیجه وقوع رویدادهاى گذشته است.

۲۵ .  ذخایر لازم براى خسارت معوق باتوجه به خسارت براوردى هر مورد یا طبقه‌اى از یک رشته (مثلاً در بیمه بدنه براساس مدل و سال تولید) تعیین می‌شود. علاوه‌بر این ممکن است براى هر رشته نیز از فرمولهاى ریاضى استفاده شود. انتخاب روش محاسبه به نوع بیمه و قضاوت مدیریت بستگى دارد. روشى که توسط مدیریت انتخاب می‌شود باید به‌ طور یکنواخت اعمال گردد.

۲۶ .    شناسایى هزینه‌ها و بدهیهاى مربوط به اجزاى تشکیل‌دهنده مخارج نهایى جبران خسارت به میزان قابلیت اتکاى اندازه‌گیرى این اجزا بستگى دارد. بعضى بیمه‌گران، برای برآورد مخارج نهایی جبران خسارت با توجه به تجربیات گذشته خود و صنعت از فرمولهاى خاصى استفاده می‌کنند. این فرمولها در صورتى قابل‌اتکا خواهد بود که متکى به تعداد سالهاى کافى باشد و به‌گونه‌ای مناسب براى درنظر گرفتن تحولات اخیر تعدیل گردد.

۲۷ .  تعدیل بدهى خسارت معوق براساس اطلاعاتى که پس از شناخت اولیه بدست مى‌آید، ضرورى است. هدف از انجام این تعدیلات، براورد دقیق‌تر مخارج مورد انتظار جبران خسارت است. همانند سایر بدهیها، اثر این تعدیلات بر بدهى خسارت معوق و هزینه خسارت به محض دسترسی به اطلاعات جدید، شناسایى می‌شود. با این‌گونه تعدیلات به عنوان تغییر در براورد حسابداری برخورد می‌شود.

۲۸ .     مبالغ دریافتنی از بیمه‌گر اتکایی بابت خسارت واقع شده ، اعم از گزارش شده و گزارش نشده، باید در دوره وقوع از یک طرف به‌عنوان دارایی و از طرف دیگر به‌عنوان درآمد بیمه‌گر واگذارنده شناسایی شود و نباید حسب مورد با بدهی یا هزینه مربوط تهاتر شود.

ذخیره تکمیلی

۲۹ .     چنانچه حق بیمه‌های عاید نشده براى پوشش خسارت مورد انتظار مربوط به بیمه‌نامه‌های منقضی نشده در تاریخ ترازنامه کافی نباشد باید ذخیره تکمیلی لازم برای آن شناسایی شود.

۳۰ .  براى تعیین ذخیره تکمیلی، هر رشته از فعالیتهای بیمه‌ای به‌طور جداگانه درنظر گرفته می‌شود. برای این منظور، مجموع حق بیمه عاید نشده هر رشته با مجموع خسارت مورد انتظار و هزینه‌های مربوط به آن مقایسه و در صورت وجود کسری، ذخیره تکمیلی شناسایی می‌شود.

حق بیمه‌های اتکایى‏

۳۱ .      حق بیمه اتکایی واگذاری به بیمه‌گران اتکایی باید توسط بیمه‌گر واگذارنده از تاریخ شروع پوشش بیمه‌ای و طی دوره تأمین خسارت قرارداد بیمه اتکایی، به‌طور یکنواخت طی دوره پوشش بیمه‌ای یا متناسب با الگوی وقوع خطر، به‌عنوان هزینه بیمه اتکایی واگذاری در صورت سود و زیان شناسایی شود.

۳۲ .  بیمه‌گران مستقیم و اتکایی معمولاً بخشى از خطرات قبولى را به بیمه‌گران اتکایى منتقل و درقبال پوشش بیمه‌ای مجدد، بخشى از حق بیمه دریافتى را به آنها پرداخت می‌کنند. این مبالغ، هزینه بیمه‌ اتکایی واگذاری نامیده می‌شود.

۳۳ .  بیمه‌گر واگذارنده معاملات بیمه مستقیم و بیمه اتکایی را به صورت جداگانه گزارش می‌کند تا دامنه و اثربخشى بیمه اتکایی براى استفاده‌کنندگان صورتهاى مالى به‌ طور شفاف گزارش شود و شاخصهایى از عملکرد مدیریت خطر به استفاده‌کنندگان ارائه گردد. براین اساس، حق بیمه واگذارى به بیمه‌گران اتکایى به عنوان هزینه شناسایى می‌شود و با درآمد حق بیمه تهاتر نمی‌گردد. خسارت دریافتى یا دریافتنى از بیمه‌گران اتکایى نیز توسط بیمه‌گر مستقیم به عنوان درآمد شناسایى می‌گردد و با هزینه خسارت یا هزینه حق بیمه اتکایی واگذارى تهاتر نمی‌شود.

۳۴ .  هزینه بیمه اتکایی واگذاری باتوجه به شرایط قرارداد منعقد شده با بیمه‌گر اتکایی یا الزامات قانونی شناسایی می‌شود. حق ‏بیمه اتکایی واگذارى در بیمه‌های اتکایى نسبى به‌ طور هماهنگ با بیمه‌های مستقیم مربوط به عنوان هزینه شناسایى می‌گردد. به ‌عبارت دیگر هزینه بیمه اتکایی واگذارى به‌ طور یکنواخت در طول دوره بیمه مستقیم مربوط شناسایى و در مواردى که شناسایى درآمد در بیمه‌های مستقیم براساس الگوى وقوع خطر است، هزینه یاد شده نیز طبق الگوی مزبور شناسایى می‌شود. هزینه بیمه اتکایی واگذارى در بیمه‌های اتکایى غیرنسبى نیز معمولاً طى دوره بیمه اتکایی به‌طور یکنواخت به عنوان هزینه دوره شناسایى می‌شود.

۳۵ .  کارمزدهاى دریافتى و دریافتنى از بیمه‌گر اتکایى طبق شرایط بیمه اتکایی تعلق می‌گیرد و بنابراین در زمان شروع پوشش بیمه اتکایی به‌عنوان درآمد شناسایی می‌شود.

۳۶ .  سهم بیمه‌گر مستقیم از مشارکت در سود (کارمزد منافع) دریافتی یا دریافتنی از بیمه‌گر اتکایی، طبق مبنای تعهدی صرف‌نظر از زمان دریافت آن، در زمان تحقق به‌عنوان درآمد شناسایی می‌شود.

۳۷ .  بیمه‌گر اتکایى ممکن است بخشى از خطر پذیرفته شده از بیمه‌گر مستقیم را مجدداً به بیمه‌گر اتکایى دیگرى (بیمه‌گر اتکایی قبول‌کننده) واگذار کند که به آن واگذارى مجدد گفته می‌شود. نحوه حسابداری قراردادهای بیمه اتکایی مجدد نیز مشابه قراردادهای بیمه اتکایی اولیه است.

انتقال پرتفوى‏

۳۸ .  طبق ماده ۵۴ قانون تأسیس بیمه مرکزی ایران و بیمه‌گری، مؤسسات بیمه می‌توانند با موافقت بیمه مرکزی ایران و تصویب شورای عالی بیمه تمام یا قسمتی از پرتفوی خود را با کلیه حقوق و تعهدات ناشی از آن به یک یا چند مؤسسه بیمه‌ مجاز دیگر واگذار کنند.

۳۹ .     باتوجه به اینکه مسئولیت مرتبط با خسارت بیمه انتقالی از بیمه‌گر انتقال دهنده به بیمه‌گر قبول کننده منتقل می‌شود، انتقال پرتفوی باید توسط بیمه‌گر انتقال‌دهنده به‌عنوان حذف پرتفوی و توسط بیمه‌گر قبول‌کننده به‌عنوان قبول پرتفوی به‌حساب گرفته شود.

۴۰ .       حذف پرتفوی باید توسط بیمه‌گر انتقال دهنده ازطریق حذف بدهیها و داراییهای مرتبط با خطرات منتقل شده، به‌حساب گرفته شود. قبول پرتفوی باید توسط بیمه‌گر قبول‌کننده از طریق شناسایی درآمد حق بیمه عاید نشده و خسارت معوق پذیرفته شده، به‌حساب گرفته شود.

بیمه مشترک

۴۱ .       فعالیتهای بیمه‌ای که از طریق قراردادهای بیمه مشترک با بیمه‌گذار انجام می‌شود باید توسط بیمه‌گران قبول‌کننده همانند بیمه مستقیم به‌حساب گرفته شود.

۴۲ .  بیمه‌گران مستقیم یا اتکایی ممکن است طی یک قرارداد بیمه مشترک، طرف بیمه‌گذار واقع شوند یا اینکه هریک به نسبت سهم خود از بیمه مشترک، قراردادهای جداگانه با بیمه‌گذار منعقد کنند. در این موارد بیمه‌گران سهم خود از حق بیمه‌ها، خسارت و سایر هزینه‌ها را براساس نسبتهای توافقی به حساب می‌گیرند.

۴۳ .     بیمه نامه‌هایى که به‌ طور مستقیم توسط یکی از اعضاى گروه بیمه‌گران مشترک صادر می‌شود باید توسط آن عضو به عنوان بیمه مستقیم به حساب گرفته شود و بخشى از خطرات که توسط سایر اعضاى گروه پذیرفته می‌شود باید همانند بیمه اتکایی واگذارى محسوب گردد. بیمه‌گرانى که این خطرات را مى‌پذیرند باید با آن همانند بیمه اتکایی قبولى برخورد کنند.

مخارج تحصیل‏

۴۴ .      مخارج تحصیل بیمه‌ نامه‌ها باید در زمان وقوع به‌عنوان هزینه دوره شناسایی شود.

۴۵ .   مخارج تحصیل، از‌جمله شامل حق‌العمل پرداختی به نمایندگیهـا، مخـارج صـدور بیمه‌نامه‌ها، مخارج اداری نگهداری سوابق بیمه‌نامه‌ها و مخارج وصول حق بیمه‌هاست.

افشا

۴۶ .     اطلاعات زیر باید در یادداشتهای توضیحی صورتهای مالی افشا شود :

الف .   رویه شناسایى درآمد حق بیمه و حق بیمه عاید نشده (اعم از بیمه‌های مستقیم و بیمه‌های اتکایی)،

ب  .    رویه شناسایی هزینه حق بیمه بیمه های اتکایی واگذاری، و

ج    .    نحوه محاسبه ذخیره خسارت معوق و ذخیره تکمیلی.

۴۷ .     اقلام زیر باید در متن ترازنامه افشا شود:

الف .    مطالبات از بیمه‌گذاران و نمایندگان،

ب  .    مطالبات از بیمه‌گران اتکایی،

ج    .    بدهى خسارت معوق،

د    .    بدهى به بیمه‌گران اتکایى،

ﻫ     .    حق بیمه عاید نشده، و

و     .    ذخیره تکمیلی.

۴۸ .     اقلام زیر باید در متن صورت سود و زیان افشا شود:

الف .   درآمد حق بیمه (مستقیم و اتکایی قبولی)،

ب  .    درآمد بازیافت خسارت از بیمه‌گران اتکایى،

ج    .    هزینه خسارت بیمه‌های مستقیم و اتکایی قبولی، و

د    .    هزینه حق بیمه اتکایی واگذارى.

۴۹ .  اجزاى تشکیل‌دهنده اقلام ذکر شده در بندهاى ۴۷ و ۴۸ در یادداشتهاى توضیحى افشا می‌شود.

تاریخ اجرا

۵۰ .      الزامات این استاندارد در‌مورد کلیه صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ ۱/۱/۱۳۸۶ و بعد از آن شروع می شود، لازم‌الاجراست.

مطابقت با استانداردهای بین‌المللی حسابداری

۵۱ .  هیئت استانداردهای بین‌المللی حسابداری در رابطه با بیمه‌های عمومی، استاندارد خاصی تدوین نکرده است، اما در استاندارد بین‌المللی گزارشگری مالی شماره ۴ با عنوان ” قراردادهای بیمه“ چارچوبهای کلی در‌ مورد تعریف بیمه و فعالیتهای بیمه‌ای ارائه کرده است.

پیوست شماره ۱ نمونه صورتهای مالی

این پیوست به‌منظور آشنایی با نحوه اجرای بعضی از الزامات استاندارد حسابداری شماره ۲۸ تهیه شده است و بخشی از استاندارد محسوب نمی‌شود.

در این پیوست صورتهای مالی اساسی همراه با برخی از یادداشتهای توضیحی لازم برای تشریح کاربرد الزامات این استاندارد ارائه شده است. صورتهای مالی نمونه مندرج در این پیوست، اطلاعات مربوط به فعالیتهای بیمه زندگی را دربر نمی‌گیرد. این نمونه دربرگیرنده بخشی از صورتهای مالی است و نباید به‌عنوان یک مجموعه کامل و جامع درنظر گرفته شود.


اشتراک گذاری

استاندارد حسابداری ۲۶ فعالیتهای کشاورزی


استاندارد حسابداری‌ ۲۶

فعالیتهای‌ کشاورزی‌

این‌ استاندارد باید باتوجه‌ به‌ ” مقدمه‌ای‌ بر استانداردهای‌ حسابداری‌ “مطالعه‌ و بکار گرفته‌ شود.

دامنه‌ کاربرد

۱ .         کاربرد این‌ استاندارد در حسابداری‌ موارد زیر الزامی ‌است‌، مشروط‌ بر اینکه‌ به‌ فعالیت‌ کشاورزی‌ مربوط‌ باشد :

الف ‌.   داراییهای‌ زیستی‌، و

ب‌  .    تولید کشاورزی‌ در زمان‌ برداشت‌.

۲ .    این‌ استاندارد در موارد زیر کاربرد ندارد :

الف ‌. زمین‌ مربوط‌ به‌ فعالیت‌ کشاورزی‌ (به‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۱۱ با عنوان‌ داراییهای‌ ثابت‌ مشهود مراجعه‌ شود)، و

ب‌ .  داراییهای‌ نامشهود مربوط‌ به‌ فعالیت‌ کشاورزی‌ (به‌ استاندارد حسابداری‌ شماره ۱۷ با عنوان‌ داراییهای‌ نامشهود مراجعه‌ شود).

۳ .    این‌ استاندارد در مورد تولید کشاورزی‌، یعنی‌ محصول‌ برداشت‌ شده‌ از داراییهای‌ زیستی‌ واحد تجاری‌، تنها در زمان‌ برداشت‌، کاربرد دارد. بعد از زمان‌ برداشت‌، تولید کشاورزی‌ تابع‌ الزامات‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۸ با عنوان‌ حسابداری‌ موجودی‌ مواد و کالا یا سایر استانداردهای‌ حسابداری‌ مربوط‌ خواهد بود. بنابراین‌، این‌ استاندارد به‌ فراوری‌ محصولات‌ کشاورزی‌ بعد از زمان‌ برداشت‌ مربوط‌ نمی‌شود؛ برای‌ مثال‌، فرایند فراوری‌ انگور تا سرکه‌ توسط‌ باغدار پرورش‌دهنده‌ انگور مشمول‌ این‌ استاندارد نیست‌. هرچند چنین‌ فرایندی‌ می‌تواند به‌طور منطقی‌ و طبیعی‌ فعالیت‌ کشاورزی‌ محسوب‌ شود و با دگردیسی‌ زیستی‌ تا حدی‌ مشابه‌ باشد، اما این‌ نوع‌ فراوری‌ در این‌ استاندارد در تعریف‌ فعالیت‌ کشاورزی‌ قرار نمی‌گیرد.

۴ .    جدول‌ زیر نشان دهنده‌ نمونه‌هایی‌ از داراییهای‌ زیستی‌، تولیدات‌ کشاورزی‌ و محصولاتی‌ است‌ که‌ از فراوری‌ پس از برداشت‌ حاصل‌ می‌شود :

داراییهای‌ زیستی‌تولیدات‌ کشاورزی‌محصولات‌ فراوری‌ شده‌ بعد از برداشت‌
گوسفندپشم‌نخ ، فرش‌
گله‌ شیری‌شیرپنیر
گوساله‌گوشت‌سوسیس‌
مرغ‌ تخم‌گذارتخم‌ مرغ‌محصولات‌ غذایی‌
ماهی‌گوشت‌کنسرو ماهی‌
تاکستان‌انگورسرکـه‌
درخت‌ سیب‌سیب‌کمپوت‌
گیاهان‌پنبـه‌نخ‌ ، پارچه‌
نیشکرشکر
بوته‌ چای‌برگ‌ چای‌چای‌ خشک‌
درختان‌ جنگل‌ مصنوعی‌تنه‌ درخت‌الوار

تعاریف‌

تعاریف‌ مرتبط‌ با کشاورزی‌

۵ .        اصطلاحات‌ ذیل‌ در این‌ استاندارد با معانی‌ مشخص‌ شده‌ زیر به‌ کار رفته‌ است‌ :

  • فعالیت‌ کشاورزی : عبارت‌ است‌ از مدیریت‌ بر دگردیسی‌ داراییهای‌ زیستی‌ برای‌ فروش‌، تبدیل‌ به‌ تولید کشاورزی‌ یا افزایش‌ داراییهای‌ زیستی‌.
  • دگردیسی‌ : شامل‌ فرایندهای‌ رشد، تحلیل‌، تولید و تولید مثل‌ است‌ که‌ به‌ تغییرات‌ کیفی‌ یا کمّی‌ دارایی‌ زیستی‌ می‌انجامد.
  • دارایی‌ زیستی : عبارت‌ است‌ از حیوان‌ یا گیاه‌ زنده‌.
  • تولید کشاورزی‌ : عبارت‌ است‌ از محصول‌ برداشت‌ شده‌ از داراییهای‌ زیستی‌ واحد تجاری‌.
  • گروهی‌ از داراییهای‌ زیستی : عبارت‌ است‌ از مجموعه‌ حیوانات‌ یا گیاهان‌ زنده‌ مشابه‌.
  • برداشت‌ : عبارت‌ است‌ از جداسازی‌ تولید کشاورزی‌ از دارایی‌ زیستی‌ یا پایان‌ دادن‌ به‌ فرایند زندگی‌ دارایی‌ زیستی‌.
  • دارایی‌ زیستی‌ مولد : عبارت‌ است‌ از یک‌دارایی‌ که‌ به‌قصد تولید مثل‌، اصلاح‌ نژاد و یا تولید کشاورزی‌ ، با حفظ‌ حیات‌ دارایی‌ زیستی‌ ، نگهداری‌ می‌شود و قابلیت‌ برداشت‌ در بیش‌ از یک‌ سال‌ را دارد.
  • دارایی‌ زیستی‌ غیرمولد : به‌ طبقه‌ای‌ از داراییهای‌ زیستی‌ گفته‌ می‌شود که‌ واجد شرایط‌ تعیین‌ شده‌ برای‌ داراییهای‌ زیستی‌ مولد نیست‌.

۶ .    فعالیت‌ کشاورزی‌ شامل‌ انواع‌ گوناگونی‌ مانند پرورش‌ احشام‌، درختکاری‌، کاشت‌ گیاهان‌ یک‌ ساله‌ یا چند ساله‌، زراعت‌، کاشت‌ درختان‌ میوه‌ و نهالستان‌، پرورش‌ گل‌ و پرورش‌ آبزیان‌ است‌. برخی‌ ویژگیهای‌ مشترک‌ این‌ فعالیتها به‌ شرح‌ زیر می‌باشد :

الف قابلیت‌ تغییر . حیوانات‌ و گیاهان‌ زنده‌ به‌صورت‌ بالقوه‌ توانایی‌ دگردیسی‌ زیستی‌ دارند،

ب .  مدیریت‌ تغییر . مجموعه‌ فعالیتهایی‌ که‌ از طریق‌ بهینه‌سازی‌ و ایجاد شرایط‌ لازم‌ (از قبیل‌ سطوح‌ تغذیه‌، رطوبت‌، درجه‌ حرارت‌، کود و نور) فرایند دگردیسی‌ را تسهیل‌ می‌کند. چنین‌ مدیریتی‌ فعالیت‌ کشاورزی‌ را از سایر فعالیتها متمایز می‌سازد. برای‌ مثال‌، بهره‌برداری‌ از منابعی‌ که‌ مدیریت‌ نمی‌شود (از قبیل‌ ماهیگیری‌ در دریاها و رودخانه‌ها و قطع‌ درختان‌ جنگلی‌ بدون‌ انجام‌ وظایف‌ احیاء) فعالیت‌ کشاورزی‌ نیست‌، و

ج  .  اندازه‌گیری‌ تغییر . تغییرات‌ کیفی‌ (برای‌ مثال‌، اصلاح‌نژاد، درجه‌ غلظت‌، رسیده‌ بودن‌، پوشش‌ چربی‌، میزان‌ پروتئین‌ و مقاومت‌ بافتی‌) یا تغییرات‌ کمی‌ (برای‌ مثال‌، تولید مثل‌، وزن‌، ابعاد حجمی‌، طول‌ یا قطر الیاف‌ و تعداد جوانه‌) ناشی از دگردیسی‌ به‌ عنوان‌ شاخصهای‌ فعالیت‌ معمول‌ مدیریت‌، اندازه‌گیری‌ و نظارت‌ می‌شود.

۷ .    دگردیسی‌ به‌ یکی‌ از نتایج‌ زیر منجر می‌شود :

الف ‌. تغییرات‌ در دارایی‌ از طریق‌ رشد (افزایش‌ کمی‌ و کیفی‌ حیوان‌ یا گیاه‌)، تحلیل‌ (کاهش‌ در کمیت‌ یا افت‌ کیفیت‌ حیوان‌ یا گیاه‌) یا تولید مثل‌ (تکثیر حیوان‌ یا گیاه‌ زنده‌) یا

ب‌ .  تولید محصول‌ کشاورزی‌ از قبیل‌ برگ‌ چای‌، پشم‌ و شیر.

۸ .    داراییهای‌ زیستی‌ غیر مولد اقلامی‌ هستند که‌ به‌ عنوان‌ تولید کشاورزی‌ برداشت‌ می‌شوند یا به‌ عنوان‌ داراییهای‌ زیستی‌ به‌فروش‌ می‌رسند. دامهای‌ گوشتی‌، دامهای‌ آماده‌ فروش‌، ماهی‌ پرورشی‌، غلات‌ در جریان‌ رشد از قبیل‌ ذرت‌ و گندم‌، و درختان‌ پرورشی‌ جهت‌ تهیه‌ الوار نمونه‌هایی‌ از داراییهای‌ زیستی‌ غیر مولد می‌باشد. داراییهای‌ زیستی‌ مولد ازجمله‌ شامل‌ اقلامی‌ مانند دامهای‌ شیری‌، تاکستانها، درختان‌ میوه‌ و مرغهای‌ تخم‌گذار است‌.

تعاریف‌ عمومی‌

۹ .        اصطلاحات‌ ذیل‌ در این‌ استاندارد با معانی‌ مشخص‌ زیر به‌ کار رفته‌ است‌:

  • بازار فعال : عبارت‌ است‌ از بازاری‌ که‌ کلیه‌ شرایط‌ زیر را دارد:

الف .     اقلام‌ مبادله‌ شده‌ در بازار متجانس‌ هستند،

ب‌   .     معمولاً خریداران‌ و فروشندگان‌ مایل‌ در هر زمان‌ وجود دارند، و

ج    .     قیمتها برای‌ عموم‌ قابل‌ دسترسی‌ است‌.

  • مبلغ‌ دفتری‌ : مبلغی‌ است‌ که‌ دارایی‌ به‌ آن‌ مبلغ‌ در ترازنامه‌ منعکس‌ می‌شود.
  • ارزش‌ منصفانه : مبلغی‌ است‌ که‌ خریداری‌ مطلع‌ و مایل‌ و فروشنده‌ای‌ مطلع‌ و مایل‌ می‌توانند در معامله‌ای‌ حقیقی‌ و درشرایط‌ عادی‌ ، یک‌ دارایی‌ را در ازای‌ مبلغ‌ مزبور با یکدیگر مبادله‌ یا یک‌ بدهی‌ را تسویه‌ کنند.

۱۰ .  در این‌ استاندارد، اقلام‌ متجانس‌ به‌ مجموعه‌ای‌ از اقلام‌ نظیر لبنیات‌، غلات‌، دانه‌های‌ روغنی‌، میوه‌ و تره‌بار، گل‌، دام‌، طیور، ماهیها و آبزیان‌ و … اطلاق می‌شود که‌ به‌ واسطه‌ خصوصیات‌ همانند، قابل‌ گروه‌بندی‌ است‌.

۱۱ .  ارزش‌ منصفانه‌ یک‌ دارایی‌ مبتنی‌ بر مکان‌ و شرایط‌ فعلی‌ آن‌ است‌. برای‌ مثال‌، ارزش‌ منصفانه‌ یک‌ گله‌ در مزرعه‌ معادل‌ با قیمت‌ همان‌ گله‌ در بازار مربوط‌ پس از کسر مخارج‌ حمل‌ و سایر مخارج‌ رساندن‌ گله‌ به‌ آن‌ بازار است‌.

شناخت‌ و اندازه‌گیری‌

۱۲ .      واحد تجاری‌ باید دارایی‌ زیستی‌ یا تولید کشاورزی‌ را فقط‌ زمانی‌ شناسایی‌ کند که‌ :

الف ‌.   کنترل‌ دارایی‌ را در نتیجه‌ رویدادهای‌ گذشته‌ بدست‌ آورده‌ باشد ،

ب‌  .    جریان‌ منافع‌ اقتصادی‌ آتی‌ مرتبط‌ به‌ دارایی‌ به‌ درون‌ واحد تجاری‌ محتمل‌ باشد، و

ج    .    ارزش‌ منصفانه‌ یا بهای‌ تمام‌ شده‌ دارایی‌ به‌گونه‌ای‌ اتکاپذیر قابل‌ اندازه‌گیری‌ باشد.

۱۳ .      دارایی‌ زیستی‌ مولد باید برمبنای‌ بهای‌ تمام‌ شده‌ پس از کسر استهلاک‌ انباشته‌ و کاهش‌ ارزش‌ انباشته‌ یا مبلغ‌ تجدید ارزیابی‌ ، به‌ عنوان‌ نحوه‌ عمل‌ مجاز جایگزین‌ ، منطبق‌ با الزامات‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۱۱ با عنوان‌ ” داراییهای‌ ثابت‌ مشهود“ شناسایی‌ و گزارش‌ شود.

۱۴ .       به‌ استثنای‌ دارایی‌ زیستی‌ غیر مولد خریداری‌ شده‌ که‌ تنها در زمان‌ شناخت‌ اولیه‌ به‌ بهای‌ تمام‌ شده‌ شناسایی‌ می‌شود ، داراییهای‌ زیستی‌ غیر مولد باید در شناخت‌ اولیه‌ و در تاریخ‌ ترازنامه‌ به‌ ارزش‌ منصفانه‌ پس از کسر مخارج‌ براوردی‌ زمان‌ فروش‌ اندازه‌گیری‌ شود بجز در مورد توضیح‌ داده‌ شده‌ در بند ۲۶ که‌ نمی‌توان‌ ارزش‌ منصفانه‌ را به‌ گونه‌ای‌ اتکا پذیر اندازه‌گیری‌ کرد.

۱۵ .      تولید کشاورزی‌ باید در زمان‌ برداشت‌ به‌ ارزش‌ منصفانه‌ پس از کسر مخارج‌ براوردی‌ زمان‌ فروش‌ اندازه‌گیری‌ شود. ارزش‌ تعیین‌ شده‌ مزبور هنگام‌ به‌کارگیری‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۸ با عنوان‌ ” حسابداری‌ موجودی‌ مواد و کالا “ یا استاندارد حسابداری‌ دیگری‌ ، بهای‌ تمام‌ شده‌ آن‌ محصول‌ محسوب‌ می‌شود.

۱۶ .  مخارج‌ زمان‌ فروش‌ شامل‌ حق‌الزحمه‌ پرداختی‌ به‌ واسطه‌ها، مالیات‌ و عوارض‌ مربوط‌ می‌باشد.

۱۷ .  تعیین‌ ارزش‌ منصفانه‌ برای‌ دارایی‌ زیستی‌ غیر مولد یا تولید کشاورزی‌ می‌تواند از طریق‌ گروه‌بنـدی‌ بر اساس‌ خاصه‌های‌ بارز آنها، برای‌ مثال‌، بر حسب‌ سن‌ یا نژاد، تسهیل‌ گردد. واحد تجاری‌، آن‌ دسته‌ از خاصه‌هایی‌ را انتخاب‌ می‌کند که‌ در بازار به‌ عنوان‌ مبانی‌ قیمت‌گذاری‌ دارایی‌ استفاده‌ می‌شود.

۱۸ .  واحدهای‌ تجاری‌ غالباً قراردادهایی‌ منعقد می‌کنند که‌ به‌ موجب‌ آنها داراییهای‌ زیستی‌ غیر مولد یا تولید کشاورزی‌ خود را درآینده‌ بفروشند. قیمتهای‌ قرارداد برای‌ تعیین‌ ارزش‌ منصفانه‌ الزاماً مربوط‌ نیست‌، زیرا ارزش‌ منصفانه‌ منعکس‌کننده‌ ارزش‌ در بازار جاری‌ است‌ که‌ در آن‌ خریدار و فروشنده‌ مطلع‌ و مایل‌ معامله‌ می‌کنند. در نتیجه‌، ارزش‌ منصفانه‌ دارایی‌ زیستی‌ غیر مولد یا تولید کشاورزی‌ الزاماً به‌ علت‌ وجود قرارداد تعدیل‌ نمی‌شود. در برخی‌ موارد، قرارداد فروش‌ دارایی‌ زیستی‌ غیر مولد یا تولید کشاورزی‌ ممکن‌ است‌ قراردادی‌ زیانبار باشد. در این‌ صورت‌ زیان‌ ناشی از قرارداد یعنی‌ مازاد مخارج‌ اجتناب‌ناپذیر ایفای‌ تعهدات‌ مربوط‌ به‌ قرارداد نسبت‌ به‌ منافع‌ حاصل‌ از آن‌، به‌ عنوان‌ ذخیره‌ شناسایی‌ می‌شود.

۱۹ .  در صورتی‌ که‌ بازار فعالی‌ برای‌ دارایی‌ زیستی‌ غیر مولد یا تولید کشاورزی‌ وجود داشته‌ باشد، مظنّه‌ بازار مبنای‌ مناسبی‌ برای‌ تعیین‌ ارزش‌ منصفانه‌ است‌. در صورت‌ دسترسی‌ واحد تجاری‌ به‌ بازارهای‌ فعال‌ متعدد، از مربوط‌ ترین‌ بازار استفاده‌ می‌شود. برای‌ مثال‌، اگر واحد تجاری‌ به‌ دو بازار فعال‌ دسترسی‌ داشته‌ باشد، قیمت‌ موجود در بازاری‌ را انتخاب‌ خواهد کرد که‌ انتظار دارد از آن‌ استفاده‌ کند.

۲۰ .  در صورتی‌ که‌ بازار فعالی‌ وجود نداشته‌ باشد، واحد تجاری‌ از یک‌ یا چند مورد زیر،
به‌
 شرط‌ دسترسی‌، برای‌ تعیین‌ ارزش‌ منصفانه‌ استفاده‌ می‌کند:

الف ‌.  قیمتهای‌ تضمینی‌ اعلام‌ شده‌ توسط‌ دولت‌،

ب .  آخرین‌ قیمت‌ معامله‌ در بازار، مشروط‌ بر این‌ که‌ در فاصله‌ زمانی‌ بین‌ تاریخ‌ آن‌ معامله‌ و تاریخ‌ ترازنامه‌ تغییر قابل‌ ملاحظه‌ای‌ در شرایط‌ اقتصادی‌ رخ‌ نداده‌ باشد،

ج  .  قیمتهای‌ بازار داراییهای‌ مشابه‌ با در نظر گرفتن‌ تعدیلاتی‌ که‌ تفاوتها را منعکس‌ می‌کند، و

د   .  معیارهای‌ خاص‌ مانند ارزش‌ میوه‌ براساس‌ جعبه‌ و ارزش‌ گله‌ گوشتی‌ بر حسب‌ کیلوگرم‌ گوشت‌.

۲۱ .  در برخی‌ موارد، منابع‌ اطلاعاتی‌ مندرج‌ در بند ۲۰ ممکن‌ است‌ بیانگر نتایج‌ متفاوت‌ برای‌ تعیین‌ ارزش‌ منصفانه‌ دارایی‌ زیستی‌ غیر مولد یا تولید کشاورزی‌ باشد. واحد تجاری‌، دلایل‌ چنین‌ تفاوتهایی‌ را به منظور دستیابی‌ به‌ قابل‌اتکاترین‌ براورد ارزش‌ منصفانه‌، از میان‌ دامنه‌ای‌ از براوردهای‌ منطقی‌ نسبتاً نزدیک‌ به‌ هم‌، در نظر می‌گیرد.

۲۲ .  بعضی ‌اوقـات‌ ممکن‌ است‌ بهـای‌ تمـام‌ شـده‌ به‌ ارزش‌ منصفانـه‌ نزدیک‌ باشـد، به ویـژه‌ در مواقعی‌ که‌ :

الف ‌. از زمان‌ تحمل‌ بهای‌ تمام‌ شده‌ اولیه‌، دگردیسی‌ زیستی‌ کمی‌ صورت‌ گرفته‌ باشد، یا

ب .  انتظار نرود دگردیسی‌ زیستی‌ تأثیر با اهمیتی‌ بر قیمت‌ داشته‌ باشد.

درآمدها و هزینه‌های‌ ناشی از اندازه‌گیری‌ به‌ارزش‌ منصفانه‌

۲۳ .     درآمد ناشی از شناخت‌ اولیه‌ دارایی‌ زیستی‌ غیر مولد به‌ ارزش‌ منصفانه‌ پس از کسر مخارج‌ براوردی‌ زمان‌ فروش‌ و نیز درآمد یا هزینه‌ ناشی از تغییر در ارزش‌ منصفانه‌ پس از کسر مخارج‌ براوردی‌ زمان‌ فروش‌ دارایی‌ زیستی‌ غیرمولد ، باید در سود و زیان‌ دوره‌ وقوع‌ منظور شود.

۲۴ .  درآمد ممکن‌ است‌ در زمان‌ شناخت‌ اولیه‌ یک‌ دارایی‌ زیستی‌ غیر مولد ایجاد شود. باتوجه‌ به‌ اینکه‌ داراییهای‌ زیستی‌ غیر مولد خریداری‌ شده‌ در زمان‌ شناخت‌ اولیه‌ به‌ بهای‌ تمام‌ شده‌ شناسایی‌ می‌شود، بنابراین‌ درآمد ناشی از شناخت‌ اولیه‌، مربوط‌ به‌ مواردی‌ غیر از خرید می‌باشد که‌ از جمله‌ می‌توان‌ به‌ تولد یک‌ گوساله‌ گوشتی‌ اشاره‌ کرد.

۲۵ .     در آمد یا هزینه‌ ناشی از شناخت‌ اولیه‌ تولید کشاورزی‌ به‌ ارزش‌ منصفانه‌ پس از کسر مخارج‌ براوردی‌ زمان‌ فروش‌، باید در سود یا زیان‌ دوره‌ وقوع‌ منظور شود.

عدم‌ امکان‌ اندازه‌گیری‌ ارزش‌ منصفانه‌ به‌گونه‌ای‌ اتکا پذیر

۲۶ .     این‌ پیش‌ فرض‌ وجود دارد که‌ ارزش‌ منصفانه‌ دارایی‌ زیستی‌ غیر مولد را می‌توان‌ به‌ گونه‌ای‌ اتکا پذیر اندازه‌گیری‌ کرد. به‌ هر حال‌ پیش‌ فرض‌ یاد شده‌ تنها در شناخت‌ اولیه‌ دارایی‌ زیستی‌ غیر مولدی‌ که‌ قیمت‌ یا ارزش‌ بازار آن‌ در دسترس‌ نیست‌ و سایر براوردهای‌ ارزش‌ منصفانه‌ آن‌ به‌ وضوح‌ غیرقابل‌ اتکا است‌، می‌تواند مصداق نداشته‌ باشد. در این‌ موارد ، دارایی‌ زیستی‌ غیر مولد باید به‌ بهای‌ تمام‌ شده‌ پس از کسر هرگونه‌ کاهش‌ ارزش‌ ، اندازه‌گیری‌ شود. در هر زمان‌ که‌ بتوان‌ ارزش‌ منصفانه‌ چنین‌ دارایی‌ را به‌ گونه‌ای‌ اتکا پذیر اندازه‌گیری‌ کرد، واحد تجاری‌ باید آن‌ را به‌ ارزش‌ منصفانه‌ پس از کسر مخارج‌ براوردی‌ زمان‌ فروش‌ اندازه‌گیری‌ کند.

۲۷ .  واحد تجاری‌ که‌ در یک‌ مقطع‌ دارایی‌ زیستی‌ غیر مولد را بر مبنای‌ ارزش‌ منصفانه‌ پس از کسر مخارج‌ براوردی‌ زمان‌ فروش‌ اندازه‌گیری‌ کرده‌ باشد، تا زمان‌ حذف‌ یا واگذاری‌، اندازه‌گیری‌ دارایی‌ یاد شده‌ را بر همین مبنا ادامه‌ می‌دهد.

۲۸ .  در تمامی‌ موارد، واحد تجاری‌ تولید کشاورزی‌ را در زمان‌ برداشت‌، به‌ ارزش‌ منصفانه‌ پس از کسر مخارج‌ براوردی‌ زمان‌ فروش‌ اندازه‌گیری‌ می‌کند. این‌ استاندارد منعکس‌کننده‌ این‌ دیدگاه‌ است‌ که‌ ارزش‌ منصفانه‌ تولید کشاورزی‌ در زمان‌ برداشت‌ همواره‌ می‌تواند به‌گونه‌ای‌ اتکا پذیر اندازه‌گیری‌ شود.

۲۹ .  واحد تجاری‌ در تعیین‌ بهای‌ تمام‌ شده‌ و کاهش‌ ارزش‌ تولید کشاورزی‌ پس از برداشت‌، الزامات‌ مندرج‌ در استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۸ با عنوان‌ حسابداری‌ موجودی‌ مواد و کالا را بکار می‌گیرد.

کمکهای‌ بلاعوض‌ دولت‌

۳۰ .  نحوه‌ عمل‌ حسابداری‌ کمکهای‌ بلاعوض‌ دولت‌ مربوط‌ به‌ داراییهای‌ زیستی‌، تابع‌ الزامات‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۱۰ با عنوان‌ حسابداری‌ کمکهای‌ بلاعوض‌ دولت‌ است‌. در مواردی‌ که‌ دارایی‌ زیستی‌ توسط‌ دولت‌ به‌ عنوان‌ کمک‌ بلاعوض‌ دراختیار واحد تجاری‌ قرار می‌گیرد، کمک‌ بلاعوض‌ دولت‌ معادل‌ ارزش‌ منصفانه‌ دارایی‌ زیستی‌ پس از کسر مخارج‌ براوردی‌ زمان‌ فروش‌ در زمان‌ شناخت‌ اولیه‌ است‌. نحوه‌ عمل‌ در مورد تغییرات‌ ارزش‌ منصفانه‌ داراییهای‌ زیستی‌ غیر مولد پس از شناخت‌ اولیه‌ تابع‌ رویه‌ مندرج‌ در بند ۲۳ این‌ استاندارد است‌.

افشـا

۳۱ .      واحد تجاری‌ باید مبلغ‌ دفتری‌ داراییهای‌ زیستی‌ مولد و غیر مولد خود را به‌صورت‌ جداگانه‌ در ترازنامه‌ ارائه‌ کنـد.

۳۲ .     واحد تجاری‌ باید موارد زیر را که‌ در دوره‌ جاری‌ ایجاد شده‌ است‌ در صورت‌ سود و زیان‌ افشا کند :

الف ‌.   جمع‌ درآمدها یا هزینه‌های‌ ناشی از شناخت‌ اولیه‌ تولید کشاورزی‌ ،

ب  .    جمع‌ درآمدها یا هزینه‌های‌ ناشی از شناخت‌ اولیه‌ و تغییرات‌ در ارزش‌ منصفانه‌ پس از کسر مخارج‌ براوردی‌ زمان‌ فروش‌ داراییهای‌ زیستی‌ غیرمولد ، و

ج‌    .    سود یا زیان‌ ناشی از فروش‌ تولید کشاورزی‌ و داراییهای‌ زیستی‌ غیرمولد با ارائه‌ فروش‌ و بهای‌ تمام‌ شده‌ انتسابی‌ آن‌ .

۳۳ .     واحد تجاری‌ باید اطلاعات‌ تشریحی‌ یا کمی‌ زیر را در صورتهای‌ مالی‌ افشا کند :

الف‌.    ماهیت‌ فعالیتهای‌ مرتبط‌ با هر گروه‌ از داراییهای‌ زیستی‌ ،

ب‌  .    مقادیر هر گروه‌ از داراییهای‌ زیستی‌ غیر مولد در پایان‌ دوره‌ مالی‌ ، و

ج‌    .    مبالغ‌ دفتری‌ و مقادیر داراییهای‌ زیستی‌ مولد به‌تفکیک‌ در جریان‌ رشد (مثلاً نابالغ‌) و در حال‌ بهره‌برداری‌ (مثلاً بالغ‌) .

۳۴ .     واحد تجاری‌ باید روشها و مفروضات‌ عمده‌ به‌کار گرفته‌ شده‌ در تعیین‌ ارزش‌ منصفانه‌ هر گروه‌ از تولید کشاورزی‌ در زمان‌ برداشت‌ و هر گروه‌ از داراییهای‌ زیستی‌ غیر مولد را افشا کند.

۳۵ .     واحد تجاری‌ باید مقدار و ارزش‌ منصفانه‌ پس از کسر مخارج‌ براوردی‌ زمان‌ فروش‌ تولید کشاورزی‌ برداشت‌ شده‌ طی‌ دوره‌ که‌ در زمان‌ برداشت‌ تعیین‌ گردیده‌ است‌ را افشا کند.

۳۶ .     واحد تجاری‌ باید موارد زیر را افشا کند :

الف‌ .   مبالغ‌ دفتری‌ داراییهای‌ زیستی‌ که‌ در رابطه‌ با مالکیت‌ آنها محدودیت‌ وجود دارد و یا در وثیقه‌ بدهیها قرار گرفته‌ است‌ ، و

ب‌  .    تعهدات‌ مربوط‌ به‌ توسعه‌ یا تحصیل‌ داراییهای‌ زیستی‌ مولد.

۳۷ .    واحد تجاری‌ باید صورت‌ تطبیقی‌ از تغییرات‌ مبالغ‌ دفتری‌ داراییهای‌ زیستی‌ غیر مولد در ابتدا و انتهای‌ دوره‌ را ارائه‌ کند. درج‌ اطلاعات‌ مقایسه‌ای‌ ضروری‌ نیست‌. این‌ صورت‌ تطبیق‌ باید شامل‌ موارد زیر باشد:

الف ‌.   درآمدها یا هزینه‌های‌ ناشی از تغییرات‌ در ارزش‌ منصفانه‌ پس از کسر مخارج‌ براوردی‌ زمان‌ فروش،

ب‌  .    افزایشهای‌ ناشی از خرید،

ج‌   .     کاهشهای ناشی از فروش و طبقه‌بندی داراییهای زیستی غیرمولد که طبق استاندارد حسابداری شماره ۳۱ با عنوان ”داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای فروش و عملیات متوقف شده“، به طور مستقل یا در قالب یک مجموعه واحد، به عنوان نگهداری شده برای فروش طبقه‌بندی شده است ،

د    .    کاهشهای‌ ناشی از برداشت‌، و

ﻫ     .    سایر تغییرات‌.

۳۸ .  سایرالزامات‌ افشای‌ مربوط‌ به‌ داراییهای‌ زیستی‌ مولد براساس‌استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۱۱ با عنوان‌ داراییهای‌ ثابت‌ مشهود خواهد بود.

۳۹ .  فعالیت‌ کشاورزی‌ اغلب‌ در معرض‌ مخاطرات‌ جوی‌، بیماریها و سایر مخاطرات‌ طبیعی‌ است‌. اگر رویدادی‌ واقع‌ شود که‌ به‌ لحاظ‌ اندازه‌، ماهیت‌ یا وقوع‌ ، آگاهی‌ از آن‌ برای‌ تحلیل‌ عملکرد واحد تجاری‌ مفید باشد، ماهیت‌ و مبلغ‌ درآمد و هزینه‌ مربوط‌ طبق‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۶ با عنوان‌ گزارش‌ عملکرد مالی‌ افشا می‌شود. وقوع‌ بیماری‌ ویروسی‌ مهلک‌، سیل‌، خشکسالی‌ یا سرمای‌ شدید و هجوم‌ حشرات‌ نمونه‌های‌ بارزی‌ از این‌ موضوع‌ هستند.

۴۰ .       در مواردی‌ که‌ اندازه‌ گیری‌ ارزش‌ منصفانه‌ داراییهای‌ زیستی‌ غیر مولد به‌گونه‌ای‌ اتکا پذیر میسر نباشد (رجوع‌ شود به‌ بند ۲۶) واحد تجاری‌ در پایان‌ دوره‌ مالی‌ باید درخصوص‌ این‌ داراییها موارد زیر را افشا کند :

الف .   شرحی‌ از داراییهای‌ زیستی‌ غیر مولد ،

ب‌  .    تشریح‌ دلایل‌ عدم‌ امکان‌ اندازه‌گیری‌ به‌ ارزش‌ منصفانه‌ به‌گونه‌ای‌ اتکا پذیر ،

ج    .    درصورت‌ امکان‌، دامنه‌ براوردهایی‌ که‌ به‌ احتمال‌زیاد ارزش‌ منصفانه‌ در آن‌ قرار می‌گیرد، و

د    .    مبلغ‌ دفتری‌ ناخالص‌ و کاهش‌ ارزش‌ انباشته‌ در ابتدا و پایان‌ دوره‌.

۴۱ .       درصورتی‌ که‌ ارزش‌ منصفانه‌ داراییهای‌ زیستی‌ غیر مولد که‌ قبلاً به‌ بهای‌ تمام‌ شده‌ پس از کسر کاهش‌ ارزش‌ انباشته‌ اندازه‌گیری‌ شده‌ است‌ طی‌ دوره‌ جاری‌ به‌ گونه‌ای‌ اتکا پذیر قابل‌ اندازه‌گیری‌ باشد، واحد تجاری‌ باید موارد زیر را درخصوص‌ این‌ داراییها افشا کند :

الف .   شرحی‌ از داراییهای‌ زیستی‌ غیر مولد ،

ب‌  .    تشریح‌ این‌ که‌ چرا ارزش‌ منصفانه‌ به‌ گونه‌ای‌ اتکا پذیر قابل‌ اندازه‌گیری‌ شده‌ است‌ ، و

ج‌    .    آثار تغییر مبنای‌ اندازه‌گیری‌.

تاریخ‌ اجرا

۴۲ .      الـزامـات‌ ایـن‌ استـانـدارد حسابـداری‌ در مورد کلیـه‌ صـورتهـای‌ مالی‌ کـه‌ دوره‌ مالـی‌ آن‌ منتهی‌ بــه‌ ۳۰ اسفند ۱۳۸۳ یا پس از آن‌ می‌باشد، لازم‌الاجراست‌.

مطابقت‌ با استانداردهای‌ بین‌المللی‌ حسابداری‌

۴۳ .  به استثنای‌ موارد زیر، با اجرای‌ الزامات‌ این‌ استاندارد، مفاد استاندارد بین‌المللی‌ حسابداری‌ شماره‌ ۴۱ با عنوان‌ کشاورزی‌ نیز رعایت‌ می‌شود :

الف .  براساس‌ استاندارد بین‌المللی‌ حسابداری‌ شماره‌ ۴۱ باعنوان‌ کشاورزی‌ ، کلیه‌ داراییهای‌ زیستی‌ باید به‌ارزش‌ منصفانه‌ پس از کسر مخارج‌ براوردی‌ زمان‌ فروش‌ اندازه‌گیری‌ شود، مگر اینکه‌ تعیین‌ ارزش‌ منصفانه‌ به‌گونـه‌ای‌ اتکاپذیر میسر نباشـد. اما براساس‌ این‌ استاندارد، باتوجه‌ به‌ شرایط‌ محیطی‌ کشور و نبود بازار فعال‌ برای‌ داراییهای‌ زیستی‌ مولد، این‌ داراییها به‌ بهای‌ تمام‌ شده‌ طبق‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۱۱ باعنوان‌ داراییهای‌ ثابت‌ مشهود اندازه‌گیری‌ می‌شود.

ب‌ .  طبق‌ استاندارد بین‌المللی‌ حسابداری‌ شماره‌ ۴۱ با عنوان‌ کشاورزی‌، کمک‌ بلاعوض‌ دولتی‌ مربوط‌ به‌ داراییهای‌ زیستی‌ مولد که‌ به‌ ارزش‌ منصفانه‌ پس از کسر مخارج‌ براوردی‌ زمان‌ فروش‌ شناسایی‌ می‌شود درصورتی‌ که‌ آن‌ کمک‌ مشروط‌ نباشد در زمان‌ قابلیت‌ وصول‌ و در صورتی‌ که‌ مشروط‌ باشد در زمان‌ احراز شرایط‌ مقرر به‌ عنوان‌ درآمد شناسایی‌ می‌شود. اما براساس‌ این‌ استاندارد، تمام‌ کمکهای‌ بلاعوض‌ دولت‌ در رابطه‌ با داراییهای‌ زیستی‌ مولد طبق‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۱۰ با عنوان‌ کمکهای‌ بلاعوض‌ دولت‌ شناسایی‌ می‌شود.


اشتراک گذاری

استاندارد حسابداری ۲۵ گزارشگری‌ بر حسب‌ قسمتهای‌ مختلف‌


استاندارد حسابداری‌ ۲۵

گزارشگری‌ بر حسب‌ قسمتهای‌ مختلف

این‌ استاندارد باید با توجه‌ به‌ ” مقدمه‌ای‌ بر استانداردهای‌ حسابداری‌“ مطالعه‌ و بکار گرفته‌ شود.

مقدمـه‌

۱ .    هدف‌ این‌ استاندارد، تجویز مبانی‌ گزارشگری‌ اطلاعات‌ مالی‌ بر حسب‌ قسمتهای‌ مختلف‌ یک‌ واحد تجاری‌ است‌. این‌ اطلاعات‌ در مورد انواع‌ مختلف‌ محصولات‌ و خدمات‌ ارائه‌ شده‌ و نیز مناطق‌ جغرافیایی‌ مختلف‌ عملیات‌ واحد تجاری‌ است‌ که‌ به‌ استفاده‌کنندگان‌ صورتهای‌ مالی‌ در موارد زیر کمک‌ می‌کند :

الف.  درک‌ بهتر عملکرد گذشته‌ واحد تجاری‌،

ب ‌.  ارزیابی‌ بهتر مخاطرات‌ و بازده‌های‌ واحد تجاری‌، و

ج  .  قضاوتهای‌ آگاهانه‌تر در مورد کل‌ واحد تجاری‌.

۲ .    برخی‌ واحدهای‌ تجاری‌، محصولات‌ و خدمات‌ متنوعی‌ تولید و ارائه‌ می‌کنند یا در مناطق‌ جغرافیایی‌ متفاوتی‌ فعالیت‌ دارند که‌ از نرخهای‌ سودآوری‌، فرصتهای‌ رشد، انتظارات‌ آتی‌ و مخاطرات‌ مختلفی‌ برخوردارند. اطلاعات‌ در مورد انواع‌ مختلف‌ محصولات‌ و خدمات‌ یک‌ واحد تجاری‌ و عملیات‌ آن‌ در مناطق‌ جغرافیایی‌ متفاوت‌، که‌ اغلب‌ اطلاعات‌ قسمت‌ نامیده‌ می‌شود، برای‌ ارزیابی‌ مخاطرات‌ و بازده‌های‌ یک‌ واحد تجاری‌ مفید است‌.

دامنه‌ کاربرد

۳ .        کلیه‌ واحدهای‌ تجاری‌ که‌ اوراق‌ سهام‌ آنها به‌ عموم‌ عرضه‌ می‌شود یا در جریان‌ انتشار عمومی‌ است‌ باید الزامات‌ این‌ استاندارد را رعایت‌ کند.

۴ .        سایر واحدهای‌ تجاری‌ چنانچه‌ داوطلبانه‌ در صورتهای‌ مالی‌ تهیه‌ شده‌ براساس‌ استانداردهای‌ حسابداری‌، اطلاعات‌ بر حسب‌ قسمتهای‌ مختلف‌ را افشا نمایند، باید الزامات‌ این‌ استاندارد را به طور کامل‌ رعایت‌ کنند.

۵ .    هنگام‌ ارائه‌ مجموعه‌ صورتهای‌ مالی‌ جداگانه‌ واحد تجاری‌ اصلی‌ همراه‌ صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌، اطلاعات‌ مربوط‌ به‌ قسمتها فقط‌ در صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌ ارائه‌ می‌شود.

تعاریف‌

۶ .        اصطلاحات‌ ذیل‌ در این‌ استاندارد با معانی‌ مشخص‌ زیر بکار رفته‌ است‌ :

  • قسمت‌ تجاری‌ : جزئی‌ قابل‌ تفکیک‌ از واحد تجاری‌ است‌ که‌ یک‌ محصول‌ یا خدمت‌ یا گروهی‌ از محصولات‌ یا خدمات‌ مرتبط‌ را ارائه‌ می‌کند و دارای‌ مخاطره‌ و بازده‌ای‌ متفاوت‌ از سایر قسمتهای‌ واحد تجاری‌ است‌. عوامل‌ زیر باید در تعیین‌ محصولات‌ و خدمات‌ مرتبط‌ درنظر گرفته‌ شود :

الف .   ماهیت‌ محصولات‌ یا خدمات‌،

ب  ‌.    ماهیت‌ فرآیندهای‌ تولید،

ج    ‌.    نوع‌ یا طبقه‌ مشتریان‌ برای‌ محصولات‌ یا خدمات‌،

د    ‌.    روشهای‌ توزیع‌ محصولات‌ یا ارائه‌ خدمات‌، و

ﻫ     ‌.    ماهیت‌ مقررات‌ مربوط‌، برای‌ مثال‌، مقررات‌ بانکی‌ و بیمه‌ای‌.

  • قسمت‌ جغرافیایی: جزیی‌ قابل‌ تفکیک‌ از واحد تجاری‌ است‌ که‌ به‌ ارائه‌ محصولات‌ یا خدمات‌ در منطقه‌ جغرافیایی‌ مشخصی‌ مشتمل‌ بر یک‌ کشور یا گروهی‌ از کشورها اشتغال‌ دارد و دارای‌ مخاطره‌ و بازده‌ای‌ متفاوت‌ از اجزایی‌ است‌ که‌ در سایر مناطق‌ جغرافیایی‌ فعالیت‌ می‌کنند. عوامل‌ زیر باید در تشخیص‌ قسمتهای‌ جغرافیایی‌ در نظر گرفته‌ شود:

الف .    تشابه‌ شرایط‌ اقتصادی‌ و سیاسی‌،

ب  ‌.    روابط‌ بین‌ عملیات‌ در مناطق‌ جغرافیایی‌ مختلف‌،

ج    ‌.    مجاورت‌ عملیات‌،

د    ‌.    مخاطرات‌ خاص‌ ناشی‌ از عملیات‌ در مناطق‌ مشخص‌،

ﻫ     .    مقررات‌ کنترل‌ ارز، و

و     ‌.    مخاطرات‌ نوسانات‌ ارزی‌.

  • قسمت‌ قابل‌ گزارش: قسمتی‌ تجاری‌ یا جغرافیایی‌ است‌ که‌ بر مبنای‌ تعاریف‌ پیشگفته‌ مشخص‌ می‌شود و براساس‌ این‌ استاندارد، افشای‌ اطلاعات‌ قسمت‌ در مورد آن‌ ضرورت‌ دارد.
  • درآمد عملیاتی‌ قسمت:عبارت‌ است‌ از درآمد حاصل‌ از فعالیتهای‌ اصلی‌ و مستمر که‌ مستقیماً قابل‌ انتساب‌ یا برمبنایی‌ منطقی‌، قابل‌ تخصیص‌ به‌ قسمت‌ است‌ اعم‌ از اینکه‌ از فروش‌ به‌ مشتریان‌ برون‌ سازمانی‌ یا معاملات‌ با سایر قسمتهای‌ همان‌ واحد تجاری‌ ناشی ‌شده‌ باشد.
  • هزینه‌ عملیاتی‌ قسمت:عبارت‌ است‌ از هزینه‌های‌ مرتبط‌ با فعالیتهای‌ اصلی‌ و مستمر که‌ مستقیماً قابل‌ انتساب‌ یا بر مبنایی‌ منطقی‌ قابل‌ تخصیص‌ به‌ قسمت‌ است‌ اعم‌ از اینکه‌ مرتبط‌ با فروش‌ به‌ مشتریان‌ برون‌ سازمانی‌ یا معاملات‌ با سایر قسمتهای‌ همان‌ واحد تجاری‌ باشد.
  • نتیجه‌ عملیات‌ قسمت:عبارت‌ از درآمد عملیاتی‌ قسمت‌ پس‌ از کسر هزینه‌ عملیاتی‌ آن‌ است‌.
  • داراییهای‌ قسمت:عبارت‌ است‌ از داراییهایی‌ که‌ به طور مستقیم‌ قابل‌ انتساب‌ یا بر مبنایی‌ منطقی‌ قابل‌ تخصیص‌ به‌ فعالیتهای‌ عملیاتی‌ قسمت‌ باشد.
  • بدهیهای‌ قسمت:عبارت‌ است‌ از بدهیهایی‌ که‌ مستقیماً قابل‌ انتساب‌ و یا بر مبنایی‌ منطقی‌ قابل‌ تخصیص‌ به‌ فعالیتهای‌ عملیاتی‌ قسمت‌ باشد.

۷ .    منشاء اصلی‌ مخاطرات‌ بر چگونگی‌ سازماندهی‌ و اداره‌ واحدهای‌ تجاری‌ اثر می‌گذارد. بنابراین‌، ساختار سازمانی‌ و سیستم‌ گزارشگری‌ مالی‌ داخلی‌ واحد تجاری‌ مبنایی‌ برای‌ تشخیص‌ قسمتهای‌ آن‌ است‌. مخاطرات‌ و بازده‌های‌ یک‌ واحد تجاری‌، هر دو تحت‌ تأثیر محل‌ جغرافیایی‌ عملیات‌ و نیز بازارهای‌ آن‌ قرار می‌گیرد. در نتیجه‌، قسمتهای‌ جغرافیایی‌ می‌تواند یکی‌ از دو مورد زیر باشد :

الف ‌. محل‌ استقرار تجهیزات‌ تولید یا ارائه‌ خدمت‌ و سایر داراییهای‌ واحد تجاری‌، یا

ب .  محل‌ بازارها و مشتریان‌ آن‌.

۸ .    تعیین‌ قسمتهای‌ تجاری‌ یا جغرافیایی‌ جداگانه‌ نیازمند قضاوت‌ است‌. مدیریت‌ واحد تجاری‌ برای‌ اعمال‌ این‌ قضاوت‌، هدف‌ گزارشگری‌ اطلاعات‌ مالی‌ قسمت‌ را با توجه‌ به‌ این‌ استاندارد و خصوصیات‌ کیفی‌ اطلاعات‌ مالی‌ (طبق‌ مفاهیم‌ نظری‌ گزارشگری‌ مالی‌) در نظر می‌گیرد. خصوصیات‌ کیفی‌ شامل‌ مربوط‌ بودن‌، قابل‌ اتکا بودن‌ و قابل‌ مقایسه‌ بودن‌ اطلاعاتی‌ است‌ که‌ در مورد گروههای‌ مختلف‌ محصولات‌ و خدمات‌ واحد تجاری‌ و عملیات‌ آن‌ در مناطق‌ جغرافیایی‌ خاص‌ گزارش‌ می‌شود. همچنین‌ خصوصیات‌ کیفی‌ شامل‌ مفید بودن‌ اطلاعات‌ مالی‌ برای‌ ارزیابی‌ مخاطرات‌ و بازده‌ کل‌ واحد تجاری‌ است‌.

۹ .    نمونه‌هایی‌ از داراییهای‌ قسمت‌ شامل‌ داراییهای‌ جاری‌ مرتبط‌ با فعالیتهای‌ عملیاتی‌ قسمت‌، داراییهای‌ ثابت‌ مشهود، داراییهای‌ موضوع‌ اجاره‌های‌ سرمایه‌ای‌ و داراییهای‌ نامشهود است‌. اگر استهلاک‌ یک‌ دارایی‌ در هزینه‌ عملیاتی‌ قسمت‌ منظور شود، دارایی‌ مربوط‌ نیز جزء داراییهای‌ قسمت‌ قرار می‌گیرد. داراییهای‌ قسمت‌، داراییهای‌ مورد استفاده‌ برای‌ مقاصد عمومی‌ واحد تجاری‌ یا دفتر مرکزی‌ را دربر نمی‌گیرد. داراییهای‌ قسمت‌ در صورتی‌ شامل‌ داراییهای‌ مورد استفاده‌ مشترک‌ دو یا چند قسمت‌ است‌ که‌ مبنایی‌ منطقی‌ برای‌ تخصیص‌ وجود داشته‌ باشد. داراییهای‌ قسمت‌ دربرگیرنده‌ سرقفلی‌ است‌ که‌ مستقیماً قابل‌ انتساب‌ یا بطور منطقی‌ قابل‌ تخصیص‌ به‌ قسمت‌ است‌ و هزینه‌ عملیاتی‌ قسمت‌ شامل‌ استهلاک‌ سرقفلی‌ مربوط‌ است‌.

۱۰ .  نمونه‌هایی‌ از بدهیهای‌ قسمت‌ شامل‌ حسابها و اسناد پرداختنی‌ تجاری‌ و سایر حسابها و اسناد پرداختنی‌، پیش‌دریافت‌ از مشتریان‌ و ذخیره‌های‌ تضمین‌ محصول‌ است‌. بدهیهای‌ قسمت‌ شامل‌ تسهیلات‌ دریافتی‌، بدهیهای‌ مربوط‌ به‌ داراییهای‌ موضوع‌ اجاره‌های‌ سرمایه‌ای‌ و سایر بدهیهایی‌ نیست‌ که‌ برای‌ مقاصد تأمین‌ مالی‌ و نه‌ عملیاتی‌ تحمل‌ می‌شود. اگر هزینه‌ سود تضمین‌شده‌ در نتیجه‌ عملیات‌ قسمت‌ منعکس‌ شود، بدهی‌ مربوط‌ جزء بدهیهای‌ قسمت‌ قرار می‌گیرد. بدهیهای‌ قسمتهایی‌ که‌ عملیات‌ آنها عمدتاً ماهیت‌ مالی‌ ندارد، شامل‌ تسهیلات‌ دریافتی‌ و بدهیهای‌ مشابه‌ نیست‌، زیرا نتیجه‌ عملیات‌ قسمت‌ بیانگر سود یا زیان‌ عملیاتی‌ و نه‌ سود یا زیان‌ پس‌ از هزینه‌های‌ مالی‌ است‌.

۱۱ .  اندازه‌گیری‌ داراییها و بدهیهای‌ قسمت‌ شامل‌ تعدیلات‌ مبالغ‌ دفتری‌ قبلی‌ داراییها و بدهیهای‌ قابل‌ تشخیص‌ قسمت‌ یک‌ واحد تجاری‌ است‌ که‌ در ترکیب‌ واحدهای‌ تجاری‌ تحصیل‌شده‌ و حسابداری‌ آن‌ به‌ روش‌ خرید است‌. همچنین‌ اگر داراییهای‌ ثابت‌ مشهود بعد از تحصیل‌، با توجه‌ به‌ نحوه‌ عمل‌ مجاز جایگزین‌، تجدید ارزیابی‌ شود داراییهای‌ قسمت‌ براساس‌ مبالغ‌ تجدید ارزیابی‌ شده‌ اندازه‌گیری‌ می‌شود.

۱۲ .  درآمد عملیاتی‌ قسمت‌، هزینه‌ عملیاتی‌ قسمت‌، داراییهای‌ قسمت‌ و بدهیهای‌ قسمت‌، پیش‌ از حذف‌ مانده‌ها و معاملات‌ درون‌ گروهی‌، به عنوان‌ جزئی‌ از فرایند تلفیق‌، تعیین‌ می‌گردد، مگر اینکه‌ چنین‌ مانده‌ها و معاملات‌ درون‌ گروهی‌، بین‌ واحدهای‌ تجاری‌ گروه‌ در درون‌ یک‌ قسمت‌ باشد.

۱۳ .   رویه‌های‌ حسابداری‌ اصلی‌ قسمت‌ همان‌ رویه‌هایی‌ است‌ که‌ در تهیه‌ و ارائه‌ صورتهای‌ مالی‌ واحد تجاری‌ استفاده‌ می‌شود. علاوه‌ براین‌، رویه‌های‌ حسابداری‌ قسمت‌ شامل‌ رویه‌هایی‌ است‌ که‌ مختص‌ گزارشگری‌ قسمت‌ است‌. تشخیص‌ قسمتها، روش‌ قیمت‌گذاری‌ انتقالات‌ بین‌ قسمتها و مبانی‌ تخصیص‌ درآمدها و هزینه‌های‌ عملیاتی‌ به‌ قسمتها نمونه‌هایی‌ از این‌ رویه‌های‌ خاص‌ می‌باشد.

تشخیص‌ قسمتهای‌ قابل‌ گزارش‌

۱۴ .       قسمت‌ تجاری‌ یا قسمت‌ جغرافیایی‌ در صورتی‌ باید به عنوان‌ قسمت‌ قابل‌ گزارش‌ مشخص‌ شود که‌ اکثر درآمد عملیاتی‌ آن‌ از فروش‌ به‌ مشتریان‌ برون‌ سازمانی‌ عاید گردد، و

الف‌ .   درآمد عملیاتی‌ حاصل‌ از فروش‌ به‌ مشتریان‌ برون‌ سازمانی‌ و معاملات‌ با سایر قسمتها، حداقل‌ ۱۰ درصد جمع‌ درآمد تمام‌ قسمت‌ها اعم‌ از برون‌ سازمانی‌ یا داخلی‌ باشد، یا

ب  ‌.    نتیجه‌ عملیات‌ قسمت‌ اعم‌ از سود یا زیان‌ حداقل‌ ۱۰ درصد مجموع‌ سود عملیاتی‌ قسمتهای‌ سود ده‌ یا مجموع‌ زیان‌ عملیاتی‌ قسمتهای‌ زیان‌ ده‌، هر کدام‌ که‌ قدر مطلق‌ آن‌ بزرگتر است‌، باشد، یا

ج    ‌.    داراییهای‌ آن‌ حداقل‌ ۱۰ درصد جمع‌ داراییهای‌ تمام‌ قسمتها باشد.

۱۵ .      اگر جمع‌ درآمد عملیاتی‌ از فروش‌ به‌ مشتریان‌ برون‌سازمانی‌ که‌ قابل‌ انتساب‌ به‌ قسمتهای‌ قابل‌ گزارش‌ است‌ کمتر از ۷۵ درصد جمع‌ درآمد عملیاتی‌ تلفیقی‌ یا درآمد عملیاتی‌ واحد تجاری‌ باشد، باید قسمتهای‌ دیگری‌ به عنوان‌ قسمتهای‌ قابل‌ گزارش‌ مشخص‌ شود، حتی‌ اگر آن‌ قسمتها زیر آستانه‌های‌ ۱۰ درصد بند ۱۴ باشد. این‌ عمل‌ تا آنجا ادامه‌ می‌یابد که‌ مجموع‌ درآمد عملیاتی‌ قسمتهای‌ قابل‌ گزارش‌ حداقل‌ ۷۵ درصد جمع‌ درآمد عملیاتی‌ تلفیقی‌ یا درآمد عملیاتی‌ واحد تجاری‌ باشد.

۱۶ .      قسمت‌ یا قسمتهایی‌ که‌ زیر تمام‌ آستانه‌های‌ اهمیت‌ طبق‌ بند ۱۴ قرار می‌گیرد و مشمول‌ بند ۱۵ نمی‌شود باید به طور جداگانه‌ تحت‌ عنوان‌ سایر (قسمتهای‌ تخصیص‌ نیافته‌) گزارش‌ گردد.

۱۷ .  آستانـه‌هـای‌ ۱۰ درصـد در این‌ استاندارد تنهـا برای‌ مشخص‌ کـردن‌ قسمتهای‌ تجاری‌ و جغرافیایی‌ قابل‌ گزارش‌ است‌ و رهنمودی‌ برای‌ تعیین‌ اهمیت‌ در هیچ‌ یک‌ از دیگر جنبه‌های‌ گزارشگری‌ مالی‌ ارائه‌ نمی‌کند.

۱۸ .      قسمتی‌ که‌ در دوره‌ قبل‌ به دلیل‌ احراز یکی‌ از آستانه‌های‌ ۱۰ درصد مربوط‌ به عنوان‌ قسمت‌ قابل‌ گزارش‌ تعیین‌ شده‌ است‌، چنانچه‌ برمبنای‌ قضاوت‌ مدیریت‌ واحد تجاری‌ همچنان‌ دارای‌ اهمیت‌ باشد باید برای‌ دوره‌ جاری‌ نیز به عنوان‌ قسمت‌ قابل‌ گزارش‌ تلقی‌ شود حتی‌ اگر درآمد عملیاتی‌، نتیجه‌ عملیات‌ و داراییهای‌ آن‌ بیش‌ از آستانه‌های‌ ۱۰ درصد نباشد.

۱۹ .      چنانچه‌ قسمتی‌ به دلیل‌ احراز یکی‌ از آستانه‌های‌ ۱۰ درصد، در دوره‌ جاری‌ به عنوان‌ قسمت‌ قابل‌ گزارش‌ تعیین‌ شود، اطلاعات‌ مقایسه‌ای‌ دوره‌ قبل‌ آن‌ باید ارائه‌ مجدد شود، به‌ استثنای‌ مواردی‌ که‌ انجام‌ این‌ کار عملی‌ نباشد.

رویه‌های‌ حسابداری‌ قسمت‌

۲۰ .      اطلاعات‌ قسمت‌ باید براساس‌ همان‌ رویه‌های‌ حسابداری‌ تهیه‌ شود که‌ برای‌ تهیه‌ و ارائه‌ صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌ یا صورتهای‌ مالی‌ واحد تجاری‌، بکار گرفته‌ شده‌ است‌.

۲۱ .  از آنجا که‌ هدف‌ اطلاعات‌ قسمت‌، کمک‌ به‌ استفاده‌کنندگان‌ برای‌ درک‌ بهتر واحد تجاری‌ و انجـام‌ قضاوتهای‌ آگاهانه‌تر در مـورد واحـد تجـاری‌ به عنوان‌ یک‌ مجموعه‌ است‌، این‌ استاندارد در تهیه‌ اطلاعات‌ قسمت‌، استفاده‌ از رویه‌های‌ حسابداری‌ بکار گرفته‌ شده‌ در واحد تجاری‌ را الزامی‌ می‌داند. این‌ به‌ معنای‌ آن‌ نیست‌ که‌ رویه‌های‌ حسابداری‌ تلفیقی‌ یا رویه‌های‌ حسابداری‌ واحد تجاری‌ برای‌ قسمتهای‌ قابل‌ گزارش‌، همانند آنکه‌ آن‌ قسمتها واحدهای‌ گزارشگری‌ جداگانه‌ای‌ هستند، به‌کار رود. ارقام‌ محاسبه‌شده‌ در نتیجه‌ به کارگیری‌ یک‌ رویه‌ حسابداری‌ خاص‌ در سطح‌ واحد تجاری‌، در صورت‌ وجود مبنایی‌ منطقی‌، به قسمتها تخصیص‌ می‌یابد. برای‌ مثال‌، استهلاک‌ ماشین‌آلات‌ اغلب‌ در سطح‌ کل‌ واحد تجاری‌ محاسبه‌ می‌شود. اما ممکن‌ است‌ مبلغ‌ کل‌ استهلاک‌ برمبنای‌ ساعات‌ کارکرد در هر قسمت‌ تخصیص‌ یابد.

۲۲ .     داراییهایی‌ که‌ به طور مشترک‌ توسط‌ دو یا چند قسمت‌ استفاده‌ می‌شود فقط‌ در صورتی‌ باید به‌ آن‌ قسمتها تخصیص‌ یابد که‌ درآمدها و هزینه‌های‌ عملیاتی‌ مربوط‌ به‌ آن‌ داراییها نیز به‌ همان‌ قسمتها تخصیص‌ داده‌ شود.

۲۳ .  روش‌ تخصیص‌ اقلام‌ دارایی‌، بدهی‌، درآمد عملیاتی‌ و هزینه‌ عملیاتی‌ به‌ قسمتها به‌ عواملی‌ از قبیل‌ ماهیت‌ اقلام‌، فعالیتهای‌ انجام‌شده‌ توسط‌ قسمت‌ و استقلال‌ نسبی‌ آن‌ بستگی‌ دارد. مشخص‌ کردن‌ مبنایی‌ واحد برای‌ تخصیص‌ که‌ توسط‌ تمام‌ واحدهای‌ تجاری‌ پذیرفته‌شود، امکان‌پذیر یا مناسب‌ نیست‌. همچنین‌ مجبور کردن‌ واحدهای‌ تجاری‌ به‌ تخصیص‌ اقلام‌ دارایی‌، بدهی‌، درآمد عملیاتی‌ و هزینه‌ عملیاتی‌ مشترک‌ قسمت‌ در صورتی‌ که‌ مبنای‌ این‌ تخصیصها اختیاری‌ یا درک‌ آن‌ مشکل‌ باشد، مناسب‌ به نظر نمی‌رسد. بعلاوه‌ تعاریف‌ درآمد عملیاتی‌ قسمت‌، هزینه‌ عملیاتی‌ قسمت‌، داراییهای‌ قسمت‌ و بدهیهای‌ قسمت‌ به‌ یکدیگر مربوط‌ است‌ و تخصیصها باید سازگار باشد. بنابراین‌ داراییهایی‌ که‌ به طور مشترک‌ مورد استفاده‌ قسمتها قرار می‌گیرد فقط‌ در صورتی‌ به‌ آنها تخصیص‌ می‌یابد که‌ درآمدها و هزینه‌های‌ عملیاتی‌ مربوط‌ به‌ آن‌ داراییها نیز به‌ قسمتها تخصیص‌ داده‌ شود. برای‌ مثال‌، یک‌ دارایی‌ فقط‌ در صورتی‌ در داراییهای‌ قسمت‌ منعکس‌ می‌شود که‌ استهلاک‌ مربوط‌ نیز در اندازه‌گیری‌ نتیجه‌ عملیات‌ قسمت‌، منظور گردد.

افشا

۲۴ .      واحد تجاری‌ باید موارد زیر را برای‌ هر قسمت‌ قابل‌ گزارش‌ تجاری‌ یا جغرافیایی‌ مبتنی‌ بر مکان‌ استقرار داراییها افشا کند :

الف .   درآمد عملیاتی‌ قسمت‌ ناشی‌ از فروش‌ به‌ مشتریان‌ برون‌ سازمانی‌ و معاملات‌ با سایر قسمتها، به طور جداگانه‌،

ب  ‌.    نتیجه‌ عملیات‌ قسمت‌،

ج    ‌.    جمع‌ مبلغ‌ دفتری‌ داراییهای‌ قسمت‌،

د    .    بدهیهای‌ قسمت‌،

ﻫ     .    جمع‌ اضافات‌ داراییهای‌ ثابت‌ مشهود و داراییهای‌ نامشهود هر قسمت‌ طی‌ دوره‌،

و     .    جمع‌ مبلغ‌ هزینه‌ استهلاک‌ داراییهای‌ ثابت‌ مشهود و داراییهای‌ نامشهود هر دوره‌ قسمت‌ که‌ در نتیجه‌ عملیات‌ آن‌ قسمت‌ منظور شده‌ است‌، و

ز     .    جمع‌ مبلغ‌ سایر هزینه‌های‌ غیرنقدی‌ عمده‌ هر دوره‌ قسمت‌ که‌ در هزینه‌های‌ عملیاتی‌ آن‌ قسمت‌ منظور شده‌ است‌.

در مورد قسمت‌ جغرافیایی‌ مبتنی‌ بر مکان‌ بازارها و مشتریان‌ چنانچه‌ با مکان‌ استقرار داراییها متفاوت‌ باشد و درآمد عملیاتی‌ آن‌ از فروش‌ به‌ مشتریان‌ برون‌ سازمانی‌ برابر با حداقل
۱۰
درصد جمع‌ درآمد عملیاتی‌ واحد تجاری‌ از فروش‌ به‌ تمام‌ مشتریان‌ برون‌ سازمانی‌ باشد، واحد تجاری‌ باید درآمد عملیاتی‌ چنین‌ قسمتهایی‌ را به طور جداگانه‌ افشا کند.

۲۵ .     واحد تجاری‌ باید صورت‌ تطبیق‌ اطلاعات‌ افشا شده‌ برای‌ قسمتهای‌ قابل‌ گزارش‌ و اطلاعات‌ تجمیعی‌ در صورتهای‌ مالی‌ تلفیقی‌ یا صورتهای‌ مالی‌ واحد تجاری‌ را ارائه‌ کند. برای‌ این‌ منظور باید درآمد عملیاتی‌ قسمت‌ با درآمد عملیاتی‌ واحد تجاری‌ از مشتریان‌ برون‌ سازمانی‌ (شامل‌ افشای‌ مبلغ‌ درآمد عملیاتی‌ واحد تجاری‌ از مشتریان‌ برون‌ سازمانی‌ که‌ در درآمد عملیاتی‌ هیچیک‌ از قسمتها منظور نشده‌ است‌)، نتیجه‌ عملیات‌ قسمت‌ با سود یا زیان‌ عملیاتی‌ واحد تجاری‌، داراییهای‌ قسمت‌ با داراییهای‌ واحد تجاری‌ و بدهیهای‌ قسمت‌ با بدهیهای‌ واحد تجاری‌ تطبیق‌ داده‌ شود.

۲۶ .     در اندازه‌گیری‌ و گزارشگری‌ درآمد عملیاتی‌ قسمت‌ ناشی‌ از معاملات‌ با سایر قسمتها، انتقالات‌ بین‌ قسمتها باید برمبنایی‌ اندازه‌گیری‌ شود که‌ واحد تجاری‌ در عمل‌ برای‌ قیمت‌گذاری‌ انتقالات‌ استفاده‌ می‌کند. مبنای‌ قیمت‌گذاری‌ انتقالات‌ بین‌ قسمتها و هر تغییر مربوط‌ باید در صورتهای‌ مالی‌ افشا شود.

۲۷ .     تغییرات‌ در رویه‌های‌ حسابداری‌ بکار گرفته‌ شده‌ برای‌ گزارشگری‌ قسمت‌ که‌ تأثیر عمده‌ای‌ بر اطلاعات‌ قسمت‌ دارد، باید افشا شود. همچنین‌ اطلاعات‌ دوره‌ گذشته‌ قسمت‌ برای‌ مقاصد مقایسه‌ای‌ باید ارائه‌ مجدد شود، مگر آنکه‌ انجام‌ این‌ کار عملی‌ نباشد. این‌ افشا باید شرحی‌ از ماهیت‌ تغییر، دلایل‌ تغییر، اینکه‌ اطلاعات‌ مقایسه‌ای‌ ارائه‌ مجدد شده‌ یا اینکه‌ انجام‌ این‌ کار غیرعملی‌ است‌ و اثر مالی‌ تغییر را، در صورتی‌ که‌ به طور منطقی‌ قابل‌ تعیین‌ باشد، دربرگیرد. چنانچه‌ واحد تجاری‌ نحوه‌ تشخیص‌ قسمتهای‌ خود را تغییر دهد و اطلاعات‌ دوره‌ گذشته‌ قسمت‌ را به دلیل‌ عملی‌ نبودن‌ برمبنای‌ جدید ارائه‌ مجدد نکند، به منظور مقایسه‌، واحد تجاری‌ باید اطلاعات‌ قسمت‌ را در سالی‌ که‌ نحوه‌ تشخیص‌ قسمتها را تغییر داده‌ است‌، بر مبنای‌ قسمتهای‌ قدیم‌ و جدید گزارش‌ کند.

۲۸ .  با تغییرات‌ در رویه‌های‌ حسابداری‌ بکار گرفته‌ شده‌ توسط‌ واحد تجاری‌ براساس‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۶ با عنوان‌ گزارش‌ عملکرد مالی‌ رفتار می‌شود. براساس‌ الزامات‌ استاندارد یاد شده‌، تغییر در رویه‌ حسابداری‌ فقط‌ باید در صورتی‌ انجام‌ شود که‌ تغییر به موجب‌ قوانین‌ آمره‌ یا استانداردهای‌ جدید الزامی‌ شود یا به‌ ارائه‌ مطلوب‌تر رویدادها یا معاملات‌ در صورتهای‌ مالی‌ واحد تجاری‌ منجر شود.

۲۹ .  برخی‌ تغییرات‌ در رویه‌های‌ حسابداری‌ مانند تغییرات‌ در نحوه‌ تشخیص‌ قسمتها و تغییرات‌ در مبانی‌ تخصیص‌ درآمدها و هزینه‌های‌ عملیاتی‌، مشخصاً مربوط‌ به‌ گزارشگری‌ قسمتهاست‌. این‌ تغییرات‌ می‌تواند تأثیر عمده‌ای‌ بر اطلاعات‌ قسمت‌ گزارش‌ شده‌ داشته‌ باشد، اما مجموع‌ اطلاعات‌ مالی‌ گزارش‌ شده‌ برای‌ واحد تجاری‌ را تغییر نخواهد داد. برای‌ اینکه‌ استفاده‌کنندگان‌ تغییرات‌ را درک‌ و روندها را ارزیابی‌ کنند، اطلاعات‌ مقایسه‌ای‌ قسمت‌ برای‌ انعکاس‌ آثار رویه‌های‌ حسابداری‌ جدید، در صورت‌ عملی‌ بودن‌، ارائه‌ مجدد می‌شود.

۳۰ .  براساس‌ الزامات‌ بند ۲۶ برای‌ مقاصد گزارشگری‌ قسمت‌، انتقالات‌ بین‌ قسمتها باید برمبنایی‌ اندازه‌گیری‌ شود که‌ واحد تجاری‌ در عمل‌ برای‌ قیمت‌گذاری‌ آن‌ انتقالات‌ استفاده‌ می‌کند. چنانچه‌ واحد تجاری‌ روش‌ قیمت‌گذاری‌ انتقالات‌ بین‌ قسمتهای‌ خود را تغییر دهد، اگرچه‌ این‌ تغییر به‌ مثابه‌ تغییر در رویه‌ حسابداری‌ نیست‌ و نباید براساس‌ بند ۲۷ اطلاعات‌ مقایسه‌ای‌ دوره‌ گذشته‌ قسمت‌ ارائه‌ مجدد شود، با این‌ حال‌ طبق‌ بند ۲۶ افشای‌ این‌ تغییر الزامی‌ است‌.

۳۱ .      واحد تجاری‌ باید انواع‌ محصولات‌ و خدمات‌ منظور شده‌ در هر قسمت‌ تجاری‌ گزارش‌ شده‌ و نیز ترکیب‌ هر قسمت‌ جغرافیایی‌ گزارش‌ شده‌ را افشا کند.

۳۲ .  برای‌ ارزیابی‌ موضوعاتی‌ از قبیل‌ تغییرات‌ در تقاضا، قیمت‌ منابع‌ مصرفی‌ یا سایر عوامل‌ تولید و توسعه‌ محصولات‌ و فرآیندهای‌ جایگزین‌ در قسمت‌ تجاری‌، لازم‌ است‌ که‌ فعالیتهای‌ قسمت‌ شناخته‌ شود. همچنین‌ برای‌ ارزیابی‌ تأثیر تغییرات‌ محیط‌ اقتصادی‌ و سیاسی‌ بر مخاطرات‌ و نرخهای‌ بازده‌ قسمت‌ جغرافیایی‌، شناختن‌ اجزای‌ آن‌ قسمت‌ جغرافیایی‌ اهمیت‌ دارد.

۳۳ .  قسمتهایی‌ که‌ قبلاً گزارش‌ شده‌ اما در دوره‌ جاری‌ آستانه‌های‌ کمی‌ را احراز نکند، به طور جداگانه‌ گزارش‌ نمی‌شود. برای‌ مثال‌ ممکن‌ است‌ به دلیل‌ کاهش‌ در تقاضا یا تغییر در راهبرد مدیریت‌ یا به دلیل‌ فروش‌ بخشی از عملیات‌ قسمت‌ یا ترکیب‌ آن‌ با سایر قسمتها، آن‌ قسمت‌ آستانه‌ها را دیگر احراز نکند. توضیحی‌ در مورد دلایل‌ اینکه‌ چرا قسمت‌ گزارش‌شده‌ قبلی‌ دیگر گزارش‌ نمی‌شود نیز ممکن‌ است‌ در تأیید انتظارات‌ از کاهش‌ بازارها و تغییرات‌ در راهبردهای‌ واحد تجاری‌، مفید باشد.

تاریخ‌ اجرا

۳۴ .     الزامات‌ این‌ استاندارد در مورد کلیه‌ صورتهای‌ مالی‌ که‌ دوره‌ مالی‌ آنها از تاریخ‌ ۱/۱/۱۳۸۱
و بعد از آن‌ شروع‌ می‌شود، لازم‌الاجراست‌ .

مطابقت‌ با استانداردهای‌ بین‌المللی‌ حسابداری‌

۳۵ .  به‌ استثنای‌ موارد زیر، با اجرای‌ الزامات‌ این‌ استاندارد، مفاد استاندارد بین‌المللی‌ حسابداری‌ شماره‌ ۱۴ با عنوان‌ گزارشگری‌ قسمتها نیز رعایت‌ می‌شود:

الف ‌. طبق‌ استاندارد بین‌المللی‌ حسابداری‌ شماره‌ ۱۴ ” گزارشگری‌ قسمتها“ مدیریت‌ باید با توجه‌ به‌ منبع‌ اصلی‌ و ماهیت‌ مخاطرات‌ و بازده‌های‌ یک‌ واحد تجاری‌، قسمت‌ تجاری‌ یا قسمت‌ جغرافیایی‌ را به عنوان‌ مبنای‌ اولیه‌ گزارشگری‌ مشخص‌ کند. در رابطه‌ با مبنای‌ اولیه‌ اطلاعات‌ مفصلتر و برای‌ مبنای‌ ثانویه‌ اطلاعات‌ کمتری‌ ارائه‌ می‌شود. در استاندارد شماره‌ ۲۵ با عنوان‌ ” گزارشگری‌ بر حسب‌ قسمتهای‌ مختلف“ برای‌ محدود کردن‌ دامنه‌ قضاوت‌ و جلوگیری‌ از پیچیدگی‌ غیر ضروری‌ با توجه‌ به‌ شرایط‌ موجود، الزامات‌ گزارشگری‌ بر مبنای‌ اولیه‌ و ثانویه‌ پیش‌بینی‌ نشده‌ است‌.

ب .  طبق‌ استاندارد بین‌المللی‌ حسابداری‌ شماره‌ ۱۴، برای‌ هر قسمت‌ قابل‌ گزارش‌ سهم‌ واحد تجاری‌ از سود یا زیان‌ واحدهای‌ تجاری‌ وابسته‌، مشارکتهای‌ خاص‌ یا سایر سرمایه‌گذاریهایی‌ که‌ به‌ روش‌ ارزش‌ ویژه‌ منعکس‌ می‌شود و عملیات‌ آنها در حوزه‌ یک‌ قسمت‌ واحد قرار می‌گیرد باید افشا شود. این‌ الزام‌ در استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۲۵ وجود ندارد.

پیوست‌: نمونه‌ گزارشگری‌ بر حسب‌ قسمتهای‌ مختلف‌

این‌ پیوست‌ تنها جنبه‌ تشریحی‌ دارد و جزئی‌ از استاندارد حسابداری‌ نیست‌. هدف‌ این‌ پیوست‌، نشان‌ دادن‌ کاربرد الزامات‌ این‌ استاندارد برای‌ کمک‌ به‌ روشن‌ شدن‌ مفاهیم‌ آن‌ است‌.

جدول‌ و یادداشت‌ مربوط‌ که‌ در این‌ پیوست‌ ارائه‌ شده‌ است‌ به‌ تشریح‌ افشای‌ اطلاعات‌ قسمت‌ می‌پردازد که‌ براساس‌ این‌ استاندارد برای‌ واحدهای‌ تجاری‌ با محصولات‌ و خدمات‌ متنوع‌ و دارای‌ فعالیت‌ در مناطق‌ مختلف‌ جغرافیایی‌ الزامی‌ است‌. این‌ مثال‌ با این‌ فرض‌ تنظیم‌ شده‌ است‌ که‌ عملیات‌ تولید واحد تجاری‌ مورد نظر در ایران‌ صورت‌ می‌گیرد اما محصولات‌ خود را به‌ سایر کشورها صادر می‌کند و در آن‌ اطلاعات‌ مقایسه‌ای‌ سال‌ قبل‌ نیز ارائه‌ شده‌ است‌. ارائه‌ اطلاعات‌ برحسب‌ قسمتهای‌ مختلف‌ برای‌ هر دوره‌ای‌ که‌ مجموعه‌ کامل‌ صورتهای‌ مالی‌ ارائه‌ می‌شود، ضروری‌ است‌.

یادداشت‌ ×× : اطلاعات‌ مربوط‌ به‌ قسمتهای‌ تجاری‌ شرکت‌ به‌ شرح‌ زیر است‌ (ارقام‌ به‌ میلیارد ریال‌):

 محصولات داروییمحصولات بهداشتیخدمات توزیعسایر عملیاتحذفهاتلفیقی
 ۲×۱۳۱×۱۳۲×۱۳۱×۱۳۲×۱۳۱×۱۳۲×۱۳۱×۱۳۲×۱۳۱×۱۳۲×۱۳۱×۱۳
 درآمد عملیاتی‌:            
 فروش‌ به‌ مشتریان‌ برون‌سازمانی‌۵۵۵۰۲۰۱۷۱۹۱۶۷۷    
 فروش‌ به‌ سایر قسمتها۱۵۱۰۱۰۱۴۲۴۲۲(۲۹)(۳۰)  
 جمع‌ درآمد عملیاتی‌۷۰۶۰۳۰۳۱۲۱۲۰۹۹(۲۹)(۳۰)۱۰۱۹۰
 نتیجه‌ عملیات‌ قسمت‌۲۰۱۷۹۷۲۱۰۰(۱)(۱)۳۰۲۴
 هزینه‌های‌ مشترک‌ تخصیص‌نیافته‌          (۷)(۹)
 سود عملیاتی‌          ۲۳۱۵
             
 سایر اطلاعات‌:            
 داراییهای‌ قسمت‌۷۴۶۶۳۴۳۰۱۰۱۰۲۲۱۹  ۱۴۰۱۲۵
 داراییهای‌ مشترک‌ تخصیص‌نیافته‌          ۳۵۳۰
 جمع‌ داراییهای‌ تلفیقی‌          ۱۷۵۱۵۵
 بدهیهای‌ قسمت‌۲۵۱۵۸۱۱۸۸۱۱  ۴۲۳۵
 بدهیهای‌ مشترک‌ تخصص‌نیافته‌          ۴۰۵۵
 جمع‌ بدهیهای‌ تلفیقی‌          ۸۲۹۰
 مخارج‌ سرمایه‌ای‌۱۲۱۰۳۵۵ ۴۳    
 استهلاک‌۹۷۹۷۵۳۳۴    
 سایر هزینه‌های‌ غیرنقدی‌ به‌ استثنای‌ استهلاک‌۸۲۷۳۲۲۲۱    

یادداشت‌ ۱ ـ ×× : قسمتهای‌ تجاری‌ و جغرافیایی‌

قسمتهای‌ تجاری ‌: برای‌ مقاصد مدیریت‌، شرکت‌ نمونه‌ در سطح‌ ایران‌ به‌ لحاظ‌ فعالیت‌ در سه‌ قسمت‌ عملیاتی‌ اصلی‌ شامل‌ محصولات‌ دارویی‌، محصولات‌ بهداشتی‌ و خدمات‌ توزیع‌، سازمان‌ یافته‌ است‌ که‌ هر یک‌ زیر نظر یکی‌ از معاونین‌ مدیرعامل‌ اداره‌ می‌شود. این‌ قسمتها مبنایی‌ برای‌ گزارش‌ اطلاعات‌ قسمتهای‌ شرکت‌ نمونه‌ می‌باشد. قسمت‌ محصولات‌ دارویی‌، عمدتاً کپسول‌ها و آمپولهای‌ آنتی‌بیوتیک‌ را تولید می‌کند. قسمت‌ محصولات‌ بهداشتی‌ به‌ تولید مواد شوینده‌ می‌پردازد و قسمت‌ خدمات‌ توزیع‌، محصولات‌ دارویی‌ و بهداشتی‌ شرکت‌ نمونه‌ و محصولات‌ بهداشتی‌ سایر شرکتها را توزیع‌ می‌کند. سایر عملیات‌ شامل‌ تهیه‌ و توزیع‌ تجهیزات‌ پزشکی‌ براساس‌ سفارش‌ خاص‌ مشتریان‌ برون‌ سازمانی‌ است‌. اطلاعات‌ مالی‌ قسمتهای‌ تجاری‌ در جدول‌ الف‌ ارائه‌ شده‌ است‌.

قسمتهای‌ جغرافیایی ‌: عملیات‌ قسمتهای‌ شرکت‌ نمونه‌ در سطح‌ ایران‌ سازمان‌ یافته‌ است‌ اما محصولات‌ خود را در چند حوزه‌ جغرافیایی‌ اصلی‌ شامل‌ ایران‌ (کلیه‌ محصولات‌)، آسیای‌ میانه‌ (محصولات‌ دارویی‌) و افریقا (محصولات‌ بهداشتی‌) توزیع‌ می‌کند.

 یادداشت‌ ۲ ـ ×× : فروش‌ برحسب‌ بازار: جدول‌ زیر نشان‌ دهنده‌ فروشهای‌ تلفیقی‌ شرکت‌ نمونه‌ برحسب‌ بازار جغرافیایی‌ است‌:

 میلیارد ریال
 ۲×۱۳۱×۱۳
ایران‌۴۳۳۸
آسیای‌ میانه‌۳۰۳۱
افریقا۲۸۲۱
        ۱۰۱۹۰

یادداشت ۳ ـ ×× : داراییها و بدهیهای‌ قسمت‌: داراییهای‌ هر قسمت‌ شامل‌ تمام‌ داراییهای‌ عملیاتی‌ استفاده‌ شده‌ توسط‌ قسمت‌ است‌ که‌ عمدتاً وجه‌ نقد، مطالبات‌، موجودی‌ مواد و کالا و داراییهای‌ ثابت‌ مشهود (پس‌ از کسر اقلام‌ کاهنده‌ مربوط‌) را در بر می‌گیرد. با وجود اینکه‌ بیشتر این‌ داراییها می‌تواند مستقیماً به‌ هر یک‌ از قسمتها منتسب‌ شود اما مبلغ‌ دفتری‌ برخی‌ از داراییهایی‌ که‌ به طور مشترک‌ توسط‌ دو یا چند قسمت‌ استفاده‌ می‌شود برمبنایی‌ منطقی‌ به‌ آن‌ قسمتها تخصیص‌ می‌یابد. بدهیهای‌ قسمت‌ شامل‌ تمام‌ بدهیهای‌ عملیاتی‌ است‌ و به طور عمده‌ دربرگیرنده‌ حسابها و اسناد پرداختنی‌، پیش‌دریافت‌ها و سایر اقلام‌ پرداختنی‌ است‌. بدهیهای‌ قسمت‌، مالیات‌ بردرآمد را در بر نمی‌گیرد.

یادداشت‌ ۴ ـ ×× : انتقالات‌ بین‌ قسمتها: درآمد عملیاتی‌ قسمت‌، هزینه‌های‌ عملیاتی‌ قسمت‌ و نتیجه‌ عملیات‌ قسمت‌ شامل‌ انتقالات‌ بین‌ قسمتهای‌ تجاری‌ است‌. چنین‌ انتقالاتی‌، به‌ قیمت‌های‌ بازار رقابتی‌ برای‌ مشتریان‌ برون‌سازمانی‌ منظور می‌شود. این‌ انتقالات‌ در تلفیق‌ حذف‌ می‌شود.


اشتراک گذاری

استاندارد حسابداری ۲۴ گزارشگری‌ مالی‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌


استاندارد حسابداری‌ ۲۴

گزارشگری‌ مالی‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌

این‌ استاندارد باید با توجه‌ به‌ ” مقدمه‌ای‌ بر استانداردهای‌ حسابداری‌“مطالعه‌ و بکار گرفته‌ شود.

مقدمـه‌

۱ .    هدف‌ این‌ استاندارد، تشخیص‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ و تجویز گزارشگری‌ مالی‌ پاره‌ای‌ اطلاعات‌ خاص‌ درباره‌ آنها در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ است‌. توضیح‌ اینکه‌ معیارهای‌ شناخت‌ و اندازه‌گیری‌ معاملات‌ و سایر رویدادهای‌ مالی‌ و نیز بخش‌ عمده‌ گزارشگری‌ مالی‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ و واحدهای‌ تجاری‌ در حال‌ بهره‌برداری‌ مشابه‌ است‌.

دامنه‌ کاربرد

۲ .        این‌ استاندارد در مورد صورتهای‌ مالی‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ بکار می‌رود.

تعریف‌

۳ .        در این‌ استاندارد اصطلاح‌ واحد تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ با معنی‌ مشخص‌ زیر بکار رفته‌ است‌:

  • واحد تجاری‌ درمرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ : یک‌ واحد تجاری‌ است‌ که‌ بخش‌ عمده‌ کوششهای‌ خود را برای‌ ایجاد یک‌ فعالیت‌ جدید بکار برد و یکی‌ از شرایط‌ زیر در مورد آن‌ صدق‌ کند:

الف‌.    عملیات‌ اصلی‌ برنامه‌ریزی‌ شده‌، شروع‌ نشده‌ باشد، یا

ب‌  .     عملیات‌ اصلی‌ برنامه‌ریزی‌شده‌، شروع‌ شده‌ ولی‌ درآمد عملیاتی‌ قابل‌ توجهی‌ از آن‌ حاصل‌ نشده‌ باشد.

۴ .        واحد تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌، عمدتاً کوششهای‌ خود را برای‌ اموری‌ مانند برنامه‌ریزی‌ مالی‌، تأمین‌ سرمایه‌، اکتشاف‌ و گسترش‌ منابع‌ طبیعی‌، تحقیق‌ و توسعه‌، شناسایی‌ منابع‌ تامین‌ مواد اولیه‌، تحصیل‌ داراییهای‌ ثابت‌ مشهود یا سایر داراییهای‌ عملیاتی‌ مانند حق‌امتیاز بهره‌برداری‌ از معادن‌ و نیز استخدام‌ و آموزش‌ کارکنان‌، بازاریابی‌ و راه‌اندازی‌ عملیات‌ تولیدی‌ صرف‌ می‌کند. از نظر مقاصد این‌ استاندارد، برای‌ ایجاد یکنواختی‌ فرض‌ بر این است هر واحد تجاری‌ که‌ درآمد عملیاتی‌ آن‌ کمتراز حدود ۲۰% درآمد عملیاتی‌ برنامه‌ریزی‌ شده‌ باشد، واحد تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ تلقی‌ می‌شود.

مخارج‌

۵ .    مخارج‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌، براساس‌ استانداردهای‌ حسابداری‌ که‌ در واحدهای‌ تجاری‌ در حال‌ بهره‌برداری‌ استفاده‌ می‌شود، شناسایی‌ می‌گردد.

۶ .    مخارج‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ را می‌توان‌ به‌ سه‌ گروه‌ زیر طبقه‌بندی‌ کرد:

الف ‌.  مخارجی‌ که‌ به‌منظور تحصیل‌ داراییهای‌ ثابت‌ مشهود، داراییهای‌ نامشهود و موجودی‌ مواد و کالا تحمل‌ می‌گردد. این‌ مخارج‌ با رعایت‌ معیارهای‌ شناخت‌ مندرج‌ در استانداردهای‌ حسابداری‌ شماره‌ ۸ ، ۱۱، ۱۳ و ۱۷ در دوره‌ وقوع‌ به عنوان‌ دارایی‌ شناسایی‌ می‌شود. مخارج‌ مزبور، حسب‌ مورد، در بر گیرنده‌ مخارج‌ سربار اداری‌ و عمومی‌ است‌ که‌ بتوان‌ آن‌ را به طور مشخص‌ با تحصیل‌ دارایی‌ یا رساندن‌ آن‌ به‌ وضعیت‌ قابل‌ بهره‌برداری‌ ارتباط‌ داد و لذا این گونه‌ هزینه‌ها براساس‌ مبانی‌ منطقی‌ بین‌ داراییهای‌ مربوط‌ تسهیم‌ می‌شود. علاوه بر این‌، مواردی‌ از قبیل‌ پیش‌پرداخت‌ بیمه‌ یا حقوق‌ و دستمزد، در صورت‌ انطباق‌ با معیارهای‌ شناخت‌ دارایی‌ در مفاهیم‌ نظری‌ گزارشگری‌ مالی‌، به عنوان‌ دارایی‌ شناسایی‌ می‌شود.

ب‌ .  مخارجی‌ که‌ هر چند ممکن‌ است‌ به‌ جریان‌ منافع‌ اقتصادی‌ آتی‌ کمک‌ کند، اما به عنوان‌ یک‌ دارایی‌ جداگانه‌ قابل‌ تشخیص‌ نیست‌ و لذا حائز معیارهای‌ شناخت‌ به عنوان‌ دارایی‌ نمی‌باشد. این گونه‌ مخارج‌ در دوره‌ وقوع‌ به عنوان‌ هزینه‌ شناسایی‌ می‌شود.

ج‌‌  .  مخارجی‌ که‌ هیچ‌ گونه‌ منافع‌ اقتصادی‌ آتی‌ ندارد و لذا در دوره‌ وقوع‌ به عنوان‌ هزینه‌ شناسایی‌ می‌شود. مخارج‌ دوران‌ توقف‌ غیر عادی‌ در فعالیتهای‌ قبل از بهره‌برداری‌، خسارات‌ وارده‌ به‌ داراییها، مخارج‌ دوباره‌ کاری‌ و مخارج‌ نیروی‌ کار مازاد، نمونه‌هایی‌ از این گونه‌ مخارج‌ است‌.

۷ .    مخارجی‌ که‌ در دوران‌ قبل از بهره‌برداری‌ واقع‌ می‌شود، تنها در صورت‌ انطباق‌ با مصادیق‌ بند ۶ (الف‌)، قابل‌ انتساب‌ به‌ داراییهای‌ مربوط‌ است‌. بدین‌ ترتیب‌ احتساب‌ هر گونه‌ مخارجی تحت‌ سرفصل‌ ” مخارج‌ قبل از بهره‌برداری‌“ به‌عنوان‌ یک‌ دارایی‌ جداگانه‌ در صورتهای‌ مالی‌، با توجه‌ به‌ اینکه‌ سرفصل‌ یاد شده‌ فاقد معیارهای‌ شناخت‌ به عنوان‌ یک‌ دارایی‌ جداگانه‌ است‌، صحیح‌ نیست‌.

درآمدها

۸ .       درآمد در واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ براساس‌ استانداردهای‌ حسابداری‌ که‌ در واحدهای‌ تجاری‌ در حال‌ بهره‌برداری‌ استفاده‌ می‌شود، شناسایی‌ می‌گردد.

۹ .    درآمدهایی‌ که‌ به طور مشخص‌ بیانگر بازیافت‌ بخشی‌ از مخارج‌ (اعم‌ از دارایی‌ و هزینه‌) است‌، از مخارج‌ مربوط‌ کسر می‌شود. سود حاصل‌ از سرمایه‌گذاری‌ موقت‌ تسهیلات‌ مالی‌ دریافتی‌، فروش‌ ضایعات‌ و فروش‌ تولیدات‌ آزمایشی‌، نمونه‌هایی‌ از این گونه‌ درآمدهاست‌.

افشا

۱۰ .  واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ باید صورتهای‌ مالی‌ خود را مشابه‌ با صورتهای‌ مالی‌ واحدهای‌ تجاری‌ در حال‌ بهره‌برداری‌ ارائه‌ کنند زیرا ترازنامه‌، صورتهای‌ سود و زیان‌، سود و زیان‌ جامع‌ و جریان‌ وجوه‌ نقد و یادداشتهای‌ توضیحی‌ واحدهای‌ تجاری‌ در حال‌ بهره‌برداری‌ برای‌ ارائه‌ اطلاعات‌ مفید در مورد واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ به‌ اندازه‌ کافی‌ مناسب‌ است‌. ارائه‌ صورتهای‌ مالی‌ خاص‌ برای‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ ممکن‌ است‌ به‌ این‌ تصور منجر شود که‌ ماهیت‌ و نتایج‌ معاملات‌ این‌ واحدهای‌ تجاری‌ نیز خاص‌ است‌ در حالی که‌ واحدهای‌ تجاری‌ در حال‌ بهره‌برداری‌ هم‌ معاملات‌ مشابهی‌ دارند. علاوه بر این‌، صورتهای‌ مالی‌ خاص‌ به آسانی‌ با صورتهای‌ مالی‌ دوره‌های‌ بعد از مرحله‌ بهره‌برداری‌ قابل‌ مقایسه‌ نخواهد بود.

۱۱ .       صورتهای‌ مالی‌ واحد تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ باید شامل‌ اطلاعات‌ اضافی‌ زیر باشد:

الف ‌.   درج‌ عبارت‌ ” قبل از مرحله‌ بهره‌برداری‌“ در کلیه‌ صفحات‌ صورتهای‌ مالی‌،

ب  ‌.    انعکاس‌ مبالغ‌ انباشته‌ جریانهای‌ ورودی‌ و خروجی‌ نقدی‌ از ابتدای‌ شروع‌ فعالیت‌ واحد تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ در صورت‌ جریان‌ وجوه‌ نقد،

ج‌    .    ارائه‌ اطلاعات‌ در مورد نوع‌، ماهیت‌ و مراحل‌ فعالیتهای‌ انجام‌ شده‌ (از جمله‌ درصد پیشرفت‌ پروژه‌)،

د    .    ارائه‌ جدول‌ زمانبندی‌ اجرای‌ پروژه‌ و دلایل‌ تأخیر در اجرا در صورت‌ وجود،

ﻫ     .    ارائه‌ جدول‌ مقایسه‌ای‌ عملکرد پروژه‌ با برآوردهای‌ اولیه‌ (اعم‌ از ریالی‌ و ارزی‌)، و

و     .    ارائه‌ اطلاعات‌ مربوط‌ به‌ مبالغ‌ انباشته‌ درآمد و هزینه‌ از ابتدای‌ فعالیت‌ واحد تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ به‌ تفکیک‌ اقلام‌ عمده‌ .

۱۲ .  واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ معمولاً مخارج‌ عمده‌ای‌ برای‌ فعالیتهای‌ قبل از بهره‌برداری‌ تحمل‌ می‌کنند و طی‌ این‌ دوره‌، درآمد قابل‌ توجهی‌ تحصیل‌ نمی‌کنند. فعالیتهای‌ قبل از بهره‌برداری‌ احتمالاً در دو یا چند دوره‌ گزارشگری‌ مالی‌ انجام‌ می‌شود. به منظور انعکاس‌ اهمیت‌ فعالیتهای‌ دوره‌های‌ قبل از بهره‌برداری‌، دامنه‌ صورتهای‌ مالی‌ ارائه‌ شده‌ توسط‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ باید آنچنان‌ گسترش‌ یابد که‌ اطلاعات‌ انباشته‌ را از ابتدای‌ مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ همراه‌ اطلاعات‌ جاری‌ فراهم‌ کند.

۱۳ .      در صورتهای‌ مالی‌ اولین‌ دوره‌ مالی‌ پس‌ از شروع‌ بهره‌برداری‌ باید افشا شود که‌ واحد تجاری‌ در دوره‌ مالی‌ گذشته‌، در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ بوده‌ است‌ و چنانچه‌ صورتهای‌ مالی‌ سال‌( ‌های‌) گذشته‌ که‌ واحد تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌ بوده‌ برای‌ اهداف‌ مقایسه‌ای‌ ارائه‌ می‌شود، افشای‌ اطلاعات‌ اضافی‌ طبق‌ بند ۱۱ ضرورت‌ ندارد .

تاریخ‌ اجرا

۱۴ .       الزامات‌ این‌ استاندارد در مورد کلیه‌ صورتهای‌ مالی‌ که‌ دوره‌ مالی‌ آنها از تاریخ‌ ۱/۱/۱۳۸۱
و بعد از آن‌ شروع‌ می‌شود، لازم‌الاجراست‌.

مطابقت‌ با استانداردهای‌ بین‌المللی‌ حسابداری‌

۱۵ .  استاندارد بین‌المللی‌ حسابداری‌ جداگانه‌ای‌ در رابطه‌ با ” گزارشگری‌ مالی‌ واحدهای‌ تجاری‌ در مرحله‌ قبل از بهره‌برداری‌“ وجود ندارد.


اشتراک گذاری